سقوط نظام و مرگ رهبر، برای بخش بزرگی از جامعه به آرزو تبدیل شده است

ایندیپندنت فارسی، سایه رحیمی:
«بالاخره ترامپ حمله می‌کند؟»، «مذاکره مستقیم یعنی چه؟»، «این‌ها که می‌گفتند مذاکره نمی‌کنیم، حالا چه اتفاقی افتاده؟»، «این‌ها برای حفظ قدرت به هر کاری تن می‌دهند، حتی مذاکره با شیطان بزرگ».
 
این‌ها پرسش‌هایی‌‌اند که این روزها در ذهن و بر زبان بسیاری از مردم جاری می‌شود و مشخص نیست در این میان تکلیف مردم چه می‌شود؛ آن هم در حالی که سفره‌ها خالی ا‌ست، دارو و درمان به کالایی لوکس بدل شده است، امیدها رنگ باخته‌اند و سایه‌ جنگ سنگین‌تر از همیشه بر سر ایران سنگینی می‌کند.

مردم در صف نان، در تاکسی، سر سفره‌های خالی، در محل کار، دانشگاه، خانه و هر کجای دیگر از جنگ، مذاکره، ترامپ و خامنه‌ای حرف می‌زنند. آن‌ها خسته‌، خشمگین‌ و ناامیدند، تا جایی که بسیاری می‌گویند: «هرچه می‌خواهد بشود، فقط این‌ها بروند.»

سقوط نظام و مرگ رهبر آن حالا برای بخش بزرگی از مردم ایران به آرزو بدل شده است. مردمی که از فشارهای اقتصادی، بیکاری، بی‌آبی، بی‌برقی و سرکوب‌های حکومتی به ستوه آمده‌اند، با اضطراب و امید، به شنبه چشم دوخته‌اند.
-Advertisemnet-


طبق روایت آمریکایی‌ها، مذاکرات در عمان مستقیم است و طبق ادعای جمهوری اسلامی، غیرمستقیم. از نظر مردمی که حنای این حکومت دیگر برایشان رنگی ندارد، این مذاکرات چیزی فراتر از یک رویداد سیاسی و گذرگاهی به سمت مرحله‌ پیش از فروپاشی است و مردمی که نجات خود را تنها در پایان جمهوری اسلامی می‌بینند، حالا امیدوارند با تعطیلی پروژه‌ هسته‌ای و در شرایطی که بازوهای منطقه‌ای نظام یکی‌یکی قطع شده‌اند، مسیر فروپاشی جمهوری اسلامی از دل همین گفتگوها هموار شود.
«فقط این‌ها بروند»
همایون مرد جوان ۳۲ ساله‌ای‌ است که با همسر باردارش روزهای متوالی است در حاشیه‌ تهران، دنبال سقفی برای اجاره می‌گردند. در کمتر از یک هفته، قیمت اجاره‌ یک آپارتمان دوبار تغییر کرده و آن‌ها با ۳۰۰ میلیون تومان پول پیش و ۱۰ میلیون اجاره ماهانه، هنوز نتوانسته‌اند خانه‌ای پیدا کند. او یکی از میلیون‌ها ایرانیِ به آخر خط رسیده است که می‌گوید: «آمریکا بزند، هرچه می‌خواهد بشود… فقط این‌ها بروند.»

تحمل همایون تمام شده و دل‌ سپردن به آینده برایش به یک شوخی تلخ تبدیل شده است. می‌گوید مردم دیگر نه امیدی دارند و نه انگیزه‌ای برای ادامه: «خیلی‌ها برای فرار از فشارهای این روزها به خواب پناه می‌برند، نگاه می‌کنی به دورواطراف، می‌بینی خیلی‌ها تا ظهر می‌خوابند و شب تا صبح بیدارند. می‌پرسی چرا، جواب می‌دهند این همه کار کردیم چه شد؟ به کجا رسیدیم؟»

همایون که دیپلم فنی‌حرفه‌ای دارد و حالا راننده اسنپ است، می‌گوید: «درد اینجا است که از پزشک و مهندس تا معلم و کارگر فنی، همه شده‌اند راننده‌ اسنپ. این جامعه دیگر چه امیدی می‌تواند به فردا داشته باشد؟ این‌ها شیره جان مردم را کشیده‌اند.»
«برای حفظ قدرت مذاکره می‌کنند»
محمدحسین معلم بازنشسته‌ای ا‌ست که عصرها همراه دوستان همسن‌وسالش در یکی از پارک‌های شمال تهران دور هم جمع می‌شوند. بحث‌هایشان از خانواده و خاطره‌های قدیم شروع می‌شود و خیلی زود به وضع معیشت و سیاست می‌رسد. این روزها اما یک موضوع بیشتر از بقیه ذهن‌ها را مشغول کرده است: مذاکرات ایران و آمریکا.

از نظر محمدحسین، آنچه رسانه‌ها درباره مذاکره مستقیم یا غیرمستقیم می‌گویند، فقط نمایش است. او با اطمینان می‌گوید: «این‌ها از قبل با 'قدرت اصلی' توافق کرده‌اند، فقط به دنبال این‌اند که ظاهر قضیه را مدیریت کنند. یادتان نرود این حکومت اگر لازم باشد، حتی با اسرائیل هم توافق می‌کند، اما از دشمنی با مردم خودش دست برنمی‌دارد.»

او و دوستانش معتقدند تجربه بیش از چهار دهه حکومت جمهوری اسلامی ثابت می‌کند امید بستن به حل مشکلات از طریق توافق با آمریکا، ساده‌لوحی‌ است. چرا که «مشکل اصلی تحریم نیست، فساد سازمان‌یافته حکومت است».
کودکان و کابوس جنگ
در اصفهان، مریم، زن ۴۵ ساله‌ای که در منطقه ملک‌شهر زندگی می‌کند، می‌گوید: «ثبات از زندگی‌هایمان رفته است. روز را با خبر بد شروع می‌کنیم و شب با کابوس جنگ سر به بالین می‌گذاریم. ترس و نگرانی را در عمق چشمان تک‌تک اعضای جامعه می‌توان دید.»

او می‌گوید دختر ۱۱ ساله‌اش چند بار با ترس پرسیده است که اگر جنگ بشود، ما زیر بمباران می‌میریم؟ و اضافه می‌کند که مادران دوستان دخترش هم با سوال‌های مشابهی روبرو شده‌اند؛ سوال‌هایی که برای آن‌ها پاسخی ندارند.

در شیراز، پروانه، یک دبیر ادبیات، می‌گوید: «من متولد دهه‌ پنجاهم. وقتی جمهوری اسلامی آمد، چهار سالم بود. از آن روز تا حالا، جز درد و رنج چیزی ندیدیم. نسل‌های بعد از ما هم سوختند و حالا هم بچه‌های دهه‌ ۸۰ بهترین سال‌های عمرشان را بدون امید، بدون شغل، بدون آزادی، می‌گذرانند. این حکومت ما را به انحای مختلف شکنجه کرد.»

او معتقد است نسلی از ایرانیان چنان به تنگنا رسیده‌اند که در نگاهشان حتی جنگ هم به راهی برای خلاصی بدل شده است: «کسی به نتیجه‌ مذاکرات خوش‌بین نیست. چون همه ما جمهوری اسلامی را خوب می‌شناسیم.»
«بالاتر از سیاهی که رنگی نیست»
صاحب یک مغازه خواربارفروشی در جنوب تهران هم از تلخی روزمره‌های مردم می‌گوید. به گفته‌ او، ناامیدی مثل یک بیماری مسری همه جا پخش شده و در تاروپود زندگی مردم ریشه کرده است. او می‌گوید: «برای کسی که نمی‌تواند مایحتاج روزانه مثل ماست و پنیر را بخرد و شرمنده خرید یک پفک برای کودکش می‌شود، بالاتر از سیاهی که رنگی نیست. این مردم دیگر دنبال توافق نیستند، دنبال رفتن این حکومت‌اند.»

او می‌گوید روزی ده‌ها بار می‌شنود که مشتری‌هایش مرگ خامنه‌ای را آرزو می‌کنند.
«برزخ بیم و امید»
یک روزنامه‌نگار ساکن تهران که فضای اجتماعی را از نزدیک رصد می‌کند، می‌گوید: «جامعه ایران در آستانه مذاکرات با آمریکا در برزخ بیم و امید گرفتار شده است. مردم به ادعای مذاکره‌ غیرمستقیم مقام‌ها می‌خندند. حاکمیت را فاسد، ناکارآمد و آزارگر می‌دانند و مدام می‌گویند این‌ها روزهای آخرشان است اما هیچ‌کس از حرفی که می‌زند، مطمئن نیست.»

او تاکید می‌کند: «نارضایتی عمومی به اوج رسیده و خود حکومت هم این را فهمیده؛ برای همین به دنبال توافق است تا باقی بماند.» به گفته این روزنامه‌نگار، «نه‌ فقط بحران اقتصادی، بلکه بیش از چهار دهه تحمیل محدودیت، سرکوب و آزار‌های اجتماعی از حجاب اجباری گرفته تا سرکوب آزادی‌های فردی باعث شده انزجار عمومی از به حکومت به اوج برسد.»

او به روایتی تکان‌دهنده‌ اشاره می‌کند: «چند روز پیش با پدر و مادری حرف زدم که پسر ۲۱ ساله‌شان به دلیل نوشیدن الکل دستگیر شده و ۷۵ ضربه شلاق خورده بود. پدر می‌گفت چه چیزی دردناک‌تر از اینکه خودم پسرم را بردم برای اجرای حکم و بعد با بدنی کبود و زخمی، بازگرداندم؛ بچه‌ای که من هیچ‌وقت نتونستم برایش رفاه و زندگی شایسته فراهم کنم. حالا می‌پرسی چه فکری می‌کنم؟ می‌گویم بگذار ترامپ حمله کند، این‌طوری شاید چیزی عوض بشود.»

فضای امروز ایران از نگاه بسیاری، به سال‌های پایانی جنگ ایران و عراق شبیه است. کمبود شدید کالاهای اساسی، بازگشت کوپن، قطعی برق، آب، و گاز، شاخص‌های فقر و فلاکت سر به فلک کشیده‌اند و مردم برای آینده‌ای که از آن می‌ترسند، پول‌هایشان را یا به طلا و دلار تبدیل می‌کنند یا مواد غذایی انبار می‌کنند.

واکنش‌های بازار هم پیام‌های معناداری به مردم می‌دهد؛ به‌خصوص که پس از کاهش هفت هزار تومانی نرخ دلار در ایران در پی اعلام دونالد ترامپ مبنی بر مذاکره مستقیم مقام‌های جمهوری اسلامی و ایالات متحده، روز چهارشنبه ۲۰ فروردین قیمت انواع ارز در بازار تهران مجددا روند صعودی گرفت و در حالی که نرخ هر دلار آمریکا روز سه‌شنبه به حدود ۹۹ هزار تومان رسیده بود، روز چهارشنبه در بازار فردوسی تهران حدود ۱۰۱ هزار تومان معامله شد و روند افزایشی آن همچنان ادامه یافت. روز جمعه ۲۲ فروردین هم نرخ دلار همچنان بالای ۱۰۰ هزار تومان باقی ماند.

مذاکره با آمریکا برای مردم نه یک اتفاق دیپلماتیک که یک تقاطع تاریخی است؛ گویی احساس می‌کنند قرار است مسیر آینده‌ ایران را تغییر کند. آن‌ها می‌دانند که هدف حاکمیت از این مذاکره نیز چانه‌زنی برای ادامه‌ حیات است، نه نجات مردم.
+163
رأی دهید
-6

  • قدیمی ترین ها
  • جدیدترین ها
  • بهترین ها
  • بدترین ها
  • دیدگاه خوانندگان
    ۳۶
    سرباز رهبر - پاریس، فرانسه

    باز مزخرف نویسی یه مشت پناهنده دربه در و آس و پاس شروع شد اخه شما لندهور ها که خودتو عرضه کار کردن ندارین و برای پول دولتی و کثافتکاری از ایران زدین بیرون خیال میکنین همه مثل خودتونن؟؟؟ 99% مردم ایران با جان و دل عاشق رهبرشون هستن چون او بود که ایران ویران و فاسد رو به ابر قدرت نظامی اقتصادی و فرهنگی تبدیل کرد جوری که الان نصف کشور های دنیا صف کشیدن برای دستبوسی ایران درود بر تو ای پدر ایران نوین نام تو در تاریخ ایران جاودانه خواهد بود ای پیر خرابات ایران
    122
    3
    جمعه ۲۲ فروردین ۱۴۰۴ - ۱۵:۲۰
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۳۶
    سرباز رهبر - پاریس، فرانسه

    90 درصد کاربران این سایت یا خودفروشان و کاسه لیسان اسراییل و امریکا هستن یا یه مشت پناهنده اس و پاس گداگودور که دارن میسوزن از حسودی به زندگی لاکچری ایران برای همین هم مزخرف هی میبافن لعنت بر شما مفتخوران
    119
    3
    جمعه ۲۲ فروردین ۱۴۰۴ - ۱۵:۲۲
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۵۲
    ako kermanshah - اسنانبول، ترکیه

    لعنت بر بنیانگذار جمهوری اسلامی ، از خمینی تا قشر روشنفکر ، از کمونیست تا چپی و توده ای ، از مجاهد تا منافق ، که این جهنم را برای مردم درست کردن.
    2
    106
    جمعه ۲۲ فروردین ۱۴۰۴ - ۱۶:۰۸
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۴۷
    خردگرا - برن، سوییس

    تا آخوند کفن نشود، این وطن، وطن نشود.
    2
    92
    جمعه ۲۲ فروردین ۱۴۰۴ - ۱۷:۴۶
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۲۵
    varied - ریزه، ترکیه

    مرگ رهبر معول شیعیان فرقی به حال ملت نداره این اللدنگ سقط بشه یکی دیگر جانشین میشه برای خلاص شدن از این طاعون باید کل نظام کثیف اسلامی از ایران بر چیده بشه تا زمانیکه نشانه های پیامبر شارلاتان اسلام محمد پدوفی الله از ایران پاک نشده وضع همین است
    2
    82
    جمعه ۲۲ فروردین ۱۴۰۴ - ۱۷:۴۹
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۳۷
    Munchen - مونیخ، آلمان

    سرباز رهبر - پاریس، فرانسه
    فقط میشه گفت فضولات و فاضلاب تمام ایران تو‌ حلق هواداران رژیم خامنه ای.
    2
    67
    جمعه ۲۲ فروردین ۱۴۰۴ - ۱۸:۱۸
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۵۵
    hamid4053 - اصفهان، ایران

    نظام کثیف پایه سستی دارد که فقط توسط ما مردم در صورتی که همه با هم دست در دست به خیابانها بیاییم به راحتی در هم میپاشد. انگاه خواهید دید که چه متزلزل این رژیم اشغالگر کثیف اسلامی است
    1
    45
    جمعه ۲۲ فروردین ۱۴۰۴ - ۱۸:۳۶
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۴۵
    مبارز01 - تهران، ایران

    ایندفعه و در انقلاب نوین،زیباترین لحظه ها رو مردم ایران خواهند دید، نه بخاطر سقوط یه مشت شپیشو، بلکه بخاطر بی ارزش شدن 1400 سال دروغ و سیاه نمایی. دیگه و برای همیشه مردم دنیا ایرانیان عزادار سرمداران بعضا خیالی متجاوز به قوم پارسیان را نخواهد دید و دیگر کسی اسم فرزندش را از اسامی این متجاوزین انتخاب نخواهد کرد و به کسی خواهند گفت ایرانی، که معتقد به تمام ارزش های پارسی می باشد.
    1
    40
    جمعه ۲۲ فروردین ۱۴۰۴ - ۱۹:۵۷
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۸۲
    گفتگوگر - پیتزبورگ، ایالات متحده امریکا

    وای خدا مرگم بده/ اینو تو به مردم نگو!ملک علاء الدین از سلسله غوریان قصد بهرامشاه کردوبهرامشاه بااومصاف داد.بهرامشاه باوجود اینکه200فیل جنگی داشت ازعلاء الدین شکست خوردوشب ازشدت سرما به خانه دهقانی پناه برد.گفت:طعام چه داری؟مرددهقان پنیر و پونه آورد.چون تناول کرد به استراحت مشغول شد و از دهقان روانداز طلب کرد.نمدی به او دادوگفت برو و آن گوشه‌ی چادر بخواب. بهرامشاه که توقع چنین رفتاری را داشت ومیخواست به واسطه‌ی موقعیتش بهترین غذاوبهترین جای چادربخوابد خیلی ناراحت شدو قبول نکرد.مرد دهقان که خیلی خسته بود،نمد را به دو خود پیچیدوخوابید.ساعتی از شب که رفت، سرما بر او غلبه کرد و رفت نمد را به دور خود پیچید تا بخوابد، کمی خوابید ولی پس از مدتی دوباره از شدت سرما و لرز بیدار شد، هرچه نگاه کرد چیزی برای گرم کردن خود پیدا نکرد. شروع کرد به داد و بیداد که این چه رسم مهمان نوازی است.دهقان گفت اگر می‌خواهی پالان خر آن گوشه هست آن را می‌خواهی برایت بیاورم. مرد ناراحت شد و هیچ نگفت وخواست بخوابد ولی نتوانست سرما به حدی بر او غلبه کرد که گفت:باشه خودش را بیار،ولی اسمش را نیار.
    2
    26
    جمعه ۲۲ فروردین ۱۴۰۴ - ۱۹:۵۹
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۶۵
    zarduscht1 - فرانکفورت، آلمان

    سرباز:جاسوسان آمریکا و صیونیست را ول کن .همراه با زن باجناق آزادی. انواع و اقسام راستگو اتریشی‌. این و آن. برای نماز جمعه هفته آینده تمرین کنید. مثلا :صل علی‌ محمد. وامصیبت بیضه ترامپ تو حلقم
    2
    37
    جمعه ۲۲ فروردین ۱۴۰۴ - ۲۰:۰۱
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۵۹
    Geelongcats - سیدنی، استرالیا
    جمهوری اسلامی هیچوقت انقدر ضعیف و‌منزوی نبوده. هیچوقت انقدر تحقیر تشده بود. نیابتی ها را از دست داده. اقتصادش نابود شده. ضد هوایی هایش نابود شده. روبروی اسراییل تحقیر شد. از قیام مردم خودش میترسه. هی عقب نشینی میکنه. ادامه - ادامه.
    1
    10
    جمعه ۲۲ فروردین ۱۴۰۴ - ۲۱:۱۷
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۵۵
    hamid411 - لس آنجلس، ایالات متحده امریکا
    سرباز رهبر - پاریس، فرانسه
    ببین امار بلدی؟ أصلا درصد میدونی چیه؟ جامعه اماری میفهمی یعنی چی؟ اینجا کسی از کسی حقوق نمیگیره و خبری هم نیست که یه عده با افکار خاص دور هم جمع شده باشن. کسی هم بیکار نیست که بشینه به اراجیف تو منفی اضافی بده. کامنت خودت رو ببین. نهایت ١/٥٪؜ طرفدار دارین. تا فکر کنم اون یه مثبت هم مال خودته
    1
    12
    جمعه ۲۲ فروردین ۱۴۰۴ - ۲۲:۵۸
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    نظر شما چیست؟
    جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.