اکبر اعتماد، فیزیکدان و بنیانگذار سازمان انرژی اتمی ایران، در پاریس درگذشت
+4
رأی دهید
-2

اکبر اعتماد در سال ۱۳۰۹ در همدان متولد شد و تحصیلات عالی خود را در رشته فیزیک هستهای در سوئیس به پایان رساند.
او سال ۱۳۴۴ به ایران بازگشت و بهدستور رئیس وقت سازمان برنامه و بودجه بهعنوان مشاور فنی طرح پژوهشهای رآکتور اتمی استخدام شد.
-Advertisemnet-
آقای اعتماد یک سال بعد دفتر انرژی اتمی سازمان برنامه و بودجه را بنا گذاشت و خود به مدیریت آن منصوب شد و تا سال ۱۳۴۶ در این مسئولیت باقی ماند تا سال ۱۳۵۳ که با حکم محمدرضا شاه پهلوی مأمور شد برنامهای جامع برای توسعه انرژی هستهای در ایران تدوین و اجرا کند.
نتیجه این اقدام تأسیس سازمان انرژی اتمی ایران بود که خود او نیز ریاست آن را بر عهده گرفت و تا سال ۱۳۵۷ موفق شد قراردادهایی نیز با کشورهای آلمان، فرانسه و آمریکا برای ساخت نیروگاههای هستهای فراهم کند.
با وقوع انقلاب ۱۳۵۷، اکبر اعتماد از ایران خارج شد و تا پایان عمر در فرانسه زندگی کرد. او بعدها در مصاحبههایی که با او انجام شد، هدف برنامه هستهای جمهوری اسلامی را «نامشخص» خواند و در عین حال معتقد بود که توافقهای بینالمللی عمدتاً به سود غربیها است.
او همچنین سال ۱۳۹۲ در گفتوگو با خبرگزاری ایسنا گفته بود ۱۰ سال بعد از انقلاب هیئتی از ایران با او در سوئیس ملاقات و پیشنهاد کردند به ایران بازگردد تا فعالیتهای هستهای در چارچوب سازمان انرژی اتمی را که از قبل انقلاب وجود داشت، دنبال کند.
اما اکبر اعتماد که این پیشنهاد را رد کرد و بعدها توضیح داد: «قبول نکردم مسئولیتی به عهده بگیرم چون واقعاً مطمئن نبودم وضعیت در ایران [بعد از انقلاب] به چه سمت پیش میرود».
او همچنین گفته بود «پس از انقلاب هرچه کرده بودم، دور ریخته شد».
آنچه در ادامه میخوانید، چکیده فارسی گزارشی است که گلناز اسفندیاری در سال ۱۳۹۴ برای رادیو اروپای آزاد نوشت.
بخشی از یک گفتوگوی قدیمی با اکبر اعتماد
شروع برنامه هستهای ایران بهروایت اکبر اعتماد
اواخر سال ۱۹۷۳ بود که اکبر اعتماد تماسی دریافت کرد؛ شاه میخواست درباره راهاندازی یک برنامه هستهای که جایگاه ایران را در میان کشورهای مدرن جهان تثبیت کند، گفتوگو کند.
محمدرضا شاه پهلوی به این نتیجه رسیده بود که ایران برای تأمین نیازهای جمعیت روبهرشد خود باید منابع انرژی را متنوع کند.
اکبر اعتماد، که در سوئیس تحصیل کرده بود و رئیس دانشگاه بوعلی در همدان بود، مأمور شد گزارشی درباره امکانسنجی ساخت چند نیروگاه هستهای تهیه کند.
یک ماه بعد، او نتایج مطالعه را شخصاً به شاه ارائه داد و شاه بلافاصله شروع به خواندن گزارش کرد.
اعتماد: «شاه گزارش را طی حدود یک ساعت و نیم خواند و در حین خواندن، سؤالهایی پرسید. وقتی تمام شد، گزارش را به نخستوزیر هویدا داد و گفت: "من کاملاً با ارزیابی اعتماد موافقم. این کار باید با دقت اجرا شود."»
و تصمیم گرفته شد. ایران وارد مسیر هستهای میشد و اکبر اعتماد هدایت این برنامه را بر عهده میگرفت.
آموزش مستقیم شاه
اولین قدم این بود که شاه را بهطور کامل با فناوری هستهای آشنا کنند تا بتواند تصمیمات آگاهانه بگیرد. بهمدت شش ماه، هر هفته، اکبر اعتماد شخصاً به شاه درسهایی درباره انرژی و فناوری هستهای میداد.
در طول این جلسات، اعتماد تلاش میکرد بفهمد هدف اصلی شاه چیست: آیا برنامهای صرفاً صلحآمیز مد نظر است یا اینکه به بُعد نظامی هم فکر میشود؟
بهقول اعتماد، «درک هدف واقعیاش آسان نبود.»
پس از حدود شش ماه آموزش، اعتماد با احتیاط موضوع را مطرح کرد: «روزی از شاه پرسیدم "حالا که تفاوت بین ساخت رآکتور و بمب، غنیسازی و سایر مفاهیم را میدانید، میخواهید چه کار کنم؟"»
شاه در پاسخ گفت اولویت با دستیابی به انرژی هستهای است، اما احتمال ساخت سلاح در آینده را منتفی ندانست: «فعلاً به بمب هستهای نیازی نداریم، چون ایران قدرت بزرگ منطقهای است. اما اگر در ۱۰ یا ۲۰ سال آینده توازن نظامی منطقه تغییر کرد، آن وقت باید ببینیم چه باید کرد.»
اکبر اعتماد هم بهگونهای برنامهریزی کرد که اگر زمانی تصمیم به ساخت بمب گرفته شود، این امکان وجود داشته باشد.
مذاکرات بینالمللی
برای دستیابی به هدف ساخت ۲۳ رآکتور هستهای و تولید ۲۳ هزار مگاوات برق، ایران شروع به مذاکره با کشورهای غربی کرد.
در سال ۱۹۷۴، ایران به توافقنامه پادمان پیمان عدم اشاعه هستهای (NPT) پیوست و اجازه بازرسیها را صادر کرد.
در همان سال، قراردادی با شرکت آلمانی «کرفتورک یونیون» برای ساخت دو رآکتور در بوشهر امضا شد و مذاکراتی هم با فرانسه برای ساخت دو رآکتور دیگر آغاز گردید.
ایران همچنین با ایالات متحده ـ متحد قدرتمند خود ـ وارد مذاکره شد. آمریکا از برنامه صلحآمیز شاه حمایت میکرد، اما نسبت به تمایل شاه به فرآوری سوخت هستهای ملاحظاتی داشت.
مذاکرات با واشینگتن از ۱۹۷۴ تا ۱۹۷۸ ادامه یافت، اما اعتماد از ابتدا معتقد بود که این مذاکرات بینتیجه خواهد بود:
«در ذهنم دو کشور را خط زده بودم: یکی آمریکا، دیگری شوروی. چون این کشورها در مذاکرات فقط میخواستند دیدگاه خودشان را تحمیل کنند.»
در نهایت، واشینگتن و تهران در سال ۱۹۷۸ پیشنویس توافقی را امضا کردند که ایران بتواند سوخت هستهای تأمینشده از سوی آمریکا را بازفرآوری کند، به شرطی که بازرسیها را بپذیرد.
اما این توافق هرگز اجرا نشد. انقلاب ۱۳۵۷ حکومت شاه را سرنگون کرد و به رؤیای هستهایاش پایان داد.
پس از انقلاب
اکبر اعتماد کمی پیش از انقلاب کشور را ترک کرد، اما روند امور را از خارج همچنان دنبال میکرد. جمهوری اسلامی برنامه هستهای را متوقف کرد، در دهه ۱۹۸۰ تلاشهای محدودی برای احیای آن انجام داد، و از دهه ۱۹۹۰ مسیر قبلی شاه را دوباره دنبال کرد.
اکبر اعتماد همچنین شاهد جنجالهای مربوط به فعالیتهای حساس هستهای جمهوری اسلامی بود، که نگرانیهای بینالمللی درباره امکان ساخت سلاح هستهای را به دنبال داشت و باعث تحریمهای اقتصادی و انزوای ایران شد.
آقای اعتماد نسبت به حصول توافقی بین ایران و قدرتهای جهانی خوشبین بود، اما هشدار میداد که «این توافق فقط برای کشورهای غربی "خوب" خواهد بود. آنها خواستههایشان را به ایران تحمیل میکنند. همین و بس.»
با این حال، وقتی از او پرسیدند آیا برنامه هستهای ایران به فشارهایی که به کشور وارد شده میارزید، با صراحت پاسخ داد که «نه.»