طنزهای دردآور و تلخ هموطنان در مورد قطعی آب وبرق؛ مردم نجیبی که جمهوری اسلامی قدرشان را ندانست
+26
رأی دهید
-9

طنزهای دردآور و تلخ هموطنان در مورد قطعی آب وبرق؛ مردم نجیبی که جمهوری اسلامی قدرشان را ندانست
مهندسی تشنگی در جمهوری اسلامی؛ ائتلاف قدرت، رانت و زیستسیاست در بحران آب ایران
ایران اینترنشنال:کامیار بهرنگقطع مکرر آب و برق، دیگر یک اختلال موقت نیست؛ به بخشی از نظم روزمره زندگی در ایران بدل شده است. مردم حتی با دبه به دست در صفهای طولانی آب، در گرمای بیبرق تابستان، از ابتداییترین حقوق طبیعی خود محروم میشوند. اما پاسخ حکومت تکراری است: «خشکسالی است، صرفهجویی کنید.»
در پس این پاسخ ساده، ساختاری از بیعدالتی نهفته است؛ ساختاری که با برنامهریزی، منابع حیاتی را از دسترس بخشهایی از جامعه بیرون میکشد تا آنها را به وضعیتی از اطاعت و انفعال سوق دهد.
دونالد ترامپ در یکی از سخنرانیهای خود، جمهوری اسلامی را متهم به تشکیل «مافیای آب» کرد و هشدار داد که این شبکه فاسد، آب را از مردم ایران دریغ کرده و آن را به ابزاری برای انحصار قدرت بدل کرده است.
گرچه این سخن در فضای رسانهای جمهوری اسلامی با انکار مواجه شد، اما در واقع گویاترین توصیف از سازوکاری است که جمهوری اسلامی از دهه هفتاد خورشیدی در حوزه منابع آبی پیاده کرده است.
این هشدار، گرچه از سوی نهادهای رسمی جمهوری اسلامی با تمسخر و انکار پاسخ داده شد، اما چیزی نبود جز توصیفی دقیق از روندی که پس از انقلاب آغاز شده و اکنون به یکی از مؤلفههای اصلی بقای استبداد در ایران بدل شده است.
از پایان جنگ ایران و عراق و آغاز دوران موسوم به سازندگی، پروژههای گسترده سدسازی، انتقال بینحوضهای و مدیریت متمرکز آب با محوریت نهادهای نظامی، فقهی و تکنوکراتهای رانتی شکل گرفتند.
این پروژهها نه تنها بیتوجه به محیط زیست، بلکه بیتوجه به عدالت اجتماعی و امنیت زیستی مردم اجرا شدند. آنچه در عمل رخ داد، شکلگیری یک سازوکار فرادولتی برای کنترل منابع حیاتی بود که بهجای توسعه، مهندسی انقیاد و ساماندهی نظاممند سلطه اجتماعی را در دستور کار قرار داد.
آب بهمثابه قدرت
در جمهوری اسلامی، آب صرفاً منبعی برای حیات نیست، بلکه ابزار کنترل است. این دقیقاً مصداقی از آن چیزی است که میشل فوکو در قالب «زیستسیاست» تحلیل میکند و میگوید «قدرت زیستی، شکل تازهای از قدرت است که نه بر کشتن، بلکه بر مدیریت زندگی متمرکز است».
در اینجا حکومت بهجای کشتار فیزیکی، با کنترل بر زیستن و دسترسی به منابع حیاتی، جامعه را در مشت خود میگیرد. آب در این ساختار، همچون رسانه یا دین، تبدیل به حوزهای امنیتی شده است.
استانهایی مانند خوزستان، چهارمحال و بختیاری، سیستان و بلوچستان و حتی مناطق جنوبی تهران، قربانیان این سیاستاند. روستاهایی که خشک شدهاند، کشاورزانی که خانه را ترک گفتهاند، و شهروندانی که برای آب شرب روزها در صف ایستادهاند، نه در نتیجه کمآبی اقلیمی، بلکه بهواسطه نابرابری ساختاری در دسترسی به منابع متحمل رنج شدهاند.
این، بهروشنی خشونت ساختاری است؛ مفهومی که یوهان گالتونگ برای توصیف سازوکارهای بیصدا اما مرگآور حکومتها بهکار برده است و میگوید: «خشونت ساختاری زمانی رخ میدهد که انسانها تحت شرایطی قرار گیرند که تحقق جسمی و ذهنیشان کمتر از آن چیزی باشد که بالقوه میتوانستند به آن دست یابند.»
ائتلاف خصولتیها و نهادهای امنیتی
با نگاهی به سیاستگذاران اصلی پروژههای آبی ایران، نامهایی تکرار میشوند؛ قرارگاه خاتمالانبیای سپاه پاسداران، سازمان آب و نیرو، بنیاد مستضعفان زیر نظر رهبر جمهوری اسلامی، تکنوکراتهای وزارت نیرو در دولتهای مختلف، و پیمانکاران شبهخصوصی. این مجموعهها، بدون پاسخگویی عمومی، با بودجههای کلان، سیاستی را پیش بردند که به انباشت ثروت از طریق سلب مالکیت انجامید.
اما تلخی ماجرای «مافیای آب» آنجا بیشتر میشود که وقتی از «مافیا» سخن به میان میآید سازمان مخفی و پنهانی به ذهن میآید که با لابی و تهدید به اهداف خود دست پیدا میکند، حال آنکه این مافیا وقتی به جمهوری اسلامی میرسد لیستی از مقامات قدیم و جدید نظام را تشکیل میدهد که در بسیاری موارد حتی وزیر و نماینده مجلس هستند.
شرکتهای خصولتی وابسته به سپاه پاسداران و به اصطلاح تکنوکراتهای اصلاحطلب، پروژههای سدسازی و انتقال آب بین حوضهای را بدون پاسخگویی و با بودجههای نجومی اجرا کردند.
در سایه این پروژهها، هزاران روستا بیآب شد، و یا در جاهایی مثل منطقه مخزن سد کارون-۳ زیر آب غرق شدهاند، زمینها نشست کرد، دشتها فرو ریخت و موجهای جدیدی از مهاجرتهای اجباری و فروپاشی اجتماعی شکل گرفت. بیخانمانیهای فراوان قربانیان سدسازی، بحرانهای اقتصادی و اجتماعی مناطق مختلف از جمله دهدز و ایذه را چند برابر کرده است.
مرگ خاموش از اعماق
ورای بحران آب سطحی، بحران آبهای زیرزمینی نمایانگر فروپاشی تدریجی ساختار طبیعی کشور است. هزاران چاه غیرمجاز، مجوزهای رانتی، و برداشتهای افسارگسیخته، سفرههای آب زیرزمینی را تهی کردهاند.
این روند، نهتنها نابودی زیستمحیطی بلکه مهاجرت، فقر و بیخانمانی را نیز به همراه آورده است؛ فرآیندی که جامعهشناسان آن را «بیثباتسازی اجتماعی از طریق سیاستگذاری متمرکز» میخوانند.
در استانهایی چون کرمان، فارس و خراسان، خشک شدن قناتها، فرونشست زمین و نابودی کامل کشاورزی سنتی، بخشی از پیامدهای این غارت است. تشنگی، نه به دلیل کمآبی اقلیمی، بلکه محصول غارت سیاسی و فساد سازمانیافته است.
رسانه، سکوت یا همدستی؟
پروپاگاندای حکومتی در حوزه آب، بخش مهمی از این مهندسی است. رسانههای رسمی و حتی برخی روزنامهنگاران منتسب به جریان اصلاحطلب، با دریافت منابع مالی از شرکتهای وابسته به نهادهای آبی، روایت بحران را به حاشیه راندند و مفاهیمی چون «افتخار ملی سدسازی» یا «افتتاحهای انقلابی» را جایگزین نقد کارشناسانه کردند. در مقابل، روزنامهنگاران مستقل، پژوهشگران و فعالان محیطزیست با سانسور، تهدید و فشار امنیتی مواجه شدند.
این پنهانسازی آگاهانه، بازتولید گفتمان قدرت است، «مافیای روایت» نقش موثری در گمراهسازی افکار عمومی و ایجاد مصونیت سیاسی برای تصمیمگیران ایفا کرده است.
سکوت عامدانه درباره فجایع سد کارون ۳، بحران نمک سد گتوند، ویرانیهای سد کرخه بر هورالعظیم، و انتقال آب به قم و یزد، و دیگر مناطق فلات مرکزی تنها بخشی از ویرانی زیست محیطی «مافیای آب» است که در سکوت رسانههای مستقل اجرا شدند. جایی که که گاه به اسم «امنیت ملی» بر دهان روزنامهنگاران مستقل قفل زده شد و گاه با رانتهای پیدا و پنهان مقالههای توجیهگرایان به تیتر روزنامهها بدل شد.
نظامی علیه زندگی
جمهوری اسلامی، با تبدیل منابع حیاتی به ابزار انحصار، سیاستی را پی گرفته است که در آن «زندگی» مشروط به وفاداری و سکوت است.
در این ساختار، آب فقط یک نیاز فیزیکی نیست، بلکه نماینده مناسبات قدرت است. بحرانی که امروز در حوزه آب مشاهده میشود، در واقع نماد تقاطع سیاست، فساد و سلطه در زیربناییترین سطح حیات اجتماعی ایران است.
مهندسی تشنگی در جمهوری اسلامی، تنها نشانگر ناکارآمدی نیست، بلکه تصویری از نظامی سیاسی است که بقای خود را بر لبان خشک و خانههای خالی بنا کرده است.
۶۴

vg2000 - اسلو، نروژ
مردم چیه اسم اینا رو باید بزاری گوساله آخه مگه میشه آخه میگه داریم ۴۶ سال کشورشونو اشغال شده هیچ .. نمیخورن
5
42
سه شنبه ۳۱ تیر ۱۴۰۴ - ۱۲:۱۰
۵۹

فضول میرزا - استکهلم، سوئد
تا زمانی که مردم بیعرضه هستند، این همان آش است و همان کاسه! اگر میخواهید آزاد شوید، همگی با هم به پا خاسته و کار را یکسره کنید وگرنه اونقدر بنشینید تا جان از کانتان خارج شود!
4
26
سه شنبه ۳۱ تیر ۱۴۰۴ - ۱۳:۱۲
۶۱

گور دجال زار می بینم - نیده، ترکیه
مردم نجیب!؟ همین مردم نجیب میدانستند که رژیم مطبوع شان در سوریه دارد جنایت میکند ولی بخاطر منافع شان چشم بر روی جنایات این رژیم شیطانی بستند و به صفحه تلویزیون نگاه می کردند شاید سوریه را هم گرفتند و دنیا شد بکام کاسه لیسان! مردم نجیب؟! مسلمون و نجابت؟! شوخی میکنید با ما ؟ اصلاً اسلام و مسلمون چه سنخیتی با نجابت دارد؟
3
28
سه شنبه ۳۱ تیر ۱۴۰۴ - ۱۳:۱۹
۶۴

Sabokbalam - کالیفورنیا، ایالات متحده امریکا
“بگو مرگ بر شاه”. زمانیکه اولین گروه امرای ارتش را بالای بام مقر هندیزاده اعدام میکردند و ما لالمونی گرفته و اعتراضی نکردیم، چنین روزهایی را در سرنوشت ما و فرزندانمان نوشتند. حالا هم ادامه سکوت روزهای وحشتناکتری را به دنبال خواهد داشت. همان عاقبتی که محمد رضا شاه آنرا “وحشت بزرگ” نامیده بود.
2
30
سه شنبه ۳۱ تیر ۱۴۰۴ - ۱۴:۰۶
۴۳

mitra55 - تهران ، ایران
بگو مردم پخمه
4
15
سه شنبه ۳۱ تیر ۱۴۰۴ - ۱۴:۴۷
۴۳

paksan - ایران، ایران
جدای از خرابکاری های مجاهدین در مراکز آب و برق کشور معضل اصلی کشور سوبسیدها و قیمت فوق العاده ارزان آب و برق و کلا سوخت در ایران است و پایین نگه داشتن حداقل حقوق دستمزد . مشکل آب و برق با ساختن سدها سد دیگه هم حل نمیشه وقتی قیمت آب تصفیه شده تقریبا مجانی باشه ( هزینه هاش را هم در نمیاره) در عمده مناطق کشور آمریکا مردم باید آب تصفیه شده بخرند و حداقل گالونی چهل هزار تومان است تقریبا سه لیتر که برای خوردن استفاده میشه مردم در آمریکا به پول ایران ماهیانه دست کم کم یک میلیون تومان فقط پول آب برای خوردن میدهند بماند که بیل آب ماهیانه خانه کم کم صد دلار در ماه است و هر چند سال قیمت آب را بالا می برند فقط برای کاهش دادن مصرف آب توسط مردم چون با خواهش تمنا و سلام و صلوات هیچ مردمی مصرفشون را کنترل نمیکنند و حرفشونم اینه پولش را میدم!!!! به نظر من حل این موضوعات در ایران به سوبسید ها بر میگرده و دولت باید سوبسید ها را حذف و برآورد کنند که با حذف آنها حداقل حقوق باید چقدر باشد و بجاش کمک هزینه هایی را در نظر بگیره تا زمانیکه حقوق و دستمزدها در کشور متعادل بشوند
18
2
سه شنبه ۳۱ تیر ۱۴۰۴ - ۱۵:۳۲
۵۳

آهنگ رهایی - وایاکیل، اکوادور
مردم اگر مسلمان هم هستید باید بدانید جرم مظلوم بیشتر از ظالم هست .بیدار شوید
2
14
سه شنبه ۳۱ تیر ۱۴۰۴ - ۱۶:۴۹
۳۵

پیر خردمند - تورونتو، کانادا
مسئول تمام مشکلات مردم و بحران های کشور خواجه علی خامنه ای و موش تباه خامنه ای و چیزمالاشون هستن. خواجه علی با پول که دادی به بشاراسد می تونستی برای تک تک ۱۳ استان ایران یک نیروگاه اتمی برق بسازی. اب شرب مردم ایران رو از زمان خاتمی تا به امروز صادر کردی به کویت و عراق که کشورهای عربی اب داشته باشن. بحران اب٬برق٬ اقتصاد و انرژی٬ دزدی ، قتل و غارت درست کردی برای ملت که بگی قدرت منطقه هستی بزدل بی سواد ضد ایرانی. ایران ٬علی خواجه باید محاکمه و مجازات بشه
2
14
سه شنبه ۳۱ تیر ۱۴۰۴ - ۱۶:۵۱
۵۵

hamid411 - لس آنجلس، ایالات متحده امریکا
paksan - ایران، ایران
باز شروع کردی دری وری گفتن؟؟؟؟؟ واقعا توی اون مخ ات چی میگذره؟ مجاهدین؟؟ خرابکاری در اب و برق؟؟ خجالت بکش واقعا. ببین من بارها گفتم. طرفدارهای جمهوری اسلامی از دوتا خ خارج نیستن......حالا تو توی کدوم جرگه هستی؟2
11
سه شنبه ۳۱ تیر ۱۴۰۴ - ۱۸:۳۴