محمدرضاشاه؛ پادشاهی که عیار ایراندوستیاش شهره آفاق شد
+266
رأی دهید
-40
پنجم مردادماه سالروز خاموشی پادشاهی است که حتی مخالفان و منتقدانش نیز در ایراندوستی او تردیدی ندارند. پادشاهی که نامش با شکوه ایران و آرمانهای توسعهخواهانهاش گره خورده و ایرانیان این روزها، بیش از هر زمان دیگری، یاد او را گرامی میدارند و هر ادعایی را درباره وطندوستی، با عیار عشق محمدرضا شاه پهلوی به ایران میسنجند. پادشاهی که آرمانش رفاه ملت و اعتلای ایران بود و با تکیه بر پیشینه درخشان این سرزمین، رویای تحقق «تمدن بزرگ» را در سر داشت و میهندوستی را اینگونه معنا میکرد که «میهندوستی یعنی حفظ منافع ملی و منافع ملی وقتی حفظ میشود که کشور آباد باشد. اگر کشور ویران و مردم گرسنه باشند، چه منفعتی میماند که آن را حفظ کنند».
شاه فقید ایران حتی در واپسین سالهای عمر همچنان دغدغه ایران را داشت و به گفته شهبانو فرح پهلوی، ملت ایران را شایسته درخشش در گستره فرهنگ و تمدن جهانی میدانست.
محمدرضا شاه پهلوی پس از ترک ایران در پی انقلاب ۱۳۵۷، پس از ۳۷ سال سلطنت، سرانجام در پنجم مرداد ۱۳۵۹ در مصر، چشم از جهان فروبست و در قاهره، بهطور موقت آرام گرفت؛ با این امید که در روزگار آزادی، به سرزمین مادری بازگردد. این گزارش، تلاشی است برای بازنمایی آن بخش از زندگی محمدرضا شاه پهلوی که با عشق به ایران معنا یافته است.
رویای آینده روشن برای ایران
از محمدرضاشاه پهلوی چندین کتاب به یادگار مانده است که بازخوانی آنها، تصویری روشن از این پادشاه ایراندوست ارائه میدهد. او در کتاب «پاسخ به تاریخ» که پس از وقوع انقلاب اسلامی و در مراکش نگاشته شد، رویاها و نگرانیهایش برای ایران را روایت میکند؛ زمانی که دیگر از تاج و تخت خبری نبود، ولی دغدغه ایران همچنان در وجود شاه فقید زنده بود.
شاه ایران بارها بهصراحت در جایجای این کتاب، از عشق و تعهدش به ایران سخن میگوید و توضیح میدهد که چرا برای رسیدن به اهدافش به منظور توسعه ایران پافشاری میکرد. در بخشی از پیشگفتار این کتاب آمده است: «میخواستم جامعهای بر اساس عدالت اجتماعی و نه مبارزه طبقاتی بنا کنم؛ جامعهای که همه در آن یکپارچه و وابسته به یکدیگر باشند.»
او در بخشی دیگر مینویسد: «گفتنی است چون با همه کشورهای جهان، چه دنیای غرب، چه کشورهای بلوک شرق و چه جهان سوم، حسن تفاهم داشتم، این امکان برایم فراهم آمد که بتوانم در محیطی آکنده از صلح و صفا، کوشش خود را برای رساندن ایران به سوی تمدن بزرگ دنبال کنم.»
محمدرضا شاه پهلوی در جایجای «پاسخ به تاریخ»، خود را خدمتگزار ایران میداند و توضیح میدهد که اقدامهایی مانند اصلاحات ارضی، گسترش آموزش، بهداشت و صنعت را بر همین اساس انجام داده است.
او همچنین آشکار میکند که «ملغمهای عجیب از روحانیون شیعه، چپگراها، رسانههای غربی، شرکتهای عمده نفتی و دولتهای بریتانیایی و آمریکایی شروع به تخریب کشور «در حال توسعه سریع» ایران کردهاند.
به سوی تمدن بزرگ
محمدرضا شاه پهلوی خود را به پیشرفت و رفاه ملتی با پیشینه چندین هزارساله متعهد میدانست و معتقد بود که جامعه باید از چنگال فقر، جهل، بیسوادی و عقبماندگی خلاص شود و همچون پیشینیان این سرزمین بر بام تمدن جهانی بایستد؛ آرمانی که در کتاب «تمدن بزرگ» هم آن را به تصویر کشید.
در کتاب «تمدن بزرگ»، شاه فقید به مفاهیمی چون پیشرفت صنعتی و اقتصادی، دانش و بینش بشری، رفاه و سازندگی، عدالت اجتماعی، میراث فرهنگی و مدنیت ملی با نگاهی آیندهنگرانه میپردازد. مطابق با این چشمانداز، شاه ایران قول داده بود که تا پایان قرن بیستم یا سال ۱۳۷۰ خورشیدی، ایران به یکی از سعادتمندترین کشورهای جهان تبدیل شود و ملت ایران استانداردهای رفاه اجتماعی و سطح زندگی و سطح پیشرفتی همانند اروپا داشته باشند.
در این میان، «انقلاب سفید» برای شاه تنها یک بسته اصلاحات نبود، بلکه گام نخست برای عبور از گذشتهای سخت و ورود به آیندهای درخشان به شمار میرفت. کمااینکه با صراحت نوشت: «میخواستم جامعهای بسازم که در آن فقر، بیسوادی، بیماری و تبعیض جایی نداشته باشد» و بر همین اساس نیز انقلاب سفید را با آرزوی ساختن ایرانی بدون گرسنگی، بیسوادی و ظلم آغاز کرد.
او در بخش دیگری از همین کتاب، یادآور میشود که هرگز برای خود قدرت مطلق نخواسته و آنچه خواسته، ایران سرافراز، مستقل و پیشرفته بوده است.
ماموریت برای وطنم
کتاب «ماموریت برای وطنم» در واقع سندی تاریخی است که اندیشهها، اهداف و دغدغههای پادشاه ایران برای مردم کشورش را بهروشنی بازتاب میدهد. محمدرضاشاه این کتاب را نهتنها در مقام پادشاه، بلکه در هیئت یک انسان دغدغهمند و عمیقا دلبسته به ایران نوشت. در این کتاب سال ۱۳۴۹ منتشر شد، او به گنجینه تمدنی، فرهنگی و هنری ایران اشاره و تاکید میکند که وظیفه پاسداری از این گنجینه را بر دوش خود احساس میکند.
شاه در همین کتاب درباره جشنهای ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی ایران و جشن هنر شیراز توضیحاتی میدهد و ضمن مباهات به کوروش بزرگ، تاکید میکند که ماموریتش ساختن ایرانی نوین است: «من بر آنم تا ایرانی بسازم که در آن فقر، بیسوادی و بیماری جایی نداشته باشد. کشوری که همه شهروندانش از فرصت برابر برای زندگی بهتر برخوردار باشند.»
او در بخشهایی از همین کتاب، از دوران کودکی خود هم و اینکه چگونه عشق به ایران در دلش از همان سالهای نخستین ریشه کرد، یاد میکند و میگوید: «از دوران کودکی دانستهام که دست تقدیر مرا به سرپرستی یک کشور باستانی و دارای تمدن که موردستایش من است، خواهد گماشت و باید در بهبود وضع مردم کشور و مخصوصا طبقه معمولی کوشش کنم.»
عشق به ایران در آیینه سخنرانیها
تنها کتابها و آثار مکتوب محمدرضاشاه پهلوی نیستند که علاقه وافر او را به ایران بازنمایی میکنند. در کنار اقدامها عملی، سخنرانیهای پادشاه فقید در مناسبتها و موقعیتهای مختلف نیز همین علاقهمندی را به نمایش میگذارد.
یکی از برجستهترین این سخنرانیها در جشنهای ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی ایران در سال ۱۳۵۰ ایراد شد؛ جشنی که بازآفرینی غرور ملی یکی از دلایل برگزاریاش بود و شاه در حضور مهمانانی از سراسر جهان گفت که به ملت ایران «افتخار» میکند؛ ملتی که از کوروش آغاز شد و تاکید کرد که ایرانیان وارث تمدنیاند که به بشریت قانون و انسانیت آموخت.
شاه در این کلمات نه فقط گذشتهای درخشان را یادآوری میکند، بلکه مردم ایران را هم وارث تمدنی میداند که بنیانگذار حقوق بشر، قانونمداری و نوعدوستیاند.
در سخنرانی دیگری در مجلس شورای ملی در سال ۱۳۴۶، زمانی که موجی از قراردادهای اقتصادی میان ایران و کشورهای غربی امضا شده بود، شاه آشکارا گفت که آنچه برایش اهمیت دارد، رفاه ملت است، نه نظر این دولت و آن دولت خارجی.
غموغصههای محمدرضاشاه برای ایران
محمدرضا شاه پهلوی همواره در گفتارها و نوشتههایش نگرانی عمیقش را درباره سرنوشت ایران و آینده ملتش ابراز میکرد. این نگرانیها طیف وسیعی از موارد مختلف را شامل میشد، با این حال، سه محور اصلی آنها خطر حاکمیت مرتجعان بر ایران، وابستگی به قدرتهای خارجی و از بین رفتن رفاه عمومی بود.
شاه بارها بهصراحت هشدار داد که اگر نیروهای واپسگرا و مذهبی به قدرت برسند، کشور به عقبماندگی خواهد افتاد و آزادیهای مدنی و توسعه اقتصادی نابود خواهد شد. او استقلال سیاسی و اقتصادی را اصل بنیادین بقای ملت میدانست و با وجود روابط دیپلماتیک گسترده با غرب، با هر نوع وابستگی مخالف بود.
برای شاه، رفاه ملت هدف غایی بود. او توسعه اقتصادی، صنعتی، آموزشی و بهداشتی را در قلب «انقلاب سفید» گنجاند و در «به سوی تمدن بزرگ» نوشت: «هدف من ساختن جامعهای بود که در آن فقر، جهل، بیماری و تبعیض جایی نداشته باشد.»
عیار ایراندوستی محمدرضاشاه در نگاه دیگران
ایراندوستی محمدرضا شاه پهلوی نهتنها در گفتار و نوشتار شخصی او آشکار است، بلکه در نظر بسیاری از شخصیتهای برجسته سیاسی، فرهنگی و حتی منتقدانش نیز موردتایید قرار گرفته است. شهبانو فرح پهلوی چند سال پیش در بیانیهای به مناسبت سالگرد درگذشت همسرش نوشت: «پادشاه فقید ایران، محمدرضا شاه پهلوی، ایراندوستی راستین بود. او ایران و ایرانی را شایسته برترین جایگاه در تمدن جهانی میدانست.»
علی امینی، نخستوزیر دوران پهلوی، هم تاکید داشت که هیچکس نمیتواند عشق شاه به ایران و نیت او را برای آبادانی ایران انکار کند.
انور سادات، رئیسجمهوری فقید مصر، که میزبان شاه در ایام تبعید بود، بارها از اندوه عمیق شاه برای ایران سخن گفت.
امروز، با گذشت بیش از چهار دهه، تاریخ گواهی میدهد که بسیاری از آنچه او پیشبینی میکرد، به واقعیت پیوست: از خطر استبداد دینی گرفته تا فروپاشی رفاه اقتصادی و فرسایش امید اجتماعی.
اکنون در چهلوچهارمین سالگرد درگذشت او، بسیاری از ایرانیان سخنان، آرمانها و دغدغههای شاه فقید را با نگاهی عمیقتر، بازخوانی میکنند و درمییابند که عشق او به ایران تنها در کلمات نبود، بلکه در تصمیمهای کلان، اصلاحات اجتماعی و تلاش بیوقفه برای رساندن ایران به «تمدن بزرگ» تبلور داشت. او که با تاکید گفته بود: «این کشوری که ایران نام دارد و مقدر بوده است که در تاریخ جهان مشعلدار یکی از پرافتخارترین و درخشانترین تمدنهای روی زمین باشد، باید جاوید بماند.
شاه فقید ایران حتی در واپسین سالهای عمر همچنان دغدغه ایران را داشت و به گفته شهبانو فرح پهلوی، ملت ایران را شایسته درخشش در گستره فرهنگ و تمدن جهانی میدانست.
محمدرضا شاه پهلوی پس از ترک ایران در پی انقلاب ۱۳۵۷، پس از ۳۷ سال سلطنت، سرانجام در پنجم مرداد ۱۳۵۹ در مصر، چشم از جهان فروبست و در قاهره، بهطور موقت آرام گرفت؛ با این امید که در روزگار آزادی، به سرزمین مادری بازگردد. این گزارش، تلاشی است برای بازنمایی آن بخش از زندگی محمدرضا شاه پهلوی که با عشق به ایران معنا یافته است.
رویای آینده روشن برای ایران
از محمدرضاشاه پهلوی چندین کتاب به یادگار مانده است که بازخوانی آنها، تصویری روشن از این پادشاه ایراندوست ارائه میدهد. او در کتاب «پاسخ به تاریخ» که پس از وقوع انقلاب اسلامی و در مراکش نگاشته شد، رویاها و نگرانیهایش برای ایران را روایت میکند؛ زمانی که دیگر از تاج و تخت خبری نبود، ولی دغدغه ایران همچنان در وجود شاه فقید زنده بود.
شاه ایران بارها بهصراحت در جایجای این کتاب، از عشق و تعهدش به ایران سخن میگوید و توضیح میدهد که چرا برای رسیدن به اهدافش به منظور توسعه ایران پافشاری میکرد. در بخشی از پیشگفتار این کتاب آمده است: «میخواستم جامعهای بر اساس عدالت اجتماعی و نه مبارزه طبقاتی بنا کنم؛ جامعهای که همه در آن یکپارچه و وابسته به یکدیگر باشند.»
او در بخشی دیگر مینویسد: «گفتنی است چون با همه کشورهای جهان، چه دنیای غرب، چه کشورهای بلوک شرق و چه جهان سوم، حسن تفاهم داشتم، این امکان برایم فراهم آمد که بتوانم در محیطی آکنده از صلح و صفا، کوشش خود را برای رساندن ایران به سوی تمدن بزرگ دنبال کنم.»
محمدرضا شاه پهلوی در جایجای «پاسخ به تاریخ»، خود را خدمتگزار ایران میداند و توضیح میدهد که اقدامهایی مانند اصلاحات ارضی، گسترش آموزش، بهداشت و صنعت را بر همین اساس انجام داده است.
او همچنین آشکار میکند که «ملغمهای عجیب از روحانیون شیعه، چپگراها، رسانههای غربی، شرکتهای عمده نفتی و دولتهای بریتانیایی و آمریکایی شروع به تخریب کشور «در حال توسعه سریع» ایران کردهاند.
به سوی تمدن بزرگ
محمدرضا شاه پهلوی خود را به پیشرفت و رفاه ملتی با پیشینه چندین هزارساله متعهد میدانست و معتقد بود که جامعه باید از چنگال فقر، جهل، بیسوادی و عقبماندگی خلاص شود و همچون پیشینیان این سرزمین بر بام تمدن جهانی بایستد؛ آرمانی که در کتاب «تمدن بزرگ» هم آن را به تصویر کشید.
در کتاب «تمدن بزرگ»، شاه فقید به مفاهیمی چون پیشرفت صنعتی و اقتصادی، دانش و بینش بشری، رفاه و سازندگی، عدالت اجتماعی، میراث فرهنگی و مدنیت ملی با نگاهی آیندهنگرانه میپردازد. مطابق با این چشمانداز، شاه ایران قول داده بود که تا پایان قرن بیستم یا سال ۱۳۷۰ خورشیدی، ایران به یکی از سعادتمندترین کشورهای جهان تبدیل شود و ملت ایران استانداردهای رفاه اجتماعی و سطح زندگی و سطح پیشرفتی همانند اروپا داشته باشند.
در این میان، «انقلاب سفید» برای شاه تنها یک بسته اصلاحات نبود، بلکه گام نخست برای عبور از گذشتهای سخت و ورود به آیندهای درخشان به شمار میرفت. کمااینکه با صراحت نوشت: «میخواستم جامعهای بسازم که در آن فقر، بیسوادی، بیماری و تبعیض جایی نداشته باشد» و بر همین اساس نیز انقلاب سفید را با آرزوی ساختن ایرانی بدون گرسنگی، بیسوادی و ظلم آغاز کرد.
او در بخش دیگری از همین کتاب، یادآور میشود که هرگز برای خود قدرت مطلق نخواسته و آنچه خواسته، ایران سرافراز، مستقل و پیشرفته بوده است.
ماموریت برای وطنم
کتاب «ماموریت برای وطنم» در واقع سندی تاریخی است که اندیشهها، اهداف و دغدغههای پادشاه ایران برای مردم کشورش را بهروشنی بازتاب میدهد. محمدرضاشاه این کتاب را نهتنها در مقام پادشاه، بلکه در هیئت یک انسان دغدغهمند و عمیقا دلبسته به ایران نوشت. در این کتاب سال ۱۳۴۹ منتشر شد، او به گنجینه تمدنی، فرهنگی و هنری ایران اشاره و تاکید میکند که وظیفه پاسداری از این گنجینه را بر دوش خود احساس میکند.
شاه در همین کتاب درباره جشنهای ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی ایران و جشن هنر شیراز توضیحاتی میدهد و ضمن مباهات به کوروش بزرگ، تاکید میکند که ماموریتش ساختن ایرانی نوین است: «من بر آنم تا ایرانی بسازم که در آن فقر، بیسوادی و بیماری جایی نداشته باشد. کشوری که همه شهروندانش از فرصت برابر برای زندگی بهتر برخوردار باشند.»
او در بخشهایی از همین کتاب، از دوران کودکی خود هم و اینکه چگونه عشق به ایران در دلش از همان سالهای نخستین ریشه کرد، یاد میکند و میگوید: «از دوران کودکی دانستهام که دست تقدیر مرا به سرپرستی یک کشور باستانی و دارای تمدن که موردستایش من است، خواهد گماشت و باید در بهبود وضع مردم کشور و مخصوصا طبقه معمولی کوشش کنم.»
عشق به ایران در آیینه سخنرانیها
تنها کتابها و آثار مکتوب محمدرضاشاه پهلوی نیستند که علاقه وافر او را به ایران بازنمایی میکنند. در کنار اقدامها عملی، سخنرانیهای پادشاه فقید در مناسبتها و موقعیتهای مختلف نیز همین علاقهمندی را به نمایش میگذارد.
یکی از برجستهترین این سخنرانیها در جشنهای ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی ایران در سال ۱۳۵۰ ایراد شد؛ جشنی که بازآفرینی غرور ملی یکی از دلایل برگزاریاش بود و شاه در حضور مهمانانی از سراسر جهان گفت که به ملت ایران «افتخار» میکند؛ ملتی که از کوروش آغاز شد و تاکید کرد که ایرانیان وارث تمدنیاند که به بشریت قانون و انسانیت آموخت.
شاه در این کلمات نه فقط گذشتهای درخشان را یادآوری میکند، بلکه مردم ایران را هم وارث تمدنی میداند که بنیانگذار حقوق بشر، قانونمداری و نوعدوستیاند.
در سخنرانی دیگری در مجلس شورای ملی در سال ۱۳۴۶، زمانی که موجی از قراردادهای اقتصادی میان ایران و کشورهای غربی امضا شده بود، شاه آشکارا گفت که آنچه برایش اهمیت دارد، رفاه ملت است، نه نظر این دولت و آن دولت خارجی.
غموغصههای محمدرضاشاه برای ایران
محمدرضا شاه پهلوی همواره در گفتارها و نوشتههایش نگرانی عمیقش را درباره سرنوشت ایران و آینده ملتش ابراز میکرد. این نگرانیها طیف وسیعی از موارد مختلف را شامل میشد، با این حال، سه محور اصلی آنها خطر حاکمیت مرتجعان بر ایران، وابستگی به قدرتهای خارجی و از بین رفتن رفاه عمومی بود.
شاه بارها بهصراحت هشدار داد که اگر نیروهای واپسگرا و مذهبی به قدرت برسند، کشور به عقبماندگی خواهد افتاد و آزادیهای مدنی و توسعه اقتصادی نابود خواهد شد. او استقلال سیاسی و اقتصادی را اصل بنیادین بقای ملت میدانست و با وجود روابط دیپلماتیک گسترده با غرب، با هر نوع وابستگی مخالف بود.
برای شاه، رفاه ملت هدف غایی بود. او توسعه اقتصادی، صنعتی، آموزشی و بهداشتی را در قلب «انقلاب سفید» گنجاند و در «به سوی تمدن بزرگ» نوشت: «هدف من ساختن جامعهای بود که در آن فقر، جهل، بیماری و تبعیض جایی نداشته باشد.»
عیار ایراندوستی محمدرضاشاه در نگاه دیگران
ایراندوستی محمدرضا شاه پهلوی نهتنها در گفتار و نوشتار شخصی او آشکار است، بلکه در نظر بسیاری از شخصیتهای برجسته سیاسی، فرهنگی و حتی منتقدانش نیز موردتایید قرار گرفته است. شهبانو فرح پهلوی چند سال پیش در بیانیهای به مناسبت سالگرد درگذشت همسرش نوشت: «پادشاه فقید ایران، محمدرضا شاه پهلوی، ایراندوستی راستین بود. او ایران و ایرانی را شایسته برترین جایگاه در تمدن جهانی میدانست.»
علی امینی، نخستوزیر دوران پهلوی، هم تاکید داشت که هیچکس نمیتواند عشق شاه به ایران و نیت او را برای آبادانی ایران انکار کند.
انور سادات، رئیسجمهوری فقید مصر، که میزبان شاه در ایام تبعید بود، بارها از اندوه عمیق شاه برای ایران سخن گفت.
امروز، با گذشت بیش از چهار دهه، تاریخ گواهی میدهد که بسیاری از آنچه او پیشبینی میکرد، به واقعیت پیوست: از خطر استبداد دینی گرفته تا فروپاشی رفاه اقتصادی و فرسایش امید اجتماعی.
اکنون در چهلوچهارمین سالگرد درگذشت او، بسیاری از ایرانیان سخنان، آرمانها و دغدغههای شاه فقید را با نگاهی عمیقتر، بازخوانی میکنند و درمییابند که عشق او به ایران تنها در کلمات نبود، بلکه در تصمیمهای کلان، اصلاحات اجتماعی و تلاش بیوقفه برای رساندن ایران به «تمدن بزرگ» تبلور داشت. او که با تاکید گفته بود: «این کشوری که ایران نام دارد و مقدر بوده است که در تاریخ جهان مشعلدار یکی از پرافتخارترین و درخشانترین تمدنهای روی زمین باشد، باید جاوید بماند.
۳۵

arian1 - ابادان، ایران
بی تردید محمد رضا شاه پهلوی یکی از محبوبترین و میهن دوست ترین پادشاهان ایران برای هزاران هزار سال خواهد بود. نام و یادش همیشه گرامی باد
8
117
یکشنبه ۰۵ مرداد ۱۴۰۴ - ۱۲:۳۶
۵۰

Persian2600 - استکهلم، سوئد
شاهنشاه اریامهر بزرگمرد ایران زمین، ایراندوست ووطنپرست به تمام معنا❤️. افسوس که عده ایی لمپن و گوساله نمک نشناس بهت بی احترامی کردن و قدرت را ندانستند و ایران را دو دستی به یک مشت اخوند و ملا دزد و فاسد و ک. نشسته تازیپرست و لواطکار تحویل دادند و ایران را نابود کردند . روحت تا ابد شاد و یادت تا ابد گرامی❤️❤️❤️
8
115
یکشنبه ۰۵ مرداد ۱۴۰۴ - ۱۲:۴۳
۵۲

ako kermanshah - اسنانبول، ترکیه
با رفتن شاهنشاه آرامش و آسایش نه فقط در ایران از میان رفت بلکه کل خاورمیانه درگیر جنگ و آشوب هرج مرج شد. یاد این مرد میهن پرست گرامی.
7
109
یکشنبه ۰۵ مرداد ۱۴۰۴ - ۱۲:۵۸
۴۵

Deer Park - واشینگتن، ایالات متحده امریکا
ما رو ببخش. گاهی تاریخ، در سکوتِ تلخش، آهی میکشد…. و ما، با دستانی خالی، به گذشتهای مینگریم که روزی آن را نفهمیدیم. آریامهر مهربان ایران، آن شاهِ آزاده،. فرزند ایران بود، نه فقط به خاک، که به جان…. پدری بود با دلی بزرگ،. که خواب شبش، رؤیای آبادانی ایران بود. و دغدغهاش، فردای روشن فرزندان این سرزمین. او چون سرو، استوار ایستاد،. در طوفانِ تهمتها،. و با مهربانیای پدرانه،. میخواست ایران را به قلههای افتخار برساند. دودمان پهلوی، نه سلسلهای برای قدرت،. بلکه تبارِ خدمت بودند؛. برای علم، برای فرهنگ، برای آزادی زنان،. برای شکوهی که شایستهی ایران بود. با گامهای استوارش،. راه ساخت و اندیشه کاشت. دانشگاهها، کارخانهها، جادهها، سدها…. همه یادگارِ مردیاند که دلش برای ایران میتپید. اما ما…. ما که کودکان بیحوصلهی تاریخ بودیم،. قدر آن آغوش پدرانه را ندانستیم. و امروز،. در حسرت آن روزها،. به عکسهای رنگپریده نگاه میکنیم. و در دل میگوییم:. ای کاش…. ای کاش میفهمیدیم چه گوهری را از دست دادهایم. یادش گرامی،. نامش بلند،. و راهش روشن باد…. زنده باد ایران. و جاوید باد شاهنشاه آریامهر،. پادشاهی که پدر بود،. و
8
103
یکشنبه ۰۵ مرداد ۱۴۰۴ - ۱۳:۰۰
۴۵

Deer Park - واشینگتن، ایالات متحده امریکا
نجاست به قبر خمینی و دهن خامنهای ، صبح بخیر
7
91
یکشنبه ۰۵ مرداد ۱۴۰۴ - ۱۳:۰۵
۳۰

گشتاسپ - عمان، عمان
بزرگترین خدمت را در سده های اخیر خاندان گرانقدر پهلوی روا داشتند،رضا شاه بزرگ،بساط خوانین را بر انداخت،امنیت را برقرار ساخت،شیخ خزعل در خوزستان ،سمیتقو در آدربایجان،کوچک جنگلی و دیگران همه در پی ظلم به رعیت و کشاورز
9
85
یکشنبه ۰۵ مرداد ۱۴۰۴ - ۱۳:۱۴
۳۰

گشتاسپ - عمان، عمان
رضاشاه بزرگ،کوچک جنگلی،شیخ خزئل ،و خوانین قشقایی و برخی راهزنان در غرب را که بدنبال تجزیه مملکت بودند،تار و مار ساخت،دست خوانین را از ناموس و جان رعایا(،لقبی که پس از اعراب به کشاورز و دامدار داده بودند) کوتاه کرد،مدرنیته و اخداث راهها و....محمد رضاشاه با اعمال حق آزادی و رای زنان ۱۰۰ سال دست کم از خاور میانه جلو بود،اصلاحات ارضی داد عدالت را گسترانید،دست خان پیشتر بر ناموس مردم دراز بود و سهم بخور نمیر از کشت و کار و دام نصیبشان بیش نبود.تاسیس دار الفنون و اخداث صنایع خودرو و اتمی و.....اما دریغ که این وه بویی بود که از زیر عبای آخوند آمد و تین بی وطنان فرقع تبه کار،پی تازیان ۱۴۰۰ سال پیش را بر شاهنشاهی ترحیح دادند.و حال مردم تاوان بیمهری و قدر نشناسی به شاه را دادندو آخوند همه چیزمان را گرفت.
7
76
یکشنبه ۰۵ مرداد ۱۴۰۴ - ۱۳:۲۱
۴۵

Deer Park - واشینگتن، ایالات متحده امریکا
روحانیون با استفاده از سرمایه های ملی یک کشور و دستبرد زدن به بیت المال و چاپیدن مردمان و خالی کردن جیب ملت، برای مردمان جهل و نادانی و خرافات واپسگرایی و تحجر، تبعیض و نابرابری، زن ستیزی، وابستگی و سرسپردگی، زور و ستمگری، تجاوز، شکنجه و اعدام، تحریم و جنگ و خونریزی، تاراج و چپاوول، ایرانستیزی و ایران هراسی، تفرقه و جدایی، خفقان و سانسور، غم و زاری و شیون، گریه و سوگواری، ذلت و نکبت، دروغ و بی فرهنگی، فساد، فحشا و هرزگی، اعتیاد به ارمغان می آورند و ویران کردن پایه های اخلاقی، فرهنگی، هنری، اقتصادی، سیاسی، ورزشی و علمی یک مُلک، از جمله خدمات برجسته آنان به جامعه ای است که در آنان به دین فروشی مشغولند.
6
75
یکشنبه ۰۵ مرداد ۱۴۰۴ - ۱۳:۲۶
۳۰

گشتاسپ - عمان، عمان
تاسیس دارالفنون و اعزام فرزندان ایران به اروپا برای آموختن علوم نوین.افسوس که بازرگان بی همه چیز از فرنگ که بازگشت و استاد دانشکاه فنی شد با مدرک لیسانس ساختمان،مردک بی چشم و رو به تبعیت از مصدق که با شاه پدر کشتگی داشت از سوس پدرش به بختیاری و از سوی مادرش با قاجار و فرمانفرما،دشمن خونی شاه شد و زیر عبای خمینی و گاهی در مقعدش منزل گرفت.به همین تکرار،چمران را برای بورسیه دکتری پلاسما به آمریکا فرستادند،بدون گزینش و لحاظ کرایشات پوچ اسلامی و ضد ایرانی اش،مردک با پول بورسیه دولت شاه درسش را خواند و انجمن اسلامی تشکیل داد و تا جایی که به فنا رفت.
7
74
یکشنبه ۰۵ مرداد ۱۴۰۴ - ۱۳:۲۷
۵۷

مهدی52 - روتردام، هلند
محمدرضا شاه روحت شاد ❤️❤️❤️❤️....
8
76
یکشنبه ۰۵ مرداد ۱۴۰۴ - ۱۳:۲۸
۳۰

گشتاسپ - عمان، عمان
این لی مهری ها به وطن و شاه و مام کشور از اسلام ویرانگر نشات میگیرد،مسلمان ایرانی زاده،دیگر وطن ندارد،شاه نمیشناسد،قبله اش حجاز است و اسطوره اش حسین و نام مختارنامه و داستانهای کربلا و شمر را چنان حفظ است،که کاربرzan,zendegi,azadi کوچک مغز ،چنان با اسطوره های ایرانی دشمنی و ضدیت دارد
8
67
یکشنبه ۰۵ مرداد ۱۴۰۴ - ۱۳:۳۰
۴۱

محمد بی قر - مادرید، اسپانیا
جاوید شاه꧁✿ı꧂ جاوید شاه ❤️❤️❤️❤️
6
75
یکشنبه ۰۵ مرداد ۱۴۰۴ - ۱۳:۳۴
۳۰

گشتاسپ - عمان، عمان
ادامه: که به میگوید از دل تاریخ ۲۰۰۰ساله آمدی،کاملا روشن است،اسلان پتانسیل این را دارد که که آدر آزاد را برده کناد،نه وطن نه عشق به خاک و هیچ،تنها پنج تن آل عبا و حسین و خزئبلات تازیان و دینی که جز قتلو فی سبیل الله هدفی ندارد.فی الواقع این دین پلید ضد بشری،انسانهای خائن و تقیه کار پرورید. ،مان وطن را به باد دادند،شاهش را راندند،آخوند اب نه ای تازی را مه ایرانی نیست نه بیولوژیک و نه گرایشی،خمینی مفعول و پی از او توله گانش و خامنه ای مفسد و عبدالبطن را بر مردم مسلط شد،و تاراح داد سرمایه های ایت مرز و بوم را
8
59
یکشنبه ۰۵ مرداد ۱۴۰۴ - ۱۳:۳۵
۳۰

گشتاسپ - عمان، عمان
تنها راه رهایی ایران غز ونگ آخوند تازی واپسگرا دور افکندن اسلام،ملی گرایی،و بازگشت به ریشه های اهورایی ایرانیست.نمیشود ایرانی بود اما کربلا رفت و برای حسین که کشنده ی ایرانیان در طبرستان و آمل بود اشک ریخت.
7
66
یکشنبه ۰۵ مرداد ۱۴۰۴ - ۱۳:۳۷
۶۴

Sabokbalam - کالیفورنیا، ایالات متحده امریکا
Deer Park - واشینگتن، ایالات متحده امریکا
هم میهن، کامنت زیبا و دلنشین شما گویای واقعیت های غیر قابل انکار است.7
67
یکشنبه ۰۵ مرداد ۱۴۰۴ - ۱۳:۴۰
۶۴

Sabokbalam - کالیفورنیا، ایالات متحده امریکا
گوساله های عقده ای، در آتش حسرت بسوزید. ۹۰ میلیون ایرانی در مورد محمدرضا شاه با من هم عقیده هستند.
7
70
یکشنبه ۰۵ مرداد ۱۴۰۴ - ۱۳:۴۲
۶۴

چلیپا - جزایر سلیمان، جزایر سلیمان
این درسته.هم شهره بود.هم آفاق.زن بود.مرد نبود.مرد آنست که در کشاکش امواج فلک.براستی یک کشتی بان ماهر باشد.
67
3
یکشنبه ۰۵ مرداد ۱۴۰۴ - ۱۴:۲۲
۴۳

Chokam - ری، ایران
اون پدرش پادشاه بود بهش نوشته میدادند می انداخت زمین، یا می ریخت توی آتش بخاری بسوزه. کی گفت مرد عمل نه نوشتن، اما این دنبال نوشته و مصاحبه با خارجیها و پز
33
8
یکشنبه ۰۵ مرداد ۱۴۰۴ - ۱۵:۱۴
۱۹

pirzan e irani - استکهلم، سوئد
۱-نقل وقول ازهمین نوشته:شاه بارها بهصراحت هشدار داد که اگر نیروهای واپسگرا و مذهبی به قدرت برسند، کشور به عقبماندگی خواهد افتاد .این حرف تحریف ودروغ قرن است.واقعیت این است:محمدرضا شاه پهلوی یکبار در سال ۱۳۵۶ و بار دیگر در خرداد سال ۱۳۵۷ برای کسب حمایت روحانیون و با اهداف سیاسی و استراتژیک به مشهد رفت و خود را به عنوان نماد مقابله با ماتریالیسم و مادهگرایی در مقابل حفاظت از دین اسلام نشان داد.محمدرضاشاه خطاب به روحانیون حاضر در حرم چنین گفت: «علاقه من به دین و مذهب علاوه بر جنبه شخصی که از کودکی بهوجود آمده است؛ جنبه خصوصی دارد و عده زیادی از این مسئله اطلاع دارند.
27
8
یکشنبه ۰۵ مرداد ۱۴۰۴ - ۱۶:۰۱
۱۹

pirzan e irani - استکهلم، سوئد
۲- و عقیدهای که دارم که از لحاظ مملکتداری به ترویج اصول دین مبین اسلام و لزوم داشتن دین در جامعهای که امروز از طریق مادهپرستی [ماتریالیسم؛است. شاه در حقیقت به کمونیستها طعنه میزد].جمعه ۲۶ فروردین ۱۴۰۱ - ۱۵ آوریل ۲۰۲۲.ایرانیان انگلستان---./شاه درجمعی ازروحانیون گفت:اگرمن نباشم اسلام توسط مارکسیست ها ازبین می رود.یعنی درواقع شاه باآخوندها علیه نیروهای پیشرو وچپ متحدشد.رژیم شاه آخوندها را بامزایا تبعیدمی کرد ولی دانشجویان وقشرآگاه سروکارشان باساواک بود.مگرهمین شاه نبود که گفت:وقتی که ازاسب پایین افتادم سرم داشت به تخته سنگ می خورد،که حضرت عباس نجاتم داد.مگرشاه نگفت:من دارای نیروی عرفانی هستم.وقتی که این چرندیات خودش رابرای پدرش توضیح میداد.رضاشاه بهش خندید وگفت:کمترک ٭بگو.شاه خودش یک آخوندکراواتی بود.حالا شاه شدضدآخوند؟
27
9
یکشنبه ۰۵ مرداد ۱۴۰۴ - ۱۶:۰۳
۲۵

zan,zendgi,azadi - کلن، آلمان
پدر و مادر ایرانی ، وارث تاج و تخت این آقا، دخترهای آنها نتوانند فارسی سخن بگویند ! زن پسر این آقا ، تفریحش پول دادن به یک پورن استار فرانسوی برای همراهی در سفر های خارجی با بقیه مخلفات ، در کنسرت ایرانیان پادشاهی خواه ایستادن اما بلد نباشی سرود ای ایران را بخوانی ، اوباش سلطنت طلب ! فیلم ملکه اتون هست که به پیشنهاد لیلا فروهر که از او می خواهد سرود ای ایران را بخواند ، در جواب می فرماید ،بلد نیستم ! اینها میراث ادمی هستند که یک دست چمدان ودر دست دیگر چماق داشت و سه مورد فرار در کارنامه خودش و یک مورد هم در کارنامه ان پدر کبیر گاوش ، موجود است ، بقیه داستان بماند بعد از یورش و دادن فحش و ناسزای طرفداران لات این خاندان !که آباد کردند مساجد را ،و ویران ،ایران ما را و برای فرار از دست انتقام ملت ، واگذار کردند سرنوشت کشور را در دستان یک عده دزد و خاعن تر از خودشان
33
7
یکشنبه ۰۵ مرداد ۱۴۰۴ - ۱۶:۱۵
۶۴

Sabokbalam - کالیفورنیا، ایالات متحده امریکا
pirzan e irani - استکهلم، سوئد
چرند به هم نباف. بر طبق قانون اساسی کشور، پادشاه باید حامی تشیع میبود. او به قانون عمل میکرد، اما چرا پدر و عموهای کمونیست تو عرعرِ “خمینی ای امام” سر دادند؟ غیر از اینست که خانوادگی سرسپرده آخوند هستید و قصدتان فقط تخریب پهلویست؟ ببین پهلوی چه تعداد حامی دارد و بسوز.9
26
یکشنبه ۰۵ مرداد ۱۴۰۴ - ۲۰:۲۷
۶۴

Sabokbalam - کالیفورنیا، ایالات متحده امریکا
چرند به هم نباف. اگر خیلی حسادت میکنی، یک پورن استار فرانسوی هم تو استخدام کن.
8
21
یکشنبه ۰۵ مرداد ۱۴۰۴ - ۲۰:۲۸
۲۵

zan,zendgi,azadi - کلن، آلمان
Sabokbalam - کالیفورنیا، ایالات متحده امریکا
اول به ما ان پادشاه را نشان بده که طبق قانون اساسی مملکت رفتار می کرد تا باهم بریم سر ماله معروف ! طبق قانون اساسی کشور، پادشاه باید حامی تشیع میبود!.و قضیه اسب و حضرت عباس و پادشاه شیعیان جهان و پول تو جیبی به بهشتی و شریعتی و خرج سفر خمینی و ساختن قبر طلا برای علی و حسین و ساختن ۶۰ هزار مسجد و ! کمه بازم بگم . خجالت و شرم و حیا مخصوصا یک وجدان پاک هم برای بعضی ها مثل گردکانند بر گنبدان9
4
دوشنبه ۰۶ مرداد ۱۴۰۴ - ۰۵:۰۱
۲۵

zan,zendgi,azadi - کلن، آلمان
Sabokbalam - کالیفورنیا، ایالات متحده امریکا
همان قانون اساسی که بقول تو میفرماید شاه باید مواظب دین و حامی ۵۰۰۰ طلبه دینی باشد و ان ها را از سربازی معاف کند و برایشان دبیرستان و دبستان و حوزه و مسجد بسازد ،در جای دیگر می گوید که شاه باید سلطنت کند نه حکومت ، و البته مواظب جان و مال مردم هم باشد ، نه اینکه مثلا یکی مثل گل سرخی را شکنجه کند و چند تا جوان را بدون محاکمه در تپه های اوین تیر خلاص بزند، نظرت چیه ، لابد می خواهی بگی تروریست بودن نه ؟اول باید حکم تروریست بودن امثال جزنی را در یک دادگاه بی طرف نشان بدهی تا بعد برویم سر دادگاه متهم درجه یک گل سرخی که می فرماید بنده جرمم و فیلمش موجود ، در مورد استخدام یک پورن استار هم عارضم که بنده نه دچار امراض جنسی هستم و نه با کسی ازدواج کرده ام که توان پاسخگویی به امیال جنسی مرا نداشته باشد و از همه مهمتر پول مفت دزدی در جیب ندارم که بخواهم صرف اهداف کثیف خود کنم ،اگر روزی هم خواستم چنین کنم و در کنارش مدعی شدم که وارث ۲۵۰۰ سال پادشاهی یک کشور هستم و دلسوز ملت ان و برای رهایی تک تک آنها برنامه دارم ،و چپول و ملا و مجاهد هم اخند ، و وارد حریم خصوصی دیگران شدم ، حق مسلم توست تا10
4
دوشنبه ۰۶ مرداد ۱۴۰۴ - ۰۵:۲۳
۲۵

zan,zendgi,azadi - کلن، آلمان
Sabokbalam - کالیفورنیا، ایالات متحده امریکا
با هرچه دوست داری بر دهان گشاد و مغز تهی من بکوبی10
4
دوشنبه ۰۶ مرداد ۱۴۰۴ - ۰۵:۲۴
۱۹

pirzan e irani - استکهلم، سوئد
۱-اوباشان پهلوی مجبورند درهرصورت بایدازشاه خودکامه دفاع بکنند!نمونه اش همین سیدمحمدجواد سبکحال است که مذهبی بودن وخرافاتی بودن شاه پفیوز را به حساب اینکه آخرین پادشاه شیعی بودمیگذارد. خیر!ایشان آخرین آخوندشیعی با لقب شاه بود.شاه واحمدی نژاد یاوه گویان دینی بودند.یکی هاله نور رادرسازمان ملل دید،شاه هم نیروی عرفانی داشت هرشب باامام حسین،عباس وداود تخته نرد بازی میکرد ودرمواقع حساس بهش کمک میکردند.
11
5
دوشنبه ۰۶ مرداد ۱۴۰۴ - ۰۵:۵۱
۱۹

pirzan e irani - استکهلم، سوئد
۲-اصلاًچراشاه چندبارازکشورفرارکرد؟البته هردفعه باپارتی بازی و کمک نیروی عرفانی اش با دخالت حضرت عباس ورفقایش چون داود وحسن وحسین سیدمحمدجوادابله او را به حکومت برمی گرداندند.ولی آخرین بارتحویلش نگرفتند.که سرازجزایر درآورد وشد آواره. مگرهمین شاه خودش را سایه خدانمی دانست؟کورمغزان اوباش پهلوی همه فقط پیروپاتال وپوشکپوش هستند،بامطالعه امروزی بیگانه هستند.فکرمیکنندبا قربون وصدقه رفتن خانواده فاسد وپارازیت پهلوی حکومت باطل سلطنت طالبانی برمی گردد.
11
6
دوشنبه ۰۶ مرداد ۱۴۰۴ - ۰۵:۵۸
۱۹

pirzan e irani - استکهلم، سوئد
۳- به ادعاهای خرافه گویی آخوندکراواتی(حاج محمدرضا اسلام پناه)توجه بفرمایید:مثلا ادعای نجات وی به دست حضرت عباس در کودکی از سانحه سقوط از اسب و مهم تر ادعای نوعی ارتباط ویژه با امام زمان ( ادعایی که به برخی از ادعاهای احمدی نژاد نزدیک می شود )، سخنی است که شاه سالها پیش در کتاب خود «مأموریت برای وطنم» مطرح کرده بود و در یک یا دوسال پیش از انقلاب در گفتگو با اوریانا فالاچی (خبرنگار پر آوازه و غیر مذهبی ایتالیایی) نیز همان را عینا تکرار می کند و وقتی با اعجاب و انکار تلویحی او مواجه می شود، بی ایمانی او را مورد ملامت قرار می دهد و با اعتماد به نفس مؤمنانه و با زبان یک مؤمن حتی خرافی می گوید شما اروپایی ها ایمان ندارید و این گونه امور معنوی را نمی فهمید.
15
6
دوشنبه ۰۶ مرداد ۱۴۰۴ - ۰۶:۰۰
۲۵

zan,zendgi,azadi - کلن، آلمان
Sabokbalam - کالیفورنیا، ایالات متحده امریکا
همان قانون اساسی که بقول تو میفرماید شاه باید مواظب دین و حامی ۵۰۰۰ طلبه دینی باشد و ان ها را از سربازی معاف کند و برایشان دبیرستان و دبستان و حوزه و مسجد بسازد ،در جای دیگر می گوید که شاه باید سلطنت کند نه حکومت و حمایت از تشیع اصلا در حیطه وظایف ان گاو نبود که تو الان ماله برداشتی و کثافت کاری های یک احمق را با ان می مالی ! چه شد جوابی داری یا طبق معمول سکوت و بعد از چند روز دوباره تکرار مزخرفات تکراری و ایرانسازی و فانتوم و کبیر و بقیه اراجیف پالان پرستان منجمد مغز؟12
1
دوشنبه ۰۶ مرداد ۱۴۰۴ - ۱۱:۵۷
