اولین اظهار نظر همایون شجریان پس از لغو کنسرت میدان آزادی؛ «آرزو به دل ماندم»
+11
رأی دهید
-91
همایون شجریان در اولین اظهارنظر خود درباره کنسرت لغو شده میدان آزادی گفت: «آرزو به دل ماندم.» و اضافه کرد: «از شش ماه قبل برای این اجرای خیابانی برنامهریزی کرده بودیم.»او در پایان تأکید کرد که این کنسرت در آینده برگزار خواهد شد.

دلایل استفاده ابزاری حکومت از کنسرت همایون شجریان در میدان آزادی
پروژهی عادیسازی که شکست خورد: هدف اصلی رژیم از برگزاری این کنسرت، نمایش یک چهره عادی و آرام از کشور پس از اعتراضات بود. برنامهریزی برای چنین رویدادی در یک مکان نمادین، خود به تنهایی یک پیام پروپاگاندایی قوی بود. اما لغو این کنسرت، به جای عادیسازی، به یک شکست رسانهای تبدیل شد که نشان داد حتی در ظاهر هم، امکان ایجاد چنین فضایی وجود ندارد.
تلاش برای مصادره اعتبار هنرمندان: رژیم با دعوت از هنرمندی محبوب مانند همایون شجریان، قصد داشت از اعتبار او برای خود مشروعیت کسب کند. آنها میخواستند به جامعه نشان دهند که حتی هنرمندان مستقل و مردمی نیز با حکومت همکاری میکنند. این تلاش برای فریب افکار عمومی بود که به دلیل برگزار نشدن کنسرت، ناکام ماند.
مدیریت و انحراف انرژی اجتماعی: حکومت در تلاش بود تا انرژی انباشته شده مردم را از مسیرهای اعتراضی به سمت یک رویداد کنترلشده فرهنگی منحرف کند. این استراتژی، راهی برای تخلیه هیجانات عمومی بدون به خطر افتادن امنیت رژیم بود. با لغو کنسرت، این فرصت از دست رفت و پتانسیل نارضایتی اجتماعی همچنان در جامعه باقی ماند.
تأیید ضمنی محدودیتها به جای رفع آنها: در حالی که رژیم در ظاهر قصد داشت فضایی شاد ایجاد کند، در پشت پرده همچنان محدودیتها و سختگیریها برقرار بودند. عدم برگزاری کنسرت به دلیل موانع و کارشکنیهای داخلی، خود تأییدی بر وجود همین محدودیتها و تناقض در رفتار حکومت است و چهرهای متناقض و غیرقابل اعتماد از آن نشان میدهد.
سوءاستفاده از نام و نمادها: استفاده از نام "شجریان" که نزد مردم ایران جایگاهی ویژه دارد، و برگزاری کنسرت در "میدان آزادی" که نماد مبارزات و آرزوهای مردمی است، به خودی خود یک سوءاستفاده ابزاری بود. رژیم سعی داشت این نمادها را به نفع خود مصادره کند.
تلاش برای تضعیف هنرمندان مستقل: حکومت میخواست با موفقیت این کنسرت، این پیام را به هنرمندان مستقل دیگر بدهد که تنها راه فعالیت در ایران، همکاری با رژیم است. شکست این پروژه موضع هنرمندان مستقل را تقویت کرد.
رسوایی در مدیریت رویدادهای بزرگ: لغو این کنسرت نه تنها به اعتبار دولت آسیب زد، بلکه نشان داد که توانایی لازم برای مدیریت یک رویداد بزرگ فرهنگی را ندارد. این اتفاق به جای اینکه نشاندهنده قدرت رژیم باشد، ضعف آن را در کنترل و اجرای برنامههایش آشکار کرد.
تلاش برای مصادره اعتبار هنرمندان: رژیم با دعوت از هنرمندی محبوب مانند همایون شجریان، قصد داشت از اعتبار او برای خود مشروعیت کسب کند. آنها میخواستند به جامعه نشان دهند که حتی هنرمندان مستقل و مردمی نیز با حکومت همکاری میکنند. این تلاش برای فریب افکار عمومی بود که به دلیل برگزار نشدن کنسرت، ناکام ماند.
مدیریت و انحراف انرژی اجتماعی: حکومت در تلاش بود تا انرژی انباشته شده مردم را از مسیرهای اعتراضی به سمت یک رویداد کنترلشده فرهنگی منحرف کند. این استراتژی، راهی برای تخلیه هیجانات عمومی بدون به خطر افتادن امنیت رژیم بود. با لغو کنسرت، این فرصت از دست رفت و پتانسیل نارضایتی اجتماعی همچنان در جامعه باقی ماند.
تأیید ضمنی محدودیتها به جای رفع آنها: در حالی که رژیم در ظاهر قصد داشت فضایی شاد ایجاد کند، در پشت پرده همچنان محدودیتها و سختگیریها برقرار بودند. عدم برگزاری کنسرت به دلیل موانع و کارشکنیهای داخلی، خود تأییدی بر وجود همین محدودیتها و تناقض در رفتار حکومت است و چهرهای متناقض و غیرقابل اعتماد از آن نشان میدهد.
سوءاستفاده از نام و نمادها: استفاده از نام "شجریان" که نزد مردم ایران جایگاهی ویژه دارد، و برگزاری کنسرت در "میدان آزادی" که نماد مبارزات و آرزوهای مردمی است، به خودی خود یک سوءاستفاده ابزاری بود. رژیم سعی داشت این نمادها را به نفع خود مصادره کند.
تلاش برای تضعیف هنرمندان مستقل: حکومت میخواست با موفقیت این کنسرت، این پیام را به هنرمندان مستقل دیگر بدهد که تنها راه فعالیت در ایران، همکاری با رژیم است. شکست این پروژه موضع هنرمندان مستقل را تقویت کرد.
رسوایی در مدیریت رویدادهای بزرگ: لغو این کنسرت نه تنها به اعتبار دولت آسیب زد، بلکه نشان داد که توانایی لازم برای مدیریت یک رویداد بزرگ فرهنگی را ندارد. این اتفاق به جای اینکه نشاندهنده قدرت رژیم باشد، ضعف آن را در کنترل و اجرای برنامههایش آشکار کرد.
۶۱

گور دجال زار می بینم - نیده، ترکیه
پدر بی پدرت با ناحق کردن حق هوشمند عقیلی و بیضه لیسی آخوند لواط کار به شهرت رسید! تو دیگه سگ کی باشی؟ برو با گشتاپو و نیروهای اس اس و پیشوا همدم شو حرام نطفه!
13
48
یکشنبه ۲۳ شهریور ۱۴۰۴ - ۰۸:۱۸
۲۵

راستگوی بی طرفدار - سالزبورگ، اتریش
نویسندگی سیاست و ژورنالیست همه بدست افراد هوچی و بیسواد و احمق افتاده. خیلی باید کسی درازگوش باشد که فکر کند کسی کنسرت برود و طرفدار رژیم شود. آنها که حرکتهای انتقادی و تظاهرات را عملی میکنند این بچه فوفولها نیستند بچه های طبقه متوسط و با استعداد و جربزه دار هستند. اگر ما سیاستمداران خوبی در اپوزیسیون داشتیم این کنسرتها که در فضای باز است و تعداد قابل کنترل نیست میتوانست علیه جکومت استفاده شود. همانطور که در فوتبال شاهد هستیم که پرجم فلسطین ا حواله آخوندها میکنند ولی در کنسرتها یک عده فندک روشن میکنند و با آهنگهای غمگین اشک میریزند. و قربون صدقه خواننده ها میروند.
5
33
یکشنبه ۲۳ شهریور ۱۴۰۴ - ۰۸:۲۹
۵۸

ایران کهن - هوستن، ایالات متحده امریکا
ببند در خلا را که بوش خفمون کرد. تو و خواهر اسگلت هر چی دارید بخاطر باباتون هست پس همینطور که مفت بدست آوردی مفت هم از دست نده. تا دیر نشده راه و مسیرت را عوض کن و بیا به سمت مردم چون از رئیسی و رفسنجانی بالاتر نیستی.افتاد؟؟
5
32
یکشنبه ۲۳ شهریور ۱۴۰۴ - ۱۴:۳۹
۶۳

طلوع ازادی - لوس آنجلس ، ایالات متحده امریکا
این بابا هم عین باباش که از خون جوانان وطن لاله دمیده ، داریوش اقبالی، فرهاد، و باقی خوانندگان پامنقلی زمان فتنه پنجاه و هفت که مردم رو به شورش و سرپیچی دعوت میکردن، قبلاً میگفت برنامه ریزی در کوتاه مدت شد و نشد حالا میگه شیش ماه برنامه ریزی شد. مردم بدبخت هم زود باور و جایی که باید سفت باشن و مقتدر شل میشن عین ادامس، اینم نتیجه ش. چون رو صدای خودش کار کرده دلیل نمیشه که با لابی جمهوری باجناق بازان زد و بند نکنه. خلاصه فرق است بین شیر و کفتار.
3
22
یکشنبه ۲۳ شهریور ۱۴۰۴ - ۱۶:۱۵
۶۹

sabbas - لندن، انگلستان
پدر بی پدرش مسلمون و از خانواده خیلی مذهبی. او و امسال او بزرگترین خیانت ها را به ایران کردند. از یه طرف بوق و کرنای غم و درد و عذاب واسه مردم و از انون طرف مماشات با یه مشت تروریست. همشون تو زرد و نامرد از اب در اومدن. عباس قادری و جواد یساری هم دیگه روش. باید کنسرت اینا رو تحریم کنیم نه اینکه میلیونی بریم.
0
0
سه شنبه ۲۵ شهریور ۱۴۰۴ - ۱۹:۳۵