یک امام جمعه: «هر کسی نسبت به علی خامنهای اظهار تنفر کند، قطعاً حرامزاده است» + ویدیو
+0
رأی دهید
-11
حجتالاسلام محمد حمیدینژاد، امام جمعه عالیشهر بوشهر، پس از اظهارنظر جنجالی اخیر خود که بازتاب گستردهای هم در فضای مجازی داشت، از سمت خود استعفا داد.به گزارش تابناک، امام جمعه عالیشهر بوشهر با انتشار بیانیهای، بابت صحبتهای اخیرش عذرخواهی و از سمت خود کنارهگیری کرد. اخیراً این امام جمعه در اظهاراتی عجیب گفته بود:
یک امام جمعه: «هر کسی نسبت به علی خامنهای اظهار تنفر کند، قطعاً حرامزاده است» + ویدیو pic.twitter.com/bAGVCmZ3Jg
— Iranian UK (@IranianUk) December 8, 2025
هر کسی نسبت به آقا سید علی خامنهای اظهار تنفر کند، قطعاً حرامزاده است.
امام جمعه عالیشهر در متن استعفای خود اعلام کرده:
با عرض سلام خدمت مردم شریف، اخیراً در جریان یک سخنرانی، در بیان و تشریح احساس و ارادتم نسبت به رهبر انقلاب، جملهای بر زبانم جاری شد که از نظر مفهومی صحیح نبود و علاوه بر بهرهبرداری معاندان، موجب رنجش خاطر دوستداران انقلاب و نظام شد. لذا ضمن عذرخواهی، استعفای خودم را از امامت جمعه اعلام میکنم.
تملق و چاپلوسی در ساختار سیاسی جمهوری اسلامی
پدیده تملق و ستایش بیحد و حصر از رهبران ارشد، مختص به جمهوری اسلامی نیست، اما در این ساختار سیاسی به یکی از مکانیسمهای اصلی کسب قدرت و ارتقاء تبدیل شده است.
در نظامی که مشروعیت و منصبهای کلیدی آن به تأیید مستقیم یا غیرمستقیم رأس هرم قدرت وابسته است، نمایش وفاداری و ارادت بیش از اندازه، کارکردی بسیار فراتر از یک ادای احترام ساده پیدا میکند.
افراد جاهطلب در سطوح مختلف—از سیاستمداران مجلس و دولت گرفته تا فرماندهان نظامی و مدیران ارشد—اغلب از ابراز کلمات قصار، القاب ستایشآمیز و تحلیلهای اغراقآمیز برای برجسته کردن جایگاه خود به عنوان «یار وفادار» استفاده میکنند. این رویکرد نه تنها یک ژست سیاسی، بلکه یک استراتژی حیاتی برای تضمین بقای شغلی و گشودن دروازههای پیشرفت است.
چاپلوسی در این بستر، تبدیل به یک ابزار کارآمد و کمهزینه برای سبقت گرفتن از رقبا میشود. هنگامی که شایستهسالاری به طور کامل حاکم نباشد و روابط فردی و وفاداریهای سیاسی بر تخصص مقدم شمرده شود، تملقگویی نقش میانبر را ایفا میکند.
فرد با ستایش علنی از رهبری و آرمانهای حکومتی، در واقع یک سیگنال قوی به شبکه قدرت ارسال میکند که: «من قابل اعتمادم و هیچ تهدیدی برای ساختار ایجاد نخواهم کرد.» این اطمینانسازی، به ویژه در مناصبی که نیاز به «بصیرت» و «ولایتمداری» دارند، بیش از هر مدرک تحصیلی یا سابقه اجرایی ارزش پیدا میکند.
مدیران و مسئولان میدانند که اغراق در تمجید از شخص اول مملکت، سریعترین مسیر برای جلب توجه، دریافت تأییدیه و در نهایت، صعود به پلههای بالاتر قدرت است.
یکی از زیانبارترین نتایج شیوع تملق، تأثیر مخرب آن بر کیفیت تصمیمگیری و شفافیت اداری است. هنگامی که فضای مدیریتی مملو از تملقگویان میشود، افراد صادق و منتقد، حتی اگر دارای شایستگیهای فنی بالا باشند، به حاشیه رانده میشوند.
این امر به ایجاد «اتاقهای پژواک» منجر میشود؛ جایی که تنها صدای تأیید و ستایش به گوش رهبر و تصمیمگیرندگان اصلی میرسد. در نتیجه، اطلاعات حیاتی و نقدهای سازنده که میتوانند به اصلاح امور و جلوگیری از بحرانها کمک کنند، فیلتر شده و هرگز به درستی منتقل نمیشوند.
این سیستم، زمینه را برای انتصاب افراد ضعیف اما وفادار (یا تظاهرکننده به وفاداری) در پستهای کلیدی فراهم میکند و در بلندمدت، کارآمدی دولت و اعتماد عمومی را به شدت کاهش میدهد.
این چرخه معیوب خود را بازتولید میکند؛ فردی که با تملق بالا میرود، در جایگاه جدید خود نیز انتظار تملق از زیردستان دارد تا موقعیت خود را مستحکم سازد. این امر به تدریج به یک فرهنگ سازمانی تبدیل میشود که در آن، صداقت و شجاعت برای بیان حقیقت به عنوان تهدیدی علیه سیستم تلقی میگردد.
مقابله با این پدیده، مستلزم تغییرات ساختاری عمیق، تقویت نهادهای نظارتی مستقل و مهمتر از همه، ایجاد فضای امن برای نقد سازنده است. تا زمانی که وفاداریهای ظاهری بر تخصص و عملکرد مقدم باشد، تملق به عنوان یک «ارز» پرقدرت در بازار سیاسی باقی خواهد ماند و هزینههای آن، در نهایت، به شکل رکود، فساد و عدم کارآمدی بر دوش جامعه تحمیل خواهد شد.