از گناهکار نخستین تا نجات‌بخش؛ چرا داستان حوا بازنگری می‌شود؟

تابلو «آدم و حوا» (وسوسه آدم)، اثر هنرمندی ناشناس - حدود سال ۱۵۲۰ میلادیبی بی سی: در روایات سنتی حوا اولین گناهکار و بزرگ‌ترین نافرمان بود. کسی که در باغ عدن اسیر وسوسه مار شد و میوه ممنوعه را خورد. نه فقط همین، بلکه آن را به آدم هم داد.

این پایان بی‌گناهی بود و باعث شد هر دو از باغ عدن رانده شوند.

این روایت‌ کم و بیش محور اصلی داستانی است که در سِفر پیدایش، اولین بخش از کتاب مقدس مسیحیان و «برشیت» در تورات یهودیان آمده است.
-Advertisemnet-


اگر هزاران سال مردسالاری را به این روایت بنیادین در فرهنگ‌های یهودی-مسیحی اضافه کنیم، حوا به تجسم گناه تبدیل می‌شود: زنی که دلیل هبوط انسان، علت پایان بی‌گناهی و نماینده نافرمانی در برابر خداوند شد.

اما چندین مطالعه معاصر به دنبال آن است که این روایت از آفرینش جهان را باز تفسیر و دیدگاه‌ها درباره حوا را روشن‌تر کند.

حتی در قرن هجدهم، جوانا ساوتکات، راهبه بریتانیایی (۱۷۵۰–۱۸۱۴) نقش رهایی‌بخش برای حوا قائل شده بود.

به باور او، همان‌گونه که زن نخستین معرفت را به انسان بخشید و موجب سقوط از بهشت شد، اکنون وظیفه داشت شیطان را شکست دهد و بشریت را آزاد کند.

در تفسیر او این حوا نبود که سرچشمه همه بدی‌ها بود، بلکه مار – تجسم شیطان – منشا تمام شرارت‌ها محسوب می‌شد.

در سال ۱۸۶۹ نیز هریت لا، فعال و اندیشمند بریتانیایی (۱۸۳۱–۱۸۹۷)، نقشی مهم در این جنجال داشت.

او حوا را نمادی از کنشگری زنان علیه نظام‌های سرکوبگر مردسالار می‌دانست.

به باور او به جای «لعن» این شخصیت کتاب مقدس به خاطر رانده شدن از بهشت، باید او را «ارج نهاد»، چون او «معرفت را برخلاف خواست خدای مستبد به جهان آورد».

این موضع جسورانه برای آن زمان، حوا را به نوعی به عنوان نخستین فمینیست تاریخ معرفی کرد و باعث شد این شخصیت کتاب مقدس مورد تحسین بسیاری از زنان در سراسر جهان قرار گیرد.
بازتعریف حوا
این بازتعریف از نقشی که به عنوان نخستین زن تاریخ نمادینه شده، بخشی از استدلال بسیاری از الهیات‌شناسان فمینیست، مترجمان متون مقدس و پژوهشگران معاصر است.

ماریا کلارا بینگمر، استاد الهیات در دانشگاه کاتولیک ریو دو ژانیرو در برزیل، می‌گوید: «امروزه حوا در الهیات بازتعریف شده است. نه چندان به عنوان کسی که خداوند مردسالار را به چالش کشید، بلکه به عنوان مادر زندگی. حوا مشابه زمین است، جایی که تمام اشکال حیات از آن می‌رویند.»
آدم و حوا در اثری از آلبرشت دورر، نقاش آلمانی - سال ۱۵۰۷ میلادیایوونه گبارا، راهبه، فیلسوف و الهیات‌شناس فمینیست، تاکید می‌کند که «تمام گزارش‌هایی که در دوران باستان برای توضیح این که «از کجا آمده‌ایم» و «چه کسی ما را آفریده» مطرح شدند، می‌تواند به عنوان روایتی «نمادین» محسوب شوند، از جمله سِفر پیدایش».

او می‌گوید: «از این روایت آفرینش انسان، تفاسیر بسیار متنوعی وجود داشته: از تلقی حوا به عنوان موجودی ضعیف و مستعد وسوسه شدن، تا حوا به عنوان نیرویی برای سرپیچی از نظام‌های الهی از طریق خوردن میوه ممنوعه.»

خواهر الیزانجلا شاوز دیاس، الهیات‌شناس، فیلسوف و استاد دانشگاه کلیسایی در رم بر این باور است که: «آشکار کردن چهره واقعی حوا و بسیاری دیگر از شخصیت‌های زن، کمک بزرگی به ادبیات به طور کلی و به ویژه به الهیات کتاب مقدس است.»

از سوی دیگر فابیولا رودن، جامعه‌شناس و انسان‌شناس، در پایان‌نامه کارشناسی ارشد خود تحت عنوان «فمینیسم مقدس» که سال ۱۹۹۵ در دانشگاه فدرال ریو دو ژانیرو ارائه کرد، حوا را در همان سطح مریم، مادر عیسی، و به عنوان موضوعی با «اهمیتی بنیادین برای الهیات فمینیستی» قرار داد.

رودن تأکید می‌کند که این اهمیت به دلیل این است که حوا «مسئول گناه نخستین محسوب می‌شود، باری که تا به امروز بر دوش تمام زنان سنگینی می‌کند.»

با این حال به گفته او بازنگری در اسطوره‌ها و روایت‌های موجود مسئله‌ای دشوار به نظر می‌رسد.

این پژوهشگر به ضرورت نوعی الهیات اشاره می‌کند - مشابه آنچه گبارا از آن دفاع می‌کند - که هدف آن کاوش در ریشه‌های مسیحیت برای شناسایی «نابرابری‌های اجتماعی» است که زنان تا به امروز با آن مواجه بوده‌اند.
حوا و شکنندگی بشر
رودن در پایان‌نامه خود متون گبارا را مطالعه کرد، جایی که این راهبه اشاره می‌کند با گذشت زمان، نوعی پیوند متضاد میان حوا و مریم به عنوان «دو نماد زنانه» شکل گرفته است.
در نقاشی «بشارت و اخراج از بهشت» (حدود ۱۴۳۵) جووانی دی پائولو، دو زن نمادین مسیحیت را به تصویر کشیده است: مریم مقدس که خبر مادر شدنش را دریافت می‌کند و حوا که از باغ عدن رانده می‌شودرودن می‌گوید: «در حالی که معمولا حوا را به عنوان نماد زن گناهکار و مریم را به عنوان نماد زن مقدس معرفی می‌کنند، گبارا تفسیری نو ارائه می‌دهد که این دو ارزیابی را به چالش می‌کشد.

او اضافه می‌کند: «حوا نمادی از احیای قدرت زنانه است.»

اما او تاکید می‌کند که تفسیر غالب و تثبیت‌شده از حوا این است که او «نمایانگر شکنندگی انسانی، ناتوانی در مقابله با شر، و تجسم قدرتی مهارنشدنی، اسرارآمیز و ناشناخته‌ای است که در وجود انسان است اما او را عذاب می‌دهد.»

او می‌گوید: «شکنندگی و رمزآلودگی که به اسطوره حوا نسبت داده شده، به همه زنان در طول تاریخ منتقل شده است.»

«هر زن به حوا تبدیل می‌شود، مسئول فساد بشریت، ضعف جسمانی، شهوت، اغواگری، وسوسه و گناه.»

بینگمر تاکید می‌کند که تصویر حوا به عنوان «اغواگری که مَرد و همراه او تمام بشریت را به گناه می‌کشاند» تنها به این برداشت محدود نمی‌شود.

او می‌گوید: «از آنجا که گناه راهی به سوی مرگ است، پس زن هم‌پیمان مرگ تلقی می‌شود.»

اما او یادآوری می‌کند که این روایت از کتاب مقدس نشات نگرفته، بلکه نتیجه تفاسیر بعدی است.
«اخراج از باغ عدن» (۱۶۲۰) اثر پیتر پل روبنس، نقاش فلاندری، در سمت راست نقاشی پایان جاودانگی را به تصویر می‌کشداو تاکید می‌کند: «کتاب مقدس دقیقا عکس این را می‌گوید.»

«مرد، همسرش را حوا نامید، زیرا او مادر همه زندگان بود» (پیدایش ۳:۲۰).

او ادامه می‌دهد: «خود نام «حوا» (در عبری، حوا) به معنی «کسی که زندگی می‌کند» یا «سرچشمه زندگی» است.»
هنر تفسیرها
گبارا می‌گوید: «از قرن بیستم به بعد، ما اسطوره‌ها را به طور جدی‌تر به عنوان روایت‌هایی مطالعه کردیم که تلاش می‌کنند معماهای بی‌شمار انسانی را توضیح دهند.»

او ادامه می‌دهد: «یعنی آدم و حوا شخصیت‌های تاریخی نبودند، بلکه ساختارهای نمادینی بودند برای بیان تردیدهای ما درباره خودمان.»

در همین دوره بود که هرمنوتیک کتاب مقدس پدید آمد؛ روشی که گبارا آن را «هنر تفسیرها به شیوه‌ای علمی‌تر» تعریف می‌کند.

او توضیح می‌دهد: «از این دیدگاه می‌توان گفت هر انسانی هم آدم و حواست و هم مار وسوسه‌گر، دعوتی به آزادی و نافرمانی.

«این به معنای آن است که ما آمیزه‌ای از قدرت، شکنندگی، ترس، زیرکی و تلاش بی‌پایان برای درک خودمان هستیم.»

«اسطوره‌ای که درباره دیگران صحبت می‌کند، در واقع درباره خود ما حرف می‌زند، ما را توصیف می‌کند و بیان می‌کند.»

این کاملا با آنچه در تاریخ رخ داده، متفاوت است.

گبارا می‌گوید: «متاسفانه آنچه تثبیت شد ساختاری دوگانه‌ بود که ما را وادار به جدا کردن مرد از زن، خوب از بد، و عدالت از بی‌عدالتی می‌کرد، آن هم در الگویی از تقابل. گویی یکی نمی‌تواند هم‌زمان با دیگری وجود داشته باشد.»

او اضافه می‌کند: «امروز نوعی بازتعریف از آدم و حوا شکل گرفته است که بر اساس ایده ترکیب و آمیختگی که در ذات ماست، بنا شده است.»
«آدم و حوا» از نگاه آگوستو جاکومتی، هنرمند سوئیسی (۱۸۷۷-۱۹۴۷)گبارا می‌گوید: «انسان‌ها در شیوه‌های عمل، بیان و درک خود متنوع هستند و در تمام جنبه‌های زندگی به یکدیگر وابسته‌اند.»

او معتقد است که بشریت باید از دوگانگی‌ها فراتر رود و به دنبال «درکی یکپارچه‌تر از خود، فراتر از سرکشی و قهرمانی» باشد.

با این حال هشدار می‌دهد که «پافشاری بر تفکری که حوا را قهرمان و آدم را ضعیف، یا بالعکس، تصویر می‌کند رویکردی بسیار سطحی است».

او تاکید می‌کند: «ما باید فراتر از این برویم.»

اما هالی مورس، متخصص الهیات‌، در مقاله‌ای که در کتاب «انجیل و فمینیسم» منتشر شده، می‌گوید برای این کار ما با یک چالش بزرگ روبرو هستیم: «باید آوار تفسیرهای مردسالارانه سنتی را کنار بزنیم تا به معنای واقعی برسیم.»
آوارهای تفسیر

شاوز دیاس می‌گوید: «در طول قرن‌ها، مطالعه آکادمیک امری مختص مردان بود و مطالعه الهیات و کتاب مقدس حتی بیشتر از آن.»

این الگوی مردسالارانه در ترجمه‌های کتاب مقدس نیز مشهود است.
«شب حوا» - ۱۹۲۹. بخشی از مجموعه بنیاد سونیول در بارسلوناامروزه زنانی همچون خود شاوِز دیاس به ترجمه متون مقدس کمک می‌کنند، کاری که در قرون گذشته هرگز ممکن نبود.

او توضیح می‌دهد: «ترجمه و تفسیر متن کتاب مقدس از طریق خطابه‌ها، ترجمه‌ها، تعلیمات مذهبی و انتشارات با رویکرد مردانه به گوش و چشم شنوندگان و خوانندگان می‌رسید؛ از سوی افراد دارای قدرت، خطیبان بزرگ، آموزگاران معنوی، واعظان، هنرمندان و دیگران.»

شاوِز دیاس اشاره می‌کند که خود سِفر پیدایش دو روایت از آفرینش جهان دارد، یکی در فصل اول و دیگری در فصل دوم.

او توضیح می‌دهد: «در فصل اول پیدایش، انسان آخرین آفریده خداوند است و هیچ بخشی از متن به برتری یا ارجحیت مرد نسبت به زن یا به ضعف زن اشاره نشده است.»

در این بخش آمده است که «خداوند انسان را به صورت خود آفرید، مرد و زن را آفرید.»

شاوز دیاس استدلال می‌کند: «آدم نه مرد است و نه زن، بلکه انسان به‌عنوان یک کل است. مرد و زن تصویر و شبیه خداوند هستند، و نویسنده کتاب مقدس این مطلب را دو بار تکرار می‌کند تا این مفهوم را برجسته کند.»

به گفته او این تاکید بر چیزی است که به آن «الهیات برابری» گفته می‌شود؛ نظری که مردان و زنان را به عنوان کسانی که ماموریت یکسانی از سوی خدا دریافت کرده‌اند، برابر می‌داند.

این لزوما دیدگاه جدیدی نیست.

در اواخر قرون وسطی کریستینا د پیزانو، فیلسوف و شاعر ایتالیایی (۱۳۶۳–۱۴۳۰ میلادی)، چنین استدلال کرد که نیکویی آفرینش خداوند نمی‌تواند زنان را مستثنی کند.

او از اسطوره حوا بهره گرفت تا از این ایده دفاع کند که کمال زنانه نمی‌تواند کمتر از کمال مردانه باشد.

او از منظر الهیات استدلال کرد که بدگویی از زنان معادل کفرگویی است.

شاوز دیاس همچنین روایت این آفرینش جهان را در چارچوب خاورمیانه باستان بررسی می‌کند؛ جایی که تنها پادشاهان به‌عنوان «تصویر خدا» تلقی می‌شدند، در حالی که سایر انسان‌ها در خدمت آنها بودند.

از این منظر، این روایت دیدگاهی انقلابی ارائه می‌دهد، چون تمام انسان‌ها را به‌عنوان «تصویر خداوند» توصیف می‌کند.

این متخصص علوم الهیات می‌گوید: «می‌توانیم قدرت این تاکید را در دوران تبعید تصور کنیم، زمانی که قوم بنی‌اسرائیل تحت سلطه بابل بود.»
روایتی دیگر
در دومین روایت از آفرینش انسان، که در فصل دوم کتاب پیدایش آمده، آدم اولین انسانی است که آفریده می‌شود.

از نظر ریشه‌شناسی، نام او به معنای «کسی که از خاک گرفته شده» است و به گفته مترجم «نمایانگر کل انسانیت است».

شاوز دیاس توضیح می‌دهد: «با درک تنهایی انسان، خدا تصمیم می‌گیرد موجودی را بیافریند که مکمل او باشد. پس از اینکه انسان را به خواب می‌برد، از پهلوی او -که در عبری به آن 'تسِلا' گفته می‌شود - بخشی را برمی‌دارد و زن را می‌آفریند.»

او به نکته‌ای جالب اشاره می‌کند: در اکثر ترجمه‌های موجود از کتاب مقدس، کلمه عبری «تسِلا» به «دنده» ترجمه شده است.

شاوِز دیاس توضیح می‌دهد: «این ترجمه طی قرن‌ها به مبنایی برای تفسیر برتری مردان بر زنان تبدیل شد.»

او ترجمه‌ای دقیق و تحت‌اللفظی از این بخش ارائه می‌دهد: «آنگاه یکی از پهلوهای او را برداشت و جای آن را با گوشت پوشاند. سپس خداوند از آنچه از انسان گرفته بود، زنی ساخت.»

شاوِز دیاس توضیح می‌دهد: «بر اساس متن عبری، زن یاور مرد است، نه خدمتکار او.»

او اضافه می‌کند: «معنای کلمه «یاور» در عبری «عِزر» بسیار جالب است.»

«این واژه معمولا یک صفت الهی است. خداوند یاری‌دهنده انسان است. بدون او، زندگی و وجود غیرممکن است. این نقش زن است.»

این مترجم به بخش دیگری نیز توجه می‌کند که می‌گوید زن برای «کنِگدو» آفریده شده است.

این واژه در زبان عبری به معنای «مقابل، همتا، روبه‌رو یا در کنار» است.

او توضیح می‌دهد: «یعنی برای اینکه کسی باشد که روبه‌روی تو، هم‌سطح تو قرار گیرد.»

شاوِز دیاس تاکید می‌کند: «درهیچ بخشی از متن عبری نمی‌توان برتری مرد بر زن یا ضعف و تسلیم زن در برابر مرد را استنباط کرد.»
«حوا»، اثر لوسین لوی-دورمر، هنرمند فرانسوی در سال ۱۸۹۶از دید کریستینا دِ پیزانو، فیلسوف قرون وسطی، این ایده غیرقابل توجیه بود که مرد برتری دارد چون خدا ابتدا آدم را آفرید و سپس حوا را.

او بر این باور بود که قدرت خلق خداوند بهبود یافت، چرا که زن را پس از تجربه آفرینش مرد خلق کرد.

شاوِز دیاس می‌گوید: «کتاب مقدس کتابی باز و قابل تفسیر است.»

او می‌گوید: «کاملا طبیعی است که این متن و متون مشابه آن همچنان خوانندگان را به تفکر وادارند و پرسش‌هایی درباره معنای زندگی، وجود و نقش مرد و زن در رابطه با خود، خداوند، دیگران و جهان برانگیزند.»

او نتیجه می‌گیرد: «حوا شخصیتی نمادین با وجوه متعدد و معانی متنوع برای کشف کردن است. جایگاه او همچنان باید الهام‌بخش مردان و زنان برای پرداختن به مسائل بنیادی و وجودی باشد.»
+2
رأی دهید
-4

نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.