دوربین مخفی طرح ویژه مهاجرت به ترکیه در زمان جنگ با عنوان «وطن هتل نیست»
+22
رأی دهید
-57
دوربین مخفی طرح ویژه مهاجرت به ترکیه در زمان جنگ با عنوان «وطن هتل نیست» ؛ ساخته جدید جمهوری اسلامی

اینجا تهران است و نرمش قهرمانانه در جریان است
حافظه تاریخی/ بخشی از یک مستند تلویزیون بلژیک در سال ۵۶ با یک زوج مهاجر که از شرایط آن روزهای ایران گفتند
بخشی از یک مستند تلویزیون بلژیک در سال ۵۶ با یک زوج مهاجر که از شرایط آن روزهای ایران گفتند
یک میلیون نفر مثل اروپا و امریکا زندگی میکنند ، و همزهان جمعیت زیادی در فقر و فلاکت زندگی میکنند !
روزی روزگاری که ایران ایران بود و ملت ایران عزت داشتند چشمهای خستهی مردی که میداند کارش تمام است، اما جرئت ندارد پرده را کنار بزند و از صحنه پایین بیاید
احسان نگارچی می نویسد
باز آمد. با قامتی خمیده اما ایستاده. با میکروفنی در مشت، گویی شمشیری است که هنوز در خیال خویش بر اسب میتازد. اما صدا، همان صدای کهنه است؛ پژواک ملالآور واژههایی که دیگر حتی گوش نوچهها را هم نمینوازد.
شاید برای نخستین بار ایستاده در حسینیهاش حرف زد؛ اما نه از آن رو که حقیقتی برای گفتن داشت، بل برای آنکه سایهی شکست را با نورافکن نمایش بپوشاند. گفت: «آمریکا، دشمن... دشمن، آمریکا!» و این تکرارِ بیرمق را چنان ادا کرد که گویی وحی مقدس است و نه جملهای پوسیده از دفتر خاطرات تلخ یک ملت .
سخنانش نه تحلیل بود، نه هشدار، نه حتی توهمی تازه. بلکه نفسزنی بود در لابهلای خاکستر گذشتهای سوخته؛ دمگرفتن شاعری که قافیهی «دشمن» را در هر مصرع میگنجاند، چون قافیههای دیگر را فراموش کرده است.
کارشناسان از نشانههای جنگ میگویند. اما آنکه خوب بنگرد، درمییابد که «نشانه»، نه در آسمان است و نه در زمین؛ بل در چشمهای خستهی مردی است که میداند کارش تمام است، اما جرئت ندارد پرده را کنار بزند و از صحنه پایین بیاید.
در آستانهی حملهای دیگر، که اسرائیل آشکارا ساز و برگ آن را مهیا کرده و هر وجدان بیداری وقوعش را قریب میداند، نباید تنها چشم بر سخنرانی کسی دوخت که در عالم خیال، خود را در کربلا و دیگران را در صف یزیدیان میبیند.
خسارات جانی و ویرانیهای زیرساختی، اگر رخ دهد ، تنها از موشکها نیست، از قلمهایی نیز هست که بیانیه نوشتند و به جای آنکه نظام و رهبرش را به بازگشت به عقلانیت، به توقف غنیسازیای که نان مردم را برباد داد، به صلح و گفتوگو دعوت کنند، او را در سرمستی توهمات مقاومت، به نوعی حمایت کردند.
و چنین بود که صحنه را چنان آراستند که شکست فضیحتآمیز، در ذهن متوهم او، پیروزی جلوه کرد.
اکنون اما هنوز دیر نشده است. باید پیشدستی کرد. باید بیانیه نوشت، اما نه علیه «اسرائیلِ متجاوز» یا «دشمنِ خارجی»، بلکه علیه خودکامگیای که راه گفتوگو را بست و کشور را به آستانهی جنگ کشاند. باید صریح و صادقانه نوشت: این سرسختی، این توهم مقاومت، ما را به دره میبرد. اگر صدایی بلند نشود، فردا کسانی که امروز سکوت کردهاند، نباید بگویند «جنگ خواستهی پهلوی بود» یا «متجاوز، اسرائیل است».
نه! جنگ، خواستهی آنان است که هنوز میپندارند پرچم را میتوان با میکروفن عوض کرد.
او هنوز پیروزی را وعده میدهد؛ و این، فقط طنز تاریخ است، کسی که در نبردی باخته، به سربازان گمنامِ خاکشده، نوید فتح میدهد. اما این بار، نه مردم فریب میخورند و نه تاریخ فراموش میکند. جنگ قبلی، برایش گور دستهجمعی بود؛ پدافند هواییاش پَریده بود، و اکنون با مشت خالی میخواهد بر طبل نبرد بکوبد.
به احتمال زیاد، این آخرین پردهی نمایش است؛ پردهای که هنوز معلوم نیست پایانبندی اش را چگونه نوشته اند ولی بهترین پایان این است که او زنده بماند، تحقیر شود و از درون بسوزد که ملتی را و سرزمینی را سوزانده است.
نرمش قهرمانانه 😅 pic.twitter.com/0lEdRDV2Is
— Teegra 🧝♀️𝕏 (@Teeegra) July 29, 2025
حافظه تاریخی/ بخشی از یک مستند تلویزیون بلژیک در سال ۵۶ با یک زوج مهاجر که از شرایط آن روزهای ایران گفتند
بخشی از یک مستند تلویزیون بلژیک در سال ۵۶ با یک زوج مهاجر که از شرایط آن روزهای ایران گفتند
— Amir ebrahimi (@Amir60118403) July 30, 2025
یک میلیون نفر مثل اروپا و امریکا زندگی میکنند ، و همزهان جمعیت زیادی در فقر و فلاکت زندگی میکنند ! #حافظه_تاریخی #فرقه_پهلوی https://t.co/Q3QOm8i3po pic.twitter.com/ICNbnN4DuP
بخشی از یک مستند تلویزیون بلژیک در سال ۵۶ با یک زوج مهاجر که از شرایط آن روزهای ایران گفتند
یک میلیون نفر مثل اروپا و امریکا زندگی میکنند ، و همزهان جمعیت زیادی در فقر و فلاکت زندگی میکنند !
روزی روزگاری که ایران ایران بود و ملت ایران عزت داشتند
باز آمد. با قامتی خمیده اما ایستاده. با میکروفنی در مشت، گویی شمشیری است که هنوز در خیال خویش بر اسب میتازد. اما صدا، همان صدای کهنه است؛ پژواک ملالآور واژههایی که دیگر حتی گوش نوچهها را هم نمینوازد.
شاید برای نخستین بار ایستاده در حسینیهاش حرف زد؛ اما نه از آن رو که حقیقتی برای گفتن داشت، بل برای آنکه سایهی شکست را با نورافکن نمایش بپوشاند. گفت: «آمریکا، دشمن... دشمن، آمریکا!» و این تکرارِ بیرمق را چنان ادا کرد که گویی وحی مقدس است و نه جملهای پوسیده از دفتر خاطرات تلخ یک ملت .
سخنانش نه تحلیل بود، نه هشدار، نه حتی توهمی تازه. بلکه نفسزنی بود در لابهلای خاکستر گذشتهای سوخته؛ دمگرفتن شاعری که قافیهی «دشمن» را در هر مصرع میگنجاند، چون قافیههای دیگر را فراموش کرده است.
کارشناسان از نشانههای جنگ میگویند. اما آنکه خوب بنگرد، درمییابد که «نشانه»، نه در آسمان است و نه در زمین؛ بل در چشمهای خستهی مردی است که میداند کارش تمام است، اما جرئت ندارد پرده را کنار بزند و از صحنه پایین بیاید.
در آستانهی حملهای دیگر، که اسرائیل آشکارا ساز و برگ آن را مهیا کرده و هر وجدان بیداری وقوعش را قریب میداند، نباید تنها چشم بر سخنرانی کسی دوخت که در عالم خیال، خود را در کربلا و دیگران را در صف یزیدیان میبیند.
خسارات جانی و ویرانیهای زیرساختی، اگر رخ دهد ، تنها از موشکها نیست، از قلمهایی نیز هست که بیانیه نوشتند و به جای آنکه نظام و رهبرش را به بازگشت به عقلانیت، به توقف غنیسازیای که نان مردم را برباد داد، به صلح و گفتوگو دعوت کنند، او را در سرمستی توهمات مقاومت، به نوعی حمایت کردند.
و چنین بود که صحنه را چنان آراستند که شکست فضیحتآمیز، در ذهن متوهم او، پیروزی جلوه کرد.
اکنون اما هنوز دیر نشده است. باید پیشدستی کرد. باید بیانیه نوشت، اما نه علیه «اسرائیلِ متجاوز» یا «دشمنِ خارجی»، بلکه علیه خودکامگیای که راه گفتوگو را بست و کشور را به آستانهی جنگ کشاند. باید صریح و صادقانه نوشت: این سرسختی، این توهم مقاومت، ما را به دره میبرد. اگر صدایی بلند نشود، فردا کسانی که امروز سکوت کردهاند، نباید بگویند «جنگ خواستهی پهلوی بود» یا «متجاوز، اسرائیل است».
نه! جنگ، خواستهی آنان است که هنوز میپندارند پرچم را میتوان با میکروفن عوض کرد.
او هنوز پیروزی را وعده میدهد؛ و این، فقط طنز تاریخ است، کسی که در نبردی باخته، به سربازان گمنامِ خاکشده، نوید فتح میدهد. اما این بار، نه مردم فریب میخورند و نه تاریخ فراموش میکند. جنگ قبلی، برایش گور دستهجمعی بود؛ پدافند هواییاش پَریده بود، و اکنون با مشت خالی میخواهد بر طبل نبرد بکوبد.
به احتمال زیاد، این آخرین پردهی نمایش است؛ پردهای که هنوز معلوم نیست پایانبندی اش را چگونه نوشته اند ولی بهترین پایان این است که او زنده بماند، تحقیر شود و از درون بسوزد که ملتی را و سرزمینی را سوزانده است.
۵۳

آهنگ رهایی - وایاکیل، اکوادور
۳۰ سال هست که از ایران بیرون هستم هر وقت یک ایرانی میبینم خوشحال میشم ولی باور کنید مخصوصاً این ۱۰ سال آخر از هر ۱۰ تا ایرانی ۸ تاشون فقط برای دو دره کردنت باهات سلام و علیک میکنند.به چه سمتی مرام ما رفته؟اگر واقعاً مردم تغییر نکنند فکر میکنم لیاقت مردم همان ج ا هست
3
44
پنجشنبه ۰۹ مرداد ۱۴۰۴ - ۱۶:۰۹
۴۳

paksan - ایران، ایران
اکثریت قاطع مردم ایران بشدت از تجاوز به کشور عصبانی شدند و بشدت حامی هر کسی که بتونه در مقابل دشمن و متجاوز بجنگه و مقاومت کنه شدند. در تمام تاریخ همین بوده. مردم ایران در کنار هر رهبر و پادشاهی که برای ایران در مقابل اشغالگران و متجاوزان مرد جنگ بوده ایستادند و همراه بودند فرق نداره یعنی اگر رضاشاه هم مهیا بود و اراده میکرد با انگلیسها بجنگه مردم در کنارش بودند و بدون شک انگلیسها را شکست میداد ولی نتونست و نداشت امکانات و نخواست.
38
4
پنجشنبه ۰۹ مرداد ۱۴۰۴ - ۱۷:۲۶
۵۵

hamid411 - لس آنجلس، ایالات متحده امریکا
paksan - ایران، ایران
جیگر طلا، از سال ۸۸ تا الان مردم کوبیدند و نهایت تونستن یه بسیجی گ.. رو حذف کنن، اونهم هزینه اش شد اعدام دو نفر از بچه های این خاک و حکم زندان بلند مدت برای زوج پزشک. واقعا فکر میکنی مردم ناراحت شدن از حذف ۳۰ تا تهدار و ۱۰۰۰ نفر از سرکوبگرها؟؟ اونهم توسط کشوری که باعث این حمله خودتون بودین. و اون کشور هم هیچ چشمی به خاک ما نداره (برخلاف زمانی که مجاهدین کنار صدامی وایستادن که چشم به خاک داشت) اگر اینطور فکر میکنی از کف خیابون بیخبری و بیشتر ۲۰:۳۰ رو باهاش حال میکنی.1
20
پنجشنبه ۰۹ مرداد ۱۴۰۴ - ۱۸:۲۹
۲۵

فاطی کماندو - قرچک، ایران
اره جون خودتون دوربین مخفی، اینم یک خوراک تبلیغاتی دیگه از جمهوری کثیف اسلامی لواطکاران.
0
27
پنجشنبه ۰۹ مرداد ۱۴۰۴ - ۱۹:۰۵
۴۷

ماینر - اسن، آلمان
آهنگ رهایی - وایاکیل، اکوادور
دم شما گرم دوست عزیز منم همین مدت حالا یکمی زیاد و یکمی بیرون ایران هستم ،و متاسفم برای این هموطنانی که همه چیز رو در این میبینن که دیر آمدن و حالا باید به هر طریقی که شده پول بدست بیارن و از آنجایی که زبان بلد نیستن و لال بازی حرف میزنن میان طرف ایرانی که کلاهبرداری کنن.0
5
پنجشنبه ۰۹ مرداد ۱۴۰۴ - ۲۱:۱۷
۴۵

antifascism - تهران، ایران
تهرانی که به تصویر کشیدین محله آقازاده ها یا کسانی هست که دستی در سیستم دارن
0
0
یکشنبه ۱۲ مرداد ۱۴۰۴ - ۱۰:۱۲