حرامزادههایی که هنوز زنده اند
+132
رأی دهید
-4
مهدی پرپنچی در صفحه ایکس خود می نویسد:انقلاب اسلامی قرار بود انسان تراز نوینی را خلق کند که مسلح به سلاح ایمان است. مدیرانش لباس خاکی میپوشیدند و بوی عرق و گلاب میدادند. ریش انبوه نامرتب داشتند و در یک کلام، به زخارف دنیوی بیاعتنا بودند! اندک اندک، این خلوص متصلب انقلابی، جای خود را به «مانور تجمل» داد و ایدئولوژی انقلابی از درون پوسید.
در ابتدای انقلاب حتی از به کار بردن واژه «مقامات» پرهیز میشد. جمهوری اسلامی «مقام» نداشت، «مسئول» داشت. قرار بود «کلکم راع و کلکم مسئول عن رعیه» باشند. قرار بود در نظام اسلامی، «ریاست» بی معنا باشد. کسانی که در راس امور بودند، «پاسخگو»هایی بودند که بنا بر «تکلیف شرعی»، پذیرفته بودند «نوکر مردم» باشند.
به تدریج ورق برگشت. «پاسخگو»ها، ادعای برتری ژنتیکی پیدا کردند. نوابغی شدند که منت بر سر مردم گذاشته و مدیریت جامعه را عهدهدار شده اند. جمهوری اسلامی تبدیل به شرکت سهامی خاصی که شد که در آن، تنها خواص انقلاب به سطوح بالای ثروت و قدرت دسترسی دارند.
با مرگ ایدئولوژی، موتور محرک نظام خاموش شد.. «پاسخگو»هایی که بنا بر «تکلیف شرعی»، «مسئولیت» پذیرفته و وامدار انقلاب بودند، تبدیل شدند به «مدیرانی» که باید بار نظام را بر دوش بکشند: معترضان را بکشند تا ولایت فقیه زنده بماند. تحریم را دور بزنند تا دلارهای بیت خامنهای ته نکشد، و شبکههای رانت را زنده نگه دارند تا ساختار فرونپاشد. به این ترتیب رابطه حاکم و کارگزار وارونه شد: امروز بقای ولایت، نه محصول ستونهای ایمان، که گروگانِ نسلِ مدیرانی است که تا مغز استخوان فاسدند. «ولی فقیه» دیگر، فصلالخطاب نیست. خامنهای نه رهبر، که گروگان باندهای مافیایی است که حکومتش را بدهکار آنان است!
مدیران فعلی جمهوری اسلامی با معیارهای اول انقلاب، همگی «حرامخوار» اند. نسلی از حرامخواران میلیارد دلاری که از بطن همین انقلاب زاده شده اند. حرامزادگانی که هنوز زنده اند و ولایت فقیه را زنده نگه داشته اند.
در ابتدای انقلاب حتی از به کار بردن واژه «مقامات» پرهیز میشد. جمهوری اسلامی «مقام» نداشت، «مسئول» داشت. قرار بود «کلکم راع و کلکم مسئول عن رعیه» باشند. قرار بود در نظام اسلامی، «ریاست» بی معنا باشد. کسانی که در راس امور بودند، «پاسخگو»هایی بودند که بنا بر «تکلیف شرعی»، پذیرفته بودند «نوکر مردم» باشند.
به تدریج ورق برگشت. «پاسخگو»ها، ادعای برتری ژنتیکی پیدا کردند. نوابغی شدند که منت بر سر مردم گذاشته و مدیریت جامعه را عهدهدار شده اند. جمهوری اسلامی تبدیل به شرکت سهامی خاصی که شد که در آن، تنها خواص انقلاب به سطوح بالای ثروت و قدرت دسترسی دارند.
با مرگ ایدئولوژی، موتور محرک نظام خاموش شد.. «پاسخگو»هایی که بنا بر «تکلیف شرعی»، «مسئولیت» پذیرفته و وامدار انقلاب بودند، تبدیل شدند به «مدیرانی» که باید بار نظام را بر دوش بکشند: معترضان را بکشند تا ولایت فقیه زنده بماند. تحریم را دور بزنند تا دلارهای بیت خامنهای ته نکشد، و شبکههای رانت را زنده نگه دارند تا ساختار فرونپاشد. به این ترتیب رابطه حاکم و کارگزار وارونه شد: امروز بقای ولایت، نه محصول ستونهای ایمان، که گروگانِ نسلِ مدیرانی است که تا مغز استخوان فاسدند. «ولی فقیه» دیگر، فصلالخطاب نیست. خامنهای نه رهبر، که گروگان باندهای مافیایی است که حکومتش را بدهکار آنان است!
مدیران فعلی جمهوری اسلامی با معیارهای اول انقلاب، همگی «حرامخوار» اند. نسلی از حرامخواران میلیارد دلاری که از بطن همین انقلاب زاده شده اند. حرامزادگانی که هنوز زنده اند و ولایت فقیه را زنده نگه داشته اند.
۸۲

گفتگوگر - پیتزبورگ، ایالات متحده امریکا
جالب ترین لغات ایمان و آزادی هستند! ایمان یعنی در دیالکتیک را بستن و بدون منطق به چیزی اعتقاد کامل داشتن. ایمان یک هندو پرستش گاو است (قسمتی از هندوان). ایمان یک مسلمان سنگ پرستی الله است. ازادی هم در شعار خیلی ها یعنی یعنی هرج و مرج و اینکه خودشان و یا هر کس مطابق قانون جنگل هر کار می خواهد انجام دهد و بهتر است لغت قانونمندی را به کار بگیریم
1
69
سه شنبه ۲۹ مهر ۱۴۰۴ - ۲۲:۳۷
۶۴

چلیپا - جزایر سلیمان، جزایر سلیمان
این کچل خان زرتنگول خان پرپنچی . ده دوازده سال برا بی بی سی کارکرد.الان رفته اینتراشغال حقوقشو به ریال عربیستان میگیره . ریال نفتی چ مزه یی داره زرتنگول خان?درآخر. ننگ بر اون رویافروش بی هنر بزرگ دماغدارانه همایونی.و زن بی هنرترش.پلشتان پخملوی پرست.
92
4
سه شنبه ۲۹ مهر ۱۴۰۴ - ۲۳:۰۳
۲۶

romano - تهران، ایران
گفتگوگر - پیتزبورگ، ایالات متحده امریکا
جناب شما بهتره تشریف ببری یک حکومت کمونیستی مثل کره شمالی زندگی کنیی البته به چند دلیلبر اساس ایمان شما به حرفهاتون! چرا کره برای شما خوب است؟ چون یک در اساس نامه اش ایمان قدغنه دوم آزادی هم درش غدقنه و هرج و مرج هم هر کاری بخواهند بکنند نیست و قانونمندی تا رنگ زیر شلواری شما را هم برایش تصمیم گرفته. شما ۸۲ سالت هست آمریکا هم زندگی کردی کل زندگی و تفکرات در همین مطلق بسته که گفتم خلاصه شده. حالا از شما بگذریم برای جوانترها. عزیز جوانم جامعه محل اضداد تفکرات و تکثره شما نمیتونی مطلق گرا باشی تمامی تفکرات مطلقگرا به شکست ختم میشن. این در هر زمینه صادقه. پس باید تمامی این تضادها رو محترم شمرد اما بیخود هم تبلیغشون نکرد. ایمان مطلق به یک ایده به شیفتگی به اون ختم میشه. در اصطلاح در انگلیسی به اون Fascination میگن و لغت فاشیزم هم از این میاد. نویسنده این مقاله بیب سی و اون خمینی اون بالا همه مطلقگرا هستند. هندی گاو پرست هنرش اینه که ۱.۵ میلیارده و چند هزار فرقه و دین و گروهند اما تا کنون نسلکشی و دیوانه بازی مذهبی و غیر مذهبی ندارند (تسامح).48
4
چهارشنبه ۳۰ مهر ۱۴۰۴ - ۰۴:۵۹
۸۲

گفتگوگر - پیتزبورگ، ایالات متحده امریکا
romano - تهران، ایران
گرامی من کوشش کردم که معنای صحیح دو کلمه را تشریح کنم و البته ادم های ایمان مدار از درک این معانی قاصر هستند. متضاد ایمان آزاد اندیشی است و نه این که از ایمان به اسلام پرش کنی به ایمان کمونیستی در کره ی شمالی. چه مضحک است که حتی نمیتوانی بفهمی که ایمان فقط مربوط به مذهب نمیشود. ایمان به کمونیزم. ایمان به یک گاو. ایمان به یک سنگ (مثلا سنگ الله) از انواع این پرستش ها با مغزهای یک بعدی هستند. در کره ی شمالی هم ایمان به کمونیزم قدغن نیست بلکه ازاد اندیشی ممنوع است. دیگر معنای ازادی است. ازادی مطلق وجود ندارد و حتما ضوابط لازم است. اتفاقا این در ممالک ایمانگرا است که با رنگ شلوار شما و حجاب کار دارند اما ممالک ازاداندیش قوانین مترقی دارند که هم کاسه در منشور سازمان ملل متحد وجود دارد. یعنی قوانین مدرن که مورد وفاق عمومی هستند2
44
چهارشنبه ۳۰ مهر ۱۴۰۴ - ۰۶:۴۱
۸۲

گفتگوگر - پیتزبورگ، ایالات متحده امریکا
romano - تهران، ایران
دیگر موضوع که حتما باید یاد بگیری مسئله ی سن است. در خانواده های ایمان مدار معمولا ادم ها انقدر قران یا تورات یا مانیفست حزب کمونیست را می خوانند که در کهولت خنگ تر میشوند. یعنی از اول خنگ بودند که نفهمیدند که غزوات محمد یعنی همان راهزنی و چپاول و غارت و زشتی. نفهم بودند که نفهمیدند در خلقت مساوات وجود ندارد. وقتی پایه های معلومات کج رفت تا ثریا کج میرود. وقتی از کودکی و نوجوانی بتوانی از مذهب و تک اندیشی فاصله بگیری دائما به معلومات شما اضافه میشود و پیرمردان ازاداندیش مثل پیرهای خانواده های شما کودن و خنگ نمیشوند. مسلم است که ادم هر چقدر بیشتر قران بخواند و یا خودش را در یک کتاب و اندیشه حبس کند روز به روز کودن تر میشود. متاسفم بگویم اکثریت شما از همان نوجوانی هم کودن بوده اید وگرنه دنبال حکومت قرون وسطائی اسلامی و خزعبلات ان و پرستش سنگ الله و انتظار خرناس یک موهوم از ته چاه نکبت نمی نشستید. در همین 82 سالگی شما یک موضوع انتخاب کن تا 30 صفحه در باره ی ان بنویسیم تا ببینیم من بهتر مینویسم یا شما. همین هفته ی قبل تحریر جلد اول کتاب کاریکامراناتور را در 380 صفحه تمام کردم2
37
چهارشنبه ۳۰ مهر ۱۴۰۴ - ۰۶:۵۸
۲۶

romano - تهران، ایران
گفتگوگر - پیتزبورگ، ایالات متحده امریکا
والا پیرهای خانواده من از بزرگترین ایرانیان هستند حتی شاید مردم چندتا رو بشناسند ( تو بگو بلوف). موضوع میدم 30 صفحه نه 3 صفحه در موردش بنویس، همه هم متاسفانه از ایمانداران است ببخشید گشتیم آدم حسابی بی ایمان پیدا نکردیم. کنز السالکین یا بوستان سعدی یا منطق الطیر عطار یا چطور است ۳ صفحه در مورد مثنوی مولوی یا تذکرالاولیا یا شایدم الهی نامه ولش کن اینا تازی پرستن چطور است برویم سراغ اوستا یا خدای نامه. بنظر شما چی خوبه؟35
0
چهارشنبه ۳۰ مهر ۱۴۰۴ - ۰۸:۰۸
۵۵

hamid4053 - اصفهان، ایران
ببخشید که من در این بحث نظرم را میخواهم ارائه بدهم. منطق به هیچ عنوان قبول نمیکند که شخصی خود را دانا و حکیم جلوه دهد و از لغاتی روشنفکرانه در گفته هایش به کار برده شود ( حالا از هر کجا که این جمله ها کپی میشود کاری ندارم) ولی طرفداری از حکومت اشغالگری کند که نزدیک به نیم قرن است که خاک وطنش را تسخیر اموالش را غارت به پایین رساندن سطح پول ملی و ارج ایران به پایینترین سطح تاریخی و اعدام ایرانیان آزادیخواه شلیک مستقیم بی رحمانه توسط بسیجیهای تهی مغز و دیگر جنایتها که از چشم ما ایرانیان دور نیست. در هیچ برهه تاریخ این جنایتها فراموش نمیشود و با هیچ جملاتی نمیتوانند درپوش بر روی این جنایتها بگذارند. شرم اور است مقابل هموطن خود ایستادن به طرفداری اژنبیهای اشغالگر ضد ایران و ایرانی.
6
30
چهارشنبه ۳۰ مهر ۱۴۰۴ - ۰۹:۳۸
۸۲

گفتگوگر - پیتزبورگ، ایالات متحده امریکا
romano - تهران، ایران
من عزیزم فردی صحبت نمی کنم و مطلقا هم با خانواده ی محترم شما کاری ندارم. من مسائل را عمومی می بینم. نمونه های پیران ایران خمینی و عظما و مجلس خبرگان و هزاران ایت الله و معمم و شیخ هستند که همگی در بلاهت با یکدیگر مسابقه گذاشته اند و هر چقدر هم پیرتر میشوند ابله تر میشوند. اما اثاری در بلاهت در انیشتین و برتراندراسل پیر پیدا نمیکنی. نام کسانی را بردی که اتفاقا ایمان متعصبانه و قاطع نداشتند و اهل مباحثه و دیالکتیک بودند مثل سعدی و مولانا. اما این را هم یاد بگیر که الان بعلت صب ال نبی زبان ها را از پس کله بیرون می کشند وای به ان زمان که حتما بزرگان ایران مجبور به تقیه بودند1
22
چهارشنبه ۳۰ مهر ۱۴۰۴ - ۱۲:۴۳
۸۲

گفتگوگر - پیتزبورگ، ایالات متحده امریکا
romano - تهران، ایران
دیگر اینکه امروزه به عقل جمعی رجوع میکنند و معنای دور ریختن مزخرفات قران برگشت به مکتب و مذهب خاصی نیست. تمام مسائل تاریخ مصرف دارند و مردمان هر زمانه باید مطابق شرایط زمان و مکان با عقل جمعی بهترین روش ها را انتخاب کنند1
24
چهارشنبه ۳۰ مهر ۱۴۰۴ - ۱۲:۴۷