دیروز ستایش، امروز ستیز: پرونده تناقض‌های عبدالستار دوشوکی

این نوشته بر پایه‌ی دو گفت‌وگوی ویدیویی از آقای عبدالستار دوشوکی است: یکی مربوط به پارسال و دیگری مربوط به همین روزها. قصد من سنجاق‌کردن آدم‌ها به یک موضع ابدی نیست؛ هرکس حق بازنگری دارد. حرف روشن این است که در فاصله‌ای کوتاه، معیارهای اعلام‌شده از سوی خود ایشان جابه‌جا شده و همین جابه‌جایی، اعتماد عمومی را می‌فرساید و—خواسته یا ناخواسته—به ماشین تبلیغاتی جمهوری اسلامی خوراک می‌دهد.

در روایت پارسال، دوشوکی صریح می‌گفت «شکل حکومت اصل نیست؛ آزادی و رأی ملت اصل است». در گزارشش از جلسه‌ی لندن، تأکید داشت که حتی بسیاری از چپ‌ها با ورود شاهزاده رضا پهلوی برخاستند و این نشانه‌ی «وزن اجتماعی بی‌بدیل» اوست. معنای ساده‌ی این گزاره‌ها روشن است: وقتی جامعه به یک چهره احترام ویژه می‌گذارد و او سرمایه‌ی همگرایی است، باید بر محور رأی مردم و کارآمدی سیاست حرکت کرد، نه این‌که منازعه را به جنگِ «شکل‌ها» فروکاست.

اما در گفت‌وگوی تازه، همان صدا چرخشی آشکار دارد: «اکثر ملت‌ها از پادشاهی عبور کرده‌اند»، «قدرت مادام‌العمر تملق می‌پرورد»، «چرا باید یک پادشاه‌زاده؟» و… این‌ها مباحث نظری‌اند و قابل گفت‌وگو؛ اما تناقض از آن‌جا آغاز می‌شود که گوینده‌ی همین گزاره‌ها پارسال «شکل» را فرعی و «رأی مردم» را اصلی می‌دانست. اگر واقعاً صندوق رأی معیار است، حذف پیشینیِ یکی از گزینه‌ها از سوی یک تحلیل‌گر یعنی همان «مردم‌سالاریِ شرطی»: صندوق تا وقتی معتبر است که نتیجه‌اش مطابق ذوق من باشد. این تغییرِ متر، در چشم مخاطب، بازنگری نیست؛ بی‌ثباتیِ معیار است.

نمونه‌ی دوم، مسأله‌ی سپاه و بسیج است. پارسال، خودِ دوشوکی عدد «نزدیک یک‌میلیون» را برای مجموع نیروهای سپاه و بسیج طرح کرد و هشدار داد که رژیم با برچسب «اپوزیسیون می‌خواهد همه را بکشد» مردم را می‌ترسانَد. پاسخِ مطرح‌شده از سوی شاهزاده سال‌هاست روشن است: تفکیک حقوقیِ مجرم و غیرمجرم با راستی‌آزمایی و پالایش؛ جذبِ بدنه‌ی پاک و متخصص در ارتش ملی؛ بازنشستگیِ محترمانه با حقوق کامل برای کسانی که نمی‌خواهند بمانند؛ و دادرسی علنی برای آمران و عاملان جنایت در چارچوب عدالت انتقالی. یعنی «نه کشتارِ کور، نه بخششِ کور». در گفت‌وگوی تازه اما همین طرحِ تفکیکی به‌گونه‌ای روایت می‌شود که گویی «شاهزاده همه‌ی جنایتکاران را عفو کرده و می‌خواهد در قدرت نگه دارد». این وارونگی، معنای طرح را از مرزبندی حقوقی و پاسخگویی به «عفو همگانی» تقلیل می‌دهد؛ نتیجه‌اش نیز دامن‌زدن به همان دوقطبیِ کاذبی است که طرح دقیقاً برای شکستن آن ساخته شده: یا انتقامِ خون‌ریزانه، یا معامله‌گری با جنایتکاران. هیچ‌کدام راهِ ایران نیست.

نمونه‌ی سوم، ماجرای رسانه است. تا دیروز، یک کانال تلویزیونی از سوی دوشوکی به‌عنوان تریبونی «وابسته به جمهوری اسلامی»، با «سرمایه‌ی نامعلوم» و «ضد پهلوی» معرفی می‌شد؛ اما همین روزها در همان تریبون حاضر شد و مضامینی ضد پهلوی را همان‌جا بازگفت. اگر آن تریبون ناموجه و آلوده است، همکاری با آن چگونه توجیه می‌شود؟ و اگر مشروع است، پس اتهام‌های دیروز چه می‌شود؟ این رفت‌وآمد نه فقط مخاطب را سردرگم می‌کند، بلکه دقیقاً همان تصویری است که دستگاه تبلیغاتی رژیم می‌خواهد القا کند: اپوزیسیون بی‌ثبات و بی‌معیار است.

در بخش‌هایی از گفت‌وگوی تازه نیز به‌جای نقد برنامه و سازوکار، کنایه‌های هویتی طرح می‌شود: از «گرجی‌بودنِ مادریِ رضا شاه» تا «ثروت‌ها از کجا آمد». این‌ها سال‌ها در جعبه‌ابزار رسانه‌های امنیتی برای تخریب چهره‌ها بوده است. حتی اگر نیت امنیتی هم در کار نباشد، تکیه بر همان واژگان، به همان نتیجه می‌انجامد: دورکردن بحث از «سازوکار و کارنامه»، و بردن آن به حاشیه‌های بی‌ثمر.

پیامد عملی این الگوی گفتار روشن است. اول، فرسایش اعتماد: وقتی «دیروز» و «امروز» در مسائل بنیادی واژگون می‌شود—دیروز «شکل مهم نیست» و امروز «شکل را باید پیشاپیش حذف کرد»؛ دیروز «برچسبِ کشتار دام تبلیغاتی است» و امروز «طرح تفکیکی یعنی عفو همگانی»—دیگر «فردا» شنیده نمی‌شود. دوم، تأمین سوخت برای پروپاگاندای رژیم: روایت «آشفتگی اپوزیسیون» دست‌مایه می‌یابد. سوم، بالا رفتن هزینه‌ی همگرایی: هر ضربه به سرمایه‌ی اجتماعیِ محورِ گفت‌وگو—همان که خودِ دوشوکی پارسال بر آن تأکید می‌کرد—زمان گذار را عقب می‌اندازد.

بحثِ من بر سر اسم‌ها نیست. سخن ساده است: اگر اصل، آزادی و داوری ملت است، باید به قواعدش وفادار ماند؛ اگر «دفترچه‌ی راهبرد» یا هر طرح دیگری نقد دارد، نقد باید مستند و بندبه‌بند باشد و بدیلِ اجرایی عرضه کند؛ اگر از عدالت می‌گوییم، معنایش تفکیک دقیقِ مجرم و غیرمجرم و دادرسی علنی است. هرچه جز این—از حاشیه‌سازی هویتی تا بازی با تریبون‌های مشکوک و تغییرِ پی‌درپیِ مترها—خواسته یا ناخواسته، به سود جمهوری اسلامی تمام می‌شود.

برای تفکیک «تحلیل» از «حاشیه»، سه پرسش کافی است: معیار ثابت است؟ ارجاع روشن دارد؟ بدیل عملی می‌دهد؟ اگر پاسخ منفی است، آن روایت اعتمادپذیر نیست—چه از زبان عبدالستار دوشوکی باشد، چه از زبان هر فرد دیگر.

مسیر رهایی ایران روشن است: صداقت در گفتار، سازوکارهای شفاف، عدالت انتقالیِ دقیق و احترام بی‌قیدوشرط به رأی آزاد مردم. نقدِ مسئولانه و پایبند به معیارهای ثابت، سرمایه‌ی اپوزیسیون است؛ اما تناقض‌گویی و تحریف، سرمایه‌سوزی است. مردم حق دارند بدانند کدام کدام است.

یادآوری : نسخه‌های ویدیوییِ گفت‌وگوهای مورد اشاره در این نوشته در این پیوند در دسترس است.
ارشان آذری - ۲۵ مرداد ۱۴۰۴ / 16 August 2025
+53
رأی دهید
-4

  • قدیمی ترین ها
  • جدیدترین ها
  • بهترین ها
  • بدترین ها
  • دیدگاه خوانندگان
    ۴۵
    machan - لس انجلس، ایالات متحده امریکا

    مقاله چرت و پر از غرضی بود و مشخصه از یکی از نواب شاهنشاهی نوشته شده. چون آقای دوشکی ضد دیکتاتوری شاهنشهای و ولایتی حرف می زند و نیروهای شاهنشاهی دارند تلاش می کنند دیکتاوری آخوندی را به دیکتاتوری شاهنشاهی تبدیل کنند.
    60
    6
    یکشنبه ۲۶ مرداد ۱۴۰۴ - ۰۷:۲۲
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۴۵
    Momijii - توکیو، ژاپن
    این یارو شیشَکی ، بی برو برگرد عامل هست ! دو پهلو زیاد چرت و پرت مینویسه ! در واقع یکی به نعل و یکی به میخ میزنه ! از مسئولین محترم سایت ، خواهشاً یک قلم رو اسم این یارو بکشید و مهملاتش رو اینجا درج نکنید ! به اندازه کافی از افراد ضد حال و مرخص و متعفن چه داخلی ، چه خارجی در اینجا مطلب می بینیم ، تحمل همینا کافیه !
    1
    16
    یکشنبه ۲۶ مرداد ۱۴۰۴ - ۱۰:۴۲
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۳۳
    10Arshan - دریاچه ارومیه، ایران
    machan - لس انجلس، ایالات متحده امریکا
    شعور و درک شما دقیقاً در همین اندازه خلاصه می‌شود که یک مقاله مستند را «چرت و پرت» بنامید. این نوشته نه خیال‌پردازی من، بلکه بازتاب گفته‌های خودِ آقای دوشوکی است؛ دیروز او رضا پهلوی را سرمایه همگرایی معرفی می‌کرد، امروز برای تخریب همان چهره می‌کوشد. اگر این را نمی‌بینید، مشکل از مقاله نیست؛ از چشم شماست.
    0
    19
    یکشنبه ۲۶ مرداد ۱۴۰۴ - ۱۲:۳۰
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۶۳
    طلوع ازادی - لوس آنجلس ، ایالات متحده امریکا
    عرض نکردم ایشون ته شون باد میده، .... این عبدوول لواشکی ...، همون برادر سگ زرده که دمبش به .. مولوی عبدول حمید بسته اس و برای داشتن جایگاه در دولت ایران آزاد فردا در پیت خیار شور نگهداری میشه. خر خودتونید، ما ایرانیا سرد و گرم چشیده روزگاریم و میلیون تا مثل شماها رو میکنیم تو خلا درمیاریم و بجای مقوا میفروشیم.
    1
    14
    یکشنبه ۲۶ مرداد ۱۴۰۴ - ۱۲:۴۵
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    نظر شما چیست؟
    جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.