«پیوند سلطنت‌طلبان و خودارزشی‌پنداران در ماجرای کنسرت شجریان»

همنوایی صهیونیست‌پرستان و خودارزشی‌پنداران در اعتراض به موضوع کنسرت شجریان به کنار؛ نکته جالب‌توجه‌تر این‌که این جماعت به‌ظاهر مخالف با یکدیگر چنان در فرم و محتوا به یگانگی رسیده‌اند که اگر اسامی‌شان را از بالای متن‌های اعتراضی‌شان پاک کنی، شاید نتوانی تمیز دهی کدام‌شان خودارزشی‌پندار است و کدامین‌شان براندازِ دوآتشه حامیِ حمله اسرائیل به ایران.

عبدالجواد موسوی در هم‌میهن نوشت: بارها گفته‌ام و باردِگر می‌گویم که این منطق حسین شریعتمداری را از بیخ و بُن قبول ندارم که می‌گوید، چون موضع کسانی با آمریکایی‌ها و صهیونیست‌ها یکی است، پس نتیجه می‌گیریم آن‌ها هم آمریکایی یا صهیونیستند. درست مثل آن منطق می‌ماند که: سگ دندان دارد، انسان هم دندان دارد؛ پس انسان همان سگ است. در خباثت و دنائت نتانیاهو اگر کسی شک داشته باشد باید به خیلی از چیزهایش شک کرد، اما اگر نتانیاهو ما را بابت اینکه به زیرساخت‌هایمان بی‌اعتنا بوده‌ایم تمسخر کرد، نباید او را چندان شماتت کرد. 

او دشمن است و از دشمن انتظاری جز این نمی‌رود: چه جای شکوه که دشمن ادب نگاه ندارد. ما هم اگر به‌جای او بودیم حتماً و قطعاً چنین می‌کردیم. البته که باید عصبانی شویم اما بیشتر از دست خودمان که چرا کاری کردیم که فرومایه‌ای چون او بتواند بر ما تَسَخر زند. اگر هم کسی در داخل به‌جای رجز خواندن و شعارهای بیهوده سردادن از بی‌آبی و بی‌برقی سخن گفت، نباید او را به‌دلیل شباهت سخنانش با سخنان آن ام‌الخبائث، همدست نتانیاهو خطاب کنیم. 

این بدیهیات را که با همه بدیهی‌بودن‌اش از درک و فهم بسیاری از اهل سیاست خارج است، گفتم تا بگویم: با اینکه با منطق برادر شریعتمداری از اصل و اساس مخالفم اما وقتی شباهت مواضع و سخنان بعضی از مدعیان انقلابی‌گری با براندازانِ صهیونیست‌پرست از شمار و عدد خارج می‌شود، باید اندکی تأمل کرد.

در سال‌های اخیر هرگاه صهیونیست‌ها مسرور بوده‌اند این دوستان هم در این‌جا به‌دست افشانی و پایکوبی برخاسته‌اند و هرگاه آنان محزون شده‌اند، این دوستان هم دودستی توی فرق مبارک‌شان کوبیده‌اند. چرا؟ یکی، دو بارش می‌تواند اتفاقی باشد حتی ۱۰ بار و ۲۰بارش. 

اما وقتی کار به همخوانی و همپوشانی می‌رسد، ساده‌لوح‌ترین آدم‌ها هم شک برشان می‌دارد که نکند کاسه‌ای زیر نیم‌کاسه است. آخرین نمونه‌اش: همین خبر کنسرت همایون شجریان در میدان آزادی. همنوایی صهیونیست‌پرستان و خودارزشی‌پنداران در اعتراض به این موضوع به کنار؛ نکته جالب‌توجه‌تر این‌که: این جماعت به‌ظاهر مخالف با یکدیگر چنان در فرم و محتوا به یگانگی رسیده‌اند که اگر اسامی‌شان را از بالای متن‌های اعتراضی‌شان پاک کنی، شاید نتوانی تمیز دهی کدام‌شان خودارزشی‌پندار است و کدامین‌شان براندازِ دوآتشه حامیِ حمله اسرائیل به ایران. همه آن‌ها خودشان را پشتِ شعارِ خوش آب و رنگِ معیشت مردم پنهان کرده‌اند. 

توقع هم دارند ما باورکنیم همان‌هایی که روزهای موشک‌بارانِ تهران با آهنگِ «می‌خوام برم به تهرون» در فرنگ، قِر می‌دادند نگران معیشت مردم این دیارند. یا از آن‌ها بامزه‌تر، این جماعت مدعی انقلابی‌گری که هروقت قافیه تنگ می‌آید، می‌گویند: «مگر ما به‌خاطر آب و نان انقلاب کردیم؟ ما می‌خواستیم ارزش‌های دینی و معنوی را در جامعه محقق کنیم». 

همین‌ها دور برداشته‌اند که: «مردم گرسنه‌اند و آب و برق ندارند و شماها به فکر کنسرتید؟ آی جماعت! حواستان باشد که این مرفهان بی‌درد می‌خواهند حواس شما را از مصیبت‌های اصلی پرت کنند. اصلاً مگر چندنفر خواهان رفتن به کنسرتند؟» حالا اگر کسی بردارد و فی‌المثل همین وضعیتی را که این جماعت خودارزشی‌پندار از مردم ارائه می‌دهند، یعنی مردمی که گرسنه، تشنه، بی‌کار، خسته و به‌ستوه آمده‌اند و نای کنسرتِ رایگان رفتن را هم ندارند به تصویر بکشد؛ می‌شود: سیاه‌نما! می‌شود: غرب‌گدا. می‌شود: وطن‌فروش.

من حقیقتاً نمی‌دانم پشت این کنسرتی که بعضی از منتقدان می‌گویند همچین رایگان هم نیست، چه داستان‌هایی وجود دارد اما بر دل و دست و دیده هرآن کسی که بتواند در این روزگار، دلی را خوش کند و مردم را گردهم آورد تا دقایقی را فارغ از غوغای پلشت اینترنشنال و عربده‌های چندش‌آورِ زمره عبوس زهد کنار هم بگذرانند، بوسه می‌زنم. و چه خوب که این گردهم‌آیی بهانه‌اش موسیقی باشد. 

و چه خوب‌تر که این موسیقی، نه موسیقی موردعلاقه دشمنان رسمی این آب و خاک باشد و نه موسیقی موردعلاقه دشمنان غیررسمی این آب و خاک. فقط امیدوارم اگر این کنسرت برگزار شد همه هم‌وطنان حاضر در آن کنسرت، از بلایای طبیعی و غیرطبیعی در امان بمانند. به‌ویژه از توطئه‌ها و دسیسه‌چینی‌های کسانی که به‌نام حمایت از مردم حاضرند هر بلایی سر این مردم بیاورند. و کلام آخر این‌که: هرکسی می‌خواهد من و تو، ما نشویم، خانه‌اش ویران باد! ایدون باد!
+8
رأی دهید
-97

  • قدیمی ترین ها
  • جدیدترین ها
  • بهترین ها
  • بدترین ها
  • دیدگاه خوانندگان
    ۶۵
    zarduscht1 - فرانکفورت، آلمان
    1: من خودم نظری در مخالفت یا موافقت ندارم. از هر دو طرف می شود دید. ولی‌ بیانه کسی‌ را که حتا حاضر نیست آام اصلی‌ خود را آشکار کند و به جای سید عبدالجواد موسوی می‌‌نویسد عبدالجواد موسوی حساب دیگر است. بیانیه آقای «سید عبدالجواد موسوی» را که آدم بخواند، اول خیال می‌کند دارد با نقالی شاهنامه طرف می‌شود، بعد می‌فهمد ماجرا یک کنسرت است! طنز ماجرا همین‌جاست: برای چندتا ساز و آواز، جناب موسوی همان ادبیاتی را خرج کرده که معمولاً برای حمله مغول یا سقوط بابل می‌کنند. بیایید چند نکته را با چاشنی طنز مرور کنیم: «هر کی مخالف کنسرت است، صهیونیست است». این منطق دقیقاً شبیه همان مثالی‌ست که خودش آورده:سگ دندان دارد .انسان هم دندان دارد.پس هرکس دندان دارد، لابد سگ است!.خب، با این حساب:. آخوندها هم نماز می‌خوانند.صهیونیست‌ها هم نماز یهودی می‌خوانند.پس آخوندها = صهیونیست؟.آقا جان! اگر با همین روش پیش برویم، نصف ملت باید یا برچسب «موساد» بگیرند یا «سیا». چرا آخوندها یک‌باره موزیک‌دوست شدند؟سال‌ها موسیقی را «میکروفون شیطان» می‌دانستند، ویلن را «چوب صهیونیستی» معرفی می‌کرد.
    8
    23
    ‌پنجشنبه ۱۳ شهریور ۱۴۰۴ - ۰۷:۵۶
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۶۵
    zarduscht1 - فرانکفورت، آلمان
    2:و به گیتار می‌گفتند «چوب لرزان غرب‌پرستی».حالا یک‌هو عاشق همایون شجریان شده‌اند؟. آدم یاد پیرمردی می‌افتد که تا دیروز می‌گفت تلگرام «فساد است»، امروز خودش استیکر گل و بلبل می‌فرستد.۳. کنسرت در میدان آزادی، آن هم مجانی؟ در روزگاری که مردم پول نان ندارند، «پخش موسیقی رایگان» بیشتر شبیه همان داستان پخش هندوانه شب انتخابات است؛ هدف سرگرمی است نه درمان درد.برگزاری چنین تجمع بزرگی در شرایط بحرانی کشور، و البته، تبلیغات حکومتی پشتش: «دیدید ملت شادند؟ دیدید همه با نظام آشتی کردند؟»یعنی در واقع، هزینه شادی مردم را باز می‌گذارند به حساب مشروعیت خودشان. اصل ماجرا. آخوندها هنوز اجازه کنسرت نداده‌اند!. یعنی بیانیه‌ی پرطمطراق «هرکس مخالف است صهیونیست است» حتی روی هوای معلق صادر شده. یک‌جورهایی مثل این است که برای پرتاب موشک به مریخ جشن گرفته باشی، در حالی که هنوز موشک روی کاغذ است.جمع‌بندی . بیانیه عبدالجواد موسوی بیشتر به کار مسابقه ادبیات انشایی می‌آید تا تحلیل سیاسی.کنسرت شجریان می‌تواند شادی‌آور باشد،
    9
    24
    ‌پنجشنبه ۱۳ شهریور ۱۴۰۴ - ۰۷:۵۸
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۶۵
    zarduscht1 - فرانکفورت، آلمان
    3:کنسرت شجریان می‌تواند شادی‌آور باشد، اما در این زمانه‌ی ملتهب و با این نوع حمایت‌های مشکوک، بیشتر شبیه یک تله تبلیغاتی است.پس بهتر است قبل از اینکه همه را در کیسه‌ی «صهیونیست» بریزیم، اول اجازه برگزاری همان کنسرت را بگیرند، بعد ببینیم کی واقعاً ساز می‌زند و کی فقط با «ساز سیاست» ملت را سر کار گذاشته است.شما اول اجازه اجرا بگیرد بعد همه را در گونی صیونیست بریزید. راستی‌ چرا ۵۷ اتی مزدور نمی‌‌گوید این مثل پدرش نیست ؟ پای رضا پهلوی که در میان می‌‌یاد.مرتب زوزه می‌‌کشید مثل پدر نیستچرا نمی‌‌گید :همایون مثل پدرش نیست ؟ تا آنجا که ما می‌‌دانیم پدرش حتا اجرا ربنا را هم در رادیو آخوند‌ها ممنوع کرد.
    9
    25
    ‌پنجشنبه ۱۳ شهریور ۱۴۰۴ - ۰۷:۵۹
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۵۴
    آزاذه - تهران، ایران
    ننگ بر دشمنان پهلوی
    5
    10
    ‌پنجشنبه ۱۳ شهریور ۱۴۰۴ - ۱۴:۳۲
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۴۳
    paksan - ایران، ایران
    آفرین دقیقا مشخص میشه . کاملا میشه قشر نفوذی موساد را شناسایی کرد و دقیق دید که اینها چطور با یک الگو عمل میکنند.
    5
    2
    ‌پنجشنبه ۱۳ شهریور ۱۴۰۴ - ۱۶:۱۸
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    نظر شما چیست؟
    جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.