ویدیویی کمیاب از سفر تاریخی رضاشاه به ترکیه در سال ۱۳۱۳ و دیدار با آتاتورک
+18
رأی دهید
-1
سفر رضاشاه پهلوی، بنیانگذار ایران نوین، به کشور ترکیه در خرداد و تیرماه سال ۱۳۱۳ خورشیدی (ژوئن ۱۹۳۴ میلادی) را باید یکی از مهمترین و تأثیرگذارترین رویدادهای تاریخ معاصر ایران و ترکیه دانست. این سفر، که تنها سفر خارجی رسمی رضاشاه در طول دوران سلطنتش بود، صرفاً یک دیدار تشریفاتی نبود، بلکه نقطه عطفی در روابط دیپلماتیک و فرهنگی دو کشور همسایه به شمار میآمد و نشانگر عزم جدی دو رهبر برای نوسازی و تثبیت موقعیت منطقهای خود بود.

این ملاقات تاریخی نه تنها بر سیاستهای داخلی رضاشاه در سالهای آتی تأثیر عمیقی گذاشت، بلکه بنیانهای همکاریهای منطقهای میان دو دولت را نیز استوار ساخت.
انگیزه اصلی این سفر ریشه در شباهتها و اهداف مشترک دو رهبر قدرتمند، یعنی رضاشاه و مصطفی کمال آتاتورک، داشت. هر دو شخص از بطن ارتش برخاسته بودند و با رویکردی ملیگرایانه و اقتدارگرا، به دنبال رهایی کشورهای خود از یوغ سنتهای کهنه و نفوذ قدرتهای استعماری بودند.
آنها به صورت همزمان فرآیند تبدیل امپراتوریهای تاریخی (قاجار و عثمانی) به دولتهای ملی مدرن و سکولار را آغاز کرده بودند. این هماهنگی در آرمانها و شباهت در روشهای حکومتی، زمینهساز درک متقابل و نزدیکی بیسابقهای میان تهران و آنکارا شد که برای قرنها درگیر مناقشات مرزی و رقابتهای سیاسی بودند.
دعوت رسمی آتاتورک از رضاشاه، پس از سالها تنش و اختلافات مرزی، نشاندهنده تغییر جهت استراتژیک در سیاست خارجی دو کشور بود. رضاشاه، که تا آن زمان از پذیرش سفرهای خارجی اکراه داشت، این دعوت را به منزله تأیید بینالمللی بر نوسازیهای خود تلقی کرد و فرصتی یافت تا از نزدیک شاهد پیشرفتهای ترکیه در زمینه تجدد، سکولاریسم و تمرکز قدرت باشد.
آتاتورک به عنوان الگوی یک رهبر موفق در حذف نفوذ مذهب از سیاست و اجرای اصلاحات بنیادی، برای رضاشاه بسیار جذاب بود و او با دقت، جزئیات تحولات ترکیه را زیر نظر داشت.
سفر رضاشاه به ترکیه حدود چهل روز به طول انجامید و شامل بازدید از چندین شهر مهم، از جمله آنکارا و استانبول، و همچنین تماشای مانورهای نظامی و مؤسسات آموزشی و فرهنگی بود. استقبال رسمی و گرم آتاتورک از همتای ایرانیاش، اهمیت این دیدار را دوچندان ساخت.
تصاویر و فیلمهای آرشیوی باقیمانده از این سفر، که برخی از آنها حاوی صدای واقعی رضاشاه و آتاتورک هستند، شکوه و جدیت پروتکلهای دیپلماتیک آن دوران و عمق دوستی دو رهبر را به نمایش میگذارند. این تصاویر، بازدید رضاشاه از تأسیسات نظامی و مراکز مدرن ترکیه را به وضوح نشان میدهد.
مذاکرات میان دو رهبر بر محورهای کلیدی متمرکز بود؛ از جمله حل و فصل نهایی اختلافات مرزی (که منجر به مبادله اراضی مانند منطقه قطور و آرارات کوچک شد)، تقویت همکاریهای اقتصادی و امنیتی منطقهای، و همگرایی در سیاستهای مدرنیزاسیون.

رضاشاه به آتاتورک گفته بود که جزئیات مرزی اهمیت چندانی ندارد و مهمتر از آن، پایان دادن به رقابت گذشته و ایجاد اتحاد بین دو کشور شرقی است تا از قدرتهای بزرگ نترسند. این توافقات پایهگذار پیمان سعدآباد در سال ۱۹۳۷ شد.
تأثیر مستقیم این سفر بر سیاستهای داخلی ایران غیرقابل انکار است. رضاشاه در بازگشت به تهران، با انگیزه و قاطعیت بیشتری به اجرای اصلاحات شتاب بخشید. او در ترکیه شاهد برچیده شدن بساط سنتی، ترویج ملیگرایی افراطی و اعطای حقوق اجتماعی به زنان بود.
اگرچه برخی از این اصلاحات در ایران با تأخیر و محدودیت بیشتری اجرا شد، اما برنامههایی مانند کشف حجاب (که چند ماه پس از بازگشت وی از ترکیه به صورت رسمی اعلام شد) و تلاش برای عرفیسازی و متمرکزسازی حکومت، عمیقاً تحت تأثیر مشاهده مدل آتاتورک در ترکیه بود.
یکی از نکات مهم سفر، توجه رضاشاه به وضعیت زنان و آموزش نوین در ترکیه بود. آتاتورک حق رأی و انتخاب شدن را به زنان اعطا کرده بود و حضور زنان در عرصههای عمومی بسیار پررنگ بود.
رضاشاه نیز پس از بازگشت، تلاش کرد تا با اقداماتی چون کشف حجاب، زنان ایرانی را به حضور در جامعه و کسب آموزش ترغیب کند. با این حال، شیوههای اجرای این اصلاحات در ایران، به ویژه در مورد حجاب، بسیار قهرآمیزتر از ترکیه بود و با مقاومتهای داخلی بیشتری مواجه شد.
از منظر دیپلماتیک، سفر ۱۹۳۴ امنیت مرزی ایران در غرب را تضمین کرد و به قرنها جنگ و کشمکش با همسایه غربی پایان داد. روابط حسنه میان دو کشور، که با دیدارهای رسمی و مذاکرات مستقیم رهبران تثبیت شد، نه تنها ثبات داخلی را در هر دو کشور تقویت کرد، بلکه در سطح منطقهای نیز پیام مهمی برای قدرتهای اروپایی داشت مبنی بر اینکه ایران و ترکیه قصد دارند با اتحاد، سرنوشت خود را به دست بگیرند. این اتحاد در مواجهه با خطرات احتمالی از سوی شوروی و قدرتهای استعماری یک سپر دفاعی ایجاد میکرد.
علیرغم شباهتها در رویکرد تجددگرایی، تفاوتهایی نیز میان الگوی رضاخانی و آتاتورکی وجود داشت که برخی مورخان به آن اشاره کردهاند. آتاتورک، با رویکردی نسبتاً عقلانیتر، نهادهای سیاسی و مدنی (مانند قانون مدنی سوئیس) را جایگزین ساختارهای سنتی کرد، در حالی که رضاشاه، به ویژه در سالهای بعد از سفر، گرایش بیشتری به اقتدار فردی و تمرکز قدرت اقتصادی و سیاسی داشت. با این حال، هدف غایی هر دو، یعنی بنا نهادن کشوری مدرن و قدرتمند بر پایه ناسیونالیسم، یکسان بود.
در نهایت، سفر رضاشاه به ترکیه در سال ۱۹۳۴ نه تنها یک دیدار دوجانبه تاریخی بود، بلکه به عنوان یک مکتب عملی برای رضاشاه عمل کرد تا مدل تجددگرایی و حکومتداری آتاتورک را از نزدیک مشاهده کند.
این سفر، نقطه اوج دوستی و همبستگی استراتژیک میان دو رهبر کاریزماتیک بود که برای همیشه مسیر تحولات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی دو کشور ایران و ترکیه را در قرن بیستم تغییر داد و به عنوان یک رویداد کلیدی در حافظه تاریخی هر دو ملت باقی مانده است.