گزارشی تکان‌دهنده از شیوع «اچ‌آی‌وی» در بیابان‌های اتوبان آزادگان‌؛ زنان باردار و رابطه‌ جنسی برای یک وعده غذا

در بیابان‌های اطراف آزادگان، نشانه‌های افزایش دوباره موارد اچ‌آی‌وی میان مصرف‌کنندگان مواد و زنان باردار دیده می‌شود؛ وضعیتی که با بسته‌شدن مراکز کاهش آسیب، کمبود خدمات پایدار و رواج روابط پرخطر شدت گرفته است. 

روایت‌های موجود نشان می‌دهد نبود تجهیزات پیشگیری، بارداری‌های ناخواسته و شرکای متعدد، مسیر انتقال ویروس را دوباره فعال کرده است.

شرق به مناسبت روز جهانی ایدز گزارشی منتشر کرده که در ادامه می‌خوانید.

نمی‌داند پدر جنینی که در شکم دارد کدام‌یک از مصرف‌کنندگان اطرافش است. آدم‌هایی که به‌ دلیل مصرف و روابط متعدد جنسی در این بیابان‌های غریب، عمدتاً حامل ویروس اچ‌آی‌وی هستند. اینجا تصویری از «موج سوم» اچ‌آی‌وی دیده می‌شود؛ موجی که نه از سرنگ‌های مشترک، بلکه از روابط پرخطر، بارداری‌های ناخواسته و سازوکار فروپاشیده حمایت‌های اجتماعی نیرو می‌گیرد.

این گزارش نشان می‌دهد چگونه بسته‌شدن مراکز کاهش آسیب، کمبود خدمات پایدار و انگ سنگین مبتلایان، دوباره زمینه را برای گسترش ویروس فراهم کرده است؛ گسترشی آرام و بی‌صدا که از پاتوق‌های بیابانی آغاز می‌شود اما پیامدهایش تنها به همان‌جا محدود نخواهد ماند.

اچ‌آی‌وی در بیابان‌های اتوبان آزادگان

صدای آواز زنی از دور می‌آید. در وسط این بیابان ایستاده و برای سکوهای فرضی سالن کنسرتی، بلند بلند می‌خواند. باد پاییزی موهای مجعدش را به رقص درآورده و دستانش هماهنگ با آنچه می‌خواهند در هوا تکان می‌خورد. 

سوز طنین صدایش کنار قطره‌های اشک روی گونه‌های تیره‌اش رد روشنی انداخته است. چشمانش را باز می‌کند. تماشاگران روی سکو، هم‌پاتوقی‌هایش هستند که هر کدام پایپ و طلقی برای کشیدن در دست دارند.

«پری‌چهر» عاشق خواندن است؛ زنی میانسال که ۲۰ سال به بی‌مکانی عادت کرده و حالا باردار است؛ شاید برای بیستمین بار در سال‌های زندگی‌اش در بی‌مکانی، دوباره در او چیزی از خودش شکل گرفته است. 

روی شکمش دست می‌کشد: «اسمش هستی است، برایم از آنچه دیگران خبر ندارند، می‌گوید. باید تمرکز کنم تا حرف‌هایش را بفهمم». چند ثانیه سکوت می‌کند و به مردی اشاره می‌کند که بین دیگر آدم‌های وسط این زمین خاکی نشسته؛ مردی با پیراهنی سفید: «بین ما عملی‌ها چرخیده آن پسر، سرنگ‌های ایدزی را به ما می‌دهد تا ما را هم درگیر کند».

سرنگ‌ها کم شده

چند دقیقه بعد همان مرد جوان جلو می‌آید، مواد مخدر چهره جوانش را گرفته: «اینجا دیگر مثل قدیم‌ها سرنگ نداریم، سرنگ‌ها کم شده است. بچه‌ها با هم رابطه دارند ولی من در تست آخر سالم بودم. البته خیلی‌ها از همین روابط‌ درگیر بیماری می‌شوند؛ چون یا کاندوم ندارند یا اصلا حواس‌شان نیست که بخواهند از آن استفاده کنند.
آنها برای کمی مواد ‌‌یا مقداری غذا وارد رابطه می‌شوند که همین هم دردسر می‌شود. خودت می‌دانی جماعت معتاد دیگر با اهل خانه ارتباطی ندارند. معمولاً با همسران‌شان مثل خواهر و برادرند».

شیشه عطری زنانه جلوی پری‌چهر می‌اندازد و می‌رود. غروب این بیابان در جاده‌های اطراف آزادگان، با دود غلیظی که در هوا پراکنده شده، همه چیز را تیره‌تر نشان می‌دهد. پری‌چهر سعی دارد قطره‌ای از عطر داخل شیشه خالی را روی لباسش بزند. 

به آدم‌های دورش نگاه می‌کند و دستان سیاه و ترک‌خورده‌اش را نشان می‌دهد: «دست‌های من خشک شده‌اند، کسی کرم دست ندارد»؟ درخواست او هم‌پاتوقی‌هایش را به خنده می‌اندازد. در آخرین تست اچ‌آی‌وی و هپاتیت‌ سالم بوده، اما از این ماجرا ماه‌ها می‌گذرد. کسی نمی‌داند پدر این جنین کدام‌یک از مصرف‌کنندگان است؟ سالم بوده یا ویروسی را به جان بدن نحیف پری‌چهر انداخته است؟

مرد میانسال با بدنی لاغر و خمیده تکه طلقی بین انگشتانش نگه می‌دارد و لوله‌ فلزی نازکی را در دست دیگرش مشت می‌کند. «احمد» لاغر است، مثل تمام آدم‌های این بیابان که گوشه‌ای دور هم جمع شده‌اند و چیزی می‌کشند: «دو سالی می‌شود زنم را ندیده‌ام. همیشه مراقب بودم درگیر اچ‌آی‌وی و هپاتیت نشوم. مثلاً از سرنگ کسی استفاده نمی‌کنم. ولی بین ما چندین نفرند که همه می‌دانیم مریض شده‌اند؛ زن و مردهایی که رابطه جنسی زیادی با هم دارند».

او حرف‌های دیگر هم می‌زند: «مثلاً بین ما، چند نفر بودند که بعد از دستگیری متوجه شدند درگیر ویروس شده‌اند. در بازداشت یک‌دفعه حال‌شان بد شد و متوجه شدند مبتلا هستند. وقتی مواد می‌زنیم ترس در وجودمان از بین می‌رود و در رابطه دیگر چیزی برایمان مهم نمی‌شود».

این اولین بارداری پری‌چهر نیست. دستش را روی شکمش می‌گذارد و از سقط جنین آخرش می‌گوید که درد زیادی داشته: «یادم نیست چند بار تا الان باردار شده‌ام، ولی یک دختر از گذشته دارم، قبل از اینکه درگیر مواد شوم، اما او دیگر نمی‌خواهد مرا ببیند».

پری‌چهر‌ نمی‌داند پدر این بچه کیست، شبیه به بارداری‌های قبلی، در تنهایی بیابان می‌ایستد و آواز می‌خواند. گاهی دیگر معتادها برایش دست می‌زنند و گاهی ناسزایش می‌گویند. 

اما او کاری به این حرف‌ها ندارد، دستش را روی برآمدگی کم روی شکمش می‌گذارد و ادامه ترانه‌اش را می‌خواند؛ احتمالاً سه‌، چهار ماهه باشد. نمی‌داند سرنوشت این جنین چیست؛ می‌ماند، نمی‌ماند، قرار است سقط شود؟ خیلی هم برایش فرقی ندارد. در آخر نوزاد را یا تحویل بهزیستی می‌دهد یا از طریق همین آدم‌ها آن را در ازای چندرغاز می‌فروشد.

جلوی ماشین خدمات مجموعه «نور سپید هدایت» می‌ایستد، چند دست لباس و تعدادی کاندوم می‌گیرد و در بیابان آن‌قدر پیش می‌رود که محو می‌شود. مددکار جوان که هفته‌ای چند بار به این منطقه می‌آید، توضیح می‌دهد: «مصرف شیشه این زن را تباه کرده است. از ماه قبل تا الان شرایطش بد و بدتر شده است. هر بار که می‌آییم حالش بدتر شده است».

مددکاران این مجموعه همیشه کیت‌های تست اچ‌آی‌‌وی دارند، با‌این‌حال می‌گویند: «ما همیشه آماده تست هستیم، ولی به‌ اجبار از آنها تست نمی‌گیریم. هر وقت خودشان بخواهند برایشان انجام می‌دهیم. البته در بیشتر موارد چون خجالت می‌کشند و نمی‌خواهند کسی بداند بیمارند، تمایلی به انجام‌دادن تست نشان نمی‌دهند».

رابطه‌ جنسی برای یک وعده غذا

او درباره وضعیت پاتوق‌ها نیز توضیح می‌دهد: «در پاتوق‌ها بارداری ناخواسته زیاد اتفاق می‌افتد. پیشگیری وجود ندارد، رابطه‌ها پرخطر است. آدم‌ها برای نیازهای اساسی، حتی برای یک لباس تمیز یا یک وعده غذا هم راضی به رابطه می‌شوند. این گروه‌ها شرکای متعدد دارند و ریسک انتقال بالاست. اما حواس‌مان به آنها نیست. مثلاً یکی، دو موبایل‌ون مثل ونِ سیار ما که خدمت می‌دهد، چه کاری می‌توانند بکنند؟ مراکز ثابت را بستند و آدم‌ها را دوباره به پاتوق‌ها برگرداندیم. حالا یک ون می‌رود، چند دقیقه خدمات می‌دهد و می‌رود. با‌این‌حال، این اسمش برنامه پایدار نیست».

او درباره فرایندهای اداری برای کودکانی که از مادران پرخطر به دنیا می‌آیند هم شرایط سختی را یادآوری می‌کند: «تحویل‌دادن بچه به بهزیستی یا گرفتن حکم قضائی، آن‌قدر بوروکراسی دارد که گاهی مسئله از دست می‌رود. این بچه‌ها صدا ندارند، اگر اتفاقی بیفتد، هیچ‌کس متوجه نمی‌شود. این سیستم به‌روز نیست و محدودیت‌های قانونی خودش هم بخشی از مشکل است».

او می‌گوید‌ بزرگ‌ترین بخش بحران، «انگ و تبعیض» است: «حدود ۴۰ درصد مسئله همین است. هنوز خیلی از خانواده‌ها نمی‌گذارند در مدرسه یا اطرافیان بفهمند آنها یا کودک‌شان مبتلا هستند. هنوز آدم‌ها، فرد مبتلا را مجرم می‌بینند، نه بیمار. 

وقتی اطلاعات درست داده نشود، شایعه و ترس جای آن را می‌گیرد. مردم خیال می‌کنند با یک اشتباه، هیچ‌وقت ممکن نیست خودشان در معرض خطر قرار بگیرند، درحالی‌که یک رابطه، یک بی‌احتیاطی، می‌تواند زندگی را برگرداند».
+54
رأی دهید
-9

  • قدیمی ترین ها
  • جدیدترین ها
  • بهترین ها
  • بدترین ها
  • دیدگاه خوانندگان
    ۵۰
    حق گو لندن - لندن، انگلستان

    کجا هستند آن بیشرفهایی که سال ۵۷ مانند این عکسها را علم کردند و‌ملت وحشی را بخیابان آوردند . بابا همه جا حتی لندن لس انجلس این چیزها را دارد اما الان جون‌می دانیم کسی چیزی نمی‌کوید اما ان‌موقع پیراهن عثمان کردندش ! توف به روی اخوند بیشرف
    7
    68
    دوشنبه ۱۰ آذر ۱۴۰۴ - ۱۰:۴۲
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۴۰
    MrJason - جابلسا، انگلستان

    تا مواد مخدر و بیکاری هست معتاد هم هست.
    7
    32
    دوشنبه ۱۰ آذر ۱۴۰۴ - ۱۱:۵۸
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۳۵
    arian1 - ابادان، ایران

    جایی که اسلام و مسلمانان در قدرت باشند نکبت و فساد همه چیز و همه کس را در بر می گیرد
    27
    58
    دوشنبه ۱۰ آذر ۱۴۰۴ - ۱۲:۴۲
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۴۶
    سیمرغ ایران - برلین، آلمان

    در ایران الان تقریبا هفت میلیون معتاد داریم مواد این افراد از کجا تامین میشه این حجم مواد مخدر را اگر بگویند قاچاقچی ها میارند خاک بر سر دولتی که نتونه جلو این مقدار عظیم رو بگیره اگر هم بگه برادران قاچاقچی نقشی در اون ندارند دروغ محض میگه
    2
    38
    دوشنبه ۱۰ آذر ۱۴۰۴ - ۱۳:۳۰
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۴۰
    iran1 - آرلون، بلژیک

    بزارید پخش بشه این عکسها، شاید اون حروم لقمه هایی که دارن پولی که باید خرج این افراد بشه رو می برن خرج موشک پرانی می کنن ببینن، آبروی نداشتشون بیشتر بریزه
    2
    35
    دوشنبه ۱۰ آذر ۱۴۰۴ - ۱۳:۳۴
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۴۵
    Ginger - چگو، اسپانیا

    باز یک .......اسلامی امد و گفت همه جا این موارد را دارد ........همه جا دارد اما همه جا رسیدگی می شود در رژیم جمهوری اسلامی مواد شیشه بدست جوانان داده می شود مراکز خود جوش مردمی کمک به بیماران بسته می شود و در واقع بیشتر این فساد با دست دولت اسلامی انجام می شود این است فرق شاه و اخوند .....کامنت اولی
    3
    33
    دوشنبه ۱۰ آذر ۱۴۰۴ - ۱۴:۳۴
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۶۹
    sabbas - لندن، انگلستان

    اما همه می‌دانند که سپاه تروریست‌ قاچاقچی اصلی مواد مخدر هستند. هدف اصلی آنها معتاد کردن جوانان مخالف است.
    2
    32
    دوشنبه ۱۰ آذر ۱۴۰۴ - ۱۵:۳۹
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۴۳
    paksan - ایران، ایران

    حق گو لندن - لندن، انگلستان
    ... حالا خوبه زمان شاه وضعیت بدتر هم بود. یک نگاه به فیلمهای اون زمان بیانداز ببین وضعیت مملکت چی بوده بعد ور ور کنید. بعدشم آخوند بگیرشون بیاندازه توی کمپ ترک اعتیاد شما مزدورها راه می افتید حقوق بشر خخخ ولشون کنه به حال خودشون یکی مثل نویسنده مزدور داستان میسازه آچ آی وی . انگار اچ آی وی قابل دیدنه و شماها که هر چیزی را مورد میکنید در حالیکه در تمام دنیا این قشر هستند و هر کاریشونم بکنی میخواد موادشون را بکشند و مشنگ بشینند کنار خیابون . لس انجلس و لندن که اندازه یک شهر هستند
    31
    2
    دوشنبه ۱۰ آذر ۱۴۰۴ - ۱۶:۴۴
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۵۰
    Persian2600 - استکهلم، سوئد
    ادم اینها را میبینه و میخونه واقعا افسوس میخور و گریش میگیره. همه این بدبختیها از بابت 57 ح.زاده و گوساله ست و از برکت اخوند فاسد ک. پاره باجناقبازه و اسلام راستین محمدیست که بوی گند و تعفنش کل دنیا را برداشته. اخوند ارزو داره اکثر مردم با این روز بیفتند تا دیگه راحتر بدزد و بچاپد و کسی نای هیچ اعتراضی نداشته باشد. باید جد اباد اون ح.زاده هایی که از اخوند و اسلام متعفن دفاع میکنند را روزی هزار بار ...
    0
    7
    ‌سه شنبه ۱۱ آذر ۱۴۰۴ - ۱۹:۴۰
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۴۳
    Chokam - ری، ایران
    چرا اونو میگی ،هر ساعت دارن چند نفر توی تصادف جاده ها کشته میشن اینم روش. توی این ماتم سرا از این چیزها زیاده، مسئله اینجاست که هوای همو داشته باشیم ملتی که میلیونی کشور و فامیلاشون رو رها کردندو رفتند خارج، نابود میشه. این بیشتر بخاطر اینه چسبیدیم به دوست بازی، آدم رو وسوسه میکنن. بچسبید به پدر و مادر و پدر بزرگ و مادربزرگ آنها که ریشه توی این خاک دارند هممه بچه ها رو رو دور هم جمع میکردند تا جداجدا متلاشی به این روزها نیفتند. حرف این روانشناسها ورو گوش ندید که میگن جدا و مستقل بشین و از این حرفای لوکس و بیمزه
    2
    2
    ‌چهارشنبه ۱۲ آذر ۱۴۰۴ - ۰۳:۵۱
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    نظر شما چیست؟
    جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.