چه کسانی در قرن چهارم هجری در حمله‌ای خونین به مکه سنگ سیاه کعبه را ربودند؟

بی بی سی: طواف کعبه در مکه از مناسک اصلی حج است. میلیون‌ها مسلمان دور کعبه طواف می‌کنند و بسیاری از آن‌ها تلاش می‌کنند خود را به حجرالاسود برسانند و به پیروی از سنت پیامبر اسلام، آن را ببوسند. این صحنه بیش از ۱۴۰۰ سال تکرار شده است.

بر اساس روایات تاریخی، حجرالاسود (سنگ سیاه) حدود ۱۱۰۰ سال پیش، در پی حمله‌ای خونین و در میانه اختلافات شدید دینی و سیاسی، از مکه ربوده شد و بیش از بیست سال ناپدید بود.

در سال ۳۱۷ هجری قمری برابر با ۹۳۰ میلادی، مکه شاهد حمله‌ای از سوی پیروان فرقه‌ قرمطیان بود. آنها علاوه بر کشتن حجاج، حجرالاسود را از جا کندند و آن را به پایتخت خود منتقل کردند که امروزه در منطقه احساء در شرق عربستان سعودی واقع شده است.
قرمطیان چه کسانی بودند؟
منابعی که به تاریخ فرقه‌های اسلامی پرداخته‌اند، می‌گویند قرمطیان یا قرامطه پیروان یک جنبش دینی و سیاسی بودند که در قرن سوم هجری از درون جنبش اسماعیلیه ظهور کردند، اما خیلی زود از آن جدا شدند و شاخه‌ای را شکل دادند که خوانش‌های مذهبی و سیاسی افراطی را دنبال می‌کرد.

اسماعیلیه نیز خود یکی از فرقه‌های شیعه است که در بستر اختلافات اعتقادی در قرون نخستین اسلام پدید آمد.

شیعیان که معتقدند امام علی بن ابی‌طالب، پسرعموی پیامبر اسلام و همسر فاطمه، دختر او جانشین پیامبر است به گروه‌های گوناگونی تقسیم شدند که درباره‌ سلسله وراثت امامت با یکدیگر اختلاف داشتند.

منابع فرقه‌شناسی اسلامی می‌گویند که پس از درگذشت امام جعفر صادق، که نسب او به حسین بن علی بن ابی‌طالب می‌رسد، شکافی میان دو گروه از شیعیان پدید آمد که بعدها نقش بزرگی در دنیای اسلام ایفا کردند.

گروهی از شیعیان که به عنوان شیعه دوازده‌ امامی شناخته می‌شوند، گفتند امام صادق تنها در میان یاران خاص خود، نام امام پس از خویش را فاش کرده، و به این ترتیب امامت به پسرش موسی کاظم رسید. بعد از آن هم به پسر او علی بن موسی الرضا، و این انتقال امامت ادامه یافت تا به محمد بن حسن عسکری، امام دوازدهم، رسید که به باور آنها مهدی موعود است.

اما گروه دیگر، یعنی شیعیان اسماعیلی، گفتند که امامت از جعفر صادق به پسرش اسماعیل منتقل شد، هر چند برخی باور داشتند اسماعیل در زمان حیات پدرش درگذشت و برخی دیگر معتقد بودند او نمرده، بلکه برای فرار از آزار و اذیت مخفی شده است. طبق این دیدگاه، امامت به پسر اسماعیل یعنی محمد بن اسماعیل منتقل شد.

در اواخر قرن سوم هجری، انشعابات در درون اسماعیلیه ادامه یافت و شکاف تازه‌ای میان دو گروه برجسته در داخل این فرقه پدید آمد.

گروهی، از جمله قرمطیان، باور داشتند محمد بن اسماعیل نمرده و همان مهدی موعود است.

اما گروه دیگر گفتند که خط امامت پس از محمد بن اسماعیل ادامه یافت تا به حاکمان فاطمی رسید که خلافت بزرگی را پایه‌گذاری کردند و با خلافت عباسی رقابت داشتند. دولت آن‌ها در قرن چهارم هجری در شمال آفریقا، مصر، شام و حجاز گسترش یافت.

نام قرمطیان با یکی از مبلغان برجسته اسماعیلی به نام حمدان بن اشعث ملقب به قرمط گره خورده است.

درباره دلیل نام‌گذاری روایت‌ها متفاوت است. برخی می‌گویند واژه «قرمط» ریشه‌ ارمنی دارد و به خاطر کوتاهی پاهایش یا سرخی چشمانش این نام را بر او نهاده‌اند.

حمدان قرمط در نیمه دوم قرن سوم هجری در شهر کوفه در جنوب عراق و نواحی اطراف آن فعالیت داشت و تعالیم او به مناطق مختلفی از دنیای اسلام مانند یمن، شام و اقلیم بحرین رسید. بحرین در آن زمان به مناطق شرقی شبه جزیره عربستان و همچنین جزایر بحرین اطلاق می‌شد.

در همان زمانی که قرمطیان منطقه بحرین قدرت خود را در شبه جزیره‌ عربستان تثبیت می‌کردند، جهان اسلام شاهد تحولات بزرگی بود.

خلافت عباسی در قرن چهارم هجری بخش زیادی از قدرت خود را از دست داد.

دولت‌ها و امارت‌های متعددی در مناطق مختلف شکل گرفتند که نه‌تنها نمایانگر خروج از سلطه سیاسی خلفای عباسی در بغداد بود، بلکه گاه اقتدار مذهبی سنی آن‌ها را نیز تضعیف می‌کرد. برای نمونه، حاکمان فاطمی خلافتی موازی تاسیس کردند که بر مذهب شیعی اسماعیلی استوار بود.

آدام متز، پژوهشگر آلمانی، در کتاب خود با عنوان «تمدن اسلامی در قرن چهارم هجری» اشاره می‌کند که در برهه‌ای از قرن چهارم هجری، خلیفه عباسی دیگر جز در بغداد و اطراف آن هیچ‌گونه اقتدار سیاسی نداشت.
کف دستی، چند سکه قدیمی است در پسزمینه شهر مذهبی دیده می‌شود

از جمله دیگر چالش‌هایی که خلافت عباسی با آن روبه‌رو بود، شورش‌ها و قیام‌هایی بود که در آن‌ها عناصر دینی با آرمان‌های سیاسی و اقتصادی درهم آمیخته بود، مانند شورش زنج در جنوب عراق و قیام بابک خرمدین در ایران در قرن سوم هجری.

فارغ از آن که قرمطیان از آن قیام‌ها تاثیر گرفته باشند یا نه، خود آن‌ها نیز چالشی و تهدیدی در برابر اقتدار دینی و سیاسی خلافت عباسی به شمار می‌رفتند و نبردهای بسیاری با آن داشتند.

اما فضای دشمنی میان دو طرف، گاه با دوره‌هایی از صلح نسبی و حتی همکاری همراه بود.

فهرست دشمنان قرمطیان تنها به خلفای سنی عباسی محدود نبود، بلکه فاطمیان را نیز دربرمی‌گرفت که خود پیرو عقیده شیعه اسماعیلی بودند.

اختلاف عقیدتی میان قرمطیان و فاطمیان درباره سلسله امامت تنها دلیل خصومت میان دو طرف نبود، بلکه اوج‌گیری قدرت فاطمیان و سیطره آنان بر مناطقی که با سرزمین‌های تحت نفوذ قرمطیان هم‌مرز بود نیز از جمله عواملی بود که دو گروه را به رویارویی واداشت.

همچون رابطه با عباسیان، روابط قرمطیان با فاطمیان نیز در برخی دوره‌ها با دوستی و همکاری همراه بود.
ابو طاهر و حمله به مکه
منابع تاریخ اسلامی روایت می‌کنند که رهبری قرمطیان بحرین در سال ۳۱۱ هجری برابر با ۹۲۳ میلادی به فردی به نام ابوطاهر جنابی رسید.

در سال ۳۱۷ هجری، ابو طاهر و همراهانش در موسم حج به مکه حمله کردند. این واقعه‌ در کتاب‌های تاریخی با جزئیاتی خونین و پرماجرا روایت شده است.

بر اساس روایات تاریخی، پس از رسیدن کاروان اصلی حجاج به مکه، اخبار ورود ابوطاهر و صدها تن از سربازان و سوارانش منتشر شد. در نتیجه امیر مکه به همراه هیئتی از بزرگان شهر به استقبال او رفتند تا با پرداخت پول رضایت او را جلب کنند. اما فرمانده قرمطی این پیشنهاد را رد کرد و نبردی درگرفت که با پیروزی قرمطیان پایان یافت.

آنان وارد مکه شدند، شمار زیادی از حجاج را کشتند، تقدس مکه و زیارت حج را به سخره گرفتند، درِ کعبه را شکستند و حجرالاسود را از جا کندند. تعداد کشته‌شدگان نزد مورخان متفاوت است و در برخی روایت‌ها به ده‌ها هزار نفر می‌رسد.
تصویری از حجرالاسودپروفسور شاینول جیوا، متخصص تاریخ فاطمی در موسسه مطالعات اسماعیلی در لندن، به بی‌بی‌سی گفت باید با احتیاط با روایت‌های متاخر درباره قرمطیان برخورد کرد، چرا که از زبان دشمنان آن‌ها نقل شده است: «قرمطیان مانند خوارج بودند؛ آنها با همه دشمنی داشتند، حتی با فاطمی‌ها.»

جیوا معتقد است یکی از دلایلی که قرمطیان حجرالاسود را برداشتند، تمایل آنان به جذب حجاج به مرکز قدرت خودشان در چارچوب دشمنی با عباسیان بوده است.

فرهاد دفتری، پژوهشگر مطالعات اسماعیلی، در کتاب تاریخ اسلام شیعی می‌نویسد که ابوطاهر جنابی در آن زمان – بر پایه محاسبات نجومی – پیش‌بینی می‌کرد که مهدی موعود در آستانه ظهور است و «مرحله پایانی تاریخ که دیگر شریعت در آن جایگاهی ندارد» آغاز خواهد شد.

حمله قرمطیان به مکه اثر روانی بزرگی بر دنیای اسلام گذاشت، هرچند این نخستین بار نبود که مکه به دلیل اختلافات سیاسی میان مسلمانان هدف حملات خونین قرار می‌گرفت، چنان‌که در دوران امویان نیز چنین اتفاقی افتاده بود.

روایت‌هایی در منابع تاریخی آمده که بر اساس آن خلیفه عباسی و خلیفه فاطمی هر دو به سرعت نامه‌هایی به ابوطاهر نوشتند تا حجرالاسود را به مکه بازگرداند، اما این اقدامات بی‌نتیجه ماند. با این حال، نه عباسیان و نه فاطمیان – که در آن زمان بر شمال آفریقا (تونس و شرق الجزایر) حکومت می‌کردند – به نیروی نظامی برای بازگرداندن حجرالاسود متوسل نشدند.

در همین حال مسلمانان، در غیاب حجرالاسود، به زیارت و ادای مناسک حج ادامه دادند. برخی روایات می‌گویند حجاج دست خود را در محل پیشین آن می‌گذاشتند و آن نقطه را می‌بوسیدند.

اما قرمطیان دو سال پس از حمله به مکه با بحرانی داخلی روبه‌رو شدند. مردی در میان آن‌ها که روایت‌ها درباره نام او متفاوت است مدعی شد که مهدی موعود است، و توانست گروهی را به پذیرش خود وادارد، اما رهبران قرامطه به او مشکوک شدند و در نهایت او را کشتند.

گفته می‌شود ابوطاهر در سال ۳۳۴ هجری درگذشت.

۲۲ سال پس از حمله مکه، قرمطیان حجرالاسود را به مسجدالحرام بازگرداندند، اما مورخان درباره دلیل این تصمیم اختلاف نظر دارند.

برخی بر این باورند که عباسیان مبلغ زیادی به قرمطیان پرداختند تا سنگ را بازگردانند.

برخی دیگر از منابع نیز می‌گویند این اقدام در پاسخ به درخواستی از سوی خلیفه فاطمی انجام شد.

اما دکتر شاینول جیوا احتمال می‌دهد که ماجرای مردی که در میان قرمطیان ادعای امامت کرد و سپس کشته شد، بر اعتبار آنان در میان پیروان‌شان تاثیر گذاشت، قدرت‌شان را تضعیف کرد و آنان را وادار به بازگرداندن حجرالاسود کرد.

سیطره قرمطیان بر منطقه بحرین تا نیمه دوم قرن پنجم هجری تا حدود سال ۴۷۰ هجری (۱۰۷۷ میلادی) ادامه یافت و پس از آن جماعت قرمطی فروپاشید.
برابری و «زندگی اشتراکی»
حمله به مکه بهانه‌ای شد برای تقویت استدلال‌های دشمنان قرمطیان که ابوطاهر و یارانش را به دشمنی با اسلام متهم کردند، و حتی مذهب اسماعیلی را در کلیت آن هدف انتقاد قرار دادند.

برخی روایت‌های تاریخی نیز فاطمیان را متهم کرده‌اند که پشت حمله به مکه بوده‌اند، بر مبنای گرایشی عام در میان اسماعیلیه که از اهمیت فریضه حج می‌کاست و حتی موضعی منفی نسبت به آن داشت.

اما دکتر شاینول جیوا معتقد است که این اتهامات که در نوشته‌های مورخان و فقیهان عباسی آمده، مربوط به دوره‌های متاخرتر است و در چارچوب جنگ تبلیغاتی میان عباسیان و فاطمیان قرار می‌گیرد. او در این زمینه به نامه‌ای استناد می‌کند که مورخ معروف، مقریزی که در دوره‌ ممالیک می‌زیست نقل کرده؛ نامه‌ای از سوی معز لدین الله، خلیفه فاطمی، خطاب به رهبر قرمطیان که در آن، خلیفه با عبارات تند و خشن او را سرزنش می‌کند.

اما حمله به مکه تنها موضوع مورد اختلاف مورخان درباره قرمطیان نبود، بلکه نگاه آنان به مسئله توزیع ثروت نیز محل مناقشه است.

منابع تاریخ اسلامی روایت‌هایی نقل کرده‌اند که در آن‌ها اشاره به نوعی برابری در توزیع ثروت در جوامع قرمطی، با سخن از نوعی اشتراک اقتصادی و آزادی اجتماعی درهم آمیخته است؛ همین باعث شده برخی از مورخان معاصر، قرمطیان را «پیشگامان سوسیالیسم» توصیف کنند که در پی مبارزه با نظام فئودالی مبتنی بر استثمار اقشار به‌حاشیه‌ رانده‌شده بودند. البته گروهی دیگر از مورخان این توصیف را مبالغه‌آمیز می‌دانند.

با این حال، نام قرمطیان همچنان برای بسیاری از مسلمانان یادآور داستانی تلخ است؛ ماجرای حمله به مکه و از جا کندن حجرالاسود.
+2
رأی دهید
-0

نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.