پنج فاکتور مهم روانشناسی خامنه ای در پناهگاه
+33
رأی دهید
-2
فرزانه روستاییایران در آستانه بحرانی چندوجهی قرار دارد: خطر درگیری مستقیم با اسرائیل، احتمال فعال شدن مکانیسم ماشه و بازگشت تحریمهای شورای امنیت. در چنین شرایطی، علی خامنهای ـ رهبر جمهوری اسلامی ـ بیش از هر زمان دیگری به نماد انفعال و در عین حال تشدید سیاستهای تهاجمی بدل شده است. برای درک این تناقض، باید به روانشناسی خاص او نگریست.
ذهنیت محاصرهای
خامنهای از ابتدای رهبری جهان را صحنه «توطئه دائمی» علیه ایران دیده است. برای او، بحران یک وضعیت استثنایی نیست، بلکه حالت طبیعی حکومت است. همین ذهنیت سبب میشود هر امتیاز دیپلماتیک، نشانه شکست و عقبنشینی تلقی شود.
وسواس بقا
بقای شخص خود و خانواده و نیز بقای نظام برای او اولویت مطلق است. خامنهای در لحظههای خطر به پناهگاه میرود و تصمیمها را از فاصله امن و از طریق حلقه امنیتیاش هدایت میکند. استراتژی همیشگیاش «خریدن زمان» و فرسایش طرف مقابل است.
حافظه جنگ
جنگ هشتساله ایران و عراق برای خامنهای الگوی اصلی مدیریت بحران باقی مانده است. او همچنان به همان منطق وفادار است: صبر طولانی، مقاومت در برابر فشار، و اتکا به نیروهای نیابتی. همین ذهنیت، هزینههای اقتصادی و اجتماعی امروز را برایش کماهمیت جلوه میدهد.
انزوای ادراکی
حلقه محدود مشاوران امنیتی و ایدئولوژیک، رهبر ایران را در دایرهای بسته نگه داشته است. این انزوای ادراکی باعث میشود تصمیمهای کلان او بر پایه اطلاعات ناقص و روایتهای یکجانبه شکل بگیرد؛ وضعیتی که خطر خطای محاسباتی را افزایش میدهد.
پارادوکس انفعال-تهاجم
خامنهای در سطح شخصی منفعل است: دوری از افکار عمومی، پناه بردن به مکانهای امن و اجتناب از مواجهه مستقیم. اما همزمان در سطح سیاست، دست نیروهای تهاجمیتر را باز میگذارد: از ادامه غنیسازی تا تقویت عملیات نیابتی. این تناقض، بازتاب روانشناسی دوگانه اوست؛ ترکیبی از ترس عمیق و نیاز به نمایش اقتدار.
جمعبندی
رفتار علی خامنهای در این روزها تنها نتیجه محاسبات سیاسی نیست، بلکه ریشهای روانشناختی دارد. ذهنیت محاصرهای، وسواس بقا، خاطره جنگ، انزوای ادراکی و پارادوکس انفعال-تهاجم، همه با هم الگویی ساختهاند که مصالحه را دشوار و خطر خطای محاسباتی را بیشتر میکند. درک این الگو برای هر تحلیلی از آینده بحران ایران ضروری است.
در همین رابطه:
از تهدید مستقیم تا نارضایتی داخلی: ترسهای پنجگانه خامنهای پس از جنگ دوازدهروزه اخیر
ترسهای اصلی علی خامنهای پس از جنگ دوازدهروزه اخیر (جنگ ایران و اسرائیل در سال ۲۰۲۵) از چند منظر قابل بررسی است. نخستین و شاید بزرگترین ترس او، تضعیف شدید و فروریزی پایههای قدرت منطقهای جمهوری اسلامی است. این جنگ نشان داد که توان نظامی ایران و گروههای نیابتیاش، آنگونه که پیشتر تبلیغ میشد، غیرقابل نفوذ نیست. حملات موفق اسرائیل به برخی از مراکز نظامی و هستهای ایران، این باور را تضعیف کرد که قدرت بازدارندگی ایران کامل است. این مسئله میتواند به شکاف در اتحاد منطقهای ایران منجر شود و متحدانش را به بازنگری در وابستگی به تهران وادارد. در نتیجه، این ترس وجود دارد که «محور مقاومت» که سالها برای آن سرمایهگذاری شده، دچار تزلزل شود و موقعیت جمهوری اسلامی در منطقه به خطر بیفتد.
دومین ترس خامنهای، تهدید مستقیم امنیت شخصی و بقای نظام است. در این جنگ، گزارشهایی از تلاش اسرائیل برای ترور فرماندهان ارشد نظامی و حتی شخص خامنهای منتشر شد. این مسئله، خطر یک تهدید مستقیم و بیسابقه را به وضوح نشان داد. در گذشته، تهدیدات عمدتاً علیه تأسیسات هستهای یا صنعتی بود، اما اکنون، حمله به قلب فرماندهی و تصمیمگیری، ترس از یک تغییر بنیادین و از دست دادن کنترل را در او و نزدیکانش ایجاد کرده است. این ترس باعث شده است که نظام به فکر تقویت هر چه بیشتر پدافندهای داخلی و امنیتی بیفتد، اما این نگرانی وجود دارد که دشمن به شیوههای غیرقابل پیشبینیتری عمل کند.
سومین ترس، شکست در برابر افکار عمومی داخلی است. مردم ایران که سالهاست تحت فشارهای اقتصادی و اجتماعی هستند، از جنگافروزی و هزینههای آن به شدت خسته و ناراضیاند. جنگ دوازدهروزه، بار دیگر تبعات سنگین یک درگیری نظامی را به نمایش گذاشت. خامنهای و نظامش نگراناند که این جنگ، نارضایتیها را تشدید کند و به اعتراضات گستردهتر و جدیتر از گذشته منجر شود. در شرایطی که مردم به دنبال بهبود وضعیت معیشتی هستند، هرگونه ماجراجویی نظامی میتواند جرقه یک انفجار اجتماعی باشد. در این زمینه، گفته میشود که غیبت طولانیمدت خامنهای پس از جنگ نیز نشان از همین نگرانی و تلاش برای پنهان کردن آسیبپذیریها بوده است.
چهارمین ترس، از دست دادن اعتبار در میان حامیان داخلی و نیروهای وفادار به نظام است. بسیاری از نیروهای نظامی و ایدئولوژیک، با وعده «مقاومت فعال» و «انتقام سخت» در برابر دشمنان، به نظام وفادار ماندهاند. اما عملکرد نظام در جنگ دوازدهروزه و پاسخهای موشکی که از دیدگاه برخی ناکارآمد تلقی شد، این پرسش را در میان نیروهای خودی به وجود آورد که آیا این رجزخوانیها واقعاً پشتوانهای قوی دارند یا تنها جنبه تبلیغاتی دارند. این شکستها میتواند به ریزش در میان نیروهای وفادار منجر شود و از میزان حمایت داخلی از سیاستهای تقابلی نظام بکاهد.
پنجمین ترس، که شاید از همه مهمتر باشد، ترس از تغییر معادلات بینالمللی و کاهش حمایت قدرتهای بزرگ از ایران است. جنگ دوازدهروزه نشان داد که ایران نمیتواند تنها به حمایت متحدان منطقهای خود مانند حوثیها و حزبالله متکی باشد، بلکه در مقابل، با یک ائتلاف گسترده بینالمللی به رهبری آمریکا و اسرائیل مواجه است. این درگیری، غرب را بر آن داشت تا به صورت مستقیمتر و علنیتری به حمایت از اسرائیل بپردازد و این ترس وجود دارد که درگیریهای آینده، منجر به دخالت نظامی مستقیمتر و گستردهتر علیه ایران شود. این مسئله، خامنهای را در یک دوراهی سخت قرار میدهد: یا ادامه سیاستهای تقابلی و افزایش خطر جنگی بزرگتر، یا عقبنشینی از مواضع خود که به معنای پذیرش شکست و به خطر افتادن ایدئولوژی نظام است.
۴۵

دو کلمه حرف حساب - حصارک، ایران
ما دست بردار نیستیم. تا شما رژیمی ها را نابود نکنیم انتقام انسان های بیگناهی که شما کشتید نگیریم قیام ملی را رها نخواهیم کرد. حال چه با هرکسی بخواهید مذاکره کنید. هیچ دولتی امنیت شما را نمیتواند حفظ کند. ایران به ایرانیان آزاده تعلق داررد.
4
43
جمعه ۳۱ مرداد ۱۴۰۴ - ۰۹:۳۳
۵۵

hamid4053 - اصفهان، ایران
یک مورد ذکر نشد که این ملعون مفعوالدوله هدفش نابودی ایران و به ذلت کشاندن ایرانیان میباشد. این فرد یک عقده ای به تمام معنا و مریض روانی میباشد و در حال انتقام گرفتن از ایرانیان میباشد شاید این بخاطر گذشته کثیفش هست که رو شده و عابرویی برایش در حد بین االمللی نمانده. البته طرفدارانش هم همانند خود او میباشند. چون فقط یک مفعول میتواند از یک مفعول روانی پشتیبانی کند.
4
37
جمعه ۳۱ مرداد ۱۴۰۴ - ۰۹:۳۷
۶۹

sabbas - لندن، انگلستان
خامنه ایی و سران باقیمونده جمهوری تروریستی اسلام همگی دشمنان ایرانی و فرهنگ ایرانی و حتی سرزمین ایرانی هستن. ببیند چه بلایی سر همه چیز از زنده تا مرده در اوردن.. واقعا که حیوانات از اینا بیشتر شعور دارن و اینجوری تر نمیزنن به جایی که توش زندگی میکنن. نه اب و نه برق و نه هوا و نه غذا و نه تفریح و نه شرف. یعنی حتی واسه نسل اینده شون هم ارزشی قایل نیستن.
0
23
جمعه ۳۱ مرداد ۱۴۰۴ - ۱۰:۲۲
۵۵

به امید فردایی بهتر - تهران، ایران
از یک مفعول مفعول زاده بدبخت خرفت احمق نفهم کودن پست بیش از این هم توقعی نبوده و نیست و نخواهد بود. برای وی که سنش از سن خر کدخدا هم بیشتر هست شکست مفتضحانه سیاسی بیش از پیش گریبانگیرش شده و تمام محاسباتش غلط از آب درآمده. کودنی که با دستان چلاق خویش قبر خود و همراهان و خانواده و علی الخصوص هم کیشان خمینی الاغ را کند
2
22
جمعه ۳۱ مرداد ۱۴۰۴ - ۱۱:۱۵
۵۰

Tornado1 - استانبول، ترکیه
فاکتور اول سعید طوسی و فیفتی فیفتی
3
11
جمعه ۳۱ مرداد ۱۴۰۴ - ۱۱:۳۸
۳۶

Hamam.Mansoori - قزوین ، ایران
hamid4053 - اصفهان، ایران
آفرین، مفعول الدوله کلمه زیبایی برای مفعول عظما است0
18
جمعه ۳۱ مرداد ۱۴۰۴ - ۱۲:۰۶