«دوستی پنهانی ایران و اسرائیل در دوران خمینی»؛ آیا خامنه‌ای هم ناگزیر به دوستی با تل‌‌آویو می‌شود؟

یورونیوز: ایران و اسرائیل سال‌ها پس از انقلاب ۱۹۷۹ (۱۳۵۷) که روح‌الله خمینی را به قدرت رساند، در پسِ دشمن ظاهری، رابطه‌ دوجانبه‌ سودمندی را تجربه کردند.

مجله آمریکایی نیولاینز (New Lines Magazine) با انتشار گزارشی تاریخی به بررسی ابعاد روابط دوستانه و همکاری‌های دو کشور ایران و اسرائیل در دوره حکومت جمهوری اسلامی پرداخت، دوره‌ای که به «ظاهر» دشمنی دو کشور همواره برقرار بوده است.

رعنا نژاد، نویسنده این گزارش در آغاز آن، حفظ رابطه ایران و اسرائیل را در دوران پس از انقلاب، «یک واقعیت شگفت‌انگیز» توصیف کرده و نوشته است: «سوابق نشان می‌دهد که بازیگران کلیدی در هر دو کشور، احساس می‌کردند که حفظ یک رابطه مخفیانه از نظر استراتژیک برای هر دو کشور مفید خواهد بود. در نتیجه، ایران و اسرائیل پس از سقوط محمدرضا پهلوی، شاه ایران، و در شرایطی که تهران علنا موجودیت اسرائیل را انکار می‌کرد، به تجارت سالانه میلیون‌دلاری ادامه دادند.»

در این گزارش یادآوری شده که پس از حمله ارتش تحت رهبری صدام حسین به ایران، تهران دوستان کمی در عرصه بین‌المللی داشت، حال آن که بغداد از حمایت همزمان عربستان سعودی، ایالات متحده آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی برخوردار بود؛ به همین دلیل رهبری ایران به اسرائیل روی آورد، آن هم در شرایطی که روح‌الله خمینی، آمریکا را «شیطان بزرگ» و اسرائیل را «شیطان کوچک» یاد می‌کرد و مریدان انقلابی‌ او نیز منتقد سرسخت رابطه حسنه شاه و اسرائیل در دوران پیش از انقلاب بودند.

در ادامه این گزارش آمده است: «در شرایطی که رژیم جدید ایران در تلاش برای تقویت نیروهای نظامی خود، به سربازان و "شهیدان" آینده وعده می‌داد که توقف بعدی پس از فتح بغداد "آزادسازی بیت‌المقدس" خواهد بود، همزمان، روابط مخفیانه تهران و تل آویو به اوج خود رسید.»

نیولاینز در مورد «منطق روح‌الله خمینی برای حفظ روابط پنهانی با اسرائیل» این گونه توضیح داده است: «شاه مخلوع ششمین ارتش بزرگ جهان، ۲۶ میلیارد دلار ذخایر خارجی، صنعت نفتی با تولید روزانه ۱۰۵ میلیون دلاری در روز و رابطه نزدیک با اسرائیل را در اختیار داشت. رژیم جدید با کمال میل تمام این میراث غنی را پذیرفت، به جز روابط دوستانه با اسرائیل (البته به طور علنی). رسماً، احساسات (منفی) جمهوری جدید اسلامی نسبت اسرائیل با تصمیم آن مبنی بر واگذاری سفارت اسرائیل در تهران به سازمان آزادیبخش فلسطینی که در آن زمان وجود اسرائیل را انکار می‌کرد، آرام گرفت. حقیقت این است که هر حکومت انقلابی تازه تأسیسی که فوراً وارد یک جنگ شود، طبیعتاً برای زنده ماندن نیاز به سازش دارد، حتی اگر دولتی باشد که به عدم تعهد افتخار می‌کند. در این شرایط، همکاری پنهان با اسرائیل برای رژیم ایران جذاب‌تر از اتحاد با آمریکا یا اتحاد جماهیر شوروی بود.»

او یادآور شده است: «به نظر می‌رسد که خمینی (در چارچوب دکترین نه شرقی نه غربی، جمهوری اسلامی) آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی را "نفرت انگیزتر" از اسرائیل می‌دانست. نکته جالب توجه در این دوره از تاریخ این است که رژیم خمینی تدارکات نظامی اسرائیل را پذیرفت اما پیشنهاد مشابهی را از سوی اتحاد جماهیر شوروی رد کرد.»

او ادامه داده است: «زمانی که شاه در قدرت بود، تهدیدهای امنیتی مشترک از سوی مصر، در دوران ریاست جمهوری جمال عبدالناصر و اتحاد جماهیر شوروی، ایران و اسرائیل را به هم نزدیک‌تر کرد. در زمان خمینی، تجاوزهای عراق، همراه با انزوای ایران در جامعه جهانی، فضا را برای تجدید این همکاری‌ها باز کرد، البته عمدتاً به این دلیل که ایران به سلاح نیاز داشت.»

به نوشته مجله آمریکایی نیو لاینز، «اسرائیل در سال ۱۹۸۳ (۱۳۶۱) با فروش محموله‌های سلاحی به ارزش بیش از ۱۰۰ میلیون دلار به تهران خلاء پیش آمده تسلیحاتی ایران را پر کرد. تا سال ۱۹۸۵ (۱۳۶۳)، کشتی‌های باری دانمارکی اجاره شده توسط دولت اسرائیل و دلالان خصوصی اسلحه بیش از ۶۰۰ محموله سلاح‌های ساخت آمریکا را از طریق خلیج فارس به بندرعباس رساندند. با ادامه جنگ، اسرائیل (با تامین قطعات) هواپیماهای نظامی ایران را در پرواز نگه داشت، همزمان مربیان ارتش اسرائیل، فرماندهان ارتش جمهوری اسلامی را آموزش می‌دادند.»

در ادامه این گزارش می‌خوانیم: «"دکترین پیرامونیِ" اسرائیل که توسط دیوید بن گوریون ،نخست وزیر، اندکی پس از تأسیس این کشور در سال ۱۹۴۸ ارائه شد، روابط قوی با ایران، ترکیه و اتیوپی را به عنوان استراتژی موازنه قوا در برابر جهان عرب در اولویت قرار داد. با این حال، در دهه ۱۹۸۰، از اهمیت این دکترین کاسته شد.

اگرچه این مشارکت کمتر به ایران مربوط بود، اما این کشور مصمم بود که جایگاه خود را به عنوان یک قدرت بزرگ منطقه ای حفظ کند، در حالی که اسرائیل همچنان خواهان امنیت بود. در آن زمان، با وجود دوستان محدودی در منطقه، رهبران اسرائیل امیدوار بودند که خمینی به جای یک تغییر پایدار برای ایران، نشان دهنده یک انحراف موقت باشد، زیرا آنها نمی‌توانستند متحدان منطقه‌ای بیشتری را از دست بدهند.

لفاظی‌های خشن خمینی در قبال اسرائیل در طول دهه ۱۹۸۰ بیش از آن که یک دکترین سیاست خارجی باشد، یک افسون پرشور بود. به نظر می‌رسید که اسرائیل از همان ابتدا این تناقض بین لفاظی و سیاست را تشخیص داد و همچنان با ایران به‌عنوان یک متحد منطقه‌ای بالقوه برخورد می‌کرد، حتی در شرایطی که رژیم اسلامی اسرائیل را به عنوان "غده سرطانی" مطرح کرد. این عمدتا به این دلیل بود که شیمون پرز، نخست وزیر و وزیر امور خارجه اسرائیل در آن زمان، معتقد بود که خمینی تنها یک شکست موقت برای روابط ایران و اسرائیل است و ایالات متحده باید برای بازگرداندن ایران به حوزه نفوذ غرب تلاش کند.»

رعنا نژاد همچنین یاد آوری کرده که در سال ۱۹۸۲ (۱۳۶۰)، آریل شارون، وزیر دفاع اسرائیل در تلویزیون اعلام کرد که اسرائیل به رغم مخالفت آمریکا، به فروش سلاح به ایران ادامه خواهد داد. در سال ۱۹۸۷(۱۳۶۷)، اسحاق رابین، وزیر دفاع وقت اسرائیل، نیز گفت: «ایران بهترین دوست اسرائیل است و ما قصد نداریم موضع خود را در قبال تهران تغییر دهیم، زیرا رژیم خمینی برای همیشه دوام نخواهد آورد.»

او در ادامه روایت کرده است: « در سال ۱۹۸۸ (۱۳۶۸)، ... ایران که از هشت سال جنگ بی‌رحمانه جان سالم به در برده بود، دیگر احساس نمی‌کرد که مجبور به سازش در حوزه ایدئولوژی انقلابی خود باشد. تمرکز رژیم روی صدور غیرت انقلابی خود، به ویژه به جمعیت شیعه در سوریه و لبنان، به ویژه حزب‌الله، قرار گرفت که به زودی به تهدیدی برای امنیت اسرائیل تبدیل شد. رابطه عملگرایانه بین ایران و اسرائیل از هم پاشید و جای خود را به موضع تهاجمی‌تری داد که ریشه در تقویت مجدد احساسات ضد غربی و ضد اسرائیلی در ایران داشت.»

نویسنده این گزارش در ادامه آن، این سوال‌ها را مطرح کرده است: « آیا ایران و اسرائیل در آینده به دوران همکاری عملگرایانه خود بازخواهند گشت؟ چه اتفاقی باید بیفتد تا این اتفاق بیفتد؟»

در پاسخ به این پرسش‌ها آمده است: «به ویژه در شرایطی که ایالات متحده به عقب نشینی نظامی خود از منطقه خاورمیانه ادامه دهد، حصول یک معاهده بین ایران و اسرائیل متحمل به نظر می‌رسد. اگر ایالات متحده، نیروهای خود را از خاورمیانه خارج کند، شوک گسترده‌ای رخ می‌دهد، اما قدرت‌های بزرگ منطقه‌ای مانند اسرائیل، عربستان سعودی و ایران در حال حاضر برداشتن گام‌هایی را برای نزدیک‌شدن به یکدیگر آغاز کرده‌اند. پیمان ابراهیم (میان اسرائیل و کشورهای عربی) و پیشرفت‌های دیپلماتیک اخیر بین ایران و عربستان سعودی نشان از به راه افتادن موج جدیدی در سیاست خاورمیانه دارد.»

او ادامه داده است: «مشارکت مخفیانه بین اسرائیل و ایران در طول دهه ۱۹۸۰ برای دیگر کشورها شوکه‌کننده بود، در حالی که واقعیت‌های عملی ژئوپلیتیک را برجسته می‌کرد، چنان که نگرانی‌های امنیتی اغلب تضادهای ایدئولوژیکی را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد. در واقع، تا به امروز، روابط ایران با اسرائیل ترکیبی پیچیده از عمل‌گرایی، ضرورت و جاه‌طلبی بوده است.»

نویسنده این گزارش یادآوری کرده که جمهوری اسلامی با وجود غیرت انقلابی که به طور عمومی از خود بروز می‌دهد، عمیقاً عمل‌گرا است و حفظ رژیم مهمترین هدفی است که سران رژیم پس از انقلاب ۱۹۷۹ دنبال کرده‌اند و دلیل ادامه بقای جمهوری اسلامی نیز همین استراتژی بوده است.
+18
رأی دهید
-4

  • قدیمی ترین ها
  • جدیدترین ها
  • بهترین ها
  • بدترین ها
  • دیدگاه خوانندگان
    ۸۲
    گفتگوگر - پیتزبورگ، ایالات متحده امریکا
    فقط برای مدت کوتاهی این رابطه توسط اسرائیل بوجود امد و در جنگ ایران و عراق طرف ایران ایستاد ولی خمینی مثل همیشه خدعه کرد و روابط را به دشمنی و نابودی کشانید
    0
    5
    ‌چهارشنبه ۱۰ بهمن ۱۴۰۳ - ۱۹:۴۳
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    نظر شما چیست؟
    جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.