خواستگار با شنیدن جواب منفی، دختر و مادر او را کشت

ایران وایر: بر اساس اطلاعات رسیده به ایران‌وایر مرد جوان ۳۵ ساله‌ای روز یک‌شنبه ۱۹ اسفندماه ۱۴۰۳ بعد از شنیدن جواب نه در خواستگاری از دختر دلخواهش او و مادر دختر را با شلیک گلوله کلت به قتل رساند و بعد از آن به زندگی خود پایان داد.

منبع مطلعی که با ایران‌وایر گفتگو کرده می‌گوید این حادثه در شهر چرمهین از توابع شهرستان لنجان استان اصفهان رخ داده است.

او در شرح این اتفاق می‌گوید: «حمیدرضا جعفریان که به سلمان مشهور بود از ۱۵ سال پیش عاشق دختری به نام «زهرا رفیعی بود. اما خانواده دختر به دلیل اینکه این مرد و خانواده‌اش در شهر به عنوان افرادی شر و اهل دعوا مشهور بودند با این ازدواج مخالف بودند.»

به گفته این منبع آگاه زهرا هفت سال قبل یا مردی دیگر ازدواج کرده و برای زندگی به یکی از روستاهای مجاور می‌رود اما به دلیل اینکه بچه‌دار نشده همسرش او را طلاق می‌دهد: «سلمان که همچنان مجرد بود بعد از این اتفاق دوباره زهرا را از پدر و مادرش خواستگاری می‌کند. آقای رفیعی پدر زهرا مردی ساده و مذهبی و انسانی بسیار آرامی است. در این شرایط بعد از گفتگو با دخترش به سلمان جواب مثبت می‌دهند اما بعد از مدت کوتاهی نامزدی زهرا به خانواده‌اش می‌گوید این مرد حالت عادی ندارد و بسیار پرخاشگر و عصبی است و من را می‌ترساند در نتیجه نامزدی را به هم می‌زند.»

روز یکشنبه ۱۹ اسفندماه ۱۴۰۳ حمیدرضا جعفریان مشهور به سلمان به خانه خانواده رفیعی رفته و بعد از پذیرایی اولیه شروع به دعوا می‌کند و می‌گوید به چه علت نامزدی را با من به هم زده است.

منبع آگاهی که با ایران‌وایر گفتگو کرده است می‌گوید خواهر بزرگتر زهرا همراه دو فرزند کوچکش در خانه پدر و مادرش بوده. پدرش وقتی می‌بیند دعوا و سر و صدا بالا گرفته او و بچه‌ها را به منزلشان که یک خیابان با آن‌ها فاصله داشته می‌برد و وقتی برمی‌گردد  می‌بیند سلمان با کلت کمری و صدا خفه کن ، همسر حدودا ۵۰ ساله اش به نام شهین ابن علی و دخترش زهرا را به قتل رسانده و خودش را هم کشته است.»
به گفته این فرد آگاه وقوع این جنایت در شهر کوچک چرمهین که بافتی سنتی و مذهبی دارد رعب و وحشت بسیاری به پا کرده و تحقیقات پلیس دراین‌باره ادامه دارد.

شنیدن جواب رد در خواستگاری از سوی مردان بسیاری در سال گذشته به دلیلی برای قتل و از میان برداشتن زنان بدل شد.

دی‌ماه ۱۴۰۳  «غزاله حدودی» زنی که به دلیل نه گفتن به درخواست ازدواج از سوی یک مرد سوزانده شده بود در بیمارستان کوثر سنندج جان خود را بر اثر جراحات ناشی از سوختگی درگذشت.

این زن جوان دو سال پس از جدایی از همسرش در شهر نایسر در نزدیکی سنندج در محل کار خود توسط مردی که خواهان ازدواج با او بود اما درخواستش توسط غزاله رد شده بوده به آتش کشیده شد.

شامگاه پنجشنبه ۱آذر۱۴۰۳،‌ ایران‌وایر از قتل سه شهروند ازجمله دو زن در روستای ولاغوز، از توابع  کردکوی واقع در استان گلستان، با شلیک اسلحه شکاری مطلع شد.

منابع ایران‌وایر هویت دو زن کشته شده به دست متهم به قتل را «زهرا مقدم» و «غنچه رسولی» احراز کرده و تایید کرده‌اند که همسر سال‌خورده غنچه رسولی به نام «خیراله رسولی» نیز، در جریان این تیراندازی کشته شده است.

یک منبع آگاه به ایران‌وایر گفت: «مردی که زهرا مقدم و دو شهروند دیگر را در این روستا به قتل رسانده، خواهان ازدواج با او بوده و چون پاسخ منفی به این درخواست شنیده، با اسلحه شکاری به محل زندگی خانم مقدم رفته و باتوجه به اینکه روستا کوچک است و همه همدیگر را می‌شناسند، وارد خانه او شده و به‌شکلی فجیع با شلیک از فاصله نزدیک با اسلحه شکاری او را کشته است.»

زن ۳۱ ساله‌ دیگری  به نام «شیوا دلیری»، اهل و ساکن محله یخچال‌سازی رشت، در تاریخ ۱۰مهر۱۴۰۳ به‌دلیل «پاسخ رد به درخواست خواستگاری یک فرد»، توسط او به قتل رسید. به‌ گفته منابع آگاه، شیوا دلیری و مادرش صاحب یک بوتیک لباس بودند و قتل او توسط خواستگاری که شیوا به او پاسخ رد داده بود، توسط سلاح سرد صورت گرفته است.

«مهدیه باوقار (شهره)»، ۳۴ ساله و اهل بندرعباس نیز در مرداد سال جاری به‌دلایل مشابهی به قتل رسید. به گفته منابع آگاه، شهره باوقار یک سال بود که از همسرش جدا شده بود. او دوازده سال قبل با پسرخاله‌ خود ازدواج کرده بود و بعد از جدایی از او، همراه با دو فرزندش زندگی می‌کرد.

یک منبع آگاه به ایران‌وایر گفته است که: «شهره چند سالی بود که شب‌ها در بازار بندرعباس بدلیجات می‌فروخت. دستفروش بود و زندگی سختی داشت. با مرد ۵۵ ساله‌ای آشنا شده بود که او را برای پذیرش ازدواج تحت فشار می‌گذاشت. به او گفته بود که اگر با من ازدواج کنی برایت مغازه می‌خرم، اما شهره تمایلی به ازدواج نداشت و به‌دلیل ایجاد مزاحمت در محل کار از او شکایت کرده بود. شب حادثه هم بعد از چند بار درگیری لفظی و حضور پلیس در محل، مرد خواهان ازدواج متواری شد، اما با خلوت شدن بازار و رفتن پلیس، با تیغ موکت‌بر به محل کار شهره بازگشت و او را از ناحیه گردن زخمی کرد. او بعد از این اقدام به خودزنی هم کرد، اما جان سالم به در برد، ولی زخم گردن شهره کاری بود و او در بیمارستان جان خود را از دست داد.»
+4
رأی دهید
-19

  • قدیمی ترین ها
  • جدیدترین ها
  • بهترین ها
  • بدترین ها
  • دیدگاه خوانندگان
    ۲۵
    راستگوی بی طرفدار - سالزبورگ، اتریش
    این یک حالتی از جنون است و دلیل آن فشارهای عصبی در جامعه است که عکس العملهای غیرعادی و بسیار شدید را به همراه دارد. نمونه مذهبی آن اینها انتحاریها، حزب اللهی ها،
    5
    19
    شنبه ۲۵ اسفند ۱۴۰۳ - ۱۱:۴۸
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۵۱
    siavashbrmd - بلفاست، ایرلند
    دوران باشکوه پهلوی یه دوران کاملا اتفاقی و‌شانسی بود وگرنه ما مردم غارنشینی هستیم که روی انسان‌های نخستین رو هم‌سفید کردیم. نه فقط بخاطر این خبر بلکه در تمام مسایل روزمره هم همینیم
    9
    27
    شنبه ۲۵ اسفند ۱۴۰۳ - ۱۱:۴۹
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۴۵
    Momijii - توکیو، ژاپن
    مردیکه عوضی و وحشی !! روح این مادر و دختر شاد ! حالا برای مراسم خاکسپاری می برنشون کربلا ؟؟
    4
    19
    شنبه ۲۵ اسفند ۱۴۰۳ - ۱۲:۱۴
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۶۴
    چلیپا - جزایرسلیمان، جزایر سلیمان
    siavashbrmd - بلفاست، ایرلند
    اجدادت غارنشین بودن.ب بقیه توهین نکن.اون خاندان پخملوی بودن که هیچچیشون به ایرانی شبیه نبود.تمام زندگیشون حتا ناهاروشام از خارج بود.فقت شانس که اون خاعن داشت.اینکه اونموقه زندگیای ملت که هفتاددرصصد روستاهی بود ساده تر بود.من شستوچهارسال.خیلی چیزادیدم ازاونموقه.بمن.بما دروغ نگو.چ تموم عمر استیک ودسرفرانسوی بخوری.چ تموم عمر نون خشک.یروزی باید بری زیره خاک.پس دروغ براچی?
    9
    6
    شنبه ۲۵ اسفند ۱۴۰۳ - ۱۴:۰۶
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۶۴
    Sabokbalam - کالیفورنیا، ایالات متحده امریکا
    هوس کردم برم خواستگاری فاطی!
    1
    2
    شنبه ۲۵ اسفند ۱۴۰۳ - ۱۴:۳۱
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    نظر شما چیست؟
    جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.