افشاگری زهره سادات هاشمی، مجری سابق : دو ماه قبل از انتخابات ۱۴۰۰ گفتند، رئیسی باید پیروز شود
+56
رأی دهید
-3
زهره سادات هاشمی، مجری سابق صداوسیما: دو ماه مانده به انتخابات ۱۴۰۰، مسئولین صداوسیما رسما به من گفتند میخواهیم ابراهیم رئیسی پیروز انتخابات شود! تنها چیزی که در صداوسیما اهمیت نداشت حرفهایگری بود و شما باید به منویات عمل میکردی.
🎥 مسئولان صدا و سیما دو ماه قبل از انتخابات ۱۴۰۰ گفتند، رئیسی باید پیروز شود�'��'�
— Akbar Ganji (@GanjiAkbar) October 10, 2025
�'�افشاگری مجری سابق صداوسیما:
✅دو ماه مانده به انتخابات ۱۴۰۰، مسئولین صداوسیما رسما به من گفتند میخواهیم ابراهیم رئیسی پیروز انتخابات شود!
�"�تنها چیزی که در صداوسیما اهمیت نداشت حرفهایگری بود… https://t.co/K9yFAFLJzC pic.twitter.com/PzWcXOzWPV
پیمان جبلی، رئیس سازمان صداوسیما در جلسه گفت مردم از نگاه من فقط کسانی هستند که در مراسم تشییع سردار سلیمانی شرکت کردهاند.
زهره سادات هاشمی مجری سابق رسانه ملی در گفت وگویی به نقد نگاه پیمان جبلی پرداخت و گفت که او تنها طیف خاصی از مردم را می بیند.
پیمان جبلی، رئیس سازمان صداوسیمازهره سادات هاشمی در گفت وگویی گفت که در نشستی که در برج میلاد با حضور آقای جبلی برگزاری شد، همه همکاران نقدهای تندی نسبت به عملکرد او و جلیلی داشتند. در این جلسه به وی گفته شد که مردم در این رسانه جایی ندارند. اما آقای جبلی این نقدها را رد کردند و گفتند که از نگاه من مردم آن هایی هستند که در مراسم تشییع شهید حاج قاسم سلیمانی شرکت کردند. 🎥 نوچه سعید جلیلی فقط افرادی را که در تشییع سردار سلیمانی شرکت داشتند را مردم به شمار می آورد�'��'�
— Akbar Ganji (@GanjiAkbar) October 10, 2025
�'� زهره سادات هاشمی، مجری سابق صداوسیما:
✅پیمان جبلی، رئیس سازمان صداوسیما در جلسه گفت مردم از نگاه من فقط کسانی هستند که در مراسم تشییع سردار سلیمانی شرکت کردهاند. https://t.co/K9yFAFMhpa pic.twitter.com/KxBUej6UwT
من به او گفتم که اگر مردم در از نگاه شما این افراد هستند، در همان جمعیت هم افرادی را از طیف ها و نگاه های متفاوت هم حضور داشتند. چرا نماینده این افراد روی آنتن حضور ندارند.
---------------
چرا مردم ایران به «صدا و سیمای جمهوری اسلامی» (رسانه ملی) اعتماد ندارند؟
پاسخ به این پرسش یک پدیده چندوجهی و پیچیده است که ریشههای تاریخی، سیاسی، و رسانهای دارد. این بیاعتمادی که در سالهای اخیر به شکل چشمگیری افزایش یافته و در کاهش مخاطبان آن منعکس شده است، دلایل اصلی و ساختاری مشخصی دارد که در زیر به تفصیل بررسی میشود.
۱. عدم استقلال و ترویج روایت یکسویه (روایتمحوری در برابر حقیقتمحوری)
عمدهترین دلیل بیاعتمادی، نبود استقلال و تبدیل شدن صدا و سیما به بلندگوی رسمی یک جریان فکری خاص در کشور است. برخلاف تعریف «رسانه ملی» که باید بازتابدهنده تمامی سلایق و صداهای جامعه باشد، این سازمان به طور انحصاری تحت مدیریت عالیترین نهادهای حکومتی قرار دارد و به جای حقیقتمحوری (Fact-Oriented)، سیاست روایتمحوری (Narrative-Oriented) را در پیش گرفته است.
این رویکرد به معنای آن است که رسانه تلاش میکند واقعیتها را نه آنگونه که هستند، بلکه آنگونه که به سود منافع و اهداف حاکمیت است، تفسیر، فیلتر و ارائه کند. در نتیجه، مردم به این باور رسیدهاند که آنچه از این رسانه پخش میشود، نه خبر بیطرفانه، بلکه تبلیغات هدفمند برای توجیه سیاستهای رسمی است.
۲. پنهانکاری و عدم شفافیت در بحرانهای ملی
در بزنگاههای تاریخی و بحرانهای بزرگ ملی، عملکرد صدا و سیما به طور جدی به سرمایه اجتماعی آن ضربه زده است. تجربههایی چون حادثه سقوط هواپیمای اوکراینی (PS752) در سال ۱۳۹۸، که در آن رسانه رسمی برای چند روز از پذیرش واقعیت ماجرا طفره رفت و روایات متناقض پخش کرد، نقطه عطفی در سلب اعتماد عمومی بود.
در چنین مواقعی، مردم مشاهده میکنند که رسانه ملی با پنهانکاری و سانسور، به جای اطلاعرسانی صحیح، به دنبال پوشاندن حقیقت به نفع ساختار است. این عدم شفافیت مکرر در حوادثی مانند سیل، زلزله و اعتراضات خیابانی، مخاطب را به این نتیجه رسانده است که برای دسترسی به حقیقت، باید به منابع خبری جایگزین، اعم از رسانههای فارسیزبان خارجی یا شبکههای اجتماعی، مراجعه کند.
۳. حذف نخبگان و غلبه محتوای کلیشهای و تبلیغاتی
یکی دیگر از عوامل کاهش مخاطب و بیاعتمادی، کیفیت نازل محتوای تولیدی و حذف افراد مؤثر و متخصص از دایره فعالیتهای رسانه است. صدا و سیما با اعمال شدید ممیزیها و ملاحظات سیاسی و امنیتی، بسیاری از کارشناسان، تحلیلگران، مجریان محبوب و هنرمندانی را که دیدگاههای متفاوتی دارند، از برنامههای خود کنار گذاشته یا مجبور به ترک سازمان کرده است.
این روند، باعث شده تا محتوای رسانه به سمت کلیشههای تکراری، برنامههای عوامپسند کمعمق، و پروپاگاندای مستقیم سوق یابد. در نتیجه، نخبگان جامعه و تحصیلکردگان که به دنبال تحلیل عمیق و بحثهای انتقادی هستند، رسانه ملی را «متعلق به خود نمیدانند» و به آسانی آن را ترک میکنند.
۴. رقابت شکستخورده با شبکههای ماهوارهای و فضای مجازی
ظهور و گسترش رسانههای نوین و شبکههای ماهوارهای فارسیزبان، چالش بزرگی را برای صدا و سیما ایجاد کرده است که در آن شکست خورده است.
در حالی که شبکههای خارجی با انعطافپذیری بیشتر در محتوا، پوشش جامع اخبار جهانی و داخلی، و فراهم کردن یک فضای بازتر برای گفتگو، نیاز مخاطب را برآورده میکنند، رسانه ملی با اصرار بر فیلتر کردن واقعیتها و یکسویهنگری، در این رقابت بازنده شده است.
آمارها نیز نشاندهنده ریزش شدید مخاطب است؛ در برخی نظرسنجیها، درصد افرادی که اخبار را از صدا و سیما دنبال میکنند، نسبت به دهههای گذشته به طور چشمگیری کاهش یافته و اکثریت مردم ترجیح میدهند خبرهای خود را از منابع آنلاین یا شبکههای ماهوارهای دریافت کنند.
۵. تبدیل شدن به ابزار اعترافات اجباری و تهمتپراکنی
برخی از اقدامات و برنامههای خبری، بهویژه در حوزه سیاسی و امنیتی، به طور مستقیم به سلب کامل اعتماد از صدا و سیما منجر شده است. پخش برنامههایی که در آنها اعترافات اجباری بازداشتشدگان پخش میشود یا محتوایی شامل تهمتپراکنی و افترا علیه فعالان سیاسی، منتقدان و روزنامهنگاران ارائه میگردد، نزد افکار عمومی به عنوان نقض اصول اخلاقی و حرفهای رسانهای تلقی میشود.
این برنامهها تصویر رسانه را به عنوان یک ابزار امنیتی-تبلیغاتی که با نهادهای اطلاعاتی همکاری مستقیم دارد، تقویت کرده و این باور را در جامعه نهادینه ساخته است که خبرهای منتشره از سوی این سازمان، صرفاً برای اهداف قضایی و امنیتی خاصی تهیه شدهاند و فاقد اعتبار خبری هستند.
۱. عدم استقلال و ترویج روایت یکسویه (روایتمحوری در برابر حقیقتمحوری)
عمدهترین دلیل بیاعتمادی، نبود استقلال و تبدیل شدن صدا و سیما به بلندگوی رسمی یک جریان فکری خاص در کشور است. برخلاف تعریف «رسانه ملی» که باید بازتابدهنده تمامی سلایق و صداهای جامعه باشد، این سازمان به طور انحصاری تحت مدیریت عالیترین نهادهای حکومتی قرار دارد و به جای حقیقتمحوری (Fact-Oriented)، سیاست روایتمحوری (Narrative-Oriented) را در پیش گرفته است.
این رویکرد به معنای آن است که رسانه تلاش میکند واقعیتها را نه آنگونه که هستند، بلکه آنگونه که به سود منافع و اهداف حاکمیت است، تفسیر، فیلتر و ارائه کند. در نتیجه، مردم به این باور رسیدهاند که آنچه از این رسانه پخش میشود، نه خبر بیطرفانه، بلکه تبلیغات هدفمند برای توجیه سیاستهای رسمی است.
۲. پنهانکاری و عدم شفافیت در بحرانهای ملی
در بزنگاههای تاریخی و بحرانهای بزرگ ملی، عملکرد صدا و سیما به طور جدی به سرمایه اجتماعی آن ضربه زده است. تجربههایی چون حادثه سقوط هواپیمای اوکراینی (PS752) در سال ۱۳۹۸، که در آن رسانه رسمی برای چند روز از پذیرش واقعیت ماجرا طفره رفت و روایات متناقض پخش کرد، نقطه عطفی در سلب اعتماد عمومی بود.
در چنین مواقعی، مردم مشاهده میکنند که رسانه ملی با پنهانکاری و سانسور، به جای اطلاعرسانی صحیح، به دنبال پوشاندن حقیقت به نفع ساختار است. این عدم شفافیت مکرر در حوادثی مانند سیل، زلزله و اعتراضات خیابانی، مخاطب را به این نتیجه رسانده است که برای دسترسی به حقیقت، باید به منابع خبری جایگزین، اعم از رسانههای فارسیزبان خارجی یا شبکههای اجتماعی، مراجعه کند.
۳. حذف نخبگان و غلبه محتوای کلیشهای و تبلیغاتی
یکی دیگر از عوامل کاهش مخاطب و بیاعتمادی، کیفیت نازل محتوای تولیدی و حذف افراد مؤثر و متخصص از دایره فعالیتهای رسانه است. صدا و سیما با اعمال شدید ممیزیها و ملاحظات سیاسی و امنیتی، بسیاری از کارشناسان، تحلیلگران، مجریان محبوب و هنرمندانی را که دیدگاههای متفاوتی دارند، از برنامههای خود کنار گذاشته یا مجبور به ترک سازمان کرده است.
این روند، باعث شده تا محتوای رسانه به سمت کلیشههای تکراری، برنامههای عوامپسند کمعمق، و پروپاگاندای مستقیم سوق یابد. در نتیجه، نخبگان جامعه و تحصیلکردگان که به دنبال تحلیل عمیق و بحثهای انتقادی هستند، رسانه ملی را «متعلق به خود نمیدانند» و به آسانی آن را ترک میکنند.
۴. رقابت شکستخورده با شبکههای ماهوارهای و فضای مجازی
ظهور و گسترش رسانههای نوین و شبکههای ماهوارهای فارسیزبان، چالش بزرگی را برای صدا و سیما ایجاد کرده است که در آن شکست خورده است.
در حالی که شبکههای خارجی با انعطافپذیری بیشتر در محتوا، پوشش جامع اخبار جهانی و داخلی، و فراهم کردن یک فضای بازتر برای گفتگو، نیاز مخاطب را برآورده میکنند، رسانه ملی با اصرار بر فیلتر کردن واقعیتها و یکسویهنگری، در این رقابت بازنده شده است.
آمارها نیز نشاندهنده ریزش شدید مخاطب است؛ در برخی نظرسنجیها، درصد افرادی که اخبار را از صدا و سیما دنبال میکنند، نسبت به دهههای گذشته به طور چشمگیری کاهش یافته و اکثریت مردم ترجیح میدهند خبرهای خود را از منابع آنلاین یا شبکههای ماهوارهای دریافت کنند.
۵. تبدیل شدن به ابزار اعترافات اجباری و تهمتپراکنی
برخی از اقدامات و برنامههای خبری، بهویژه در حوزه سیاسی و امنیتی، به طور مستقیم به سلب کامل اعتماد از صدا و سیما منجر شده است. پخش برنامههایی که در آنها اعترافات اجباری بازداشتشدگان پخش میشود یا محتوایی شامل تهمتپراکنی و افترا علیه فعالان سیاسی، منتقدان و روزنامهنگاران ارائه میگردد، نزد افکار عمومی به عنوان نقض اصول اخلاقی و حرفهای رسانهای تلقی میشود.
این برنامهها تصویر رسانه را به عنوان یک ابزار امنیتی-تبلیغاتی که با نهادهای اطلاعاتی همکاری مستقیم دارد، تقویت کرده و این باور را در جامعه نهادینه ساخته است که خبرهای منتشره از سوی این سازمان، صرفاً برای اهداف قضایی و امنیتی خاصی تهیه شدهاند و فاقد اعتبار خبری هستند.
۵۵

hamid4053 - اصفهان، ایران
عجب افشاگری مهمی یعنی توی خودفروخته اینقدر ما مردم رو احمق فرض میکنی. کدوم یکی از انتخابات این اشغالگران وحشی اسلامی حقیقی بوده که این یکیش باشه. از اون بدو اشغال ایران با اون انتخابات جمهوری ضد بشر و ایران و ایرانی اسلامی آری یا نه حیله های ملاهای مفعول انگل مفتخور شروع شد و تا به امروز ادامه دارد.
2
32
شنبه ۱۹ مهر ۱۴۰۴ - ۰۸:۱۴
۳۵

freedom of the press - تهران، ایران
به این میگن گویند خاطره تعریف کردن وگرنه برای همه مبرهن و مشخص بود که انتخابات در این رژیم اشغالگر ایران جنبه نمایشی دارد و بس. فقط کسانی که خودشان را به حماقت زده بودند و یا واقعا احمق بودند این انتخابات را سالم و آزاد می دانستند.
2
29
شنبه ۱۹ مهر ۱۴۰۴ - ۰۸:۴۴
۶۳

آلترناتیو - فرانکفورت، آلمان
افشاگری؟!🤦♀️🤦♂️ قانون اساسی ج.ا میگه، ولایت مطلقه فقیه! یعنی نه تنها خامنهای همه کاره است و مردم هیچکاره، بلکه رئیس جمهور تدارکاتچی نظام منحوس اسلامی ست و این را هم ملت و هم امت بیشعور میداند.
0
24
شنبه ۱۹ مهر ۱۴۰۴ - ۰۹:۱۱
۵۵

Persiangulf2535 - لندن، انگلستان
بجایه ریاست صدا و سیما شغل خر چرانی بیشتر برازنده این مرتیکه بیشعور جبلی هستش.
1
4
شنبه ۱۹ مهر ۱۴۰۴ - ۱۴:۵۷
۸۲

گفتگوگر - پیتزبورگ، ایالات متحده امریکا
چرا به این زودی این افشاگری فوق العاده سری را انجام دادی؟ هنوز 20 سال دیگر وقت داشتی
2
7
شنبه ۱۹ مهر ۱۴۰۴ - ۱۶:۲۸
۴۳

Chokam - ری، ایران
اون داره خودش رو میکشه رییس صداسیما و بعد وزیر و نماینده و غیره بشه معلومه از این حرفا باید بزنه.چون اصلا یه کشوریه همه ریختن تهران، بچسبند به دولت مدیر و مدیر کل و رییس بشن چه زن چه مرد. همین صداسیما ترکیده از کارمند ، ۲۰ کانال سراسری داره، یعنی ۳ برابر شبکه جهانی بی بی سی، باور ندارید بقول رائفی پور مشنگ سرچ کنید، ویکی پدیا زده ۷تا کانال بی بی سی، تعداد کارمندا هم ختما کمتره . اینا پیشرفت رو اینطوری می بینند روستا و زراعت رو عار می دونند بیانتهران بچسبند به دولت. همین خانم هم توی این رقابت جنون وار برای مدیر شدن شکست خورده، اون دیگه چقدر زبل بوده لینو جا گذاشته، اما این آقا دقیقا یه چوبدار میتونست باشه یه چوبدار متخصص از روی چشمای دام بفهمه حامله هست یانه، اینه فرقش با چوپانی. اینا بجای اینکه همان دامداریو کشاورزی رو پیشرفت بدونن استخدام و حقوق سر ماه و مدیرشدن و مدیرکل شدن رو پیشرفت می دو نند برای همین روستاها از جمعیت خالی، کشاورزی با بیل، تهران ترکیده از جمعیت ، مدیر و مدیرکل و دکتر و پرفسور الکی
0
1
یکشنبه ۲۰ مهر ۱۴۰۴ - ۲۱:۵۹