آیا کانادا بهشت مهاجرین کادر درمان است؟؛ مهاجرت کرده‌ها پاسخ میدهند

این گزارش به بعضی از افسانه‌ها درباره مهاجرت آسان کادر درمان به کانادا می‌پردازد و واقعیت‌های زندگی به‌عنوان کادر درمان را از زبان چند ایرانی مهاجر متخصص در رشته‌های پزشکی و پیراپزشکی بیان می‌کند
ایران وایر:رقیه رضایی
«کانادا بهشت کادر درمان و رشته‌های پزشکی و پیراپزشکی است»، «کار برای کادر درمان ریخته»، «ماهی هفت‌هشت هزار دلار حقوق می‌گیری»، «به کادر درمان خیلی نیاز دارند، راحت به شما شهروندی می‌دهند»، 
این‌ها جمله‌هایی است که چه از کادر درمان باشید یا نباشید، درباره کانادا حتما شنیده‌اید. جمله‌هایی کلی، تحریک‌آمیز و امیدبخش برای این‌که خانه و زندگی و شغل‌تان را رها کنید و وارد کشوری شوید که در ایران گمان می‌رود، هر چه خوبان همه دارند را به تنهایی دارد.

واقعیت اما، چیز دیگری است. آزادسازی مدرک در ایران، معادل‌سازی آن در کانادا، تکمیل واحدهایی ضروری در دانشگاه‌های کانادایی، امتحان‌های مربوط به عضویت در نظام‌های پزشکی، پرستاری و تکنولوژیست‌های بخش درمان و نهایتا اگر زبان انگلیس یا فرانسوی‌تان به حد کافی خوب باشد، هفت‌خان پیدا کردن کار در کشوری که مقصد مهاجرت اغلب انسان‌های تحصیل‌کرده و متخصص، اما بریده از وطن در اقصی نقاط دنیاست.

این گزارش به بعضی از افسانه‌ها درباره مهاجرت آسان کادر درمان به کانادا می‌پردازد و واقعیت‌های زندگی به‌عنوان کادر درمان را از زبان چند ایرانی مهاجر متخصص در رشته‌های پزشکی و پیراپزشکی بیان می‌کند.

***
عطای پزشکی را به لقایش بخشیدم
«محمد»، پزشک متخصص اطفال در ایران است. حالا، چند سالی است که بین ایران و کانادا در سفر است. چند ماهی در ایران کار می‌کند و اجاره املاکش را هم به دلار تبدیل می‌کند و با خود به کانادا می‌رود. این‌جا، خانه‌ای دارد و زیرزمین آن را اجاره داده است. اما، در کانادا مجوز کار کردن به‌عنوان پزشک را ندارد.

او به ما می‌گوید: «ما وکیلی داشتیم که هم ایران دفتر داشت و هم این‌جا. خودش می‌گفت تخصصش مهاجرت پزشکان و پیراپزشکان است. طوری شرایط مهاجرت را نشان می‌داد، که تصور می‌کردی ساده‌ترین کار ممکن است. البته، موضوع برای ۱۵ سال پیش است و آن زمان به مراتب شرایط آسان‌تر بود.»

او درباره این‌که چرا نتوانسته در کانادا طبابت کند، می‌گوید: «این‌جا فقط مدرک طبابت کشورهای محدودی را معتبر می‌دانند. مثل استرالیا، نیوزیلند، آمریکا، انگلیس، هنگ‌کنگ و آفریقای جنوبی. بنابراین برای ما که از ایران مدرک داریم، پروسه بسیار سختی پیش روست.»

او با تاکید بر این‌که وکیل مهاجرتی‌اش، همیشه به نحوی از زیر بار جواب دادن به سوالات مربوط به اشتغال طفره می‌رفته و او هم که شرایط مالی خوبی در ایران داشته و قصد نداشته طبابتش در ایران را تعطیل کند، بیشتر پرس و جو نکرده، می گوید: «یکی از دوستان من در ایران دکتر داروساز بود. الان این‌جا در داروخانه کار می‌کند. واقعا در سن و سال ما، شرکت در آزمون دشوار ام‌سی‌سی و گذراندن دوره‌های تحصیلات تکمیلی کار سختی است. خیلی‌ها عطایش را به‌لقایش بخشیده‌اند.»

اشاره این پزشک ایرانی به آزمون «شورای پزشکی کانادا»، موسوم به «اِم‌سی‌سی کیواِی» است. این نخستین مرحله پس از معادل‌سازی مدرک پزشکی ایران توسط شورای پزشکی کانادا است. پس از آن، متقاضی طبابت در کانادا باید آزمون کلینیکال «اِن‌اِی‌سی»، نهاد متمرکز بر ارزیابی توانمندی پزشکی پزشکان را از سر گذرانده و دست‌کم یک سال در دوره‌های مرتبط تحصیلات تکمیلی در دانشگاه‌های کانادایی تحصیل کنند. مرحله بعدی، از سر گذراندن واحدهای ضروری برای تطبیق مدرک ایران با مدرک پزشکی در کانادا و نهایتا پرداخت حق عضویت در سازمان نظام پزشکی کاناداست.همه کسانی‌که درباره شرایط اشتغال کادر درمان ایرانی در کانادا با ایران‌وایر گفت‌وگو کرده‌اند، تاکید داشتند که اوضاع چند سال پیش خیلی بهتر از یکی دو سال اخیر بوده استیک سال و نیم صبر یا اقدام از طریق بورد آمریکا
البته همه به خوش‌شانسی محمد که منابع درآمد مشخص و قابل‌توجهی در ایران دارد، نیستند. «مینا»، پرستار ایرانی است که حدود ده سال پیش، به‌همراه همسرش که او هم از کادر درمان در ایران بوده، به استان کبک کانادا مهاجرت کرده است.

مینا که هم اکنون در مونترال کانادا زندگی می‌کند، به ایران‌وایر می‌گوید: «از اول تا آخر کار مهاجرت ما با یک وکیل شناخته‌شده بود که با سازمان نظام پرستاری ایران قرارداد داشت و به پرستارهای عضو نظام پرستاری ایران، تخفیف بهتری می‌داد.»

او توضیح می‌دهد: «کارش برای گرفتن اقامت دایم برای ما خوب بود. مهاجرت ما خیلی سخت انجام نشد و با وجود نوسانات دلار، در مقایسه با حالا، واقعا وضع راحت‌تری داشتیم، اما همان هم کلی اطلاعات غلط به ما داده بود.»

مینا ادامه می‌دهد: « راجع به این‌که درآمد چیست و چطور وارد بازار کار شویم، کلی اطلاعات غلط به ما داده بودند. این‌جا این‌طور است که بابت مالیات، عضو نظام پرستاری بودن و بازنشستگی هر ماه از حقوقت مبلغ زیادی کم می‌شود و عملا حدود ۴۰ درصد از حقوق هم دستت را نمی‌گیرد. هر چقدر بیشتر کار کنی، مالیاتی که می‌دهی بیشتر است. اگر کار پرستاری تمام وقت داشته باشی، ۴۵ درصدش می‌رود برای مالیات و چند درصد دیگر هم می رود بابت عضویت در نظام پرستاری و بازنشستگی.»

به گفته این پرستار ایرانی-کانادایی، ولی وکیل فقط به آن‌ها درباره حقوق خالص می‌گفته و آن‌ها اطلاعی نداشته‌اند که درآمد واقعی‌شان از نصف مبلغ اعلام شده هم کمتر خواهد بود: « فرضا می‌گفتند در ماه ۴ هزار دلار حقوق می‌گیری و ما هم گفتیم به‌به چه گل و بلبلی است. ولی خب، وقتی آمدیم دیدیم از نصف کمتر دست‌مان را می‌گیرد. در مورد هزینه‌ها هم هیچ برآورد دقیقی به ما ندادند و همین سختی مالی زیادی را به ما تحمیل کرد.»

او درباره دشواری‌های ورود به بازار کار هم می‌گوید: «وارد بازار کار شدن هم سختی‌های خودش را داشت که ما اصلا در جریان نبودیم. البته یک مقداری از آن هم به‌خاطر کم‌کاری خودمان بود ولی وقتی وکیل می‌گیرید و می‌گوید که همه کار را برایتان انجام می‌دهد، توقع دارید که این موضوعات را به شما بگوید.»

او ادامه می‌دهد: «چند مرحله داشت که ما نمی‌دانستیم. تنها چیزی که می‌دانستیم این بود که مدارک‌مان را باید بفرستیم به نظام آموزش عالی این‌جا که آن را معادل‌سازی کنند. وکیل فقط این کار را به ما گفت و از ایران انجام دادیم. از بقیه مراحل که سخت‌تر و زمان‌برتر بود، هیچ اطلاعاتی به ما نداد و مدام می‌گفت آسان است، به مشکلی برنخواهید خورد.»

به گفته او، بعد از ورود به کانادا آن‌ها با روندی دشوار و زمان‌بر که بیش از یک سال و نیم به‌طول انجامیده روبه‌رو شده‌اند: «باید وارد نظام پرستاری می‌شدیم. باید مدارک معادل‌سازی شده و سابقه کار را می‌فرستادیم به نظام پرستاری تا نظام پرستاری بگوید مطابق تحصیلات ما، چند ماه این‌جا باید درس بخوانیم تا معادل یک مدرک پرستار این‌جا باشد. این‌ها را وکیل به ما نگفت، مدام هم می‌گفتند که کانادا برای رشته پرستاری خیلی خوب است.»

همسر مینا نیز به ایران‌وایر می‌گوید: «اگر به ما واقعیت‌ها را گفته بودند، مدارک‌مان را از ایران برای نظام پرستاری می‌فرستادیم، آن‌جا زبان می‌خواندیم و توانایی زبان‌مان را بهتر می‌کردیم. اگر می‌دانستیم، وارد بازار کار شدن خیلی راحت نیست، به جای این‌که توان‌مان را روی چیزهای دیگر بگذاریم، می‌نشستیم زبان می‌خواندیم، چون زبان واقعا در پروسه استخدام مهم بود و ما نمی‌دانستیم.»

 مینا درباره روزگارشان در یک سال و نیمی که بعد از ورود به کانادا پشت سر گذاشتند تا وارد بازار کار شوند نیز می‌گوید: «در آن یک سال و نیم، همسرم رفت کار جنرال. ولی خیلی به ما فشار نمی‌آمد چون اقامت دایم داشتیم و می‌توانستیم از کمک‌های دولتی استفاده کنیم. افرادی که در این یکی دو سال اخیر با ویزای کار آمده‌اند، شرایط خیلی‌خیلی سختی دارند. کلا زمان ما خیلی آسان‌تر بود چون سیاست‌های مهاجرتی کانادا آسان‌گیرانه‌تر بود. ما درس می‌خواندیم و دولت به ما کمک هزینه می‌داد.»

«سحر»، دکترای پرستاری از ایران دارد و بیش از ده سال سابقه کار. با این‌حال، یک سال و چند ماه پیش، با ویزای توریستی ایران را ترک کرد و به تورنتو آمد. او به ما می‌گوید که با وجود مدرک دکترا ناچار شده برای عضویت در نظام پرستاری کانادا از طریق بُرد ایالت نیویورک در آمریکا اقدام کند.

او می‌گوید که پروسه زمان‌بر معادل‌سازی مدارک و تایید و سپس آزمون نظام پرستاری کانادا او را به این فکر انداخته که مدارک خود را برای این اتحادیه آمریکایی بفرستد و با اخذ مدرک و قبولی در امتحان این بُرد، نهایتا بتواند در کانادا نیز کار کند: «برخلاف تبلیغاتی که می‌کنند، شرایط قبولی در امتحان اصلا راحت نیست. مخصوصا اگر با ویزای کار آمده باشید و مثل من هزینه دو بچه را هم مجبور باشید بدهید، باید به‌دنبال روش‌های خلاقانه بگردید.»

سحر همین حالا هم با وجود این‌که به‌عنوان «آر اِن» یا پرستار دارای پروانه‌رسمی است، نتوانسته کاری در مرتبه رسمی خود پیدا کند و در یک مرکز نگهداری از سالمندان در بخش بیماران مبتلا به دمانس، کار می‌کند. او اولویت‌بندی سیستم استخدام در کانادا برای شهروندان و افراد دارای اقامت دایم را عامل این موضوع دانسته و می‌گوید: «در کانادا چه برای تحصیل و چه برای کار، اولویت همیشه با شهروندان و افراد دارای اقامت دایم است و برخلاف تصوری که به ما القا کرده‌اند که این‌جا با کمبود پرستار روبه‌رو است این‌طور نیست. در سال‌های اخیر، دانشکده‌های پزشکی، دانشجویان پرستاری زیادی گرفته‌اند و الان همگی در حال فارغ‌التحصیلی هستند و اولویت با آن‌هاست.»در آنتاریو و کبک حتی اگر کار تمام‌وقت برای مدت بیشتر از سه ماه نداشته باشی، حتی بیمه درمانی هم نداری.با ۵ سال سابقه رادیوتکنولوژیست بودن، کار خدماتی می‌کنم
همه کسانی‌که درباره شرایط اشتغال کادر درمان ایرانی در کانادا با ایران‌وایر گفت‌وگو کرده‌اند، تاکید داشتند که اوضاع چند سال پیش خیلی بهتر از یکی دو سال اخیر بوده است.

«علی»، فارغ‌التحصیل رشته تکنسین رادیولوژی از دانشگاه شهید بهشتی تهران است و در برنامه دولت کانادا برای حمایت از ایرانیان در جریان اعتراضات «زن زندگی آزادی»، توانسته با ویزای توریستی وارد خاک کانادا شده و سه سال ویزای کار بگیرد.

این برنامه در پس دستور «جاستین ترودو»، نخست‌وزیر مستعفی کانادا در سال ۱۴۰۱ آغاز شد و ابتدا تا فوریه ۲۰۲۴ و سپس تا پایان فوریه ۲۰۲۵ تمدید شده و به ایرانیان این امکان را می‌داد که اگر توانسته‌اند وارد کانادا شوند، اقامت خود را به شکل ویزای موقت کاری تمدید کنند.

علی به ایران‌وایر می‌گوید: «بزرگ‌ترین مشکل من مشکل آزادسازی مدرک ایرانم است. حتما شنیده‌اید، اما شرایط را خیلی سخت کرده‌اند، برای دوره روزانه کلی پول می‌گیرند و بحث دوران طرح هم مطرح است که من به‌خاطر شرایطم در ایران نتوانستم آن را بگذرانم و حالا هر کاری می‌کنم، مدرکم را آزاد نمی‌کنند.»

او که در ایران دست‌کم ۵ سال سابقه کار به‌عنوان تکنیسین رادیولوژی را دارد و موقعیت تخصصی و تجربی خوبی را در کنار تحصیلاتش کسب کرده بوده، می‌گوید: «من بیشتر خودم تحقیق می‌کردم، بنابراین می‌دانستم چقدر سخت است این‌جا وارد بازار کار شد. با این‌که صفحات فضای مجازی سعی می‌کنند روند را خیلی راحت نشان دهند، اما وب‌سایت دولت کانادا و بقیه وب‌سایت رسمی خیلی خوب این روندها را توضیح داده‌اند. توصیه‌ام این است که مردم آن‌ها را بخوانند و خودشان را به‌روز کنند، به‌جای این‌که صفحات وکیل‌های مهاجرتی را بالا و پایین کنند.»

با این‌حال که علی می‌دانسته در شرایط فعلی‌اش نمی‌تواند کار مرتبط با تخصصش در کانادا پیدا کند، اما شرایط زندگی در کانادا را بسیار سخت‌تر از آن‌چه می‌شنیده، توصیف کرده و می‌گوید: «با توجه به چیزهایی که به‌طور کلی درباره کانادا می‌شنویم، فکر می‌کردم زندگی خیلی خیلی آسان‌تر خواهد بود، اما نیست. خیلی سخت‌تر است.»

به گفته او، چنان‌چه بتواند مدارک تحصیلی‌اش را در ایران آزاد کند و بخواهد در رشته خود مشغول به‌کار شود، باید امتحانات «انجمن کانادایی رادیوتکنولوژیست‌های درمانی»، موسوم به «سی‌ای‌ام‌آرتی» را پشت سر بگذارد، آزمونی که به گفته او «خیلی سخت» است و «راحت نمی‌شود در آن قبول شد، حتی اگر سطح زبان خیلی بالایی داشته باشید.»

او با اشاره به لزوم تکمیل واحدهای ضروری برای معادل‌سازی مدرک و هزینه‌های تحصیل نیز می‌گوید: «کمک دولتی برای کسی که با ویزای کار آمده وجود ندارد. در آنتاریو و کبک حتی اگر کار تمام‌وقت برای مدت بیشتر از سه ماه نداشته باشی، حتی بیمه درمانی هم نداری. شهریه‌های دانشگاه واقعا برای خارجی‌ها بالاست. سالی بیشتر از سی چهل هزار دلار است و از بورسیه تحصیلی هم خبری نیست. بنابراین با ویزای کار، واقعا نمی‌‌شود این کار را انجام داد و مدرک را معادل‌سازی کرد.»

او می‌افزاید که بعد از از سر گذراندن آزمون انجمن کانادایی رادیوتکنولوژیست‌های درمانی و گذراندن دوره‌های آموزشی ضروری، تازه مجوز کار با پرتو به آن‌ها داده می‌شود تا متقاضیان بتوانند دنبال کار بگردند: «برای کسی که مجبور است برای تامین هزینه‌های زندگی هفته‌ای حداقل ۴۰ ساعت کار جنرال کند، واقعا ممکن نیست. به‌خاطر همین خیلی از کسانی‌که در موقعیت من هستند، فقط دارند کار خدماتی انجام می‌دهند.».
+17
رأی دهید
-6

نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.