کارشناس صداوسیما: «رستم» دورگه ایرانی-یمنی بود!
+5
رأی دهید
-72
در یکی از برنامههای شبکه افق صدا و سیما، کارشناس برنامه مدعی شد: رستم، شخصیت اسطورهای شاهنامه، در اصل نیمی ایرانی و نیمی یمنی بوده است. رستم از طرف پدر ایرانی و از طرف مادر یمنی بوده است. وقتی ایران و یمن دست به دست هم می دهند نتیجه اش میشود رستم!کارشناس صداوسیما: «رستم» دورگه ایرانی-یمنی بود! pic.twitter.com/zTueNZAmLz
— Iranian UK (@IranianUk) August 12, 2025
پاسخ به ادعای دورگه بودن رستم
ادعای دورگه بودن رستم، پهلوان اساطیری ایران، از یک پدر ایرانی و یک مادر یمنی، با منابع اصلی و متون کهن ایرانی در تضاد است. این ایده، که بیشتر در برخی تفاسیر متأخر و غیرمستند مطرح شده، با شواهد موجود در شاهنامه فردوسی، که معتبرترین منبع برای داستانهای ملی ما است، همخوانی ندارد. تمام نشانهها و شواهد در این اثر حماسی، به تبار خالص ایرانی رستم اشاره دارند و او را بهطور کامل به ایران و فرهنگ ایرانی پیوند میدهند. این ادعا نه تنها در ادبیات بلکه در تاریخنگاریهای باستانی نیز فاقد هرگونه سند و مدرک معتبری است.
شاهنامه فردوسی به صراحت نسب خانوادگی رستم را روشن میکند. پدر او زال، پسر سام و نوه نریمان، همگی از پهلوانان نامدار و اصیل ایرانی هستند که در سیستان حکمرانی میکردند. مادر رستم، رودابه، نیز دختر مهراب کابلی است و مهراب از نسل ضحاک ماردوش است که او نیز خود از پادشاهان باستانی و پیش از فریدون به شمار میرود. فردوسی در این زمینه هیچ ابهامی را باقی نمیگذارد و به تفصیل به شرح تولد و تبار هر دو میپردازد. ذکر این جزئیات دقیق، هرگونه شک و شبههای را در مورد اصالت ایرانی رستم و خانوادهاش از بین میبرد و هرگونه ادعای خارجی بودن یکی از والدین او را مردود میسازد.
از دیگر دلایلی که ادعای دورگه بودن رستم را رد میکند، محل تولد و پرورش او است. رستم در زابلستان (سیستان کنونی) به دنیا آمد و تمام دوران کودکی و جوانی خود را در آنجا سپری کرد. منطقهای که محل فرمانروایی خاندان او بود و کاملاً در قلمرو ایران قرار داشت. تربیت و آموزش او در تمامی زمینهها، از آداب پهلوانی گرفته تا دانشهای جنگی، بر اساس سنتهای ایرانی صورت گرفت. او از همان ابتدای جوانی به دفاع از ایران برخاست و تا پایان عمر در راه حفظ این سرزمین و پادشاهانش جنگید. تمام این عوامل نشان میدهد که رستم نه تنها از نظر تبار، بلکه از نظر فرهنگی و هویتی نیز کاملاً ایرانی بود.
علاوه بر این، نقش رستم در اساطیر ایرانی به عنوان یک قهرمان ملی و حافظ ایران، این ادعا را بیاعتبار میسازد. رستم در شاهنامه، نماد تمامعیار هویت ایرانی و پهلوانی است. او در تمام جنگهای بزرگ، از جمله جنگ با تورانیان و نبرد با دیو سفید، در خط مقدم دفاع از ایران قرار داشت. قهرمانیهای او همواره در خدمت ایران و در مقابل دشمنان ایران است. اگر او تبار یمنی داشت، ممکن بود این مسئله در روایتهای حماسی و ملی ما بازتابی پیدا کند، اما هیچ نشانی از این موضوع نیست. پیوند او با ایران چنان عمیق و انکارناپذیر است که هرگونه تلاش برای نسبت دادن تبار خارجی به او، معنای اسطورهای و جایگاه ملی او را مخدوش میکند.
در نهایت، باید گفت که ادعای دورگه بودن رستم بیشتر شبیه به تلاشی است برای تفسیرهای نوین و بدون پشتوانه از یک شخصیت اساطیری، که با هدفهای خاصی صورت میگیرد و پایه و اساس تاریخی و ادبی ندارد. اینگونه تفسیرها نه تنها کمکی به فهم بهتر شخصیت رستم نمیکنند، بلکه موجب سردرگمی و تحریف تاریخ و ادبیات میشوند. برای درک درست از رستم، باید به منابع اصلی و معتبر مانند شاهنامه مراجعه کرد و از پذیرش نظرات بیاساس و غیرمستند پرهیز نمود. رستم، با تمام وجود و از هر جهت، پهلوان و نماد ایرانی است و این حقیقت در هزاران بیت شاهنامه فردوسی به زیبایی بیان شده است.
علاوه بر این، در شاهنامه، از خاندان رستم به عنوان «خاندان پهلوانان» یاد میشود که نسل در نسل در خدمت ایران و پادشاهان کیانی بودند. این تداوم نسلی و خدمت بیوقفه به سرزمین ایران، اصالت و هویت کاملاً ایرانی این خاندان را تأیید میکند. اگر یکی از اجداد رستم، مانند مادرش، تبار یمنی میداشت، فردوسی که در ذکر جزئیات تبارشناسی بسیار دقیق است، حتماً به آن اشاره میکرد. اما او فقط به نسب خاندان رستم از طریق زال، سام و نریمان میپردازد و هیچ ریشهای از آنها را به خارج از مرزهای ایران اسطورهای پیوند نمیدهد. این سکوت در مورد هرگونه تبار غیرایرانی، خود شاهدی محکم بر ایرانی بودن کامل رستم است.
از سوی دیگر، ادعای دورگه بودن رستم بیشتر شبیه به تلاشی است برای همسانسازی شخصیتهای اساطیری ایران با تمدنهای دیگر، که در قرون اخیر و با انگیزههای مختلف سیاسی یا فرهنگی مطرح شده است. این نوع تفسیرها، که فاقد هرگونه سند و مدرک معتبر تاریخی یا ادبی هستند، به نوعی تحریف هویت ملی محسوب میشوند. رستم به عنوان یک نماد ملی، هویت خود را از فرهنگ و تاریخ ایران باستان میگیرد و نه از پیوند با سرزمینهای دیگر. پذیرش چنین ادعاهایی، به معنای نادیده گرفتن هزاران سال ادبیات و تاریخ شفاهی و مکتوب ایرانی است که رستم را همواره فرزند بلافصل ایران میدانستهاند.
از سوی دیگر، ادعای دورگه بودن رستم بیشتر شبیه به تلاشی است برای همسانسازی شخصیتهای اساطیری ایران با تمدنهای دیگر، که در قرون اخیر و با انگیزههای مختلف سیاسی یا فرهنگی مطرح شده است. این نوع تفسیرها، که فاقد هرگونه سند و مدرک معتبر تاریخی یا ادبی هستند، به نوعی تحریف هویت ملی محسوب میشوند. رستم به عنوان یک نماد ملی، هویت خود را از فرهنگ و تاریخ ایران باستان میگیرد و نه از پیوند با سرزمینهای دیگر. پذیرش چنین ادعاهایی، به معنای نادیده گرفتن هزاران سال ادبیات و تاریخ شفاهی و مکتوب ایرانی است که رستم را همواره فرزند بلافصل ایران میدانستهاند.
۵۲

ako kermanshah - اسنانبول، ترکیه
از قول فیلم مارمولک، خواهر مادر هرچی ….، نطفه همه شما ها را از حرام بستن.
2
45
سه شنبه ۲۱ مرداد ۱۴۰۴ - ۰۸:۵۳
۳۶

Hamam.Mansoori - قزوین ، ایران
اینا براشون همون قسمت که میگه نصف رستم یمنی بود مهم است تا از ایران اصیل جدا بشه و به عربا بچسبوننش و این دقیقا چیزیه که از انقلاب ۵۷ شروع شد شوربختانه
0
24
سه شنبه ۲۱ مرداد ۱۴۰۴ - ۱۱:۱۶
۶۴

Sabokbalam - کالیفورنیا، ایالات متحده امریکا
وقتی هم یک فاحشه عرب با یک بوزینه عراقی توله ای را در خاک مقدس ایران پس میندازند و او در ایران بزرگ شده و به مطبوعات آخوندی میپیوندد نتیجه میشود این آقای مفسر!
0
28
سه شنبه ۲۱ مرداد ۱۴۰۴ - ۱۲:۲۲
۴۰

کیانپور - ونکوور، کانادا
این کارشناس بی سواد یکبار هم شاهنامه را نخوانده...فردوسی می فرماید: «که رستم یلی بود در سیستان/ منش کرده ام رستم داستان» محل تولد رستم و پدر و مادر او مشخص است....رستم پسر زال (و رودابه) پسر سام پسر نریمان.. رودابه دختر سیندخت و مهراب کابلی، همسر زال و مادر رستم است. زال در گذری از مرز کابل، به رودابه، علاقهمند شد و او را به همسری برگزید... زال و رودابه از عاشق و معشوقهای دنیای باستان هستند:. چو بشنید رودابه آن گفتگوی بر افروخت و گلنارگون کرد روی. دلش گشت پر آتش از مهر زال ازو دور شد خورد و آرام و هال. کابل هم برای مدتی طولانی جز خاک ایران بوده است....تا در دوران تاریک قاجار با توطیه دولت استعمارگر و شیطانی بریتانیا از ایران جدا شد... البته سرزمین یمن سالها تابع ایران و جزیی از این کشور بوده است.
0
6
چهارشنبه ۲۲ مرداد ۱۴۰۴ - ۰۰:۱۸