مقایسه لوکیشنهای فیلم معروف ممل آمریکایی در تهران آن زمان و تهران این زمان
+42
رأی دهید
-5
فیلم خاطره انگیز ممل آمریکایی ساخته شده در سال ۵۳ با بازی بهروز وثوقی و گوگوش یکی از جذابترین و پر آوازه ترین فیلم های قبل از انقلاب است. این ویدیو بخش هایی از این فیلم را همزمان با وضعیت فعلی لوکیشن آن نشان میدهد.داستان فیلم:
جوانی مشهور به ممل آمریکایی هدفش سفر به آمریکا است. ممل دوستی دارد که از آمریکا برایش نامه مینویسد و او را به رفتن به آمریکا تشویق میکند. ممل با دزدیدن قالپاق اتومبیل و فروش آنها به یک ارمنی به نام سرکیس روزگار میگذراند. او به کمک سرکیس گذرنامه میگیرد؛ اما چون ضامن معتبری ندارد به او ویزا نمیدهند. روزی ممل اتومبیل زنی به نام نسرین را میدزدد و در آن نامهای مییابد که از نسرین دعوت شده به آمریکا سفر کند. ممل اتومبیل را به نسرین پس میدهد و با او دوست میشود. مادر نسرین ضامن ممل میشود؛ اما وقتی دوستی میان ممل و نسرین عمیق میشود نسرین به ممل میگوید که آن زن مادرش نیست، بلکه زن ثروتمند و خوش گذرانی است که چشمش در پی مردها است. ممل از نسرین میرنجد و به او پرخاش میکند. ممل وقتی میبیند نسرین سرپناهی ندارد او را به خانه پدری اش میبرد و به عنوان نامزدش معرفی میکند. صبح روز بعد وقتی ممل از خواب بیدار میشود میبیند که نسرین خانه را ترک کردهاست. چندی بعد ممل تصمیم میگیرد همراه زن خوش گذران به آمریکا برود؛ اما ناگهان نسرین را میبیند بلیط آمریکا را پاره میکند و نسرین را در آغوش میگیرد. 

«ممل آمریکایی»: طنزی تلخ از رؤیای فرار، هویت گمشده و نقد شیفتگی به غرب
فیلم ممل آمریکایی که در سال ۱۳۵۳ به کارگردانی شاپور قریب ساخته شد، یکی از آثار شاخص سینمای ایران در دوران پیش از انقلاب است که با نگاهی طنزآمیز، مسائل اجتماعی و فرهنگی زمان خود را به تصویر میکشد. این فیلم با بازی بهروز وثوقی در نقش «ممل»، شخصیتی سادهدل و خوشباور که رؤیای مهاجرت به آمریکا را در سر دارد، به نقد آرزوهای نسلی میپردازد که زندگی در غرب را راه نجات از مشکلات اجتماعی و اقتصادی میپندارد. ممل که شیفتهی فرهنگ و سبک زندگی آمریکایی شده، در تلاش است تا با گرفتن ویزا و ترک ایران، زندگی تازهای را در سرزمینی رؤیایی آغاز کند؛ اما در این مسیر با چالشهای فراوان، فریبکاریها و تناقضهای زیادی مواجه میشود. فیلم با زبانی طنز و فضایی سرگرمکننده، در پس ظاهر خندهدار خود، مسائل عمیقی چون هویت فرهنگی، بحران اقتصادی، فساد اداری و ناامیدی جوانان را مطرح میکند.
در کنار بازی بهروز وثوقی، حضور بازیگرانی مانند فرزان دلجو، حمیده خیرآبادی و رضا بیک ایمانوردی به فیلم رنگ و بوی خاصی بخشیده است. کارگردانی شاپور قریب با تمرکز بر جزئیات زندگی طبقهی متوسط و پایین جامعه، فضایی واقعگرایانه خلق میکند که در تضاد با رؤیاهای غیرواقعی شخصیت ممل قرار میگیرد. فیلم از موسیقی گرفته تا طراحی صحنه و دیالوگها، نوعی تضاد میان سنت و مدرنیته را به تصویر میکشد؛ تضادی که یکی از چالشهای اصلی جامعهی ایران در دههی ۵۰ خورشیدی بود. ممل آمریکایی تنها یک کمدی نیست، بلکه نوعی مستند اجتماعی است که با زبان هنر، انتقادهای تند و گزندهای به شرایط آن دوران وارد میکند. این فیلم هنوز هم در میان علاقهمندان به سینمای کلاسیک ایران جایگاه ویژهای دارد و نمونهای موفق از فیلمهایی است که سرگرمی را با نقد اجتماعی در هم میآمیزند.
در کنار بازی بهروز وثوقی، حضور بازیگرانی مانند فرزان دلجو، حمیده خیرآبادی و رضا بیک ایمانوردی به فیلم رنگ و بوی خاصی بخشیده است. کارگردانی شاپور قریب با تمرکز بر جزئیات زندگی طبقهی متوسط و پایین جامعه، فضایی واقعگرایانه خلق میکند که در تضاد با رؤیاهای غیرواقعی شخصیت ممل قرار میگیرد. فیلم از موسیقی گرفته تا طراحی صحنه و دیالوگها، نوعی تضاد میان سنت و مدرنیته را به تصویر میکشد؛ تضادی که یکی از چالشهای اصلی جامعهی ایران در دههی ۵۰ خورشیدی بود. ممل آمریکایی تنها یک کمدی نیست، بلکه نوعی مستند اجتماعی است که با زبان هنر، انتقادهای تند و گزندهای به شرایط آن دوران وارد میکند. این فیلم هنوز هم در میان علاقهمندان به سینمای کلاسیک ایران جایگاه ویژهای دارد و نمونهای موفق از فیلمهایی است که سرگرمی را با نقد اجتماعی در هم میآمیزند.
پشت صحنه فیلم ممل آمریکاییشخصیت محوری فیلم، «ممل» با بازی بهیادماندنی بهروز وثوقی، جوانی سادهدل، زودباور و خوشقلب است که از دل محلههای پایینشهر تهران برخاسته. او به طرز افراطیای شیفتهی فرهنگ آمریکایی است؛ از لباس پوشیدن گرفته تا نحوهی صحبتکردن، موسیقی و حتی رؤیاهایش. ممل تصویری از نسلی است که در جامعهای گرفتار تضادها و بحرانهای اقتصادی و فرهنگی، گمشده مانده و به دنبال نجات در "غرب" میگردد. در کنار ممل، شخصیتهایی مانند فرزان دلجو در نقش «ثریا» یا «ثری»، دختر متمولی که ممل را در مسیر مهاجرت وسوسه میکند، و رضا بیک ایمانوردی در نقش فردی فرصتطلب، تصویر کاملتری از جامعهی طبقاتی و پرتناقض آن دوران ارائه میدهند. حمیده خیرآبادی نیز در نقش مادر ممل، نمایندهی نسل سنتی و مادری مهربان است که نگران فرزند سادهلوحش است و نگاهش به زندگی، ریشه در فرهنگ بومی دارد، نه رؤیاهای خارجی.
پیام اصلی ممل آمریکایی نقد نگاه توهمآلود به غرب و مصرفگرایی بیریشه است. فیلم به تماشاگر نشان میدهد که شیفتگی کورکورانه به فرهنگ بیگانه، بدون شناخت و درک عمیق، میتواند موجب گمگشتگی هویتی شود. در واقع، ممل نماد فردی است که نه در فرهنگ بومی ریشه دارد و نه توان درک واقعیت دنیای مدرن را دارد. او میان دو دنیا معلق است: سنتی که برایش ملموس است اما آن را کمارزش میپندارد، و مدرنیتهای که آن را آرمانی و نجاتبخش میبیند ولی هیچگونه درک واقعی از آن ندارد. فیلم در پایان، با لحنی تلختر، به ما یادآور میشود که فرار از مشکلات، راهحل نیست؛ بلکه شناخت واقعیت، حفظ هویت و اصلاح تدریجی ساختارهای جامعه میتواند راه برونرفت از بحران باشد. از این جهت، ممل آمریکایی فیلمی فراتر از یک کمدی است؛ اثری هشداردهنده که در قالب طنز، نقدی عمیق به جامعه و ساختارهای آن وارد میکند.
