بی بی سی: زنانی که کیوان اماموردی را به تجاوز سریالی متهم کرده و او را در ایران به دادگاه کشیدهاند، خود را ورای قربانی تجاوز میبینند.
این جملات را به نوعی از همه شاکیان پرونده کیوان اماموردی که با آنها مصاحبه کردهام، شنیدهام: «در تمامی جلسات دادگاه، خانواده کیوان اماموردی همراه او بودند و از او حمایت و حتی استقبال میکردند ولی هیچ کس از سمت ما در دادگاه برای حمایتمان نبود، ما حتی به خانوادههایمان هم نگفته بودیم.»
وقتی محاکمه کیوان اماموردی، دانشجوی سابق دانشگاه تهران که متهم به بیهوش کردن و تجاوز به دهها زن است، در دادگاه انقلاب آغاز شد، چشمان شاکیان پرونده و بسیاری از زنان ایرانی به روند این دادرسی تاریخی دوخته شده بود.
پروندهای که بسیاری امید داشتند باعث شود دیگر قربانیان آزار و خشونت جنسی جلو بیایند و سکوتشان را بشکنند و روایت قربانیان نیز در ایران جدیتر گرفته شود و روند دادرسی را برای بازماندگان خشونت و آزار جنسی آسانتر کند.
در تابستان ۱۳۹۹ کیوان اماموردی، فارغالتحصیل رشته باستانشناسی دانشگاه تهران، در پی انتشار دهها مورد اتهام تجاوز و آزار جنسی که زنان جوان در شبکههای اجتماعی مطرح کردند، دستگیر و در دادگاه انقلاب به اتهام افساد فیالارض محاکمه و به اعدام محکوم شد.
آقای اماموردی موضوع آزار و اذیت جنسی را منکر شده و گفته است که بعضی از شاکیان را نمیشناسد.
مهدی حجتی، وکیل کیوان اماموردی، در مصاحبه با رسانههای داخلی ایران گفته است که رسانهای شدن این پرونده باعث صدور حکم اعدام شده بود. در سال ۱۴۰۲ اماموردی از اتهام افساد فیالارض تبرئه شد و پروندهاش در خصوص اتهام تجاوز به عنف به دادگاه کیفری تهران ارسال شد.
در ۱۵ آذر ۱۴۰۳ او بعد از تفهیم اتهام از سوی دادگاه کیفری، با قید وثیقه بیست میلیارد تومانی آزاد شد. کیوان اماموردی این روزها آزاد و منتظر تشکیل دادگاه است.
اما چگونه ماجرا به اینجا رسیده و بر زنانی که شاکیان این پرونده هستند، چه رفته و میرود؟ سکوت اولیه در طول تاریخ و نه تنها در ایران، شرم یکی از عناصر اصلی بوده که باعث شده قربانیان آزار جنسی سکوت کنند. تابو بودن سکس به ویژه برای زنان و باورهای نادرست درباره عاملیت جنسی زنان و موضوع رضایت در رابطه جنسی، شکستن سکوت را برای قربانیان تجاوز پرهزینه کرده است.
در کنار شرم، ترس نیز به این سکوت دامن میزند. بسیاری از بازماندگان تجاوز و آزار جنسی از ترس اینکه حرفشان باور نشود یا نتوانند متهم را در دادگاه محکوم کنند ترجیح میدهند که سکوت خود را نشکنند. در خیلی از موارد بازماندگان، نگران انتقامجویی آزارگر یا پخش تصاویرشان در فضای آنلاین هم هستند.
همین سکوت، مانع دادرسی شده و به نوعی، برای آزارگران جنسی مصونیت ایجاد کرده است. در واقع به زبان ساده میتوان گفت که آزارگران با فرض بر اینکه قربانیانشان سکوت میکنند به آزارگری ادامه میدهند. برای همین است که در چند سال اخیر و با اوج گرفتن جنبش «من هم» این شکستن سکوت بازماندگان آزار جنسی توجه زیادی را در جهان جلب کرده است.
اما زنانی که کیوان اماموردی را متهم به تجاوز کردهاند از ابتدا سکوت خود را نشکستند و بعضی از آنها حدود ده سال سکوت کرده بودند.
«برای چند ماه خودم را سرزنش میکردم! خودم را نکوهش میکردم که چرا با یک لیوان شراب از حال رفتهام و چرا اینقدر بیجنبه بودم!»
واکنش اولیه زنانی که با آنها صحبت کردم، اکثرا سرزنش و نکوهش خود بوده است، در واقع آنها پیامهایی را که سالها از سوی جامعه درباره بازماندگان خشونت جنسی دریافت کرده بودند را درون خود بازگو میکردند؛ شرمی که نسل اندر نسل در آنها درونی شده است.
همین شرم و نکوهش درونی مانع پرسشگری آنها از متهم هم شده بود. هیچ یک از آنها به متهم واکنش مستقیم نشان نداده بودند.
فتانه، یکی از شاکیان پرونده است و میگوید ترکیبی از عدم آگاهی درباره مقوله رضایت در رابطه جنسی و «زنستیزی درونی شده» باعث سکوت اولیه او شده بود: «خودم را سرزنش میکردم چون با اینکه هیچ چیزی از آن رابطه یادم نمیآمد فکر میکردم خودم را راحت در اختیار او قرار دادهام و برای همین از ارزشم کم شده است.»
یکی دیگر از شاکیان پرونده مریم است. او میگوید که به دلیل ترس به مدت پنج ماه سکوت کرده بود: «میترسیدم که خانوادهام بفهمند چون قطعا میدانستم که من را نکوهش میکنند و حمایت نخواهند کرد. آنها قطعا میگفتند که چرا رفتم و چرا آنجا بودم و خب نمیخواستم در آن شرایط قرار بگیرم.»
بهناز هم یکی از شاکیان پرونده است که اتهاماتی علیه کیوان اماموردی عنوان کرده که به بیش از ده سال پیش برمیگردد و تنها شاکی پرونده است که از همان ابتدا با دو نفر از دوستانش درباره این اتهامات صحبت کرده بود: «واکنششان در حد این بود که: آهان! و بعد هم حرف دیگری نزدند.»
به گفته بهناز همین واکنش باعث شد که به جای پیگیری موضوع، فقط سعی کند آن را فراموش کند. تصویر دست مردی که دست زنی را محکم گرفته و بخشی از موی زن که روی تخت خوابیده دیده می شود
اما شرم درونی شده، فرهنگ نکوهش قربانی و فرهنگی که زنان را بر اساس بکارت آنها ارزشگذاری میکند، تنها موانع شکستن سکوت بازماندگان خشونت جنسی نیستند. من با چهار نفر از پنج شاکی پرونده صحبت کردم و هیچ یک از آنها به ذهنشان خطور نکرده بود که دست به اقدام قانونی بزنند و مثلا به پلیس مراجعه کنند.
وقتی از فتانه پرسیدم چرا به مدت دو سال به فکر اقدام قانونی نیافتاده بود، گفت که اولین دلیلش این بود که او مدارک کافی برای اثبات ادعایش نداشت ولی دلیل اصلی دیگر این بود که: «میترسیدم بروم و بگویم که رفتم خانه یک مرد و شراب نوشیدم. چه کسی حرف من را باور خواهد کرد که بعد از آن هر اتفاقی افتاده با اختیار من نبوده؟»
او میگوید که در ذهنش مدام پیامی بازپخش میشده که طی سالها از جامعه دریافت کرده بوده: «حالا یک اتفاقی افتاده، بزرگش نکن!»
یکی دیگر از شاکیان که در این گزارش او را «ستاره» مینامم درباره گزارش ندادن به پلیس گفت: «بعد از آن اتفاق اصلا فکر نمیکردم که کاری از دستم بر بیاید و بتوانم به جایی یا کسی شکایت کنم. اصلا فکر نمیکردم که کسی حرفم را باور کند.»
بسیاری از حقوقدانان و فعالان برابری جنسیتی بر این باورند که در قانون مجازات اسلامی، قانونگذار اولویت جرمانگاری را بر محرمیت طرفین قرار میدهد و نه بر مسئله رضایت. سمانه سوادی حقوقدان و کنشگر برابری جنسیتی میگوید در سیستم حقوقی جمهوری اسلامی، رابطه بدون علقه زوجیت جرم است که از آن به عنوان زنا یاد میشود و «رابطه بدون علقه زوجیت و به اجبار، زنای به عنف است. یعنی اساسا قانونگذار در جمهوری اسلامی مفهوم رضایت را به تنهایی معتبر نمیشناسد و میزان تشخیص جرم بودن، عقد بودن یا نبودن افراد است. » بر همین اساس است که در قانون جمهوریاسلامی تجاوز در بستر ازدواج به رسمیت شناخته نمیشود.
در کشوری که قوانین محدود کنندهای در ارتباط با رابطه با جنس مخالف و رابطه جنسی بدون ازدواج وجود دارد، بازماندگان تجاوز و آزارجنسی در بسیاری از شرایط، شکایت و دادرسی قانونی را قابل دسترس نمیبینند.
براساس ماده ۶۳۷ قانون مجازات اسلامی اگر زن و مردی بدون عقد و ازدواج مرتکب روابط نامشروع یا عمل منافی عفت غیر از زنا، از قبیل بوسیدن یا با هم خوابیدن و همبستر شدن بدون دخول شوند، به مجازات تا ۹۹ ضربه شلاق محکوم خواهند شد.
در قانون مجازات اسلامی رابطه جنسی همراه با دخول بدون ازدواج، زنا نامیده میشود و مجازات آن صد ضربه شلاق است.
بر اساس این قانون، ایجاد رابطه نامشروع با اکراه و عنف به مجازات فردی میانجامد که با زور رابطه نامشروع را برقرار کرده و در صورت زنای به عنف که همان تجاوز است، زانی اعدام میشود. اما اثبات اکراه به ویژه در موارد تجاوز جنسی که لزوما با خشونت فیزیکی همراه نبوده کار راحتی نیست و در بسیاری موارد حتی غیرممکن است. شکستن سکوت، دگردیسی قربانی به دادخواه سکوت، بازماندگان خشونت جنسی را در پیله قربانی نگه میدارد. اما یک روز در سال ۱۳۹۹ اتفاقی در شبکه اجتماعی توییتر (که حالا ایکس نامیده میشود) افتاد که مسیر زندگی تمام این زنان را تغییر داد.
کاربری به نام «ویزویزی»، کیوان اماموردی را در یک رشته توییت متهم کرد که او را «با یک نوشیدنی، نیمه بیهوش و به او تجاوز کرده است.» این رشته توییت بارها همرسانی شد و طولی نکشید که دهها کاربر با هویتهای ناشناس، اتهامات مشابهی را به کیوان اماموردی وارد کردند. یک توییت، سد سکوت را شکست و موجی از روایتها جریان پیدا کرد.
مریم که تنها پنج ماه قبل از این توییت با کیوان اماموردی ملاقات کرده بود به من گفت: «پنج ماه جرات نکردم حتی به نزدیکترین دوستانم از آن اتفاق بگویم تا اینکه یک روز در توییتر روایتها شروع شد و دیدم چقدر تجربههایمان مشابه است. ساعتها روی تختم این روایات را میخواندم و اشک میریختم.»
هرچند حجم بالای روایتها توجه زیادی را به خود جلب کرده بود اما این به معنی ایمن بودن راویان از سرزنش نبود.
اکثر راویان از دانشجویان یا دانشجویان سابق دانشگاه هنر و تهران بودند و به قول مریم: «خیلیها سبک زندگی ما را دلیل اصلی این اتفاق میدانستند. میگفتند، رفتید خانه طرف، خب چه توقعی داشتید؟»
این جملات سرزنشگر محدود به شبکههای مجازی نمیماند. شاکیان بعدا بارها همین سوالها را در جلسات دادگاه نیز میشنوند.
ستاره مانند دیگر راویان تا قبل از خواندن توییتها تصور میکرد که تنها کسی است که چنین اتفاقی برایش افتاده: «وقتی توییتها را خواندم به خودم گفتم چرا به ذهنم نرسیده بود که شاید من تنها نباشم؟ چرا به کسی نگفتم؟»
طلسمی شکسته شده بود و راویان با یکدیگر همدلی و اتحاد ایجاد کرده بودند. حالا آنها دستکم توجه بخشی از اذهان عمومی را در فضای آنلاین به روایتهایشان جلب کرده بودند و احساس میکردند که میتوانند یک کار جمعی کنند.
از سوی دیگر روایتهای آنان توجه پلیس امنیت را نیز جلب کرده بود. پلیس امنیت با بعضی از راویان تماس میگیرد و از آنها میخواهد که با پلیس همکاری کنند. حجم بالای اتهامات باعث شد که پلیس امنیت کیوان اماموردی را دستگیر کند و طولی نکشید که پرونده او به دادگاه انقلاب فرستاده شد. شیما قوشه، وکیل دادگستری، حاضر شد که به طور داوطلبانه به شاکیان پرونده کیوان اماموردی کمک کنددر آن زمان شیما قوشه، وکیل دادگستری، به راویان میگوید که حاضر است داوطلبانه به آنها کمک کند که شکایت قانونی خود را پیش ببرند.
شاکیان پرونده میگویند که از همان ابتدا خانم قوشه به آنها گفته بود که اثبات تجاوز کار سختی خواهد بود واگر ثابت شود حکم اعدام خواهد بود و اگرثابت نشود متهم به دلیل رابطه نامشروع شلاق میخورد یا حداکثر هفت سال زندان میگیرد. نظام قضایی و جامعه، حامی متجاوز یا بازماندگان؟ هنوز در بسیاری از کشورها روند دادرسی پروندههای خشونت و آزارجنسی که اکثر قربانیان آنها زنان هستند، روندی آلوده به تعصبات جنسیتزده، زنستیزی و نکوهش قربانیان است.
بر اساس آمار رسمی در بریتانیا تنها کمی بیش از یک درصد از کل گزارشهای خشونت و آزار جنسی که به پلیس میرسد وارد دادگاهها میشوند. از سوی دیگر هنوز در بیست کشور جهان ازدواج اجباری قربانیان تجاوز با متجاوز قانونی است.
سیستم قضایی جمهوری اسلامی ایران و قوانین مجازات اسلامی هم برای زنانی که میخواستند شکایت خود را پیش ببرند حالت بازدارنده داشت. هیچ یک از آنان باوری به سیستم نداشتند.
بهناز میگوید: «پیش خودم میگفتم، داریم به چه کسی شکایت میبریم؟ جمهوری اسلامی؟ در این سیستمی که بدن زن، منبع شرم و گناه تعریف شده من چگونه از حق بر بدنم دفاع کنم؟ از نظر من این سیستم پرورشدهنده کیوان امام بود.»
ستاره هم میگوید هرچند باوری به روند دادرسی نداشت اما میخواست شکایت را پیش ببرد تا: «افراد دیگری که در جامعه در شرایط مشابهی هستند، جسارت پیدا کنند و جلو بیایند و افرادی که هنوز برایشان این اتفاق نیافتاده، هرگز برایشان این اتفاق نیافتد.»
سمانه سوادی، کنشگر برابری جنسیتی، میگوید: «قاضیان قوه قضاییه با توجه به نگاه اسلامی و زنستیزی که به این دست پروندهها دارند، خود در جایگاه دفاع از متهم و قربانینکوهی زنان بازمانده قرار میگیرند و دادخواهی این زنان از این جهت اهمیت دارد که با وجود آگاهی به این قربانینکوهی که از خیابان تا دادگاه و از خانواده تا قاضی ادامه دارد، تصمیم گرفتهاند، سکوت خود را بشکنند و حاشیه امن متجاوزان را برهم بزنند.»
شاکیانی که در جلسات دادگاه حضور داشتند، میگویند که دستکم دوبار قاضیها در دادگاه انقلاب و دادگاه کیفری شاکیان را برای رفتن به خانه کیوان اماموردی و داشتن معاشرت با او مواخذه و نکوهش کردند.
مریم روزی را به یاد میآورد که در پلیس امنیت از او خواستند که کروکی خانه کیوان اماموردی را بکشد. او میگوید که آنجا یکی بدترین رفتارها با او شد: «افسری که آنجا نشسته بود چیزی در این مایهها به من گفت: فکر نکن که نمیتوانم فاحشهای مثل تو را دستگیر کنم، اگر امروز با تو کاری ندارم برای این است که میخواهم فعلا پدر این (کیوان اماموردی) را در بیاورم.»
از همان ابتدا پلیس امنیت به شاکیان گفته بود که هویتشان پنهان خواهد ماند. از پنج شاکی این پرونده هیچ یک به جز بهناز به خانواده خود درباره اینکه درگیر چنین موضوع و پروندهای هستند، نگفته بودند. ژیزل پلیکو با آشکار کردن هویتش، توجه جهانی را به خود جلب کردسال ۲۰۲۴ در فرانسه تصمیم ژیزل پلیکو به آشکار کردن هویت خود در جریان دادگاه همسرش دومینیک که از تجاوز ۵۱ مرد دیگر به او فیلم گرفته بود، توجه جامعه فرانسه و جهان را به این حرکت جسورانه جلب کرد. او در پاسخ به دلیل این تصمیم گفت: «این شرم از آن ما (بازماندگان تجاوز) نیست، این شرم برای آنها (متجاوزان) است.»
زنانی که کیوان امام وردی را متهم به تجاوز سریالی کردهاند هم شرمی که ژیزل پلیکو از آن میگفت را در راهروهای دادگاه بر دوش خود حس میکردند. همه آنها از تنهایی خود و فقدان حمایت در روند دادرسی یاد میکنند.
فتانه با یادآوری آن روزها میگوید: «هر بار که در دادگاه او را میدیدیم، خانواده و اطرافیان دورش بودند و او را حمایت میکردند. ما هیچ کسی را نداشتیم. ما تنها بودیم. انگار جای ما با هم عوض شده بود.»
حتی بهناز که با آغاز روند قضایی خانوادهاش را در جریان این پرونده گذاشته بود، میگوید که هر چند در لحظهای که ماجرا را به خانوداهاش گفت، آنها با او همدلی داشتند ولی نه هرگز در دو جلسه دادگاه که او حضور داشته با او همراهی کردند و نه هیچوقت پیگیر ماجرا و پرونده شدهاند.
در دادگاه انقلاب، کیوان اماموردی به اتهام افساد فیالارض محاکمه شد که در صورت محکومیت، حکم آن اعدام است. اتهام و حکمی که شاکیان و وکیلشان مخالفت خود را با آن در بیانیهای اعلام کردند. آنها میخواستند که او به اتهام تجاوز محاکمه شود.
از نظر فتانه حکم اعدام یکی از دلایلی است که «بازماندگان تجاوز به ویژه اگر متجاوز یکی از اعضای فامیل و خانواده باشد حاضر نیستند که جلو بیایند و شکایت کنند. در ضمن همین حکم سنگین در این پرونده باعث شد که متهم برای نجات جانش همه چیز را انکار کند.» نگرانیها و امیدها این روزها کیوان اماموردی بعد از تفهیم اتهام در دادگاه کیفری و با قید وثیقه بیست میلیارد تومانی آزاد است. آزادی او باعث نگرانی شاکیان پرونده شده است.
ستاره میگوید: «فکر نمیکردم آزاد بشود. فکر میکردم حالا که حکم اعدام او لغو شده دستکم حبس طولانی بگیرد.»
از نظر او آزادی اماموردی یک دهن کجی به «زن، زندگی، آزادی» است که «ما هر روز داریم برای آن میجنگیم».
مریم میگوید که حالت ایدهآل برای او این بود که این فرد تنبیه شود و پشیمان، ولی این اتفاق نیافتاده اما او معتقد است: «با وجود این که بارها به دلیل خستگی و فشار روانی به فکر پس گرفتن شکایتم افتادم، این کار را نخواهم کرد. من سر این شکایتم میایستم. این تنها چیزی است که برای من مانده است.»
برای سمانه سوادی، حقوقدان و کنشگر برابری جنسیتی، آزادی با قید وثیقه متهم چیز دور از ذهنی نبوده است: «سیستم قضایی و سیاستهای کلان جمهوری اسلامی، همه خواهان سرکوب زنان و چراغ سبز به مردان برای خشونت به زنان است.»
به باور خانم سوادی در فقدان یک سیستم قضایی کارآمد، جامعه باید بیاندیشد که چگونه هزینه را برای متجاوز زیاد کند یا «دستکم، حاشیه امن او را تخریب کند.»
زنانی که کیوان اماموردی را به دادگاه کشیدهاند، هرچند امیدی به دادرسی عادلانه ندارند اما از گامی که در این راه برداشتهاند، راضیاند.
برای ستاره، همین که آنها به زنان دیگر جسارت دادهاند، مایه خشنودی است: «در طول دادگاه من چندباری در ساختمان دادگاه زنانی را دیدم که آمده بودند علیه کسی که به آنها تجاوز کرده شکایت کنند، وقتی میفهمیدند، ما که هستیم، میگفتند: "ایول، ما بعد از کار شما، جرات این کار را پیدا کردیم."»
این زنان خود را به عنون قربانی صرف نمیبینند، ستاره میگوید: «خیلی قویتر از آنچه بودیم که در رسانهها به تصویر کشیدند.»
از نظر فتانه کاری که آنها انجام دادند بیشتر از یک پیگیری قانونی بوده است: «میخواستیم کاری کنیم که بازماندگان دیگر هم بتوانند جلو بیایند. ما جلوی مردسالاری و زنستیزی ایستادیم.»
مریم خودش و سایر شاکیان پرونده را قربانی نمیداند و میگوید: «ما بازماندگانی هستیم که علیه این سیستم قیام کردهایم.»
+13
رأی دهید
-1
قدیمی ترین ها
جدیدترین ها
بهترین ها
بدترین ها
دیدگاه خوانندگان
۴۵
Ginger - چگو، اسپانیا
کل سناریوی پرونده توسط وزارت اطلاعات نوشته شده اتاق خصوصی ،شراب دانشگاه هنر و تعداد تقریبا کل دانشجویان دختر ،این مردیکه با نام امام و ریشو عکس و فیلم برداری و در نهایت حکم ازادی و از اول اینترنتی شدن پلیس جلو امده نه حراست و امنیت ،،، مطمئن باش اگر این امام فرد اطلاعاتی نبود در همان مورد اول دستگیر و اعدام می شد اینترنتی کردن موضوع هم توسط خود وزارت اطلاعات انجام شد چون کل دختران را عکس برداری کردند و این فرد دیگر سوخته شده بود
1
1
یکشنبه ۱۹ اسفند ۱۴۰۳ - ۱۷:۱۶
پاسخ شما چیست؟
0%
ارسال پاسخ
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.