مذاکرات عمان، آخرین میخ بر تابوت نیروهای نیابتی جمهوری اسلامی
+79
رأی دهید
-4

ایندیپندنت فارسی:تحولات شتابزده در جهان و بهویژه در خاورمیانه، همچنان با سرعتی بیامان در حال رقم خوردن است؛ تحولات و تناقضهایی پیچیده که گویی همهچیز را در ترازوی بازتعریف قرار دادهاند. آمریکا همچنان نقش کارگردان اصلی را ایفا میکند و بسیاری از کشورهای منطقه، چه مستقیم و چه غیرمستقیم، بازیگر این صحنهاند. کافی است لحظهای به تلاش دونالد ترامپ برای جلوگیری از تقابل نظامی اسرائیل و ترکیه در آسمان سوریه نگاهی بیندازیم تا عمق این دگرگونیها را درک کنیم.
روشن است که برای پایان دادن به تهدید «محور مقاومت»، تصمیمی راهبردی و تاریخی با ملاحظاتی بینالمللی میان قدرتهای بزرگ اتخاذ شده است. حزبالله لبنان حذف شده و حماس هم با سرنوشتی مشابه مواجه است. در یمن نیز حوثیها در معرض حملات هوایی مستمر، شدید و دقیق آمریکا قرار دارند. طنز تلخ ماجرا این است که در گذشته، ائتلاف عربی اقدامهای مشابهی انجام داد و به نتایجی مهم دست یافت، اما در آن زمان، آمریکا تحت رهبری چپ لیبرال قرار داشت؛ جریانی که همه تلاشها را ناکام گذاشت و موجب تداوم حیات گروههای شبهنظامی شد. به عبارت دیگر، کارزار نظامی که ائتلاف عربی در گذشته آغاز کرده بود، امروز واشینگتن به شکلی موثرتر پیگیری میکند.
گفتگوی مستقیم جمهوری اسلامی و آمریکا امر تازهای نیست، اما آنچه مهم است، بررسی تفاوت این گفتگوها در دورههای مختلف است. در دوران اوباما، توافق هستهای ناکارآمد به رژیم جمهوری اسلامی امتیازی بیسابقه داد؛ هدیهای که تهران حتی تصورش را هم نمیکرد. این توافق بیش از آنکه راهحلی برای بحران هستهای باشد، ابزاری برای توجیه شکستهای اوباما در سیاست خارجی و همچنین پنهانسازی جانبداری او از گروههای بنیادگرا در مقابل دولتهای مشروع عربی بود. جمهوری اسلامی با تکیه بر این توافق و با اتکا به گروههای اسلامگرای سیاسی، سازمانهای تروریستی و شبهنظامیان فرقهای، توانست جای پایش را در منطقه محکم کند. حمایت آشکار از رژیم اسد در سوریه و سکوت در برابر جنایاتش هم تنها بخشی از این بازی بود.
مذاکرات اوباما نهتنها دست جمهوری اسلامی را در منطقه باز گذاشت، بلکه بهصراحت حق مداخله در امور داخلی کشورهای عربی را برایش قائل شد، بدون آنکه در مسیر دستیابی تهران به سلاح هستهای مانعی ایجاد کند. افزون بر آن، اوباما گزینه نظامی را از میز مذاکره حذف کرد تا موقعیت رژیم جمهوری اسلامی تضعیف نشود. در واقع، مذاکرات یادشده برخلاف سخنرانیهای فریبنده اوباما، شکستی همهجانبه بود.
اما ترامپ مسیر دیگری را در پیش گرفته که هدف از آن دستیابی به یک راهحل واقعی و پایدار است که برای همه طرفهای منطقهای و بینالمللی قابلپذیرش باشد و فرصتی فراهم کند تا منطقه و جهان توجه خود را بر اقتصاد، توسعه و رفاه ملتها متمرکز کنند. به همین دلیل ترامپ توافق هستهای امضاشده در دوران اوباما را که بایدن به دنبال بازگرداندن آن بود، به طور کامل نابود کرد. ترامپ در گام نخست درصدد حذف نیروهای نیابتی جمهوری اسلامی در فلسطین، لبنان و سوریه برآمد و اکنون از یک سو به دنبال تارومار کردن شبهنظامیان حوثی یمن است و از سوی دیگر، نیابتیهای رژیم ایران در عراق را تهدید به حذف میکند.
تفاوت دیگر در آن است که ترامپ اینبار گزینه نظامی را بهگونهای روی میز مذاکره قرار داده است که حریف را به واقعبینی و احتیاط شدید در برابر هرگونه اقدام اشتباه در این مرحله حساس وادار میکند؛ زیرا وقوع یک اشتباهی کوچک هم ممکن است به جنگی تمامعیار در منطقه منجر شود و سراسر محوری را که جمهوری اسلامی در طول چهار دهه گذشته در سایه آن نفوذش را گسترش داد، به نابودی بکشاند.
این هشدار شدید به انتشار پیامهایی متناقض از سوی محور مقاومت منجر شد. حامیان جمهوری اسلامی در عراق پنهان شدهاند و از هرگونه ابراز همدردی با گروههای نیابتی دیگر که هدف حمله قرار گرفتهاند، خودداری میکنند. این بار محور مقاومت جز پذیرش شروط آمریکا و خواستههای اکثریت کشورهای جهان، چاره دیگری ندارد و هرگونه سرکشی به معنای حذف کامل این نیروها در منطقه خواهد بود.
در این میان، حقیقت تلخی نیز برملا شد: پیروان ایدئولوژیک محور مقاومت که سالها با باور به آرمانهای مقاومت جانفشانی کردند، اکنون به مهرههایی بیارزش تبدیل شدهاند که در ازای بقای رهبرانشان، به قربانگاه فرستاده میشوند. جمهوری اسلامی برای بهبود شرایط مذاکره با آمریکا به آنان دستور میدهد موشکهایی بیاثر و نمایشی به سمت اسرائیل شلیک کنند. رژیم ایران در تلاش است تا با استفاده ابزاری از نیروهای محور مقاومت، قدرتش را به نمایش بگذارد، در حالی که خوب میداند زمان بهرهجویی از شبهنظامیان نیابتی به پایان رسیده است و این نیروها بهزودی به مهرههایی سوخته تبدیل خواهند شد.
این در حالی است که اکثر کشورهای منطقه، بهویژه عربستان سعودی و کشورهای حوزه خلیج فارس، در پی آناند که ثبات را در منطقه تثبیت کنند، مانع از شعلهور شدن جنگی تازه شوند و از طریق دیپلماسی متوازن، برای حلوفصل منازعات راهی بیابند. حمایت از راهحلهای عادلانه بهویژه در مسئله فلسطین، یکی از اولویتهای این کشورها است. عربستان سعودی در همین راستا، ابتکارات مهمی داشت: از توافق با جمهوری اسلامی با میانجیگری چین گرفته، تا تلاش برای بازسازی روابط منطقهای، حمایت از دولت قانونی یمن، همکاری با عراق و زمینهسازی برای فرایند صلحی گسترده که ضامن حقوق مردم فلسطین باشد.
در فرجام میتوان گفت: خوانش رویدادهای واقعی و درک سیاستهای پشتپرده میتواند ابعاد آنچه را ممکن است در حال حاضر متناقض یا نامفهوم به نظر برسد، بهخوبی آشکار کند.
روشن است که برای پایان دادن به تهدید «محور مقاومت»، تصمیمی راهبردی و تاریخی با ملاحظاتی بینالمللی میان قدرتهای بزرگ اتخاذ شده است. حزبالله لبنان حذف شده و حماس هم با سرنوشتی مشابه مواجه است. در یمن نیز حوثیها در معرض حملات هوایی مستمر، شدید و دقیق آمریکا قرار دارند. طنز تلخ ماجرا این است که در گذشته، ائتلاف عربی اقدامهای مشابهی انجام داد و به نتایجی مهم دست یافت، اما در آن زمان، آمریکا تحت رهبری چپ لیبرال قرار داشت؛ جریانی که همه تلاشها را ناکام گذاشت و موجب تداوم حیات گروههای شبهنظامی شد. به عبارت دیگر، کارزار نظامی که ائتلاف عربی در گذشته آغاز کرده بود، امروز واشینگتن به شکلی موثرتر پیگیری میکند.
مذاکرات اوباما نهتنها دست جمهوری اسلامی را در منطقه باز گذاشت، بلکه بهصراحت حق مداخله در امور داخلی کشورهای عربی را برایش قائل شد، بدون آنکه در مسیر دستیابی تهران به سلاح هستهای مانعی ایجاد کند. افزون بر آن، اوباما گزینه نظامی را از میز مذاکره حذف کرد تا موقعیت رژیم جمهوری اسلامی تضعیف نشود. در واقع، مذاکرات یادشده برخلاف سخنرانیهای فریبنده اوباما، شکستی همهجانبه بود.
اما ترامپ مسیر دیگری را در پیش گرفته که هدف از آن دستیابی به یک راهحل واقعی و پایدار است که برای همه طرفهای منطقهای و بینالمللی قابلپذیرش باشد و فرصتی فراهم کند تا منطقه و جهان توجه خود را بر اقتصاد، توسعه و رفاه ملتها متمرکز کنند. به همین دلیل ترامپ توافق هستهای امضاشده در دوران اوباما را که بایدن به دنبال بازگرداندن آن بود، به طور کامل نابود کرد. ترامپ در گام نخست درصدد حذف نیروهای نیابتی جمهوری اسلامی در فلسطین، لبنان و سوریه برآمد و اکنون از یک سو به دنبال تارومار کردن شبهنظامیان حوثی یمن است و از سوی دیگر، نیابتیهای رژیم ایران در عراق را تهدید به حذف میکند.
تفاوت دیگر در آن است که ترامپ اینبار گزینه نظامی را بهگونهای روی میز مذاکره قرار داده است که حریف را به واقعبینی و احتیاط شدید در برابر هرگونه اقدام اشتباه در این مرحله حساس وادار میکند؛ زیرا وقوع یک اشتباهی کوچک هم ممکن است به جنگی تمامعیار در منطقه منجر شود و سراسر محوری را که جمهوری اسلامی در طول چهار دهه گذشته در سایه آن نفوذش را گسترش داد، به نابودی بکشاند.
این هشدار شدید به انتشار پیامهایی متناقض از سوی محور مقاومت منجر شد. حامیان جمهوری اسلامی در عراق پنهان شدهاند و از هرگونه ابراز همدردی با گروههای نیابتی دیگر که هدف حمله قرار گرفتهاند، خودداری میکنند. این بار محور مقاومت جز پذیرش شروط آمریکا و خواستههای اکثریت کشورهای جهان، چاره دیگری ندارد و هرگونه سرکشی به معنای حذف کامل این نیروها در منطقه خواهد بود.
در این میان، حقیقت تلخی نیز برملا شد: پیروان ایدئولوژیک محور مقاومت که سالها با باور به آرمانهای مقاومت جانفشانی کردند، اکنون به مهرههایی بیارزش تبدیل شدهاند که در ازای بقای رهبرانشان، به قربانگاه فرستاده میشوند. جمهوری اسلامی برای بهبود شرایط مذاکره با آمریکا به آنان دستور میدهد موشکهایی بیاثر و نمایشی به سمت اسرائیل شلیک کنند. رژیم ایران در تلاش است تا با استفاده ابزاری از نیروهای محور مقاومت، قدرتش را به نمایش بگذارد، در حالی که خوب میداند زمان بهرهجویی از شبهنظامیان نیابتی به پایان رسیده است و این نیروها بهزودی به مهرههایی سوخته تبدیل خواهند شد.
این در حالی است که اکثر کشورهای منطقه، بهویژه عربستان سعودی و کشورهای حوزه خلیج فارس، در پی آناند که ثبات را در منطقه تثبیت کنند، مانع از شعلهور شدن جنگی تازه شوند و از طریق دیپلماسی متوازن، برای حلوفصل منازعات راهی بیابند. حمایت از راهحلهای عادلانه بهویژه در مسئله فلسطین، یکی از اولویتهای این کشورها است. عربستان سعودی در همین راستا، ابتکارات مهمی داشت: از توافق با جمهوری اسلامی با میانجیگری چین گرفته، تا تلاش برای بازسازی روابط منطقهای، حمایت از دولت قانونی یمن، همکاری با عراق و زمینهسازی برای فرایند صلحی گسترده که ضامن حقوق مردم فلسطین باشد.
در فرجام میتوان گفت: خوانش رویدادهای واقعی و درک سیاستهای پشتپرده میتواند ابعاد آنچه را ممکن است در حال حاضر متناقض یا نامفهوم به نظر برسد، بهخوبی آشکار کند.
۳۶

Hamam.Mansoori - قزوین ، ایران
رومانوها و پاکسانهای غمگین حالشون چطوره
2
65
دوشنبه ۲۵ فروردین ۱۴۰۴ - ۱۲:۳۴
۳۷

Munchen - مونیخ، آلمان
اما این اراذل بسیجی و سایبریهای مزدور رژیم که تو این سایتها پرسه میزنند سخت تلاش دارند وانمود کنند به محور مقاومتشان هیچ آسیبی نرسیده و فعال هستن! انگار قرار بوده اینها با فشار یک دکمه جادویی ناپدید بشن! هر پاپتی میتونه یک گوشه کنار یه لانچر مخفی کنه و موشک پراکنی کور انجام بده،اما آیا به هدف میخوره یا آیا مشکل زا هست؟ کجاست اون لشکر ۵۰ هزار نفری و ورزیده حزب الله که قاسم گچکار ساخته بود؟ کجاست ۱۵۰ هزار موشک بالستیک و هایپر سونیکشون که قرار بود در صورت حمله اسرائیل اونجا رو شخم بزنه؟ موند چند هزار سرباز صفر حزب اللهی دست و پا شکسته و زخمی و کور و بی انگشت، بدون فرمانده و رهبر،که الان برای گرسنه نموندن و خلق سلاح نشدن توسط خود مردم و دولت لبنان تقلا میکنند! دود شد رفت هوا همه هزینه های رژیم! اینه معنی عقیم شدن حزب الله و حماس و در حال اجرا : حوثیها!
2
77
دوشنبه ۲۵ فروردین ۱۴۰۴ - ۱۳:۰۵
۴۵

دو کلمه حرف حساب - حصارک، ایران
Munchen - مونیخ، آلمان
حزبالله و بسیجی وکسانی مثل سرباز رهبر و فاطمه زهرا مال گذشته هستند حیف صرف یک دقیقه وقت در مورد این موجودات. و اما برای اطلاع شما و بقیه از دوستان که دسترسی به جی پی تی دارند سوال شده که آیا بمب باران مراکز اتمی ایران باعث آلودگی محیط و ضرر شدید سلامتی میشود جواب مثبت بوده. حالا شما که در المان تشریف دارید . این مطلب خودتان تحقیق کنید.23
6
دوشنبه ۲۵ فروردین ۱۴۰۴ - ۱۴:۳۲
۴۸

Daz-Bobby - سن فرانسیسکو، ایالات متحده امریکا
اون خدا نیامرز حسنی خرس الله هم خیلی فکر میکرد که یه چیزی بارشه ، خدایی دلم تنگ شده براش ، با اون نطق های اتشینش ، اوناوخر قبل از به بوق رفتن حتی برای یونان هم. شاخ و شونه کشید ، لا مصب . حوثی های پا پتی هم سرنوشتشان مثل حسنی میشه ، الان عبدالمالک ۱۰۰ در ۱۰۰ رفته توسوراخی جایی قایم شده ، بدبخت میترسه هم بره ایران ، میدونه اوجا خوراک بی بی جونه ، میزننش ، میگه برم تو سوراخ بهتره ولی نمیدونه که آمریکاییها کار درست ترن ، اونم میزنن به حول و قوه الهی ،
0
41
دوشنبه ۲۵ فروردین ۱۴۰۴ - ۱۴:۴۷
۳۷

Munchen - مونیخ، آلمان
دو کلمه حرف حساب - حصارک، ایران
این حرف ربطی به مطلب نداره اما چون باز بر اطلاعات غلط اصرار داری این کپی پیست عینی سوال از chat GPT: بهطور خلاصه، انهدام تأسیسات غنیسازی زیرزمینی خطر آلودگی رادیواکتیو کمتری دارد چون:. 1.فاقد سوخت مصرفشده یا پرتوزا هستند: تأسیسات غنیسازی مثل سانتریفیوژها فقط اورانیوم با غنای پایین (مثلاً UF6 با غنای کم) را پردازش میکنند، که میزان پرتوزاییاش خیلی کمتر از سوخت مصرفشده در راکتورهاست. 2.راکتورها مواد بسیار پرتوزا تولید میکنند: راکتورهای هستهای پس از مدتی کار، سوخت مصرفشده و محصولات شکافت رادیواکتیو زیادی تولید میکنند که در صورت آسیبدیدن، میتوانند نشت گسترده پرتو ایجاد کنند (مثل فاجعه چرنوبیل یا فوکوشیما). 3.واکنش زنجیرهای در کار نیست: در تأسیسات غنیسازی واکنش هستهای زنجیرهای وجود ندارد، در حالی که راکتورها با واکنش فعال کار میکنند که در صورت اختلال، میتواند کنترلناپذیر شود و منجر به گداخت یا انفجار شود. در نتیجه، تخریب یک تأسیسات غنیسازی اگرچه ممکن است خطراتی داشته باشد (مثل نشت گاز UF6)، ولی احتمال بروز آلودگی شدید و گسترده رادیواکتیو مثل راکتور بسیار کمتر است1
33
دوشنبه ۲۵ فروردین ۱۴۰۴ - ۱۵:۱۶
۴۵

دو کلمه حرف حساب - حصارک، ایران
ایا بمببارن کردن مرکز اتمی ایران توسط امریکا باعث الوده گی. بله، بمباران کردن مراکز اتمی ایران توسط امریکا میتواند باعث آلودگی رادیواکتیو شود. میزان و گستردگی این آلودگی به عوامل مختلفی بستگی دارد، از جمله:. نوع و میزان مواد رادیواکتیو موجود در مرکز: هر چه میزان و غنای مواد هستهای بیشتر باشد، خطر آلودگی نیز افزایش مییابد. نوع سلاح مورد استفاده: استفاده از سلاحهای هستهای به طور قطع منجر به آلودگی گسترده و خطرناک خواهد شد. استفاده از سلاحهای متعارف نیز میتواند باعث پراکنده شدن مواد رادیواکتیو شود. شرایط جوی و جغرافیایی منطقه: وزش باد، بارندگی و نوع خاک منطقه میتوانند در نحوه انتشار و ماندگاری آلودگی تاثیرگذار باشند. میزان آسیب به مرکز: هر چه آسیب وارده به تاسیسات بیشتر باشد، احتمال نشت مواد رادیواکتیو نیز افزایش مییابد. پیامدهای احتمالی آلودگی:. آلودگی هوا، آب و خاک: مواد رادیواکتیو میتوانند برای مدت طولانی در محیط باقی بمانند و باعث آلودگی منابع طبیعی شوند. تهدید سلامت انسان و موجودات زنده: قرار گرفتن در معرض تشعشعات رادیواکتیو میتواند منجر به بیماریهای مختلف، از جمله سرطان
8
0
دوشنبه ۲۵ فروردین ۱۴۰۴ - ۱۸:۰۳
۴۵

دو کلمه حرف حساب - حصارک، ایران
Munchen - مونیخ، آلمان
شما یک روز بجای رفتن بهباغ های آبجو مونیخ وقت بگذار و خودت تحقیق کن . شما ها که در اروپا هستید یک لحطه این سوال را از AI بکنید . تا قبل کنید بمب بر روی هم میهانتان ریخته بشه که نتیجه آن شاید تا صد ها سال طول بکشد، راه های دیگه هم مثل پیشنهاد آقای پهلوی هست. ایران پس خواهیم گرفت8
0
دوشنبه ۲۵ فروردین ۱۴۰۴ - ۱۸:۱۱
۳۷

Munchen - مونیخ، آلمان
دو کلمه حرف حساب - حصارک، ایران
با آدم بی منطق نمیشه بحث کرد.من اطلاعات دست اول دارم و تا چیزی را مطمئن نباشم اصرار نمیکنم.سوال باید مشخص باشه.شاید بلد نیستی با هوش مصنوعی کار کنی،چی پرسیدی؟ باید مشخص کنی منطور تاسیسات غنی سازی زیر زمین هست.اون از کجا بدونه منطور چه نوع تاسیسات هسته ایه ؟ 😁 اونجور که پرسیدی که راکتور و تاسیسات روی زمین و انبار تسلیحات رو هم کلی حساب میکنه خب 😄 و الا هر بچه ای که میدونه پخش شدن تششعات رادیواکتیو چقدر مضره.اینجا صحبت تخصصی و درباره کیس خاص هست. چیزی که بالا نوشتم عینا کپی از GPT 4 بود : “مقایسه خطر آلودگی رادیواکتیو در صورت انهدام تاسیسات غنی سازی زیر زمین با انهدام راکتور.” کسی نکفت هیچ خطری نداره اما منجر به فاجعه و حرفهایی که تو میزنی نمیشه.هر کس اندکی سواد و اطلاعات هم داشته باشه همین رو میکه.حالا اصلا دنبال چی هستی؟ مثل بچه ها لجبازی؟ اصلا اگر تصمیم به حمله و از بین بردن تاسیسات بشه مگه فرقی میکنه تو یا من چه نظری داریم؟0
6
دوشنبه ۲۵ فروردین ۱۴۰۴ - ۱۸:۵۳
۴۵

دو کلمه حرف حساب - حصارک، ایران
Munchen - مونیخ، آلمان
درست از ایران ما دسترسی به هوش مصنوعی مثل شما آلمانی ها نداریم ولی دوستانی معتبر داریم که برایمان این اطلاعات تهیه و در اختیارمان میگذارند. شما که بمب باران کردن تأسیسات در اصفهان بی خطر میدانید لطف کنید تشریفتان بیاورید ایران و آنجا زندگی کنید . ما آرزو داریم هیچ جای ایران عزیزمان لمب باران نشود و هیچ ایرانی در این حوادث صدمه نخورد. برای تغیرات رژیم راه های ذیگر هم هست. افکار شما قابل درک هست ولی قابل قبول نیست. شما فعلا لذت محل امن زندگی تان ببرید و ما همه ۴۵ سال این ذرد ها تحمل کردیم و ادامه میدهیم. صحبت آخر ما، نه به بمب باران اصفهان و باز هم نه0
5
سه شنبه ۲۶ فروردین ۱۴۰۴ - ۱۸:۱۰