رادیو فرانسه: هیمن بایزیدپور :"جمهوری اسلامی خود را برای یک درگیری نظامی محدود با آمریکا آماده کرده است به این امید که در سایه جنگ مشکلات داخلی کشور در اثر سرکوب به حاشیه رانده شوند. وضعیت جمهوری اسلامی چنان به هم ریخته است که رهبران آن خوب میدانند که هیچ چیز برای عرضه کردن بر سر میز مذاکره ندارند. در مذاکره خامنهای باید همه چیزش را بدهد. صحبتهای اوگویای سردرگمی جمهوری اسلامی از اتخاذ یک تصمیم فکرشده است. مسئله اصلی جمهوری اسلامی فقط زنده ماندن است..."
اظهارات جدید علی خامنهای و دیگر مقامات جمهوری اسلامی صریحاً نشان میدهند که حکومت ایران چنانکه عباس عراقچی، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی، گفت خود را برای سالی دشوار و پیچیده و مشخصاً برای جنگ با آمریکا و اسرائیل آماده کرده است.
آیا حقیقتاً حکومت ایران و شخص رهبر جمهوری اسلامی جنگ را به مذاکره با دولت کنونی آمریکا ترجیح می دهد و اگر آری چرا؟
در پاسخ به این پرسش و پرسشهای دیگر، هیمن بایزیدپور، روزنامهنگار و تحلیلگر مسائل ایران، از جمله گفته است :
"علی خامنهای در واقع خیلی دوپهلو صحبت کرد : او بار دیگر گفت که جمهوری اسلامی ایران ارتباطی با حوثیها ندارد و اساساً فاقد نیروی نیابتی است و در جای دیگری از اظهاراتش لحنی تهدیدآمیز به کار گرفت و حرفها و هشدارهای همیشگی خود را علیه آمریکا تکرار کرد. به گمان من جمهوری اسلامی خود را برای یک درگیری نظامی محدود آماده کرده است. به گمان علی خامنهای اگر آمریکا و اسرائیل قصد اقدام نظامی علیه جمهوری اسلامی را داشته باشند، اقدام آنها محدود و غیردامنهدار خواهد بود به ویژه این که از نظر جمهوری اسلامی مسائل و مشکلات داخلی کشور زیر سایه چنین جنگی فراموش شده یا به حاشیه خواهند رفت. ارزیابی جمهوری اسلامی این است که آمریکا وارد یک جدال گسترده و طولانی مدت با جمهوری اسلامی ایران نخواهد شد.
اما، به نظر من، وضعیت جمهوری اسلامی چنان وخیم و به هم ریخته است که رهبران آن خوب میدانند که هیچ چیز برای عرضه کردن بر سر میز مذاکره ندارند. آنان هیچ کارت برندهای ندارند که بتوانند به یاری آن در مذاکره چانه بزنند و در قبال امتیارهایی که میدهند چیزی دریافت کنند. اگر زمانی خامنهای می توانست بگوید "نه جنگ نه مذاکره" امروز تنها گزینه او "یا جنگ یا تسلیم" است.
در مذاکره خامنهای باید همه چیزش را بدهد بدون آن که چیزی به دست بیاورد. او میداند که اگر مذاکره کند، ترامپ به مسئله هستهای ایران بسنده نخواهد کرد، او خیلی چیزهای دیگر از جمله از میان رفتن نیروهای نیابتی ایران را طلب خواهد کرد. اشاره مجدد خامنهای به نیابتیهای حکومت اسلامی بی دلیل نیست. این که او مدعی است که جمهوری اسلامی نیروی نیابتی نداشته و ندارد از سر تصادف نیست. با این حال، جمهوری اسلامی نمیتواند از این دست مسائل که اهرم فشار او بودهاند به راحتی چشم بپوشد.
به این خاطر است شاید که خامنهای گزینه جنگ با آمریکا را نهایتاً به مذاکره با آمریکا ترجیح میدهد به این امید که جنگ با آمریکا دامنهدار نخواهد بود. او خیال میکند که تأسیسات اتمی ایران در سراسر کشور پراکنده و بعضاً در اعماق زمین پنهان هستند و در نتیجه بمباران آنها کار سادهای نخواهد بود. حکومت ایران حتا امیدوار است که بتواند بمرور نیروهای نیابتی خود را بازسازی کند. این که در این کار موفق خواهد بود یا نه موضوع دیگری است. برای نمونه، اسماعیل قاآنی در سفر دیروزش به عراق به شبه نظامیان عراقی وابسته به تهران گفت که در حال حاضر از انجام هر گونه عملیاتی خودداری کنند. معنای این حرف این است که اولویت جمهوری اسلامی در حال حاضر حفظ باقیمانده نیروهای نیابتی اش است. جمهوری اسلامی اکنون در موضع دفاعی است و میخواهد قوایی را که برایش باقی مانده حفظ کند و به مرور و در صورتی که زمان کافی داشته باشد مجدداً آنها را بازسازی کرده و گسترش دهد و به این ترتیب موضع از دست رفتهه خود را در منطقه بازیابد.
در واقع، گزینهها و انتخابهای جمهوری اسلامی همگی گزینههایی نیستند که منافع آن را تأمین کنند. انتخاب های آن در سردرگمی محض صورت میگیرند. صحبتهای خامنهای به تنهایی گویای این سردرگمی و ناتوانی جمهوری اسلامی از اتخاذ یک تصمیم فکرشده است. جمهوری اسلامی تمام کارتهای خود را از دست داده و مسئله اصلی اش فقط زنده ماندن است. زنده ماندن در چهار سال آینده ولو به بهای یک جنگ محدود در خارج، سرکوب مردم در داخل و ایجاد بحرانهای تازه تا از این طریق بتواند صرفاً موجودیت خود را برای مدت دیگری حفظ کند. جمهوری اسلامی نظامی است که در بحرانهای موجود بحرانهای تازهتری می آفریند تا از این طریق بحرانهای اصلی فراموش شده یا به حاشیه رانده شوند.
اما مهمتر از مسئله جنگ با آمریکا، مسئله بحرانهای اجتماعی، اقتصادی و زیستمحیطی کشور است که برای جمهوری اسلامی ایران بسیار پرهزینهتر و دشوارتر از مثلاً حمله نظامی خارجی هستند. نگرانی رهبران جمهوری اسلامی از وضعیت داخل کشور است نه خارج از کشور. هیچ شکی نیست که بحرانهای اقتصادی ایران در سال جدید عمیقتر و شدیدتر خواهند شد. اما، بحرانهای داخلی فقط به مسائل اقتصادی محدود نمیشوند. برخی از آنان نظیر بحران آب قابلیت آن را دارند که به انفجارهای بزرگ اجتماعی تبدیل شوند. برای نمونه، سدهای بزرگ تهران با هجده و نوزده میلیون نفر جمعیت فقط ده درصد ظرفیت خود ذخیره آب دارند.
در جریان جنبش مهسا/ژینا، مردم ایران تجارب مبارزاتی بسیار با ارزشی کسب کردند و میتوانند از آنها در روزها و ماههای آینده استفاده کنند، بگذریم از این که جنبش اجتماعی ایران همچنان دارای خللهایی است که برطرف نشدهاند و برخی از آنها مربوط به مسئله رهبری و شکاف ها و اختلافاتی است که میان لایههای مختلف اپوزیسیون وجود دارد.
+21
رأی دهید
-1
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.