احتمال وقوع جنگ جدید و ضرورت توجه به اصول پنجگانه همکاری ملی
+2
رأی دهید
-3
حدس و گمانهای تازه درباره احتمال وقوع جنگ دوم میان اسرائیل و جمهوری اسلامی همچنان ادامه دارد. در ایران و اسرائیل اظهارنظرهای مختلفی درباره احتمال این درگیری و چگونگی آن مطرح میشود.
رزمایشهای نظامی آمریکا، اسرائیل و جمهوری اسلامی نیز نشان میدهد دو طرف در حال نشان دادن قدرت و آمادگی خود برای ورود به یک رویارویی جدید هستند.
پس از رزمایش اخیر نیروی دریایی سپاه در خلیج فارس و تهدیدهای صریح علیه آمریکا، اسرائیل و کشورهای منطقه، آمریکا و متحدانش نیز دو رزمایش مهم برگزار کردند که هر دو در راستای مقابله با تهدیدات جمهوری اسلامی بود.
رزمایش نخست یک رزمایش دریایی مشترک میان ناوگان پنجم آمریکا و نیروی دریایی اسرائیل بود. طبق گزارشها، این رزمایش پاسخی مستقیم به رزمایش دریایی سپاه تلقی شده است. مقامهای آمریکایی و اسرائیلی اعلام کردهاند هدف این مانور، تقویت هماهنگی، ارزیابی میزان آمادگی عملیاتی و تمرین رویارویی احتمالی با حملات جدید است.
به طور کلی این نوع رزمایشها چند هدف مشخص دارند:
نخست، بررسی عملکرد واقعی سلاحها و تجهیزات در شرایط میدانی؛ دوم، سنجش آمادگی نیروهای انسانی برای استفاده صحیح از این تجهیزات و سوم، در صورت برگزاری رزمایش مشترک، ارزیابی میزان هماهنگی تسلیحاتی، عملیاتی و فرماندهی میان دو متحد.
با توجه به احتمال بروز جنگ آینده با جمهوری اسلامی، آمریکا و اسرائیل علاوه بر نیروهای هوایی و سامانههای پدافندی، اینبار نیروهای دریایی خود را نیز با یکدیگر هماهنگ میکنند.
آمریکا احتمال میدهد تهدیدهایی که فرماندهان سپاه درباره جنگ دریایی مطرح میکنند عملی شود: از جمله تلاش برای بستن تنگه هرمز، ناامن کردن کشتیرانی در خلیج فارس یا حمله به پایگاههای آمریکا در منطقه.
آمریکا در منطقه دارای مراکز مهمی است: مقر سنتکام در قطر، بزرگترین پایگاه نظامی آمریکا در خلیج فارس و خاورمیانه؛ پایگاه هوایی مهم در «العدید» قطر؛ و مقر ناوگان پنجم در منامه بحرین.
طبیعی است که تهدیدات دریایی و موشکی جمهوری اسلامی از سوی واشینگتن رصد و جدی گرفته میشود.
علی شمخانی، مشاور سیاسی رهبر جمهوری اسلامی و نیز عیلرضا تنگسیری، فرمانده نیروی دریایی سپاه، اخیرا بار دیگر این تهدیدها را تکرار کرده اند. به همین دلیل، رزمایش مشترک آمریکا و اسرائیل در سواحل اسرائیل پاسخی مستقیم به این تهدیدها تلقی میشود.
آمریکا که قدرتمندترین نیروی دریایی جهان را در اختیار دارد و ناوگان پنجمش در خلیج فارس مستقر است، همراه با اسرائیل — که زیردریاییهای مجهز به موشکهای دوربرد دارد — با این رزمایش پیام میدهند که برای نبرد دریایی نیز آمادهاند.
این رزمایشها تمرینی برای سناریوهای احتمالی جنگ آینده است؛ زیرا اگرچه در جنگ ۱۲ روزه اخیر نبرد دریایی رخ نداد، هیچ تضمینی نیست که درگیری بعدی به دریا کشیده نشود.
سنتکام در مقام فرماندهی جنگ احتمالی دریایی با جمهوری اسلامی، علاوه بر همکاری با اسرائیل، با کشورهای عربی منطقه نیز رزمایشی برگزار کرده است.
دلیل این امر روشن است: اگر درگیری در دریا شروع شود، جمهوری اسلامی ممکن است مطابق تهدیدهای خود به کشورهای منطقه، تاسیسات نفتی، نفتکشها و پایگاههای آمریکا حمله کند.
در همین چارچوب، آمریکا یک رزمایش پدافندی مشترک نیز با بحرین، کویت و بریتانیا اجرا کرده است؛ بهویژه از آنرو که در سه حمله موشکی اخیر جمهوری اسلامی به اسرائیل، اکثر موشکهای بالستیک از آسمان کشورهای منطقه عبور کردند.
در این رزمایش، نحوه مقابله سامانههای پدافندی پاتریوت با حملات موشکی و پهپادی تمرین شد. روشن است که تنها بازیگری که احتمال شلیک موشک بالستیک به این کشورها را دارد، جمهوری اسلامی است.
به همین دلیل کشورهای عربی نگران حمله احتمالی تهران هستند و با آمریکا هماهنگ میشوند. سنتکام نیز تصاویر این مانور را منتشر کرده و ژنرال برد کوپر، فرمانده سنتکام، از نتیجه آن ابراز رضایت کرده است.
آمریکا اکنون در سطوح مختلف — از جمله رزمایشهای جداگانه با اسرائیل و کشورهای عربی — مشغول یکپارچهسازی سامانههای پدافندی است. بعید است کشورهای عربی در حمله به جمهوری اسلامی مشارکت کنند، اما قطعا از خود دفاع خواهند کرد.
آنچه روشن است، این است که ارتش آمریکا و سنتکام، فارغ از تصمیمات سیاسی، وظیفه حرفهای خود را انجام میدهند: آمادگی برای احتمال درگیری همزمان هوایی و دریایی با جمهوری اسلامی.
مقامهای اسرائیل نیز هشدار دادهاند سرعت افزایش توان موشکی بالستیک جمهوری اسلامی موجب شده «همه جبههها» باز بماند و آمادگی کامل برای یک درگیری آینده ضرورت داشته باشد. این «باز بودن همه جبههها» یعنی جمهوری اسلامی و نیروهای نیابتیاش میتوانند از هر مسیر به اسرائیل حمله موشکی کنند.
نتایج یک نظرسنجی جدید در اسرائیل نشان میدهد اکثریت مردم این کشور وقوع یک جنگ گسترده با جمهوری اسلامی یا حزبالله لبنان را در یک سال آینده محتمل میدانند.
بر اساس نظرسنجی «موسسه دموکراسی اسرائیل»، بیش از ۷۰ درصد مردم احتمال درگیری با حزبالله را زیاد یا بسیار زیاد ارزیابی کردهاند. بیش از ۵۰ درصد جنگ مجدد با حماس را محتمل میدانند و حدود ۶۹ درصد نیز احتمال جنگ با جمهوری اسلامی را بالا میدانند.
روزنامه «معاریو» نیز نوشته جمهوری اسلامی ممکن است در جنوب سوریه با استفاده از گروههای مسلح حملهای مشابه حمله دو سال پیش حماس از غزه را سازماندهی کند.
همزمان با سفر قریبالوقوع نتانیاهو به آمریکا برای دیدار با ترامپ، مهمترین موضوع دستورکار او این است که اسرائیل و آمریکا چگونه باید با تهدیدات باقیمانده جمهوری اسلامی و نیروهای نیابتیاش مقابله کنند.
از دید اسرائیل، چون جمهوری اسلامی در مورد غنیسازی اورانیوم و برنامه موشکی حاضر به توافق نشده و سرعت فعالیتهای موشکی خود را نیز افزایش داده، نمیتوان دست روی دست گذاشت. بهویژه اینکه موضوع ۴۰۰ کیلو اورانیوم بشدت غنیشده و عدم دسترسی بازرسان آژانس به آن همچنان نگرانکننده است.
نگرانی اسرائیل این است که جمهوری اسلامی ممکن است ناگهان از یک سلاح اتمی یا یک زرادخانه بزرگ موشکی برای حمله رونمایی کند. بنابراین در غیاب یک توافق محکم دیپلماتیک، بررسی گزینه نظامی ضروری محسوب میشود.
اما در حال حاضر اولویت آمریکا موضوع ونزوئلاست. تا زمانی که واشینگتن تکلیف مادورو را روشن نکند، بعید است وارد درگیری با جمهوری اسلامی شود. تمرکز آمریکا اکنون بر بحران ونزوئلا و تلاش همزمان برای پایان دادن به جنگ اوکراین است. اگر مادورو سقوط کند، هم توان نظامی و دیپلماتیک آمریکا آزاد میشود و هم پیامی هشدارآمیز به خامنهای ارسال خواهد شد.
با وجود تصور برخی مبنی بر اینکه آمریکا قصد درگیری با جمهوری اسلامی را ندارد، تجربه دوره قبل نشان داد ترامپ میتواند بر خلاف انتظارها دست به اقدام نظامی بزند؛ همانگونه که دستور حملهای را صادر کرد که روسای جمهوری قبل از او هرگز جرأت اجرای آن را نداشتند.
بنابراین اگر شرایط تغییر کند و جمهوری اسلامی همچنان مواضع فعلی خود را حفظ کند، احتمال اقدام نظامی آمریکا یا چراغ سبز دادن به اسرائیل برای حمله منتفی نیست.
در شرایطی که نه مذاکرهای در جریان است و نه توافقی در چشمانداز دیده میشود، راهحل دیپلماتیک عملا به بنبست رسیده؛ اما خطر هستهای، موشکی و نیابتی جمهوری اسلامی پابرجاست و تنش با آژانس و غرب نیز رو به افزایش است.
این وضعیت نمیتواند پایدار بماند. جمهوری اسلامی برنامه هستهای خود را متوقف نکرده، سرعت توسعه موشکی را بالا برده و در حال بازسازی شبکه نیابتی خود است. این روند میتواند کشور را به سوی یک جنگ بزرگ با اسرائیل — و در ادامه حتی احتمال ورود آمریکا، ناتو و کشورهای منطقه به این جنگ — سوق دهد.
اما در این میان، یک نکته اساسی برای مردم ایران و مخالفان جمهوری اسلامی باید روشن باشد:
آمریکا و اسرائیل سیاستهای خود را بر اساس منافع ملی خود پیش میبرند.بر این اساس، مردم ایران و نیروهای دموکراسیخواه باید راهبرد خود را بر اساس منافع ملی ایران طراحی کنند. استفاده از فرصتهای بینالمللی برای عبور از جمهوری اسلامی ممکن و حتی ضروری است، اما اتکای اصلی باید به توان و اراده ۸۶ میلیون ایرانی باشد؛ چه در داخل، چه در خارج؛ چه جمهوریخواه، چه پادشاهیخواه؛ افراد، احزاب و تشکلها. سرمایه اصلی ما نارضایتی گسترده مردم و همگرایی نیروهای دموکراسیخواه است.
پنج اصل می تواند مبنایی برای همکاری ملی و عبور از جمهوری اسلامی باشد:
۱. جمهوری اسلامی اصلاحپذیر نیست و باید بهطور کامل از آن عبور کرد تا مردم بتوانند نظام سیاسی جدیدی را انتخاب کنند.
۲. دموکراسی باید مبنای نظام آینده باشد؛ یعنی رأی مردم تعیینکننده همه چیز، از جمله شکل حکومت باشد. اگر مردم پادشاهی خواستند، پادشاهی؛ اگر جمهوری خواستند، جمهوری.
۳. دموکراسی بهتنهایی کافی نیست؛ حقوق بشر باید مکمل آن باشد تا حقوق همه، از جمله اقلیتها، تضمین شود.
۴. جدایی دین از حکومت ضروری است. تجربه ۴۷ سال حکومت دینی نشان داده دین باید امری شخصی باشد و نباید در حکومت دخالت کند.
۵. همه این اصول باید در چارچوب حفظ تمامیت ارضی و یکپارچگی ایران تحقق یابد.
این پنج اصل میتواند مبنای یک گفتمان ملی و همکاری فراگیر برای عبور از جمهوری اسلامی و ساختن ایرانی آزاد، باثبات، امن و برخوردار از حقوق برابر برای ایرانیان باشد.
در همین چارچوب، نیروهای دموکراسیخواه اگر نمیتوانند همکاری نزدیکی با هم داشته باشند، دستکم نباید به یکدیگر حمله کنند. هر سخن و اقدام نیروهای دموکراسیخواه مخالف جمهوری اسلامی باید مردم را امیدوار کند و جمهوری اسلامی را مأیوس؛ نه بالعکس.
حکومت تلاش میکند مردم را در هر حوزه، از آب و برق گرفته تا بنزین، ناامید و مقصر جلوه دهد اما نیروهای دموکراسیخواه باید با همافزایی مردم را امیدوار کنند و بر اولویت اصلی متمرکز شوند: عبور از جمهوری اسلامی. پس از آن، صندوق رأی و اراده مردم تعیینکننده مسیر آینده ایران خواهد بود.
رزمایشهای نظامی آمریکا، اسرائیل و جمهوری اسلامی نیز نشان میدهد دو طرف در حال نشان دادن قدرت و آمادگی خود برای ورود به یک رویارویی جدید هستند.
پس از رزمایش اخیر نیروی دریایی سپاه در خلیج فارس و تهدیدهای صریح علیه آمریکا، اسرائیل و کشورهای منطقه، آمریکا و متحدانش نیز دو رزمایش مهم برگزار کردند که هر دو در راستای مقابله با تهدیدات جمهوری اسلامی بود.
رزمایش نخست یک رزمایش دریایی مشترک میان ناوگان پنجم آمریکا و نیروی دریایی اسرائیل بود. طبق گزارشها، این رزمایش پاسخی مستقیم به رزمایش دریایی سپاه تلقی شده است. مقامهای آمریکایی و اسرائیلی اعلام کردهاند هدف این مانور، تقویت هماهنگی، ارزیابی میزان آمادگی عملیاتی و تمرین رویارویی احتمالی با حملات جدید است.
به طور کلی این نوع رزمایشها چند هدف مشخص دارند:
نخست، بررسی عملکرد واقعی سلاحها و تجهیزات در شرایط میدانی؛ دوم، سنجش آمادگی نیروهای انسانی برای استفاده صحیح از این تجهیزات و سوم، در صورت برگزاری رزمایش مشترک، ارزیابی میزان هماهنگی تسلیحاتی، عملیاتی و فرماندهی میان دو متحد.
با توجه به احتمال بروز جنگ آینده با جمهوری اسلامی، آمریکا و اسرائیل علاوه بر نیروهای هوایی و سامانههای پدافندی، اینبار نیروهای دریایی خود را نیز با یکدیگر هماهنگ میکنند.
آمریکا احتمال میدهد تهدیدهایی که فرماندهان سپاه درباره جنگ دریایی مطرح میکنند عملی شود: از جمله تلاش برای بستن تنگه هرمز، ناامن کردن کشتیرانی در خلیج فارس یا حمله به پایگاههای آمریکا در منطقه.
آمریکا در منطقه دارای مراکز مهمی است: مقر سنتکام در قطر، بزرگترین پایگاه نظامی آمریکا در خلیج فارس و خاورمیانه؛ پایگاه هوایی مهم در «العدید» قطر؛ و مقر ناوگان پنجم در منامه بحرین.
طبیعی است که تهدیدات دریایی و موشکی جمهوری اسلامی از سوی واشینگتن رصد و جدی گرفته میشود.
علی شمخانی، مشاور سیاسی رهبر جمهوری اسلامی و نیز عیلرضا تنگسیری، فرمانده نیروی دریایی سپاه، اخیرا بار دیگر این تهدیدها را تکرار کرده اند. به همین دلیل، رزمایش مشترک آمریکا و اسرائیل در سواحل اسرائیل پاسخی مستقیم به این تهدیدها تلقی میشود.
آمریکا که قدرتمندترین نیروی دریایی جهان را در اختیار دارد و ناوگان پنجمش در خلیج فارس مستقر است، همراه با اسرائیل — که زیردریاییهای مجهز به موشکهای دوربرد دارد — با این رزمایش پیام میدهند که برای نبرد دریایی نیز آمادهاند.
این رزمایشها تمرینی برای سناریوهای احتمالی جنگ آینده است؛ زیرا اگرچه در جنگ ۱۲ روزه اخیر نبرد دریایی رخ نداد، هیچ تضمینی نیست که درگیری بعدی به دریا کشیده نشود.
سنتکام در مقام فرماندهی جنگ احتمالی دریایی با جمهوری اسلامی، علاوه بر همکاری با اسرائیل، با کشورهای عربی منطقه نیز رزمایشی برگزار کرده است.
دلیل این امر روشن است: اگر درگیری در دریا شروع شود، جمهوری اسلامی ممکن است مطابق تهدیدهای خود به کشورهای منطقه، تاسیسات نفتی، نفتکشها و پایگاههای آمریکا حمله کند.
در همین چارچوب، آمریکا یک رزمایش پدافندی مشترک نیز با بحرین، کویت و بریتانیا اجرا کرده است؛ بهویژه از آنرو که در سه حمله موشکی اخیر جمهوری اسلامی به اسرائیل، اکثر موشکهای بالستیک از آسمان کشورهای منطقه عبور کردند.
در این رزمایش، نحوه مقابله سامانههای پدافندی پاتریوت با حملات موشکی و پهپادی تمرین شد. روشن است که تنها بازیگری که احتمال شلیک موشک بالستیک به این کشورها را دارد، جمهوری اسلامی است.
به همین دلیل کشورهای عربی نگران حمله احتمالی تهران هستند و با آمریکا هماهنگ میشوند. سنتکام نیز تصاویر این مانور را منتشر کرده و ژنرال برد کوپر، فرمانده سنتکام، از نتیجه آن ابراز رضایت کرده است.
"عملکرد عالی نیروهای پدافند هوایی کویت و شرکای ما در اجرای موفقیتآمیز شلیک واقعی (تمرین با مهمات جنگی) موشکهای پاتریوت در جریان رزمایش سپر آسمان (Sky Shield) جای تحسین دارد؛ رزمایشی سطح بالا و پیشرفته که با هدف مقابله با پهپادها طراحی شده است. رزمایش سپر آسمان به رهبری کویت و… pic.twitter.com/BhJ4EmKSkb
— U.S. Central Command-Farsi (@CENTCOMFarsi) December 10, 2025
آمریکا اکنون در سطوح مختلف — از جمله رزمایشهای جداگانه با اسرائیل و کشورهای عربی — مشغول یکپارچهسازی سامانههای پدافندی است. بعید است کشورهای عربی در حمله به جمهوری اسلامی مشارکت کنند، اما قطعا از خود دفاع خواهند کرد.
آنچه روشن است، این است که ارتش آمریکا و سنتکام، فارغ از تصمیمات سیاسی، وظیفه حرفهای خود را انجام میدهند: آمادگی برای احتمال درگیری همزمان هوایی و دریایی با جمهوری اسلامی.
مقامهای اسرائیل نیز هشدار دادهاند سرعت افزایش توان موشکی بالستیک جمهوری اسلامی موجب شده «همه جبههها» باز بماند و آمادگی کامل برای یک درگیری آینده ضرورت داشته باشد. این «باز بودن همه جبههها» یعنی جمهوری اسلامی و نیروهای نیابتیاش میتوانند از هر مسیر به اسرائیل حمله موشکی کنند.
نتایج یک نظرسنجی جدید در اسرائیل نشان میدهد اکثریت مردم این کشور وقوع یک جنگ گسترده با جمهوری اسلامی یا حزبالله لبنان را در یک سال آینده محتمل میدانند.
بر اساس نظرسنجی «موسسه دموکراسی اسرائیل»، بیش از ۷۰ درصد مردم احتمال درگیری با حزبالله را زیاد یا بسیار زیاد ارزیابی کردهاند. بیش از ۵۰ درصد جنگ مجدد با حماس را محتمل میدانند و حدود ۶۹ درصد نیز احتمال جنگ با جمهوری اسلامی را بالا میدانند.
روزنامه «معاریو» نیز نوشته جمهوری اسلامی ممکن است در جنوب سوریه با استفاده از گروههای مسلح حملهای مشابه حمله دو سال پیش حماس از غزه را سازماندهی کند.
همزمان با سفر قریبالوقوع نتانیاهو به آمریکا برای دیدار با ترامپ، مهمترین موضوع دستورکار او این است که اسرائیل و آمریکا چگونه باید با تهدیدات باقیمانده جمهوری اسلامی و نیروهای نیابتیاش مقابله کنند.
از دید اسرائیل، چون جمهوری اسلامی در مورد غنیسازی اورانیوم و برنامه موشکی حاضر به توافق نشده و سرعت فعالیتهای موشکی خود را نیز افزایش داده، نمیتوان دست روی دست گذاشت. بهویژه اینکه موضوع ۴۰۰ کیلو اورانیوم بشدت غنیشده و عدم دسترسی بازرسان آژانس به آن همچنان نگرانکننده است.
نگرانی اسرائیل این است که جمهوری اسلامی ممکن است ناگهان از یک سلاح اتمی یا یک زرادخانه بزرگ موشکی برای حمله رونمایی کند. بنابراین در غیاب یک توافق محکم دیپلماتیک، بررسی گزینه نظامی ضروری محسوب میشود.
اما در حال حاضر اولویت آمریکا موضوع ونزوئلاست. تا زمانی که واشینگتن تکلیف مادورو را روشن نکند، بعید است وارد درگیری با جمهوری اسلامی شود. تمرکز آمریکا اکنون بر بحران ونزوئلا و تلاش همزمان برای پایان دادن به جنگ اوکراین است. اگر مادورو سقوط کند، هم توان نظامی و دیپلماتیک آمریکا آزاد میشود و هم پیامی هشدارآمیز به خامنهای ارسال خواهد شد.
با وجود تصور برخی مبنی بر اینکه آمریکا قصد درگیری با جمهوری اسلامی را ندارد، تجربه دوره قبل نشان داد ترامپ میتواند بر خلاف انتظارها دست به اقدام نظامی بزند؛ همانگونه که دستور حملهای را صادر کرد که روسای جمهوری قبل از او هرگز جرأت اجرای آن را نداشتند.
بنابراین اگر شرایط تغییر کند و جمهوری اسلامی همچنان مواضع فعلی خود را حفظ کند، احتمال اقدام نظامی آمریکا یا چراغ سبز دادن به اسرائیل برای حمله منتفی نیست.
در شرایطی که نه مذاکرهای در جریان است و نه توافقی در چشمانداز دیده میشود، راهحل دیپلماتیک عملا به بنبست رسیده؛ اما خطر هستهای، موشکی و نیابتی جمهوری اسلامی پابرجاست و تنش با آژانس و غرب نیز رو به افزایش است.
این وضعیت نمیتواند پایدار بماند. جمهوری اسلامی برنامه هستهای خود را متوقف نکرده، سرعت توسعه موشکی را بالا برده و در حال بازسازی شبکه نیابتی خود است. این روند میتواند کشور را به سوی یک جنگ بزرگ با اسرائیل — و در ادامه حتی احتمال ورود آمریکا، ناتو و کشورهای منطقه به این جنگ — سوق دهد.
اما در این میان، یک نکته اساسی برای مردم ایران و مخالفان جمهوری اسلامی باید روشن باشد:
آمریکا و اسرائیل سیاستهای خود را بر اساس منافع ملی خود پیش میبرند.بر این اساس، مردم ایران و نیروهای دموکراسیخواه باید راهبرد خود را بر اساس منافع ملی ایران طراحی کنند. استفاده از فرصتهای بینالمللی برای عبور از جمهوری اسلامی ممکن و حتی ضروری است، اما اتکای اصلی باید به توان و اراده ۸۶ میلیون ایرانی باشد؛ چه در داخل، چه در خارج؛ چه جمهوریخواه، چه پادشاهیخواه؛ افراد، احزاب و تشکلها. سرمایه اصلی ما نارضایتی گسترده مردم و همگرایی نیروهای دموکراسیخواه است.
پنج اصل می تواند مبنایی برای همکاری ملی و عبور از جمهوری اسلامی باشد:
۱. جمهوری اسلامی اصلاحپذیر نیست و باید بهطور کامل از آن عبور کرد تا مردم بتوانند نظام سیاسی جدیدی را انتخاب کنند.
۲. دموکراسی باید مبنای نظام آینده باشد؛ یعنی رأی مردم تعیینکننده همه چیز، از جمله شکل حکومت باشد. اگر مردم پادشاهی خواستند، پادشاهی؛ اگر جمهوری خواستند، جمهوری.
۳. دموکراسی بهتنهایی کافی نیست؛ حقوق بشر باید مکمل آن باشد تا حقوق همه، از جمله اقلیتها، تضمین شود.
۴. جدایی دین از حکومت ضروری است. تجربه ۴۷ سال حکومت دینی نشان داده دین باید امری شخصی باشد و نباید در حکومت دخالت کند.
۵. همه این اصول باید در چارچوب حفظ تمامیت ارضی و یکپارچگی ایران تحقق یابد.
این پنج اصل میتواند مبنای یک گفتمان ملی و همکاری فراگیر برای عبور از جمهوری اسلامی و ساختن ایرانی آزاد، باثبات، امن و برخوردار از حقوق برابر برای ایرانیان باشد.
در همین چارچوب، نیروهای دموکراسیخواه اگر نمیتوانند همکاری نزدیکی با هم داشته باشند، دستکم نباید به یکدیگر حمله کنند. هر سخن و اقدام نیروهای دموکراسیخواه مخالف جمهوری اسلامی باید مردم را امیدوار کند و جمهوری اسلامی را مأیوس؛ نه بالعکس.
حکومت تلاش میکند مردم را در هر حوزه، از آب و برق گرفته تا بنزین، ناامید و مقصر جلوه دهد اما نیروهای دموکراسیخواه باید با همافزایی مردم را امیدوار کنند و بر اولویت اصلی متمرکز شوند: عبور از جمهوری اسلامی. پس از آن، صندوق رأی و اراده مردم تعیینکننده مسیر آینده ایران خواهد بود.
۴۳

paksan - ایران، ایران
ایران اینترنشنال: مراد ویسی !!!! همکاری ملی یعنی همون مزدوری و خیانت را میگه که این مامور موساد میخواد بکندش ملی خخخ ایران در طول تاریخ مزدورهای زیادی از کوروش بگیر و بابک خرمدین دیده ولی ملت ایران ایستادند و پیروز شدند. چهار ماه پیش همین مزدور مراد برقی میگفت حکومت سقوط کرده و به شهریور نمی رسه و همینا عصبانی بودند از مردم ایران و فحش میداد و دری وری میگفتند خودشان را جرر میدادند که مردم بیایید مزدوری ما رو بکنید که ما حاکم بشیم خخخ ولی حتی 5 نفر هم نیامدند. الانم آمریکا با جابجا کردن نیروهاش در عراق داره در کردستان عراق نیروهای کموله و حزب دمکرات خائن را آموزش نظامی و پهبادی و بمب گذاری میده برای مزدوری و حمالی نظام سلطه به امید اینکه شاید اینها کاری بکنند.
2
0
چهارشنبه ۱۹ آذر ۱۴۰۴ - ۲۲:۵۷
