عصر ایران؛ هومان دوراندیش: در مشاجره دونالد ترامپ با ولودیمیر زلنسکی، رفتار و گفتار جیمز دیوید ونس معاون ترامپ هم، برای کسانی که شجاعت و میهندوستی زلنسکی را تحسین میکنند، بسیار زننده و نفرتانگیز بود.
ونس در حالی که دستش را به شکل بیادبانهای به سمت زلنسکی گرفته بود، همان حرف ترامپ را درباره "ناسپاسی" زلنسکی به شکلی دیگر تکرار کرد و از رئیسجمهور اوکراین پرسید «یک بار تشکر کردهای»؟
تاکید ونس بر ضرورت تشکر زلنسکی بابت کمکهای نظامی و مالی آمریکا به اوکراین در حالی صورت گرفت که خود ونس، زمانی که دولت بایدن به اوکراین کمک میکرد، به شدت مخالف کمک آمریکا به این کشور بود و حتی صریحا گفت «من واقعا اهمیتی نمیدهم بر سر اوکراین چه میآید».
این جمله ونس حتی انتقاد جمهوریخواهان سنا و مجلس نمایندگان آمریکا را برانگیخت و ونس بعدا مجبور شد به عقبنشینی شد و حمله نظامی روسیه به اوکراین را یک "تراژدیِ بیتردید" توصیف کرد.
یکی ازدلایل ونس برای مخالفت با کمک نظامی آمریکا به اوکراین در آن زمان، این ادعای مضحک بود که وزرای دولت اوکراین کمکهای آمریکا را صرف خرید قایقهای تفریحی بزرگتر خواهند کرد!
در واقع اگر ونس در آغاز جنگ اوکراین حاکم بلامنازع آمریکا بود، حتی یک پاپاسی هم به اوکراین کمک نمیکرد و کییف هم نه چندان دیر نصیب روسیه میشد و الان پوتین مدعی بود کییف هم یکی از شهرهای امپراتوری در حال گسترش روسیه است!
ونس در حالی خواستار تشکر زلنسکی بابت کمکهای آمریکا بود که خودش هیچ نقشی در تحقق این کمکها ایفا نکرده بلکه تمام سعیاش را در دوران سناتوریاش به خرج داد که مانع کمک نظامی و مالی آمریکا به اوکراین شود.
وانگهی زلنسکی قبلا به درستی گفته است غرب به اوکراین بدهکار است چراکه هنگام فروپاشی اتحاد شوروی، این توافق صورت گرفت که اوکراین سلاحهای اتمی خود را به روسیه بدهد. اوکراین و روسیه و بلاروس با خارج شدن از اتحاد جماهیر شوروی در اواخر سال 1991، فروپاشی امپراتوری کمونیستها را استارت زدند و چندی بعد که 8 جمهوری دیگر نیز به این سه جمهوری پیوستند، دیگر اتحاد شوروی موضوعیت نداشت که در صدر آن باشد و استعفا کرد و اتحاد جماهیر شوروی به تاریخ پیوست.
در آن وانفسا، ستاندن تسلیحات اتمی اوکراین و تحویل آنها به روسیه، کار چندان آسانی هم نبود چراکه اوکراین دومین جمهوری قدرتمند شوروی بود و حدود یکسوم زرادخانه هستهای شوروی را در اختیار داشت که در آن موقع سومین زرادخانه هستهای بزرگ جهان بود.
در واقع توان تسلیحاتی اوکراین در هنگام فروپاشی شوروی به طور بالقوه از بریتانیا و فرانسه و حتی از هیولای زمختی مثل چین کمونیستی هم بیشتر بود. اوکراین در سال 1994 موافقت کرد این تسلحیات را نابود کند و به معاهده منع گسترش سلاحهای هستهای (NPT) بپیوندد.
آنچه اوکراین نابود کرد، عبارت بود از 1700 کلاهک هستهای، 130 موشک بالستیک قارهپیما، 33 بمبافکن سنگین و کلی تجهیزات کوچکتر اما مهم دیگر. علاوه بر این، اوکراینیها از امکانات و ابزارهای چشمگیری برای طراحی و تولید سلاحهای هستهای و توسعه زرادخانه هستهایشان برخوردار بودند.
کنار نهادن همه این امکانات و تسلیحات با هدف ممانعت از ایجاد و گسترش رقابت تسلیحاتی در جهان، به خصوص در اروپا و بالاخص در میان جمهوریهای جداشده شوروی صورت گرفت. طبیعتا روسیه تحت رهبری یلتسین نیز، مثل اروپا و آمریکا، تهدیدی برای اوکراین نبود بلکه حامی و برادر بزرگتر اوکراین هم به نظر میرسید.
در پنجم دسامبر 1994، زمانی که لئونید کوچما دومین رئیس جمهوری اوکراین بر سر کار بود، طی مراسمی در بوداپست، اوکراین همراه با بلاروس و قزاقستان تسلیحات هستهای خود را در ازای تضمینهای امنیتی از سوی ایالات متحده، بریتانیا، فرانسه، چین و روسیه کنار گذاشت.
بیل کلینتون رئیس جمهوری وقت ایالات متحده در بوداپست گفت: «تعهداتی که {ما} در قبال این سه کشور برای تضمین امنیت دادهایم... تاکید بر تعهد ما به استقلال، حاکمیت و تمامیت ارضی این کشورها دارد.»
حالا روسیه به عنوان یکی از کشورهای تضمینکننده امنیت اوکراین، سه سال است که میکوشد بخش قابل توجهی از شرق اوکراین را از آن خود کند. البته پس از اینکه از فتح کل اوکراین ناامید شد.
حمله روسیه به اوکراین ناشی از نزدیکی فزاینده آمریکا و اتحادیه اروپا به اوکراین بوده است. بنابراین اوکراین درگیر جنگی شده که در اصل جنگ روسیه و غرب به رهبری آمریکا است. اگر روسها با طرح ادعای نزدیکی ناتو به مرزهایشان، توجیهی برای نقض تعهدشان به حفظ امنیت اوکراین داشته باشند، آمریکا و اروپا نمیتوانند به حفظ امنیت و حاکمیت اوکراین بیتفاوت باشند و توجیهی برای بیتفاوتیشان دست و پا کنند. به همین دلیل دولت بایدن تمامقد پشت سر اوکراین ایستاده بود و اروپا نیز همچنان حامی اوکراین است.
اما ترامپ، که اساسا با نظام سیاسی حاکم بر کشورش مشکل دارد، دلیلی نمیبیند به تعهد دولت آمریکا در دسامبر 1994 وفادار باشد.
وزارت امور خارجه اوکراین در دولت زلنسکی، سند بوداپست را که در سال 1994 امضا شد، "یادبودی برای کوتهبینی در تصمیمگیریهای امنیتی استراتژیک" نامیده است.
باری، اگر تعهد چین و روسیه و آمریکا و بریتانیا و فرانسه نبود، اوکراین تسلیحات اتمیاش را واگذار نمیکرد و هیچ کشوری هم نمیتوانست سلاحهای اوکراین را از چنگش درآورد چراکه اوکراینیها دانش استفاده از سلاحهایشان را نیز کاملا در اختیار داشتند.
در این صورت نه پوتین جرات میکرد به اوکراین حمله کند، نه دلقک خودشیفتهای مثل ترامپ رئیس جمهور اوکراین را "ناسپاس" میخواند، نه دهاتی قلدری مثل جیمز دیوید ونس در عین بدهکاری تاریخی آمریکا به اوکراین، خواستار تشکر زلنسکی از ملت و دولت آمریکا میشد.
جالب اینکه ونس مخالف کمک آمریکا به اوکراین است اما به شدت از کمک مالی آمریکا به اسرائیل در جنگ غزه حمایت میکند. انگار او همیشه حامی طرف قویتر جنگ است. یعنی نظرش از یکسو این است که به دولت زلنسکی نباید کمک کرد و اهمیتی ندارد چه بر سر مردم اوکراین در جنگ با دومین قدرت نظامی جهان میآید، از سوی دیگر نیز معتقد است باید به دولت و ارتش مجهز اسرائیل کمک مالی کرد و بر سر مردم غزه هم هر چه آمد، آمد!
واقعیت این است که ترامپ و ونس بیش از آنکه با زلنسکی مشکل داشته باشند، با ایالات متحده آمریکا مشکل دارند وگرنه از پایبندی به تضمین امنیتی دولت آمریکا به دولت اوکراین طفره نمیرفتند و سیاست دبه کردن در قبال تعهدات بینالمللی ایالات متحده را در پیش نمیگرفتند.
اگر تاریخچه زندگی ترامپ و ونس را بخوانیم، متوجه میشویم هر دو آدمهای احترامندیدهای هستند. به همین دلیل در ملاقات با زلنسکی، به جای اینکه در قبال تضمین امنیتی 31 سال قبل کشورشان به اوکراین پاسخگو باشند، کوشیدند زلنسکی را در قبال تشکر نکردنش پاسخگو کنند و نهایتا هم هر دو زلنسکی را متهم کردند به بیاحترامی کردن. یعنی دفاع او از منافع کشورش در اتاق بیضی کاخ سفید را مصداق بیاحترامی به آمریکا قلمداد کردند.
دغدغه ترامپ و ونس، بیش از آنکه "سیاسی" باشد، دغدغهای "روانی" است. آنها به علل گوناگون طالب احتراماند. حتی اگر بر قدرتمندترین مسند سیاسی جهان تکیه زده باشند، باز احساس میکنند چنانکه باید قدر نمیبینند و احترامی که سزاوارش هستند، شامل حالشان نمیشود.
تماشای مجدد پیام تصویری مضحک ترامپ به مناسبت کشته شدن ابوبکر بغدادی به دست نیروهای ارتش آمریکا، ادعای فوق را آشکارا تایید میکند. ترامپ در میانه سخنانش در حین اعلام خبر کشته شدن بغدادی، گفت: «هیچ کس از من تشکر نمیکند. اشکالی ندارد؛ من عادت دارم!»
باری، در شرایطی که روسیه متعهد به حفظ امنیت و حاکمیت اوکراین، بیش از سه سال است که مشغول بمباران این کشور است، مسئله اصلی ترامپ و ونس در دیدار با زلنسکی، کسب احترام بود نه کمک به کشور اوکراین یا چارهاندیشی برای صلحی که عادلانه باشد و یکپنجم اوکراین را نصیب روسیه نکند.
این میل عمیق به کسب احترام، در ترامپ ناشی از خودشیفتگی و فقدان فرهیختگی است (خصلتی که در گفتار مضحکش به خوبی پیداست)، در ونس هم ظاهرا ناشی از مصائب دوران کودکی وی است (که شرح آن را در کتاب خاطراتش میتوان خواند) و البته از نظرات بسیار محافظهکارانهاش که مورد تایید اکثر مردم جامعه آمریکا، حتی مردم طرفدار حزب جمهوریخواه، نیست.
ونس با اینکه به لحاظ خانوادگی متعلق به نوعی پروتستانتیسم محافظهکار بوده، از فرط محافظهکاری، نهایتا از پروتستانتیسم به کاتولیسیسم گرویده. او از سال 2019 یک مسیحی کاتولیک است. ولی با اینکه مسیح غمخوار دردمندان بود و تاکید میکرد که "تسلیبخش ناامیدان باشید"، جناب ونسِ کاتولیک در اوج جنگ غزه مدافع کمکهای مالی دولت آمریکا به اسرائیل بود و درد و رنج مردم غزه، دقیقا مثل درد و رنج مردم اوکراین، برایش هیچ اهمیتی نداشت.
زلنسکی به درستی به ونس گفت «در ساحل امن نشستهاید و الآن حس نمیکنید ولی بعدا میفهمید!» جملهای که ونس و ترامپ را به شدت عصبانی کرد. ولودیمیر زلنسکی در اتاق بیضی کاخ سفید با اینکه در تنگنا بود، ولی به هیچ وجه شبیه یک آدم مطیع نبود.
زلنسکی برخلاف نخستوزیر بریتانیا که همین چند روز پیش در مقابل اظهارات تحقیرآمیز ترامپ تصنعا خندید تا فضای بدی بر جلسهشان حاکم نشود، رفتارش کاملا طبیعی بود. او از سخنان ترامپ و ونس ناراحت بود، ولی با اینکه آنها فرصت چندانی برای حرف زدن به او ندادند، در همان مجال کوتاه، جواب درشت و درستی به شبهفاشیستهای راهیافته به کاخ سفید داد و از منافع کشورش دفاع کرد. بسیاری از مردم اوکراین هم قاطعیت او را در مواجهه ترامپ و ونس تحسین کردهاند تا جایی که بتوان گفت: آفرین بر زلنسکی!