سایت داخلی تابناک می نویسد:
همزمان با تحویل ۱۸۰۰ بمب ۲۰۰۰ پوندی MK-۸۴ از سوی آمریکا به اسرائیل، بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر رژیم اسرائیل در دیدار با مارکو روبیو، وزیر خارجه آمریکا، به تهدیدات تکراری خود علیه ایران را با ادبیات و اصطلاحات جدیدی به روز کرد: نتانیاهو اعلام کرد که اسرائیل در کنار آمریکا ایستاده تا “کار را تمام کند”.
اما منظور نتانیاهو از “تمام کردن کار” چیست؟
برنامه هستهای ایران بعد از انقلاب از سالهای میانی دهه هفتاد شمسی با راه اندازی تاسیسات غنی سازی نطنز و فردو آغاز شد، اما این شروع دوباره، با یک غافلگیری همراه بود: ایرانیها برخلاف سایر کشورهای دنیا تصمیم گرفتند تاسیسات هستهای را زیر زمین بسازند! این اقدام شاید در ابتدا عجیب مینمود، اما خیلی زود، مشخص شد این اقدام بر اساس “محاسبات” و شناخت دقیق و درست زمین بازی انجام شده است.
ساختن تاسیسات در عمق زمین نیازمند استفاده از سلاحهای بسیار پیشرفته و گرانقیمت برای نفوذ و تخریب است. این محاسبه به عنوان یک استراتژی بازدارنده طبیعی با کمترین هزینه عمل کرد، اگر تاسیسات هستهای ایران هم مثل تاسیسات هستهای سوریه و عراق روی زمین ساخته میشد، طبعا به سرنوشت همانها دچار میشد: یک حمله برق آسای هوایی با بمبهای نه چندان غیرمتعارف و نتیجه تعطیلی برنامه هستهای! اما ایرانیها دست دشمن را خوانده بودند!
از طرف دیگر، ساخت تاسیسات هستهای زیر کوه و در عمقی که بمبهای سنگرشکن متعارف به آنها اثر نکند، باعث شده است در طول سه دهه اخیر، جمعآوری اطلاعات از طریق جاسوسی هوایی یا ماهوارهای را دشوارتر کند.
بر اساس براوردهای اطلاعاتی و نظامی، حمله به تاسیسات زیر زمینی ایران، هزینه مستقیم حدود ۱ تا ۵ میلیارد دلار برای اسرائیل دارد، این هزینه شامل آمادهسازی و اجرای چنین حملها احتمالی خواهد بود، اما این تنها هزینههای مستقیم را پوشش میدهد و پیامدهای طولانیمدت و هزینههای جانبی را در نظر نمیگیرد. به بیان دیگر، ۵ میلیارد دلار حدود ۲۲.۷% از بودجه نظامی سالانه اسرائیل را تشکیل میدهد. رژیم اسرائیل در حمله احتمالی به تاسیسات هستهای مجبور است از بمبهای سنگرشکن مانند GBU-۲۸ و GBU-۵۷ استفاده کند: گرانترین بمبهای سنگرشکن جهان و البته با ریسک همشگی عدم موفقیت!
حمله احتمالی رژیم اسرائیل به تاسیسات صلح آمیز هستهای ایران که تحت نظارت دائمی آژانس بین الملی انرژی اتمی قرار دارد، تصویری کامل از ماهیت واقعی آن برای افکار عمومی “جهان” میسازد: رژیمی آپارتایدی که به هیچ حرمت و حریم بین المللی پای بند نیست، بیش از صدهزار قلسطینی را سلاخی کرده، به زیر ساختهای کشورهای عضو سازمان ملل حمله یک طرفه میکند و عملا تبدیل به شر مطلق جهان امروز شده است، حتی بدتر از رژیم آپارتاید آفریقای جنوبی و البته پیام واضح به کشورهای منطقه میدهد: روابط دیپلماتیک و پیمانهای تاریخی! با موجودیتی درنده هیچ منطق و عاقبت و فایدهای ندارد.
با انجام این حمله احتمالی، رژیم اسرائیل مسئول مستقیم هرگونه آلودگی زیستمحیطی و رادیواکتیو خواهد بود، رویدادی که میتواند بر همه کشورهای منطقه تأثیر بگذارد.
اما در فردای حمله احتمالی به تاسیسات هستهای ایران چه اتفاقاتی خواهد افتاد؟
ایران در این حالت، دیگر ملاحظات و محاسبات فعلی را نخواهد داشت و کاملا قابل پیش بینی خواهد بود که “شدیدترین” حملات موشکی خود را به اسرائیل را آغاز خواهد کرد با موشک بارانی حتما بی سابقه با انواع موشکهای هایپرسونیک، بالستیک، قدر و سجیل و شهاب و عماد که برای همین روز موعود طراحی و ساخته شدهاند و تا پیش از این بنای استفاده حداکثری از آنها وجود نداشت.
اسرائیل از این حمله ریسک دار چه عایدی خواهد داشت؟ اختمالا به تعویق انداختن برنامه هستهای ایران برای جند ماه تا چند سال، ایجاد همیستگی ملی و تنفر ملی از رژیمی که زیرساختهای ملی کشوری با پیشینه هفت هزار سال تاریخ و هویت و فرهنگ و شناسنامه دار (و نه مانند اسرائیل، دارای موجودیتی نامشروع و غاصب) را هدف قرار داده است، قاعدتا بعد از این حمله احتمالی، باب گفتوگو به عنوان یک راه حل بشری برای حل مشکلات بسته خواهد شد و معادلات دیگری جای معادلات و محاسبات فعلی را خواهد گرفت، معادلات و محاسبات و شرایطی که کمتر قابل پیش بینی خواهد بود، چون ایرانیهایی که سی سال قبل تاسیسات هستهای شان را زیر کوه و زمین ساختهاند، فکر آن روز را هم کردهاند! بگذریم از اینکه تغییر دکترین هستهای ایران اتفاق محتوم دیگری است که در قردای حمله احتمالی به تاسیسات هستهای خواهد افتاد.
خروج ایران از NPT اتفاق محتمل بعدی است، قاعدتا در فردای حمله احتمالی به تاسیسات ایران، خبر داغ خروج ایران از این معاهده اتمی خواهد بود، زیرا عملا دیگر عضویت در این پادمان هستهای معنا و مفهوم و فلسفه سابق را نخواهد داشت.
تشریفات قانونی و رسمی خروج از NPT چیست؟
خروج از پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای (NPT) یک فرآیند قانونی دارد که در خود پیمان تعریف شده است. بر اساس ماده ۱۰ این پیمان، مراحل قانونی خروج به شرح زیر است:
احساس خطر امنیتی: یک دولت عضو باید احساس کند که “حوادثی فوقالعاده، مرتبط با موضوعات این پیمان، منافع حیاتی آن کشور را به خطر انداخته است. “
اعلام کتبی:دولت باید رسما اعلامیه کتبی خروج خود را به دیگر اعضای پیمان و شورای امنیت سازمان ملل متحد ارسال کند.
مرحله اطلاعرسانی: این اعلامیه باید حداقل سه ماه قبل از خروج رسمی ارسال شود تا دیگر اعضا و شورای امنیت فرصت بررسی دلایل خروج را داشته باشند.
ارائه دلایل: دولت ملزم است دلایل خود را برای خروج در اعلامیه بیان کند. این دلایل باید به نحوی باشد که نشان دهد خروج به دلیل تهدیدات یا مسائل امنیتی مرتبط با پیمان است.
پس از گذشت دوره سه ماهه، خروج کشور از پیمان رسمیت مییابد. اما این به معنی پایان مسئولیتهای قانونی نیست؛ زیرا ممکن است پیامدهای سیاسی و دیپلماتیکی مانند تحریمها یا تغییرات در وضعیت بینالمللی این کشور پدید آید. شورای امنیت سازمان ملل متحد ممکن است جلساتی برای بررسی این خروج تشکیل دهد و حتی قطعنامههایی برای مدیریت پیامدها صادر کند. تا به امروز، تنها کشوری که رسماً از NPT خارج شده، کره شمالی است که در سال ۲۰۰۳ این پروسه را طی کرد.
شما بگویید، به نظر شما در فردای حمله احتمالی رژیم صهیونیستی به زیرساختهای ایران چه اتفاقاتی خواهد افتاد؟
قدیمی ترین هاجدیدترین هابهترین هابدترین هادیدگاه خوانندگان