یک زن کاملا برهنه و عریان ترمینال فرودگاه شهر دالاس در امریکا را به هم ریخت

تو ایران هم بارها اتفاق افتاده و حتی روش هم نپوشوندن

حسین چه خبر از رهبر مفعولت؟

پس یعنی در امریکا هم سیستم آخوندی حاکم هست ؟؟؟ که مردمش به نشان اعتراض لخت می‌شن ؟؟؟ عایا بدین گونه است ؟؟؟ ؛)))

اونجا بالاترین مقامش لخت نمیشه برای مفعول بازی ولی درایران امروز ما، بالاترین مقام، قدیما در حمام منصوری لخت میشد و الان هم برای سعید طوسی

سپاس از توجه شما. - راستش از دید کوچک بنده، دو چیز بسیار منفی‌ و بد، همیشه در این زندگی‌ مادی، ریشه‌های کثیف خود را می‌دوانند، و هیچ‌جور هم نمی‌توان آن‌ها را متوقف ساخت؛ ۱) دروغ ۲) شایعه. - دست‌یابی‌ به حقیقت، با وجود این دو عنصر منفی‌، کار بسیار سختی هست. / سلامت باشید ~ وقت خوش ~

درود بر شما و سال نو هم مبارک هموطن عزیز. با شما موافقم دوست عزیز. ولی یک ضرب المثل فارسی داریم که میگه «تا نباشد چیزکی مردم نگویند چیزها» و البته در مورد لواط خامنه ای خیلی ها صحبت کردند و اسم بردند و گفتند که با افرادی که با اون لواط کردند حرف زدند مثل نوروز سبیل یا قدیمی های مشهد یا ایت الله رسا و خواهر زاده های خامنه ای و شوهر خواهرش شیخ علی تهرانی و.... البته نه اینکه من بگم صد در صد مطمئنم ولی به هر حال ادم شک میکنه و نمیشه با اطمینان گفت شایعه است. ایا شما مطمئنی شایعه است؟

طرفدار های زن آزادی هستن این خانم ولی نسخه آمریکایی هستش 🤣🤣🤣

مقدمه؛ با توجه به این‌که، درج پاسخ -با حالت آوردن بازگویش (انتخاب نام کاربر و سپس درج پاسخ در زیر آن)-، سبب کم‌شدن فضای کامنت (از جهت تعداد حروف) می‌شود، پاسخ این کامنت شما را، بدون انتخاب نام کاربری‌تان، در ۶ کامنت پسین‌ام قرار می‌دهم ~

۱) راستش بنده با آن زبانزد «تا نباشد چیزکی مردم نگویند چیزها» به‌طور نسبی‌ موافقم و نه مطلق. - در پاسخ به پرسش شما، مواردی مستند راجع به خودم بگویم، که هیچ "چیزکی" در کار نبوده، اما دیگران "چیز‌ها" را از خود ساختند و به من تهمت زدند. - بیش از سه سال پیش، همسایه‌ی چهاردیواری سه‌اطاقه‌ی کنار چهاردیواری یک‌اطاقه‌ی من -"عمو ساشا"- فوت شد. ایشان خلبان زمان شوروی و پس از آن تا سال ۲۰۰۰ بود، و سپس بازنشست شد. همسر ایشان سال ۲۰۱۴ پس از یک دوران بیماری فوت شد. - مرحوم عمو‌ساشا (الکساندر)، پس از فوت همسر، به مشروب پناه آورد، و از آنجا که هم خلبان هواپیمای بزرگ مسافری، و هم مهارت خلبانی هلیکوپتر را داشت، بالاترین حقوق بازنشستگی زمان خود را می‌گرفت. ایشان عادت داشت تا افرادی را دور خود -برای انجام کارهای خانه‌ همچون تمیز کردن، آشپزی و امثال آن- جمع کند، به بیان دیگر، بنا به عاداتی ارتشی، می‌بایست دستیار داشته باشد (که البته به آن‌ها پولکی هم می‌داد)، دستیاران او، فصل به فصل، تغییر می‌کردند، چون یکی‌شان ساعت مچی شیکی از او دزدید، دیگری از پول خرید ارزاق عمومی‌ کش می‌‌رفت و و و ~ (ادامه ....

۲) در طی‌ یکی‌ دو سال قبل از فوت شدن ایشان، دو دختر ۱۵-۱۶ ساله، که از محله‌ی کناری و خانواده‌هایی‌ نچندان دارا بودند، نقش دستیاران او را ایفا می‌کردند؛ به یکی‌شان پول می‌داد تا قبض آب و برق را ببرد بانک برای پرداخت، به دیگری می‌گفت که برای‌اش غذای گرم درست کند، سپس وقتی‌ دختر اولی‌ از بانک می‌آمد، می‌گفت که خانه را تمیز کند و امثال آن. - توضیح؛ این خانه‌های بتنی‌ زمان شوروی (سال ساخت انتهای دهه‌ی ۷۰ میلادی) ۹ طبقه، ۱۲ طبقه، ۱۶ طبقه هستند، که هر خانه‌ی ۹ طبقه و ۱۲ طبقه، از سه ضلع تشکیل شده، و بین‌ هر دو ضلع، -برای گذر پیاده و سواره-، آرک وجود دارد، و هر خانه‌ی ۹ طبقه و ۱۲ طبقه، از ۱۴ یا ۱۶ ورودی تشکیل شده، - در هر طبقه، دو درب وجود دارد، با نام "تامبور - یعنی هشتی"، که وقتی‌ باز شود، در هر کدام‌اش یک هشتی کوچک هست، که دو درب در آن قرار دارد، در سمت راست هر طبقه، درب هشتی که باز شود، یک درب متعلق به چهار دیواری سه‌اتاقی هست، و درب دیگر متعلق به چهاردیواری دو اتاقی. - در سمت چپ هر طبقه، درب هشتی که باز شود. دو درب است، اولی‌ درب چهاردیواری یک‌اتاقی، دومی‌ درب چهاردیواری سه‌اتاقی ~ (ادامه

۳) من در خانه‌ی ۹ طبقه، طبقه‌ی دوم در چهاردیواری یک‌اتاقی زندگی‌ می‌کنم، و در کنار من، چهاردیواری سه‌اتاقی مرحوم عمو‌ساشا قرار دارد (که پس از فوت او، پسرش آن‌را بازسازی کرد، و همسر و فرزندش در آن گهگاهی زندگی‌ می‌کنند، چون پس از اتمام بازسازی، این کارزار شروع شد، و گاهی‌ می‌روند جایی‌ دیگر گاهی‌ اینجا). و در ضمن این توضیح مهم را نیز باید گفت، که این خانه‌های بتنی‌ زمان شوروی، از جهت صدا دارای عایق صوتی خوبی‌ نیستند، به بیان دیگر، من که وارد هشتی خود می‌شوم، چهاردیواری سه‌اتاقی کنار من، صدا را کامل می‌شنود، و حتا اگر بلند صحبت شود، صدای حرف چهاردیواری کناری، و همچنین از پایین و بالا، می‌تواند شنیده شود - باری، در یکی‌ دو سال پایانی عمر عمو‌ساشا -که این دو دختر ۱۵-۱۶ ساکه کارهای او را انجام می‌دادند-، یکی‌ از همسایه‌های طبقه‌ی اول، وقتی‌ می‌دید که این دو دختر می‌آیند طبقه‌ی دو و وارد هشتی من و عمو‌ساشا می‌شوند، به این نتیجه رسیده بود، که من که از سال ۲۰۱۲ -پس از طلاق- تنها زندگی‌ می‌کنم، حال با این دو دختر دوست شدم و برای خود حرام‌سرا راه انداختم !!! ~ (ادامه ....

۴) این شخص، به دیگر همسایه‌ها نیز زنگ زده بود، که من حرام‌سرا راه انداختم، و این در حالی‌ هست که این دخترها، از جهت سن، هنوز به سن قانونی ۱۸ سال نرسیده ا‌ند، و این خود می‌شود یک جرم (توضیح؛ اینجا هم مثل سایر کشورها، ارتباط با دختر زیر سن ۱۸ سالگی جرم محسوب می‌شود). - باری، در این ورودی ما که یکی‌ از ۱۴ ورودی خانه‌ی محسوب می‌شود، در بین ۳۶ چهاردیواری، یک سری‌شان حرف این انسان تهمت‌زنن و دسیسه‌چی‌ را باور کردند، و یک‌سری‌شان نه. - آن‌دسته‌شان که باور کردند، به همسر و فرزند خود گفتند که دیگر با من سلام نکنند و حتا جلوی من حالت تهاجمی بگیرند، که اکنون به پلیس زنگ می‌زنیم و همه‌ی کارهای زشتی که انجام می‌دهی‌ را گزارش می‌دهیم !!!). - من چند باری مستقیم و غیر‌مستقیم، به این افرادی که گول خورده بودند، گفتم که چرا به من این تهمت را می‌زنید؟!، این دو دختر پیش من نمی‌آیند، می‌توانید از عمو‌ساشا بپرسید، تا به شما بگوید که آن‌ها برای او کار می‌کنند، که اما به حرف من توجه نمی‌کردند. - این‌را نیز بگویم که خود عمو‌ساشا، مثل پدر یا پدربزرگ با این دخترها برخورد داشت، و نه هیچ چیز دیگری. ~ (ادامه ....

۵) همانگونه که در ماجرای مستند بالا گفتم، من بخاطر ذهن آن همسایه‌ی بیمار روحی‌ و همچنین افرای که هم‌فکر با او بر علیه من تهمت‌ها زدند، شدم یک قربانی بی‌گناه، به بیان دیگر، هیچ چیزکی در کار نبود، اما به‌خاطر ذات بد آن همسایه و هم‌فکران او، کوهی از چیزها را بر علیه من ایجاد ساختند. این اولین باری نبود که به من تهمت زده شد، بلکه به عناوینی دیگر نیز تهمت‌ها شنیدم و آبروی‌ام در معرض خطر قرار گرفت. - حتا تا پارسال، از جانب پدر و مادرم، اس‌ام‌اس و نامه الکترونیکی دریافت می‌کردم، که من آدم کثیفی هستم !!!. تا اینکه پارسال کاشف بعمل آمد، که برادر من که دچار اختلال دوقطبی (وام‌گرفته از والدینم) هست، برای این‌که خود را صاحب ارث آن‌ها معرفی‌ کند، به دروغ بارها به والدین می‌گفته که به من زنگ زده!، اما موبایل را دختری روس جواب داده!، و یعنی‌ که من مشغول به زن‌بازی هستم!، تا من را بجلوی والدین خراب کند!. - و این در حالی‌ هست که در زندگی‌ من از پس از طلاق (از ۲۰۱۲ تا کنون)، هیچ‌کس نیست و تنها زندگی‌ می‌کنم. به بیان دیگر، باز هم بدون وجود چیزکی، اذهان مریض چیزها از خود ساختند و تهمت زدند. ~ (ادامه ....

۶) بنده که هیچ عنوان رسمی‌ یا لشگری یا کشوری ندارم و یک فرد معمولی جامعه هستم، بارها دچار قربانی‌شدن به‌خاطر تهمت‌های دیگران شدم، دیگر چه برسد به افرادی که در هر کشوری، دارای مقام هستند، و هرکدام به نوعی، می‌توانند قربانی دسیسه و تهمت از جانب مخالفان‌شان گردندن. - سخن آخر در این رابطه این‌که، بدهی مادی را می‌توان با پول پرداخت کرد، اما هم‌فکر‌شدن با تهمت‌های حاصل از اذهان بیمار و خصمانه و پلید، یعنی بدهکار مینوی و معنوی‌شدن در مقابل آن شخص که قربانی شایعه‌سازان شده. - بدهکاری معنوی را حتا با پول نمی‌توان پرداخت کرد، که بی‌شک، گناهی جبران‌ناپذیر است. باید جزو لشگر خیر و نیکی‌ بود، و نه جز لشگر پلیدی. / پایان این مبحث. - سلامت باشید همگی‌ ~

دوست عزیز اولا ممنونم که وقت گذاشتی و با حوصله و مثال به وضوح توضیح دادی و امیدوارم که دیگر چنین اتفاقاتی برات پیش نیاد ولی اگر به جملات من دقت کنی من نگفتم مطمئنم بلکه گفتم ادم شک میکنه به هر حال بعضی وقتا چیزهایی که گفته میشه دروغ نیست و خیلی مجرمان هم اول متهم هستند تا مدرک و دلیل محکمه پسندی پیدا شود البته ناگفته نماند ادمهایی هم که چیزی را باور میکنند نمیشه گفت انساهایی بدی هستند چه بسا در میان انها ادمهای نارنین و باشخصیت و بامعرفتی باشد و این چیزی کاملا طبیعی است و فرد تصمیم نمیگیرد که قضاوت کند که ایا همسایه من حرمسرا درست کرده یا نه بلکه ذهن ادم خودبه خود این باور را در خود میپذیرد که فلانی این کاره است. و تعدادی هم مثل ذهنیت من به شک می افتند و اگر من همسایه شما بودم و کسی بهم در مورد شما میگفت میگفتم « شاید، ممکنه ....» ولی نه میگفتم نه و نه میگفتم اره.

در مورد خامنه ای هم اگر کسی بگوید مطمئنم شایعه است و واقعیت ندارد من میگذارم پای اینکه ادم ساده ایست.‌ من هر چه از سنم میگذره بیشتر نسبت به ادمها دچار تردید میشم مثلا وقتی صحبت از یک فرد که خیلی ادم خوبی بوده یک نفر بگه فلان مشکل اخلاقی را داره من میگم عه؟ واقعا؟ و نه بر اساس حرف او میگم درسته و نه میگم این ادم غیر ممکنه این کار را بکنه چون محال نیست که انجامش. مثلا اگر فلج بود و نمی توانست راه بره و یه نفر بگه دیشبی رفته خونه همسایه بغلی دزدی کرده اینجا مطمئنم که واقعیت نداره. خلاصه کنم که اون ضرب المثل نه صد درصد درسته که شامل همه کیس ها و موارد بشه و نه اینکه میشه گفت که من اصلا این ضرب المثل را قبول دارم چون خیلی موارد هم هست که مثلا در مورد فردی مردم چیزهای مشکوک دبدن و بعد ثابت شده.‌کافیه در یوتیوب پروندهای جنایی را که زیاد هم هستن گوش کنی.

نظر شما در مورد جمهوری اسلامی و سیاست های ضد مردمی و ظلم به مردم و اینکه مردم خواهان نابودی این رژیم هستند چیست؟ ایا خواهان سقوط این رژیم هستید؟ ایا هیچ یک از اقدامات خامنه ای را تایید میکنید؟ مثلا در مورد هزینه میلیاردها دلار در غزه و جنوب لبنان یمن و عراق سوریه دیگر نقاط جهان.

۱) سپاس برای هر سه کامنت و تحلیل‌هایی‌ که داشتید. - این مساله‌ی باور‌داشتن به وجود مفهوم نسبیت در هر چیزی، تنها راه نزدیک‌شدن به حقیقت و دوری‌جستن از همراهی با جریان‌سازی‌های تهمت‌گونه و دسیسه‌سازانه هست. - در مورد پرسش‌هایی‌ که در کامنت تازه مطرح داشتید، پاسخ این‌که، بنده حدود ۲۲ سال در ایران زندگی‌ کردم، و با وجود این‌که در سال‌های کودکی و نوجوانی و آغاز جوانی‌، بارها قربانی اشتباهات شدید والدینم شدم، اما باز ایستادگی کردم، که اما اگر دست به مهاجرت اجباری نزده بودم، به دست اشتباهات والدینم تا به حال نابود می‌شدم (بخاطر اینکه دایم چوب لای چرخ موفقیت و پیشرفت من می‌زدند، برای همین، تصمیم به دور‌شدن از آن‌ها گرفتم، که اگر نمی‌گرفتم، تا بحال به خاطر کارهای به‌شدت بد آن‌ها، نابود شده بودم)، - بنا به همین دلیل، من از زادگاه اولم که ایران باشد هم دلخور هستم!، که چرا از چنین والدینی متولد شدم!، پس رویدادهای ایران، نه اینکه برای‌ام کاملا مهم نباشند، اما با حس تعصب به آن‌ها نگاه نمی‌کنم!. (ادامه ....

۲) انتقادهایی به سبک سیستم پولیتیکی ایران در داخل و خارج‌اش دارم، اما -چون آن‌جا نیستم-، فکرم را روی آن نمی‌گزارم. - برای نمونه، این‌که سیستم بانکی ایران با جهان تطبیق ندارد، این خیلی‌ بد است. - مورد مهمتر این‌که، با این بذل و بخشش‌هایی‌ که ایران برای دیگر کشورها می‌کند هم مخالف‌ام، اما روی دوم این سکه می‌گوید، که ایران با این بذل و بخشش‌ها، در اصل برای خود، نیروی پروکسی و نیابتی زیر آستین نگه می‌دارد، که این مساله هم خودش بخشی از سیاست است، سیاست و پولیتیک، در جاهایی‌ باید چشم به روی حقیقت ببندد، تا به راز بقا برای خویش دست یابد. - هروقت مردم ایران، دست از برپایی مجالس گریه‌کردن و بت‌پرستی‌ و دیگ و قیمه و شله‌زرد و حلوا برکشیدند، آن‌گاه به‌شکل اتوماتیک، بذل و بخشش از سوی پولیتیک ایران به کشورهایی که نام بردید هم برچیده می‌شود!. - مساله‌ی تئوکراتی در ایران، در بطن حداقل ۸۰-۹۰ درصد مردم قرار دارد. پس برای چیزی که ارزش ندارد، نباید وقت گذاشت.

نه میخوای از ج.ا دفاع کنیم که مرده شور خونه است؟ فسادی که در کشورهای اسلامی و بخصوص ایران هست در هیچ کجای دنیا وجود نداره. همین خانوم لخت کامل هستش 99 درصد مردم نه نگاه میکنند و نه محل میدن بهش انگار وجود نداره و می بینید ملت رد میشوند حتی سرشون رو هم برنمیگردونند یا فرار میکنند ازش. این عکسها رو هم از روی فیلم این طرف گرفتند که احتمالا برای پلیس و گرفتن خسارت از بیمه گرفتند . هرزگی و فساد اخلاقی و فکری اون هستش که واسه دید زدن موی سر و حالا یک مانتوی کوتاه ملت صف میکشند موتور و ماشین و حتی یک عده استخدام میشوند تو خیابونها راه بروند و دید بزنند و مثلا تذکر بدهند. تو ایران چادری هم باشی باد بزنه به چادرت بچسبه برادران و حتی خواهران مذهبی چهار چشمی باید نگاه کنند که از دست ندهند و چشهای هزره و نسل فاسد تربیت شده در این چهل سال هم صف بکشند با دوچرخه و موتور و ماشین که دید بزنند یا سوار کنند. فهمیدن فساد و عوض کردن مفهوم فساد یعنی همین کاری که شماها میکنید. فساد اخلاقی لخت شدن نیست چیزی است که فکر و ذهن افراد است.

فسادی که در کشورهای اسلامی و بخصوص ایران هست در هیچ کجای دنیا وجود نداره. همین خانوم لخت کامل هستش 99 درصد مردم نه نگاه میکنند و نه محل میدن بهش انگار وجود نداره و می بینید ملت رد میشوند حتی سرشون رو هم برنمیگردونند یا فرار میکنند ازش. این عکسها رو هم از روی فیلم این طرف گرفتند که احتمالا برای پلیس و گرفتن خسارت از بیمه گرفتند . هرزگی و فساد اخلاقی و فکری اون هستش که واسه دید زدن موی سر و حالا یک مانتوی کوتاه ملت صف میکشند موتور و ماشین و حتی یک عده استخدام میشوند تو خیابونها راه بروند و دید بزنند و مثلا تذکر بدهند. تو ایران چادری هم باشی باد بزنه به چادرت بچسبه برادران و حتی خواهران مذهبی چهار چشمی باید نگاه کنند که از دست ندهند و چشهای هزره و نسل فاسد تربیت شده در این چهل سال هم صف بکشند با دوچرخه و موتور و ماشین که دید بزنند یا سوار کنند. فهمیدن فساد و عوض کردن مفهوم فساد یعنی همین کاری که شماها میکنید. فساد اخلاقی لخت شدن نیست چیزی است که فکر و ذهن افراد است.

خوب پس نتیجه میگیرم در ایران یکی لخت بشه تا کل خانواده اش دستگیر و میشه ضد حکومت ولی جای دیگه لخت بشوند اگر خسارتی به کسی نزنند کسی کاری نداره و البته لخت شدن در تمام دنیا نشان از اعتراض شدید به چیزی هستش و رسانه ها و نمایندگان مجلس و مردم و مسئولینشون راه میافتند ببینند چی شده و مشکل کجاست و به چه چیزی اعتراض دارند که مجبور شدن لخت بشوند تا اعتراضشون را توجه کنند. ولی در ایران و جمهوری لواط چی؟ دستگیر تجاوز و محرومش میکنند از فعالیت و درس خواندن و کار کردن!!! اعتراضش چی بوده!! هیچی خخخخ

دروغ و شایعه و حقیقت؟ عایا لخت شدن بدتره یا دزدی از اموال عمومی و اختلاس از عوامل مردم توسط امام جمعه و اقوام و پسران و عروسها و. گند کاری های چندتا امام جمعه و نماینده ولایت فقیه و مسئولین حکومت و قاضی ها درآمد آیا اتفاقی افتاد؟ جای گناهان را عوض نکنید حداقل شماها در این موضوع هیچ جایی برای دفاع ندارید چه در ایران چه در خارج از ایران چون نظام حکومتی ایران در همه زمینه ها فاسدتر از تمام نظامهای عالم هستش و همش با دلیل و مدرک قطعی هستش. شما اگر نظام مقدسی بودید مردان و زنانی تربیت میکردید که خودشان با اختیار خودشان تقوا داشتند و بهترین رفتارها را بروز میدادند وگرنه با چوب و چماق و اعدام و . هر حکومتی میتونه بگه انجام دادم ولی فساد اصلی در مغز و روح انسانهاست نه در ظاهر و لباس آنها پس فسادی که امروز در عبا و عمامه و ریش و تسبیح و نماز و روزه و سایر ظواهر هستش در لختی و بی حجابی نیست امروز نمادهای فساد برای مردم تغییر کردند چون به چشم دیدند که فساد و حرامخواری و دزدی و اختلاس و. از کجاها نشات میگیره.

سوالی که مرا کنجکاو کرده از شما هموطن دوست داشتنی، شما موافق سرنگونی رژیم و جایگزینی رژیمی دموکراتیک هستید؟ البته من کاملا موافقم با شما ولی ان پراکسی ها برای مردم ایران منفعتی ندارد جز ضرر و هدر رفتن پولشان و نفعش قرار بود برای کارتی برای رژیم باشد در برابر دشمنانی مثل اسرائیل که البته دیدیم برای رژیم هم سودی نداشت و بیشتر رژیم تحقیر شد و اکثر مردم ایران هم خوشحال شدند

هموطن عزیز یک دوربین کوچک در چشمی در بزار و رفت و آمد دخترها را ثبت کن بعد که یک مدت به اندازه کافی مدرک جمع کردی حال آن همسایه فضول را جای بیاور.

پاسخ به دو کامنتی که خطاب به بنده نوشتید؛ - البته خودتان بهتر در جریان هستید که آن کامنت اولم را، با حالت طنز‌گونه نوشته بودم، چون بهتر در جریان هستید که در ایران، مردم همیشه (چه زمان قبل از ۵۷ و چه بعد از آن تا کنون [و شاید تا همیشه!])، هر مساله‌ای رو سیاسی می‌کنن!، یعنی هر چیزی که پیش بیاد رو ربط می‌دن به سیاست!، که این خودش واقعا از دیدگاه منطق، ماجرایی بسیار فکاهی و حتا خنده‌دار هست.

۱) سپاس از لطف شما. - بنده در دو کامنت آخرم که خدمت شما نوشتم، عرض کردم که؛ ۱) روادید و اتفاقات ایران، نه اینکه برای‌ام مهم نباشند، اما چون بخاطر والدینم و این‌که در چنین خانواده‌ای کارشکن بزرگ شدم، پس وقتی‌ سال ۲۰۰۲ به اینجا مهاجرت کردم، دیگر به مسایلی چون رژیم یا تغیییر و امثال آن فکر نمی‌کنم، چون من برای سفری کاری یا توریستی به اینجا نیامدم، بلکه از زادگاه اول‌م -به‌خاطر عذاب‌هایی‌ که والدینم آشکارا به من رساندند- دلخور شدم! و دل کندم!. پس چه آخوند چه شاه چه آدم فضایی و امثال آن آنجا در راس باشد، هیچ منفعت مادی یا معنوی برای من ندارد، چون من تا به امروز ۲۳ سال هست که آنجا نیستم، و به همان نسبت، سبک فکری و زندگی‌ام نیز از سبک ایرانی خیلی‌ خیلی‌ دور شده. ~ (ادامه ....

۲) همچنین عرض کردم که، ۸۰-۹۰ درصد مردم ایران، متعصب مذهبی‌ هستند، و این تئوکراتی، در بطن خود مردم ایران هست، پس جایی‌ که این دین تحمیلی در تمام وجود ایرانیان هک و نهادینه شده، هیچ‌گاه دموکراتی نمی‌تواند کامل به انجام برسد. - در پاسخ به جمله‌ی درستی‌ که گفتید؛ "ان پراکسی‌ها برای مردم ایران منفعتی ندارد" - خب کاملا مشخص هست که هر رژیمی‌ و حکومتی، به بقای خود فکر می‌کند، و نه صد درصد برای مردم.

سپاس از توجه و راه‌کار کاراگاهی شما ؛) - همانگونه که در مجموعه ۶ کامنت بالا توضیح دادم، آن دخترها و تهمت داشتن حرمسرای من از جانب آن همسایه‌ی بیمار‌روحی‌، در دو سه سال آخر حیات عمو‌سشا وجود داشت (۲۰۱۸ تا انتهای ۲۰۲۰)، - به بیان دیگر، وقتی‌ عمو‌ساشا فوت شد (۱۶.۱۲.۲۰۲۰)، بعدش خانه رسید به پسرش که از من ۷-۸ سال بزرگ‌تر است، و ایشان از آمدن آن دو دختر -به چهاردیواری ارث‌رسیده به ایشان- خودداری کرد. - البته مادر یکی‌ از دخترها، چند بار آمد و گفت که دختر من اینجا کلفتی کرده و باید پولی‌ بدید، اما پسر عمو‌ساشا گفت که بابام پول به اینها می‌داده و هیچ بدهی ما به شما نداریم (که کاملا هم درست گفت)، و قضیه دیگه تمام شد.

درود دوست عزیز.‌ برای من سختع باورش که شما از جامعه ایران این روزها خبر نداشته باشی و باید بدانی نود درصد مردم ایران حتی در اوایل انقلاب که مردم دنبال اسلام نبودند، شاید حداکثر ان زمان بشه گفت هشتاد درصد ولی الان در جامعه کاملا تغییر کرده ان هم در حد دگرگونی بسیار شدید و مردم به صراحت ریشه مشکلات را اسلام میدانند جالبه من فکر میکردم که فقط نسل جدید از دین زده شدند ولی میبینم حتی افراد سن بالا هم در میانشان افرادی که از دین بد میگن زیاده و علتش هم اگاهی مردم از اصل دین به مدد مطالعه و اینتزنت و‌ ماهواره و همچنین وضعیتی که رژیم دینی اخوندی برای ایران به ارمغان اورده. تا چند سال پیش، یک زن، برتری مرد به زن در حق طلاق و ولایت مرد بر فرزند و غیره را میپذیرفت یا حجاب را ولی الان میگن این دین را من قبول ندارم با این قوانین و که چند همسری در کتاب اسمانی اش اورده. این چیزها را من زیاد از اشنایان و دوستان شنیدم در بحث های خانوادگی و دوستانه و شبکه های اجتماعی هک پر است از این بحثها.‌ مطمینم هر چی جمهوری اسلامی بیشتر بمونه از تعداد دینداران کاسته میشه

سپاس برای توضیحاتی‌ که نوشتید. - باور بفرمایید که اطلاعات من درباره فضای اجتماعی و مردمی ایران از دو دهه‌ی پیش تا کنون، فقط به برکت لینک‌ها و اخبار بازنشر‌شده در این سایت محترم ایرانین‌یو‌کا می‌باشد. - البته در زمینه‌ی امور هنر و فیلم و سینما در ایران، دورادور همچنان در جریان هستم، که اما چون امور هنری در ایران (مثل همه جای دنیا) اکنون ضعیف شده، اکنون دیگر کمتر آن‌را دنبال می‌کنم. - چند روز پیش، فیلم "زودپز" رو دیدم، که ساختار سینمایی بسیار خوبی‌ داره. جای تبریک به رامبد جوان (کارگردان) و بازیگران‌ش داره. خنده‌دار هست و ارزش یک‌بار دیدن رو داره. برای اولین‌بار از بازی نوید محمد‌زاده خوشم آمد. / - بنده به‌روسی همیشه یک زبانزدی رو از خودم به دیگران می‌گم، که اکنون این‌جا هم خدمت شما عرض می‌کنم؛ ذهن انسان همچون ظرف میوه‌خوری‌ می‌باشد، که این ظرف رو ما می‌توانیم با میوه و خوراکی‌های مفید پر کنیم، و یا می‌تونیم با سنگ و آجر پر کنیم. - امور سیاسی، زودگذر و نامرد هستن، پس می‌شن سنگ برای ظرف ذهن ما. / - سلامت باشید ~ وقت خوش ~