دستاورد جمهوری اسلامی: کارگر ایرانی ارزانترین نیروی کار در خاورمیانه شد
+1
رأی دهید
-0
ایندیپندنت فارسی: تورم و گرانیهای افسارگسیخته سفره کارگران ایرانی را دائما کوچکتر میکند و به وخامت بیشتر انواع بحرانهای اجتماعی دامن میزند.در روز پنجشنبه ۲۰ آذر، بهای هر دلار آمریکا در بازار ارز ایران به ۱۲۵ هزار و ۷۸۵ تومان رسید؛ عددی که بار دیگر ارزش واقعی حداقل دستمزد کارگران را روی کاغذ عیان میکند. با در نظر گرفتن پایه حقوق ۱۰ میلیون و ۳۹۹ هزار تومانی سال جاری، کارگران ایرانی امروز تنها ۸۳ دلار در ماه دریافت میکنند که معادل دو دلار و ۷۰ سنت در روز است.
در شرایطی که پایه حقوق کارگران در کشور امارات متحده عربی، هزار و ۳۶۰ دلار، در عربستان سعودی، دستکم هزار و ۵۰۰ دلار، در ترکیه، ۶۲۰ دلار، در عراق، ۲۷۰ دلار، در اردن، ۴۱۰ دلار و در جمهوری آذربایجان، ۲۳۵ دلار در ماه است، دستمزد ۸۳ دلاری در ماه نشان میدهد که برخلاف دوران محمدرضاشاه پهلوی، حالا کارگر ایرانی ارزانترین نیروی کار در خاورمیانه محسوب میشود.
همزمان، قیمت هر سکه طلا در ایران به ۱۳۳ میلیون و ۷۸۰ هزار تومان رسید که حدود ۱۳ برابر حقوق یک ماه کارگر ایرانی است. برای مقایسه تاریخی، در سال ۱۳۵۷ حداقل دستمزد در ایران ۶۳۰ تومان بود و یک سکه ۴۲۰ تومان قیمت داشت. به این معنا که یک کارگر در آن سال با یک ماه حقوقش میتوانست یکونیم سکه طلا بخرد.
همزمان با این سقوط شدید ارزش دستمزد، گزارشهای میدانی و اظهارات فعالان کارگری تصویری از فروپاشی اقتصادی ارائه میدهند که مدتها است از «بحران معیشت» عبور کرده است. به گفته نادر مرادی، فعال کارگری در ایران، موج جدید گرانی کالاهای اساسی که از افزایش ۱۲ برابری نرخ برخی داروهای حیاتی گرفته تا حذف ارز ترجیحی برنج و لبنیات و برنامه دولت برای افزایش قیمت بنزین را شامل میشود، به معیشت دهها میلیون نفرضربهای بیسابقه وارد کرده است.
این فعال کارگری میگوید: «قیمت یک کیلو برنج ایرانی حدود ۴۰۰ هزار تومان شده است. یعنی با یک محاسبه ساده، قیمت یک دانه برنج نزدیک به ۸۰ تومان است. این یعنی سفره مردم فقیر هر روز خالیتر از روز قبل میشود.»
سرقت احشام، منزل و خودرو؛ نمایی از فقر گسترده
فروپاشی معیشتی تنها در سفره خانوارها دیده نمیشود و آمارهای رسمی نشان میدهد که پیامدهای این بحران بهسرعت به حوزه امنیت اجتماعی نیز سرایت کرده است.
طبق دادههای مرکز آمار ایران، سرقت گاو و گوسفند طی یک دهه گذشته دو برابر شده و از حدود ۱۲ هزار مورد در ابتدای دهه ۱۳۹۰ به بیش از ۲۳ هزار مورد در سال ۱۴۰۲ رسیده است. این رشد حدود ۱۰۰ درصدی، بالاترین میزان افزایش در میان انواع سرقتها است. در همین دوره، سرقت منازل ۷۶ درصد و سرقت خودروها ۴۴ درصد رشد کرده است.
استان کرمان، خوزستان و خراسان رضوی بیشترین آمار سرقت احشام را دارند. این اعداد نشان میدهند فقر عمیق، ناامنی حتی به روستاها و شهرهای کوچک که گاهی یک راس دام میتواند تنها سرمایه یک خانواده باشد، نیز کشیده است.
تشدید قتل و خودکشی
بر اساس پژوهش مرکز دادههای باز ایران، آمار قتل در ایران نیز طی دهه گذشته ۴۰ درصد افزایش یافته و از کمتر از دو هزار مورد در سال ۱۳۹۰، به دو هزار و ۷۰۰ مورد در سال ۱۴۰۲ رسیده است. پیشبینی میشود با توجه به بحرانیتر شدن وضعیت اقتصادی مردم، این آمار طی دو سال گذشته بالاتر هم رفته باشد.
نرخ خودکشی نیز طی همین دوره ۷۰ درصد بالا رفت و از سه هزار و ۵۰۰ مورد در سال ۱۳۹۰ به بیش از شش هزار مورد در ۱۴۰۲ رسید. استان ایلام با ۱۶.۸ مورد در هر ۱۰۰ هزار نفر، بالاترین نرخ خودکشی را دارد و پس از آن استانهای کهگیلویه و بویراحمد، کرمانشاه و چهارمحال و بختیاری قرار دارند. این ارقام گویای جامعهایاند که فشار اقتصادی، چشمانداز آینده و امنیت روانی آن را تکهتکه کرده است.
در یک نمونه، در حالی که قیمت یک بطری شیر از سال ۱۳۵۷ تاکنون ۳۵ هزار برابر افزایش یافته، رئیس اتحادیه فراوردههای لبنی اعلام کرده که سرانه مصرف لبنیات در ایران از ۱۳۰ کیلوگرم در سال ۱۳۸۹ به ۵۰ کیلوگرم سقوط کرده است؛ یعنی حدود ۴۰ تا ۴۵ میلیون نفر در ایران دیگر توان خرید لبنیات ندارند.
افزایش ۷۰ درصدی قیمت مواد اولیه لبنیات در سه ماه اخیر و جهش قیمت شیر خام از ۲۳ هزار به ۳۵ هزار تومان باعث شده است بخش بزرگی از تولیدات لبنی «مرجوع» شود، چون مردم پول خرید آن را ندارند.
روایت رسمی حکومت؛ «پیشرفت تدریجی»
در اوج این بحرانها، رهبر جمهوری اسلامی امروز ۲۰ آذر در سخنرانی خود در تهران، مدعی شد که «ملت ایران با ایستادگی و تابآوری خود برای اسلام آبرو درست میکند و کشور ما در حال پیشرفت است». در حالی که آمارهای رسمی نشان میدهند این روایت حکومتی کوچکترین نسبتی با واقعیت معیشت مردم ندارد.
حسین راغفر، اقتصاددان ساکن ایران، اخیرا گفته بود: «دستکم هفت میلیون نفر در ایران گرسنهاند و ۳۴ میلیون نفر زیر خط فقر مطلق زندگی میکنند.»
ترکیب این آمارها، از مزد ۸۳ دلاری و قیمتهای افسارگسیخته مواد غذایی تا جهش آمار قتل و خودکشی و سرقت احشام، جامعهای را ترسیم میکند که در آن اقتصاد فروپاشیده، امنیت متزلزل شده و امید اجتماعی تحلیل رفته است. شاخصهای رسمی هم تصویری روشن و هولناک ارائه میکنند؛ فقر از سفره کارگر آغاز میشود، اما در نهایت، به امنیت، سلامت روان و حتی بنیانهای اجتماعی کل جامعه ضربه میزند و در این میان، تنها چیزی که بالا نمیرود، قدرت خرید مردم است.