از به توپ بستن مجلس توسط «ولادیمیرِ قزاق» تا مواضع عجیب رفقای «ولادیمیرِ رئیس جمهور»!
+23
رأی دهید
-0
عصر ایران - سهشنبه ۲ تیر ۱۲۸۷ روز تلخی برای ایران بود که برای همیشه در تاریخ می ماند؛ در آن روز "ولادیمیر پلاتونوویچ لیاخوف"، فرمانده روسی بریگاد قزاق های ایران، مجلس شورای ملی را به توپ بست.اخیراً برخی نمایندگان مجلس شورای اسلامی، به گونه ای در دفاع از روسیه حرف می زنند که به عنوان مثال وقتی شنیده می شود فلان نماینده گفته است که اگر روس ها تجهیزات دفاعی به ایران ندادند، نیت بدی نداشتند، تقصیر خودمان بود، ابتدا به باور نمی نشیند ولی بعداً که فیلمش منتشر می شود، حیرت و حسرت، جای ناباوری می نشیند.
با احترام به نمایندگان مجلس که قاعدتاً دغدغه های ملی دارند، به اقلیتِ اندک شمار، پر صدا و خام گو توصیه می کنیم که حتی اگر می خواهند دفاعی از روس ها داشته باشند، به گونه ای عمل کنند که فردا در تاریخ نوشته نشود که 117 سال بعد از آن که روس ها در زمان "ولادیمیرِ قزاق" مجلس را از بیرون به توپ بستند، در دوران "ولادیمیرِ رئیس جمهور" موفق به اشغال آن از درون شدند!
کسی که در مجلس ایران نشسته است، چه 8 درصدی باشد و چه 80 درصدی، حق ندارد فراموش کند صندلی سبزش، مرهون خون سرخ صدها هزار شهیدی است که اغلب شان با سلاح های روسی که به رژیم صدام اعطا شده بود، به شهادت رسیده اند.
حفط ارتباط و حتی تقویت رابطه با روسیه ، به جای خود ارزشمند است و قطعاً بدان توصیه می شود ولی فرق است بین "مجلس شورای اسلامی ایران با "مجلس دوما و فدرال روسیه".
ضمناً آمریکا هم جنایتکار است. (این هم برای کسانی که با خواندن این چند سطر، دارند در جیب هایشان دنبال "برچسب غربگدایی" برای واکنش به این متن می گردند.)
زیاده عرضی نیست!
------------
۲ تیر ۱۲۸۷: روزی که سلاح بیگانه، خانه ملت را برای احیای استبداد ویران کرد
حمله ولادیمیر پلاتونوویچ لیاخوف، فرمانده روسی بریگاد قزاق ایران، به مجلس شورای ملی در دوم تیرماه ۱۲۸۷ خورشیدی (۲۳ ژوئن ۱۹۰۸ میلادی)، یکی از تاریکترین و سرنوشتسازترین وقایع تاریخ مشروطه ایران به شمار میرود.
این اقدام به دستور مستقیم محمدعلی شاه قاجار صورت گرفت که به شدت با اصول مشروطیت و محدود شدن قدرت مطلقه مخالف بود و به دنبال احیای استبداد سنتی بود. لیاخوف، افسر ارتش تزاری روسیه که فرماندهی بریگاد قزاق را برعهده داشت، عملاً خود را مسئول در برابر مقامات ایرانی نمیدانست و مجری تمام و کمال خواستههای شاه و سیاستهای روسیه بود.
این واقعه نماد روشنی از تلاقی استبداد داخلی و نفوذ قدرتهای خارجی در سرنوشت سیاسی ایران بود و نشان داد که سلطنتطلبان حاضرند برای حفظ قدرت خود، حتی با کمک بیگانه، نهادهای نوپای دموکراتیک را نابود سازند.
به توپ بستن مجلس، که به "یومالتوپ" و سرآغاز "استبداد صغیر" مشهور شد، با آرایش نظامی قزاقها و استقرار توپخانه در میدان بهارستان آغاز شد. ساختمان مجلس شورای ملی، که تنها دو سال از عمرش میگذشت، زیر آتش سنگین ویران شد و این حمله نظامی خونین به کشته شدن تعدادی از مجاهدان و مشروطهخواهان منجر شد.
لیاخوف پس از تسخیر مجلس، تنها به انحلال آن اکتفا نکرد، بلکه به دستور شاه به عنوان فرماندار نظامی تهران منصوب شد و با قدرت تمام، شهر را به یک پادگان نظامی تبدیل کرد. در پی این فاجعه، بسیاری از رهبران و نمایندگان برجسته مشروطه دستگیر، زندانی یا حتی به اعدام محکوم شدند که از جمله مشهورترین آنها میتوان به اعدام ملکالمتکلمین و میرزا جهانگیرخان صور اسرافیل اشاره کرد.
استبداد صغیری که پس از واقعه به توپ بستن مجلس حاکم شد، دورهای کوتاه اما سرکوبگرانه بود که در آن آزادیها به طور کامل از بین رفت و حکومت مطلقه محمدعلی شاه بازگشت. با این حال، عمل خشونتبار لیاخوف و شاه، به جای خاموش کردن شعله مشروطه، خشم و مقاومت مردم را در سراسر کشور، به ویژه در تبریز، گیلان و اصفهان، برانگیخت.
در نهایت، تلاشهای مذبوحانه لیاخوف و شاه برای حفظ استبداد بینتیجه ماند؛ قیامهای مجاهدان مشروطه در ایالات مختلف به اوج خود رسید و پس از یک سال مقاومت، نیروهای مشروطهخواه از گیلان و بختیاری تهران را فتح کردند. این پیروزی به عزل محمدعلی شاه، پایان دوره استبداد صغیر و بازگشایی مجدد مجلس شورای ملی انجامید.
فرجام لیاخوف، فرمانده روسی این خیانت تاریخی، نیز نشاندهنده تغییر قدرت در ایران بود. پس از پیروزی مشروطهخواهان و فتح تهران، او مجبور به تسلیم شد. اگرچه لیاخوف به دلیل حمایت روسیه و برای جلوگیری از رویارویی با دولت تزاری به صورت مشروط امان یافت و از ایران خارج شد، اما نام او برای همیشه در تاریخ ایران به عنوان نماد خیانت، استبداد و دستاندازی بیگانگان باقی ماند.
واقعه به توپ بستن مجلس شورای ملی به یادگاری تلخ بدل شد که همواره لزوم حفظ نهادهای دموکراتیک در برابر استبداد داخلی و مداخله خارجی را به ملت ایران گوشزد میکند و به عنوان یک نقطه عطف دردناک در روند پرفراز و نشیب تکوین دموکراسی در این سرزمین شناخته میشود.