خامنه‌ای در جهنم: شعله‌های دوزخ، دامنگیر رهبر

شرحی بر سرنوشت خامنه‌ای در جهنم
م-م: تصور جهنم، جایی که گویی عدالت کیهانی با تمام قساوت و بی‌رحمی‌اش به اجرا درمی‌آید، همواره دستمایه تخیلات بشر بوده است. نه یک مکان صرفاً فیزیکی از آتش و گوگرد، بلکه بُعدی از واقعیت که در آن، اعمال و نیات انسان‌ها به شکلی بی‌پرده و بی‌رحمانه، به خودشان بازمی‌گردد. حال اگر بنا باشد فردی چون سید علی خامنه‌ای، با کارنامه‌ای مملو از تصمیمات بحث‌برانگیز، سرکوب‌ها، و اعتراضات گسترده، سر از این سرزمین سوزان درآورد، چه سرنوشتی در انتظار او خواهد بود؟ آیا او را به حال خود رها می‌کنند تا در کنج عذابی خلوت، با کرده‌هایش خلوت کند، یا شیوه‌ای خاص و متناسب با میزان تاثیرگذاری و قدرت او در دنیا، برایش تدارک می‌بینند؟ به نظر می‌رسد برای چنین شخصیتی، جهنم نیز باید بُعدی متفاوت و خاص داشته باشد، جایی که هر لحظه، بازتابی از قدرت و بی‌رحمی‌اش در دنیا، گریبانگیرش شود.

در بدو ورود به دوزخ، شاید او را نه به یک "سالن انتظار" معمولی که ارواح گناهکار در صف‌های طولانی کشیده‌اند، بلکه به یک "گالری بی‌انتها" ببرند. گالری‌ای که دیوارهایش، سراسر پوشیده از تصاویر و فیلم‌های اعتراضات بی‌شمار مردم ایران در طول دوران حکمرانی‌اش است. از تظاهرات سال ۸۸ گرفته تا خیزش‌های ۹۶، ۹۸ و به‌ویژه ۱۴۰۱، هر فریادی که در دنیا شنیده نشد یا به گلوله پاسخ داده شد، در اینجا به صورت سه‌بعدی و با صدای فراگیر، بازپخش می‌شود. او مجبور است در این گالری قدم بزند، و هر چه پیش می‌رود، با چهره‌های پردرد مردم، با شعارهایشان که در دنیا با مشت آهنین سرکوب شد، و با لحظات تلخ خشونت و خونریزی مواجه شود. این رویارویی بی‌واسطه، بدون هیچ محافظ و نیروی امنیتی، و بدون امکان فرار یا سرکوب، عذابی به مراتب دردناک‌تر از هر آتشی خواهد بود.

اما عذاب خامنه‌ای تنها به این رویارویی بصری و شنیداری ختم نمی‌شود. شاید او را در قفسی نامرئی قرار دهند که از یک طرف، تصاویر لحظه به لحظه رنج‌های مردم عادی، فقر و نداری، کودکان کار، و زنان زباله‌گرد مدام پخش می‌شود، و از طرف دیگر، اخبار و آمار تکان‌دهنده فسادها، اختلاس‌های نجومی، و ثروت‌های بادآورده‌ای که در دوران او و توسط نزدیکان و منصوبانش سر به فلک کشید، به نمایش درمی‌آید. این نمایش بی‌امان، با جزئیات دقیق و ارقام باورنکردنی، تلنگری دائمی به او خواهد بود که چه بر سر منابع این کشور و معیشت مردم آورد. او هر روز شاهد خواهد بود که چگونه تصمیمات و سیاست‌های او، به جای رفاه، به گسترش فقر و نابرابری در جامعه منجر شد. این تقابل بی‌رحمانه فقر و ثروت، عذاب روانی بزرگی را برای او به ارمغان خواهد آورد.

یکی از دردناک‌ترین شکنجه‌های روحی برای او، می‌تواند این باشد که در مکانی قرار گیرد که همواره صدای ناله‌های خانواده‌های داغدار، مادران شهدا، پدران زندانیان سیاسی، و فریادهای بی‌گناهان اعدام‌شده در گوشش طنین‌انداز شود. صدایی که در دنیا کر بود، صدایی که با قدرت رسانه‌ای و دستگاه‌های تبلیغاتی او خاموش شد، حال در جهنم، تبدیل به سمفونی عذاب‌آوری می‌شود که از هر گوشه و کنار به او هجوم می‌آورد و آرامش را از او سلب می‌کند. هر آه و ناله‌ای، هر قطره اشکی که در دنیا ریخته شد، در اینجا تبدیل به پیکانی آتشین خواهد شد که بر روحش فرود می‌آید و زخم‌های عمیقی بر پیکر روانش می‌زند. هیچ راه فراری از این صداها نیست، هیچ دیواری نمی‌تواند آن‌ها را مسدود کند، و هیچ قدرتی قادر به خاموش کردنشان نیست.

شاید عذاب ویژه او، نه فیزیکی، بلکه یک مناظره بی‌پایان و بی‌رحمانه با فعالان حقوق بشر، روشنفکران، منتقدان و قربانیان سیاست‌هایش باشد. اما نه مناظره‌ای که در دنیا می‌توانست با قدرت سرکوب، قطع میکروفون، یا حذف فیزیکی طرف مقابل کنترل کند. در این جهنم، او مجبور به شنیدن است، مجبور به پاسخگویی در برابر تک تک اتهامات و پرسش‌هایی که سال‌ها در دنیا بی‌پاسخ ماندند. هر سخنی که در دنیا به تمسخر گرفته شد، هر نقدی که منجر به حبس شد، در اینجا با قدرت تمام و بدون هیچ ملاحظه‌ای، به صورت او پرتاب می‌شود. او هیچ قدرتی برای دفاع از خود ندارد، زیرا تمام دفاعیاتش بر پایه دروغ و فریب بوده و در اینجا، حقیقت مطلق حاکم است.

تصور کنید او را در جایی قرار دهند که تمام ثروت‌های غارت‌شده، منابع طبیعی بر باد رفته، و میلیاردها دلاری که از کشور خارج شد یا صرف پروژه‌های شکست‌خورده و غیرضروری شد، به شکل رودخانه‌هایی از طلای مذاب و نفت سوزان از کنارش عبور می‌کنند. هر قطره از این مذاب، یادآور فرصت‌هایی است که از مردم این سرزمین گرفته شد، منابعی که می‌توانست صرف آبادانی کشور، ایجاد شغل، بهبود آموزش و بهداشت شود، اما به کام عده‌ای خاص رفت و مردم را در فقر و نداری رها کرد. این منظره بی‌پایان از ثروت‌های بر باد رفته، حسرت و پشیمانی بی‌اندازه‌ای را در وجود او شعله‌ور می‌کند، پشیمانی از قدرت و ثروتی که می‌توانست برای رفاه مردم به کار رود اما صرف جاه‌طلبی‌ها و حفظ قدرت شد.

شاید عذاب او به شکل تکرار بی‌وقفه و بی‌رحمانه وعده‌های دروغینش باشد. هر بار که کلامی دروغ بر زبان راند، هر بار که وعده‌ای پوچ داد و زیرش زد، در جهنم مجبور می‌شود آن را هزاران بار تکرار کند و هر بار با تکرار، درد و رنج تازه‌ای را تجربه کند. کلماتش که در دنیا ابزار فریب و گمراهی بودند، در جهنم به شکنجه‌اش تبدیل می‌شوند. هر "فتنه"ای که ساخت، هر "دشمن خارجی" که تراشید تا مردم را بترساند، حال به صورت یک کابوس تکراری بر او ظاهر می‌شود. او مجبور است بارها و بارها به خودش دروغ بکران بگوید و شاهد باشد که چگونه این دروغ‌ها، به مرور زمان، نه تنها مردم را فریب نداد، بلکه به گسترش بی‌اعتمادی و نارضایتی دامن زد.

یکی دیگر از مجازات‌های او می‌تواند این باشد که مجبور شود به صورت دائمی و بی‌پایان، سخنران مراسم عزاداری برای قربانیان بی‌گناه سرکوب‌های حکومتش باشد. او که در دنیا بر منبر اقتدار و قدرت می‌نشست و به سرکوب‌ها مشروعیت می‌بخشید، حال در جهنم، مجبور به روضه‌خوانی و مرثیه‌سرایی برای کسانی است که خود، عامل رنج و مرگشان بود. روضه‌هایی که هر کلمه‌اش، خنجری بر قلب خودش می‌شود و او را وادار به اعتراف به گناهانش می‌کند. او باید در مقابل ارواح قربانیان، زانو بزند و از تک تک جنایات و ظلم‌هایی که در حق آن‌ها روا داشته، طلب بخشش کند، اما بخششی در کار نخواهد بود.

شاید هم او را در اتاقی بی‌انتها قرار دهند که فقط تصاویر متحرک و زنده لبخندهای از دست رفته کودکان گرسنه، چهره‌های خسته و دردمند زنان زباله‌گرد، و چشمان ناامید و خالی از آرزوی جوانان بیکار و تحصیل‌کرده پخش می‌شود. چهره‌هایی که هرگز در دنیا به آن‌ها توجهی نکرد، مشکلاتی که هرگز برای حلشان اراده‌ای جدی نشان نداد، حال در جهنم، مدام جلوی چشمانش ظاهر می‌شوند و از او می‌پرسند: "چرا؟" و این پرسش بی‌پاسخ، این ناتوانی در توضیح و توجیه این همه رنج، سوزاننده‌ترین و خردکننده‌ترین عذاب خواهد بود. هیچ‌گاه نمی‌تواند این تصاویر را خاموش کند و هیچ‌گاه نمی‌تواند به آن‌ها پاسخی بدهد.

در نهایت، جهنم برای خامنه‌ای نه یک مکان ثابت و یکنواخت از آتش، که مجموعه‌ای از عذاب‌های روحی و روانی عمیق و دائمی خواهد بود که او را در محاصره ابدی گناهان و کرده‌هایش قرار می‌دهد. جایی که دیگر نه پوششی برای پنهان شدن هست، نه قدرتی برای سرکوب، و نه گوشی برای نشنیدن فریادهای مظلومیت. تنها حقیقت محض است که در هر لحظه بر او آشکار می‌شود و عذاب بی‌پایان ناشی از آن. این جهنم، بازتابی از خود اوست؛ بازتابی از قدرت بدون مسئولیت‌پذیری، حکمرانی بدون عدالت، و زندگی‌ای که به جای خدمت به مردم، صرف حفظ قدرت شد.
+116
رأی دهید
-6

  • قدیمی ترین ها
  • جدیدترین ها
  • بهترین ها
  • بدترین ها
  • دیدگاه خوانندگان
    ۴۳
    paksan - ایران، ایران

    مطلب جعلی و کاملا از سر عصبانیت و‌ استیصال. خامنه ای در دفاع از کشور خیلی خوب و بالاتر از تصورات متجاوزین عمل کرد و با این بمباران تبلیغاتی فقط میخوان روحیه خودشان را بالا ببرند. ملت ایران در دفاع از تمامیت ارضی کشور شکست نمیخورند
    71
    3
    یکشنبه ۲۲ تیر ۱۴۰۴ - ۰۸:۴۴
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۴۶
    سیمرغ ایران - برلین، آلمان

    همه این صحبت ها برای کسی است که ذره ایی وجدان داشته باشه. اما بنظر من جهنم موشعلی همون سوراخ فاضلابی هست که توش زندونی شده و شب و روز از ترس اینکه اسرائیل بکشدش هست و اینکه الان به هیچ کس دیگه اطمینان نداره و هر کسی که دور و برش هست رو داره جاسوس میبینه و دیگه تا آخر عمر کثیفش باید با این ترس زندگی کنه
    4
    65
    یکشنبه ۲۲ تیر ۱۴۰۴ - ۰۸:۵۳
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۴۶
    سیمرغ ایران - برلین، آلمان

    paksan - ایران، ایران
    موشعلی از تو سوراخ فاضلاب که هیچ دسترسی به لوازم الکترونیکی داشت جنگ رو رهبری کرد 🤣🤣🤣 مرغ پخته هم خنده اش میگیره. یک سری مجیز گوی موشعلی این رو گفتند حالا شماها طوطی وار تکرار کنید آخه شما سایبری ها چرا کمی عقلتون رو بکار نمیگیرید
    4
    41
    یکشنبه ۲۲ تیر ۱۴۰۴ - ۰۹:۱۷
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۶۵
    zarduscht1 - فرانکفورت، آلمان

    1:باز ایشون رفت سر منبر .من مانده که هنوز بعد از ۱۰ سال درک نکرده .اینجا سایت ایرانیان یوکی است و نه حوزه علمیه . «خامنه‌ای در جهنم؟ نه، نه. او در بهشت مقاومت است. گفته می‌شود «خامنه‌ای بالاتر از تصورات متجاوزین عمل کرد»، واقعاً درست است . چون متجاوزین تصور نمی‌کردند کسی بتواند اقتصاد کشور را بدون حتی شلیک یک گلوله تا این حد به زانو درآورد. تحریمی که آمریکایی‌ها طراحی کرده بودند، ایشان به‌صورت داخلی اجرایی کرد! اسمش را هم گذاشت «اقتصاد مقاومتی»؛ چنان مقاوم که نان در سفره نیست ولی شعار در بوق بلند است. می‌گویند «ملت ایران شکست نمی‌خورند». درسته؛ ولی این ملت با صف‌های طولانی مرغ، داروهای نایاب، بنزین کارت به کارت، و دلار صعودی، بیشتر شبیه کسانی‌اند که در حال تمرین شکست‌ناپذیری هستند، با سختی‌هایی که حتی در بازی‌های بقا هم نمی‌بینیم. و البته اگر جهنم را محلی برای پاسخ‌گویی بدانیم، خب، برخی‌ها دیر یا زود آنجا با لیستی از "مدیریت‌های موفق" حاضر خواهند شد: ساختن یک نسل خسته از امید، و یک منطقه پر از دشمن.
    3
    27
    یکشنبه ۲۲ تیر ۱۴۰۴ - ۱۰:۰۰
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۶۵
    zarduscht1 - فرانکفورت، آلمان

    2:ساختن یک نسل خسته از امید، و یک منطقه پر از دشمن. بعد هم می‌گویند: «بمباران تبلیغاتی»! بله، واقعاً بمباران شده، ولی نه توسط غرب - بلکه با انبوه شعارهایی که هر روز در رسانه ملی پخش می‌شود. از «نرمش قهرمانانه» تا «جهاد تبیین»، که بیشتر شبیه جهاد در گیجی است. در نهایت، این یک واقعیت تلخ است که کسانی که می‌خواهند شکست ناپذیری رهبران را اثبات کنند، خودشان در صف اجاره خانه، بیمارستان، اول از همه تسلیم شده‌اند. و این سیلی‌ افسری یهودی فقط قادر به یک چیز نبود.مقابله با بلوف و دروغ و خود فریبی.
    3
    24
    یکشنبه ۲۲ تیر ۱۴۰۴ - ۱۰:۰۱
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۳۵
    Araz Golders - لندن، انگلستان

    امیدوارم که همچون سرنوشتی رو الله متعال برایش رقم بزنه در اون دنیا، الهی امین
    2
    28
    یکشنبه ۲۲ تیر ۱۴۰۴ - ۱۱:۴۹
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    نظر شما چیست؟
    جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.