خاطره تکاندهنده دکتر مینو محرز: «یک بیمار ایدزی با هفتتیر قصد کشتن مرا داشت!» + ویدیو
+21
رأی دهید
-5
دکتر مینو محرز، متخصص بیماریهای عفونی و رئیس پیشین مرکز تحقیقات ایدز ایران، با مرور ایام سخت آغازین شیوع ویروس HIV/ایدز در کشور، از ناآگاهی گسترده و انگ اجتماعی شدید آن دوره پرده برداشت.محرز در یکی از مصاحبهها به یک خاطره تلخ و تکاندهنده خود اشاره کرد که در آن، یک بیمار مبتلا به دلیل شرایط روحی نامناسب و فشارهای اجتماعی ناشی از بیماری، با هفتتیر قصد جان وی را داشته است.
خاطره تکاندهنده دکتر مینو محرز: «یک بیمار ایدزی با هفتتیر قصد کشتن مرا داشت!» pic.twitter.com/ofS16hrmUk
— Iranian UK (@IranianUk) November 3, 2025
شیوع ایدز در ایران: سالهای اولیه، انکار حکومتی، ناآگاهی عمومی و پردههای تابو
ورود خاموش و سالهای اولیه انکار (دهه ۶۰ و اوایل ۷۰)
شیوع ویروس HIV و بیماری ایدز در ایران، داستانی است که با سالهای اولیه انکار و سکوت گره خورده است. در دهههای ۱۳۶۰ و ۱۳۷۰ خورشیدی، در حالی که جهان با سرعت در حال شناخت و مبارزه با این همهگیری بود، در ایران، این بیماری عمدتاً از طریق فرآوردههای خونی آلوده وارداتی (به ویژه برای بیماران هموفیلی) و سپس تزریق مشترک در بین مصرفکنندگان مواد مخدر شروع به گسترش کرد.
متأسفانه، به دلیل فضای بستهی اجتماعی و همچنین عدم وجود سیستمهای غربالگری پیشرفته در آن سالها، این بیماری به صورت خاموش و پنهان در حال حرکت در لایههای آسیبپذیر جامعه بود. هرچند متخصصان و پزشکان زنگ خطر را به صدا درآورده بودند، اما پاسخهای رسمی عموماً با احتیاط شدید یا انکار صریح همراه بود.
انکار حکومت: تابویی بزرگتر از بیماری
یکی از چالشهای بزرگ در مقابل شیوع ایدز در ایران، سیاست انکار و پنهانکاری در سطح دولتی بود. ایدز از همان ابتدا، نه یک بحران بهداشت عمومی، بلکه یک مشکل اخلاقی یا مختص "دیگران" (گروههای آسیبپذیر) تلقی شد.
از آنجا که عوامل اصلی انتقال ویروس شامل روابط جنسی محافظتنشده و تزریق مواد مخدر بود، صحبت علنی دربارهی آن حکم تابو پیدا میکرد. این نگاه، باعث شد تا دولتها در سالهای ابتدایی از ارائه آمار شفاف، اختصاص بودجه کافی برای پیشگیری و اطلاعرسانی صریح خودداری کنند. نتیجهی این انکار، از دست رفتن "زمان طلایی" برای پیشگیری بود؛ در دورهای که میشد با آموزش و غربالگری، سرعت گسترش ویروس را به شدت کاهش داد، اما سکوت و انکار، مسیر را برای شیوع بیشتر باز نگه داشت.
ناآگاهی فاجعهبار مردم و انگ اجتماعی مضاعف
در سایهی سکوت و انکار حکومتی، سطح آگاهی مردم دربارهی راههای انتقال، پیشگیری و حتی مفهوم کلی ایدز بسیار پایین بود. ایدز به عنوان "مرگ حتمی" و "عقوبت گناه" شناخته میشد. این ناآگاهی عمومی، نه تنها فرصتهای آموزشی را از دست میداد، بلکه منجر به ایجاد شدیدترین اشکال انگ و تبعیض اجتماعی شد.
بیماران مبتلا به HIV (افراد اچآیوی مثبت) نه تنها با یک بیماری مرگبار دست و پنجه نرم میکردند، بلکه باید با طرد شدن از خانواده، محل کار، و جامعه نیز میجنگیدند. این انگ چنان شدید بود که بسیاری از افراد مبتلا، از ترس رسوایی و تبعیض، ترجیح میدادند بیماری خود را پنهان کنند و همین پنهانکاری، چرخه انتقال را تسریع میبخشید.
نقش تابو بودن مسائل جنسی و اعتیاد در پنهان ماندن بحران
تابو بودن شدید مسائل جنسی و اعتیاد در جامعه ایران، نقش محوری در پنهان نگه داشتن بحران ایدز داشت. از آنجا که بخش قابل توجهی از راههای انتقال ویروس از طریق تماسهای جنسی و استفاده از سرنگ مشترک بود، ارائه آموزشهای لازم مانند استفاده از کاندوم یا برنامههای کاهش آسیب (مانند توزیع سرنگ پاک)، با مقاومتهای شدید فرهنگی و مذهبی روبرو میشد.
این تابوها عملاً دست برنامههای بهداشتی را برای مداخله موثر میبستند. در نتیجه، بیماری که مستقیماً با این تابوها مرتبط بود، در سایه پنهان ماند و نه دولت جرأت بیان حقیقت را داشت و نه مردم آمادگی شنیدن آن را.
بیداری دیرهنگام و شروع برنامههای کاهش آسیب (اواخر دهه ۷۰ و ۸۰)
خوشبختانه، با افزایش تدریجی آمار و فشارهای سازمانهای بینالمللی و تلاش متخصصان داخلی، دولت ایران مجبور به تغییر رویکرد شد. در اواخر دهه ۱۳۷۰ و دهه ۱۳۸۰ خورشیدی، با وجود مقاومتها، برنامههای مهمی با عنوان "کاهش آسیب" آغاز شد.
این برنامهها که شامل توزیع متادون و سرنگهای پاک در بین مصرفکنندگان مواد مخدر بود، به عنوان رویکردی عملگرایانه، توانستند از سرعت انفجاری شیوع HIV در این گروه پرخطر تا حد زیادی بکاهند. این تغییر استراتژی نشان داد که پذیرش واقعیت و فاصله گرفتن از دیدگاههای صرفاً اخلاقی، تنها راه مبارزه موثر با یک بحران بهداشت عمومی است.
میراث سالهای سکوت و چالشهای امروز
امروزه، اگرچه آگاهی عمومی بالاتر رفته و درمانهای دارویی (ART) برای بسیاری از مبتلایان در دسترس است، اما میراث سالهای اولیه انکار و تابو همچنان باقی است. ایدز در ایران از یک بیماری با الگوی مصرفکنندگان مواد مخدر تزریقی، به تدریج به سمت انتقال از طریق روابط جنسی تغییر الگو داده است، که این خود نشاندهنده شکست در ارائه آموزشهای جنسی سالم و محافظتشده در سالهای اولیه است.
چالشهای کنونی شامل دسترسی محدود برخی اقشار به خدمات درمانی، و مهمتر از همه، ادامه دادن انگ و تبعیض در جامعه است که همچنان بسیاری از افراد را از مراجعه برای آزمایش و درمان باز میدارد. جامعه ایران هنوز باید با شجاعت بیشتری با این تابوها روبرو شود تا بتواند به هدف نهایی یعنی پایان دادن به همهگیری ایدز دست یابد.