هوشنگ نهاوندی از «عشق» شاه به ایران و از نخستوزیر نشدن میگوید
+14
رأی دهید
-2
رادیو فردا: این گفتوگو به مناسبت درگذشت هوشنگ نهاوندی بازنشر شده است.در برنامه دیگری از مجموعه «یک روایت» با هوشنگ نهاوندی، سیاستمدار و رئیس پیشین دانشگاه پهلوی شیراز و دانشگاه تهران، به گفتوگو نشستهایم. آقای نهاوندی در دوران محمدرضا شاه، همچنین مدتی وزیر علوم، و نیز وزیر آبادانی و مسکن بود.
او چندی نیز ریاست دفتر مخصوص شهبانو فرح پهلوی را بر عهده داشت.
هوشنگ نهاوندی بیش از ۱۰ جلد کتاب به زبانهای فارسی و فرانسه منتشر کرده که آخرین کتاب او با عنوان «رضا شاه، فرزند ایران» چندی پیش انتشار یافت. در این گفتوگو با آقای نهاوندی، از او درباره این کتاب و نقش رضا شاه در تاریخ معاصر ایران میپرسیم.
هوشنگ نهاوندی در سالهای دورآقای نهاوندی در این روایت، رضا شاه را مردی میداند که از میان مردم برخاست و منجی ایران بود. او میگوید رضا شاه به رغم مخالفت روحانیان توانست با اقتدار مسئله کشف حجاب را عملی کند و با وجود مخالفت آنها کارهای دیگری هم انجام داد؛ از جمله کوتاه کردن دست روحانیان از قوه قضائیه و پایهگذاری دادگستری نوین ایران.آقای نهاوندی میگوید که به محمدرضا شاه بسیار نزدیک بود و او را فردی بسیار با سواد و آگاه معرفی میکند که به مسائل جهانی اشراف داشت. آقای نهاوندی میگوید شاه عاشق ایران بود و هر گاه یک ایرانی در سطحی جهانی به موفقیت میرسید، بسیار خوشحال میشد.
در این گفتوگو همچنین از هوشنگ نهاوندی درباره آخرین روزهای محمدرضا شاه در ایران جویا میشویم و میپرسیم چه شد که شاه در آن روزها او را برای نخستوزیری انتخاب نکرد. آقای نهاوندی میگوید یک روز شاه دو ساعت او را استنطاق کرد و پرسید اگر روزی نخستوزیر بشوی، چه میکنی؟
او همچنین به دلایل انتخاب جعفر شریف امامی به عنوان نخستوزیر اشاره میکند و میگوید او با تصمیمات اشتباه، روند پیروزی انقلاب را تسریع کرد.
آقای نهاوندی میگوید، در رفت و آمدها به دربار شنیده بود که شهبانو در مواقع خصوصی محمدرضا شاه را «مدی» خطاب میکرد.
یک روایت؛ گفتوگو با هوشنگ نهاوندی
هوشنگ نهاوندی، پیام صدای انقلاب را که شاه در روزهای پایانی سلطنتش در ایران از تلویزیون خواند، اشتباه میداند و میگوید در واقع شاه با این پیام بهانه قانونی برای عزل خود از سوی مجلس را صادر کرد.
------------------
------------------
هوشنگ نهاوندی: یک زندگی پرفراز و نشیب در خدمت سیاست و دانشگاه
هوشنگ نهاوندی، سیاستمدار، اقتصاددان و استاد دانشگاه ایرانی، یکی از چهرههای پرنفوذ و کلیدی دوران پهلوی دوم بود که مسئولیتهای مهمی را در سطوح بالای حکومتی و دانشگاهی برعهده داشت. او در ۱۱ آذر ۱۳۱۱ خورشیدی در شهر رشت متولد شد.
محیط خانوادگی او، اگرچه ریشه در تجارت داشت (پدرش تاجر بود)، اما با فضای سیاسی و فرهنگی نیز بیگانه نبود؛ بهعنوان مثال، دایی او، فریدون کشاورز، از اعضای سابق رهبری حزب توده بود که نشاندهنده درگیری غیرمستقیم خانواده با تحولات سیاسی زمان خود است. نهاوندی پس از تحصیلات اولیه، برای ادامه تحصیلات عالی به پاریس رفت و توانست دکترای خود را در رشته اقتصاد دولتی از دانشگاه پاریس دریافت کند.
فعالیتهای سیاسی نهاوندی پس از بازگشت به ایران رنگ جدیتری به خود گرفت. او در بازگشت به کشور در دهه ۱۳۳۰ خورشیدی، به حلقه افراد نزدیک به حسنعلی منصور پیوست و با تشکیل کابینه او در اسفند ۱۳۴۲، به عنوان وزیر آبادانی و مسکن منصوب شد.
این وزارتخانه، که خود جدیدالتأسیس بود، نشان از اهمیت برنامههای توسعهای دولت وقت داشت و نهاوندی در این سمت نقش فعالی ایفا کرد. پس از ترور منصور، نهاوندی همچنان در بدنه قدرت باقی ماند و در کابینه امیرعباس هویدا نیز برای مدتی در همین سمت حضور داشت. این دوران آغازگر فعالیتهای پردامنه او در ساختار اداری و سیاسی کشور بود.
اما بخش مهمی از کارنامه هوشنگ نهاوندی به عرصه آموزش و دانشگاه اختصاص دارد. او در طول سالهای فعالیت خود، مسئولیتهای بالای دانشگاهی را عهدهدار بود که برجستهترین آنها ریاست دانشگاه شیراز (دانشگاه پهلوی) و سپس ریاست دانشگاه تهران (از ۱۳۵۰ تا ۱۳۵۵) است.
ریاست او بر این نهادهای مهم علمی، او را در کانون تحولات فرهنگی و آموزشی قرار داد. علاوه بر این، در سالهای پایانی حکومت پهلوی، او برای مدتی وزیر علوم و آموزش عالی نیز بود که نشاندهنده اعتماد حکومت به وی در مدیریت حوزه آکادمیک در آن برهه حساس است.
نهاوندی ارتباط نزدیکی با خاندان سلطنت، بهویژه شهبانو فرح پهلوی داشت. پس از دوران ریاست بر دانشگاه شیراز، به توصیه امیراسدالله علم، ابتدا به گروه اندیشمندان شهبانو پیوست و سپس برای مدتی به ریاست دفتر مخصوص شهبانو منصوب شد.
این مقام، یک منصب بسیار حساس و با نفوذ بود که او را در زمره معتمدان و افراد نزدیک به دربار قرار میداد. نقش او در این جایگاه، شامل امور فرهنگی، اجتماعی و مشاوره به شهبانو میشد و اهمیت او را در ساختار دربار پهلوی بیش از پیش میکرد.
ورود نهاوندی به حزب ایران نوین و سپس عضویت در حزب رستاخیز، او را به یکی از فعالان و حامیان اصلی سیاستهای دولت وقت تبدیل کرد. او در حزب ایران نوین، تلاشهای زیادی برای سازماندهی و فعالیت حزبی انجام داد.
هرچند که گرایشهای سیاسی او در دوران تحصیل در پاریس، اندکی به سمت گروههای چپگرا و حتی جبهه ملی تمایل داشت، اما در ایران، بهطور کامل در چارچوب حکومتی فعالیت کرد. این تغییر جهت سیاسی، خود یکی از موضوعات بحثبرانگیز در زندگینامه نهاوندی است که از او چهرهای پیچیده در عرصه سیاست ایران میسازد.
با وقوع انقلاب ۱۳۵۷، همانند بسیاری دیگر از رجال دوره پهلوی، هوشنگ نهاوندی نیز از ایران خارج شد و دوران زندگی جدیدی را در تبعید آغاز کرد. او پس از خروج از کشور، به فعالیتهای آکادمیک خود ادامه داد و برای مدت طولانی، استاد دانشگاه پاریس بود و به تدریس رشته اقتصاد و علوم اجتماعی پرداخت.
این دوران، فرصتی برای او فراهم کرد تا به نگارش تجربیات و دیدگاههای خود بپردازد و چندین کتاب در زمینه تاریخ معاصر ایران و خاطرات خود منتشر کرد که از جمله آنها میتوان به کتابهای «آخرین روزها: پایان سلطنت و تبعید شاه و درگذشت او» و «خمینی در فرانسه» اشاره کرد.
سرانجام، هوشنگ نهاوندی در ۲۰ اکتبر ۲۰۲۵ (۲۷ مهر ۱۴۰۴) در سن ۹۳ سالگی درگذشت. او با کولهباری از تجربیات در سیاست، اقتصاد و آموزش، یکی از شاهدان و بازیگران اصلی تحولات مهم تاریخ معاصر ایران بود.
زندگی او تلفیقی از مدیریتهای کلان دانشگاهی و ایفای نقشهای کلیدی در ساختار سیاسی حکومت پهلوی است که همواره بهعنوان یک چهره مهم در تاریخ سیاسی و آکادمیک ایران از او یاد خواهد شد و آثار و نوشتههایش، بهعنوان منابعی مهم برای شناخت آن دوره، باقی خواهند ماند.
هوشنگ نهاوندی، سیاستمدار، اقتصاددان و استاد دانشگاه ایرانی، یکی از چهرههای پرنفوذ و کلیدی دوران پهلوی دوم بود که مسئولیتهای مهمی را در سطوح بالای حکومتی و دانشگاهی برعهده داشت. او در ۱۱ آذر ۱۳۱۱ خورشیدی در شهر رشت متولد شد.
محیط خانوادگی او، اگرچه ریشه در تجارت داشت (پدرش تاجر بود)، اما با فضای سیاسی و فرهنگی نیز بیگانه نبود؛ بهعنوان مثال، دایی او، فریدون کشاورز، از اعضای سابق رهبری حزب توده بود که نشاندهنده درگیری غیرمستقیم خانواده با تحولات سیاسی زمان خود است. نهاوندی پس از تحصیلات اولیه، برای ادامه تحصیلات عالی به پاریس رفت و توانست دکترای خود را در رشته اقتصاد دولتی از دانشگاه پاریس دریافت کند.
فعالیتهای سیاسی نهاوندی پس از بازگشت به ایران رنگ جدیتری به خود گرفت. او در بازگشت به کشور در دهه ۱۳۳۰ خورشیدی، به حلقه افراد نزدیک به حسنعلی منصور پیوست و با تشکیل کابینه او در اسفند ۱۳۴۲، به عنوان وزیر آبادانی و مسکن منصوب شد.
این وزارتخانه، که خود جدیدالتأسیس بود، نشان از اهمیت برنامههای توسعهای دولت وقت داشت و نهاوندی در این سمت نقش فعالی ایفا کرد. پس از ترور منصور، نهاوندی همچنان در بدنه قدرت باقی ماند و در کابینه امیرعباس هویدا نیز برای مدتی در همین سمت حضور داشت. این دوران آغازگر فعالیتهای پردامنه او در ساختار اداری و سیاسی کشور بود.
اما بخش مهمی از کارنامه هوشنگ نهاوندی به عرصه آموزش و دانشگاه اختصاص دارد. او در طول سالهای فعالیت خود، مسئولیتهای بالای دانشگاهی را عهدهدار بود که برجستهترین آنها ریاست دانشگاه شیراز (دانشگاه پهلوی) و سپس ریاست دانشگاه تهران (از ۱۳۵۰ تا ۱۳۵۵) است.
ریاست او بر این نهادهای مهم علمی، او را در کانون تحولات فرهنگی و آموزشی قرار داد. علاوه بر این، در سالهای پایانی حکومت پهلوی، او برای مدتی وزیر علوم و آموزش عالی نیز بود که نشاندهنده اعتماد حکومت به وی در مدیریت حوزه آکادمیک در آن برهه حساس است.
نهاوندی ارتباط نزدیکی با خاندان سلطنت، بهویژه شهبانو فرح پهلوی داشت. پس از دوران ریاست بر دانشگاه شیراز، به توصیه امیراسدالله علم، ابتدا به گروه اندیشمندان شهبانو پیوست و سپس برای مدتی به ریاست دفتر مخصوص شهبانو منصوب شد.
این مقام، یک منصب بسیار حساس و با نفوذ بود که او را در زمره معتمدان و افراد نزدیک به دربار قرار میداد. نقش او در این جایگاه، شامل امور فرهنگی، اجتماعی و مشاوره به شهبانو میشد و اهمیت او را در ساختار دربار پهلوی بیش از پیش میکرد.
ورود نهاوندی به حزب ایران نوین و سپس عضویت در حزب رستاخیز، او را به یکی از فعالان و حامیان اصلی سیاستهای دولت وقت تبدیل کرد. او در حزب ایران نوین، تلاشهای زیادی برای سازماندهی و فعالیت حزبی انجام داد.
هرچند که گرایشهای سیاسی او در دوران تحصیل در پاریس، اندکی به سمت گروههای چپگرا و حتی جبهه ملی تمایل داشت، اما در ایران، بهطور کامل در چارچوب حکومتی فعالیت کرد. این تغییر جهت سیاسی، خود یکی از موضوعات بحثبرانگیز در زندگینامه نهاوندی است که از او چهرهای پیچیده در عرصه سیاست ایران میسازد.
با وقوع انقلاب ۱۳۵۷، همانند بسیاری دیگر از رجال دوره پهلوی، هوشنگ نهاوندی نیز از ایران خارج شد و دوران زندگی جدیدی را در تبعید آغاز کرد. او پس از خروج از کشور، به فعالیتهای آکادمیک خود ادامه داد و برای مدت طولانی، استاد دانشگاه پاریس بود و به تدریس رشته اقتصاد و علوم اجتماعی پرداخت.
این دوران، فرصتی برای او فراهم کرد تا به نگارش تجربیات و دیدگاههای خود بپردازد و چندین کتاب در زمینه تاریخ معاصر ایران و خاطرات خود منتشر کرد که از جمله آنها میتوان به کتابهای «آخرین روزها: پایان سلطنت و تبعید شاه و درگذشت او» و «خمینی در فرانسه» اشاره کرد.
سرانجام، هوشنگ نهاوندی در ۲۰ اکتبر ۲۰۲۵ (۲۷ مهر ۱۴۰۴) در سن ۹۳ سالگی درگذشت. او با کولهباری از تجربیات در سیاست، اقتصاد و آموزش، یکی از شاهدان و بازیگران اصلی تحولات مهم تاریخ معاصر ایران بود.
زندگی او تلفیقی از مدیریتهای کلان دانشگاهی و ایفای نقشهای کلیدی در ساختار سیاسی حکومت پهلوی است که همواره بهعنوان یک چهره مهم در تاریخ سیاسی و آکادمیک ایران از او یاد خواهد شد و آثار و نوشتههایش، بهعنوان منابعی مهم برای شناخت آن دوره، باقی خواهند ماند.