عبدالستار دوشوکی
مرکز مطالعات بلوچستان ـ لندن
شنبه ۴ ژانویه 2025 (۱۵ دی ۱۴۰۳)
با افتتاح دومین سد بر روی رودخانه هریرود بنام سد پیشدان, که این بار نه منطقه سیستان بلکه خراسان جنوبی و خراسان رضوی تحت تاثیر شدید قرار خواهند گرفت. رودخانه هریرود قبلا یک سد در شرق هرات بنام سد سلما داشت و سد پیشدان در غرب هرات و نزدیک مرز با ایران مشخصا برای محدود ساختن جریان آب است که از افغانستان به خراسان جنوبی و سپس در امتداد مرز به سمت خراسان رضوی می رود. آب رودخانه های هیرمند, خاش, خوسپاس, فراه, و هاروت که به دریاچه های هامون سرازیر می شدند, با سدسازی های بیشمار افغانستان تقریبا منقطع شد و هیچ کس به داد هامون نرسید. اما با افتتاح سد پیشدان نه تنها کشاورزی در خراسان جنوبی نابود خواهد شد بلکه تأمین آب شرب مشهد (از جمله صدها هزار مهاجر افغانی) در استان خراسان رضوی با بیش از ۲ میلیون نفر جمعیت را دچار اختلال میکند. لذا سوال اینجاست: آیا جمهوری اسلامی برای تامین منافع ملی و بخصوص مردم خراسان رضوی عکس العمل نشان خواهد داد یا نه؟ این سد توسط یک شرکت آذربایجانی با ۱۸ ساعت کار روزانه به سرعت ساخته شد, و سدهای دیگری بر روی رودخانه هایی که بسوی ایران سرازیر می شوند نیز در دست تهیه است. حتی ساخت دو سد دیگر بنام های تیرپُل و گفگان بر روی همین رودخانه (هریرود) نیز در دستور کار قرار دارد. مشخص نیست که چه مقدار از سیمان این سد توسط شرکت صنایع سیمان زابل تامین شده است. چون شوربختانه تمام سیمان سد بزرگ کمالخان بر روی رودخانه هیرمند که هامون را خُشک کرد توسط کارخانه بزرگ سیمان زابل تامین شده بوده. حقیقتا دشمن کامی و حماقت و خیانت جمهوری اسلامی حد و مرز ندارد.
آنچه که حیرت آور است تمکین و تسلیم زبونانه و تحقیرآمیز جمهوری اسلامی در مقابل زیاده روی های طالبان است که به احتمال زیاد به دستور چین و روسیه صورت می گیرد. یا وگرنه افغانستان بیش از هر همسایه دیگری به ایران وابسته است. افغانستان فعلا درگیری جنگ با پاکستان است و بیشتر منابع نفتی و انرژی آن از طریق ایران تامین می شود. بنده هر موقع که واژه زادگاه خودم "چابهار" را در فضای مجازی مثل توییتر (ایکس) جستجو می کند, اکثر مطلق نتایج جستجو به زبان پشتون و یا هندی و انگلیسی ظاهر میشوند, آن هم از افراد و رسانه های افغانی و یا هندی. انگار که چابهار ارث پدری طالبان شده است و با مشارکت هند هر دو کشور عملا صاحب آن هستند. شوربختانه رژیم این بندر را "دو دستی" در اختیار این دو کشور گذاشته است. اکثر کالاهای اساسی افغانستان از طریق بندر چابهار تامین می شوند و هزینه سنگین آن را مردم بلوچ از طریق گرانی و تصادفات جاده ای می پردازند.
از منظر روابط بین المللی و دفاع از منافع ملی, ایران در مقابل همسایه وابسته خود یعنی افغانستان آنقدر اهرم فشار در اختیار دارد که هیچ کشوری در دنیا در مقابل همسایه خود ندارد. اما هزار افسوس که ایران امروز یک کشور مستقل نیست. بلکه به مستعمره حقیر و مطیع چین و روسیه تبدیل شده است, و آنها منافع ملی ایران را تعریف و اجرایی می کنند. در شهریور ماه امسال در مقاله ای تحت عنوان "جمهوری اسلامی ضد ایرانیترین حکومت تاریخ" به تفصیل به این موضوع پرداختم و نوشتم: "حقیقتا در قبال این همه خیانت و تاراج منافع ملی توسط مشتی "آخوند فاسد و دزد و تبهکار" باید خون گریست, و اینکه ایران در طول تاریخ توسط بیگانگان مورد هجوم و تاخت و تاز و غارت قرار گرفته. از مغول گرفته تا اسکندر، از اعراب گرفته تا اشرف افغان. اما جمهوری اسلامی در درازای تاریخ در ضدیت و نابودی منافع ملی ایرانیان روی همه دشمنان ایران از جمله صفویان و قاجاریه را نیز سفید کرده است". بعد از آن مقاله رسانه های جمهوری اسلامی سراسیمه بنده را "تروریست تجزیه طلب" نامیدند.
افغانستان ضعیف, ایزوله, منزوی و محصور در خشکی در موقعیتی نیست که با چندین همسایه خود درگیر شود. اما حیرت آور است که طالبان علیرغم وابستگی شدید به ایران و معاده های آبی بین المللی نظیر حقابه هامون می تواند به راحتی در مقابل جمهوری اسلامی قد علم کند و حتی به اندازه آب شرب لازم برای میلیونها مهاجر افغانی به ایران "حقابه" بدهد. دلایل این امر را در مقاله ای بنام "چرا رژیم در مورد ادعای حقابه هامون صادق نیست" توضیح داده ام؛ و تاکید کرده ام که بلافاصله بعد از سرنگونی جمهوری اسلامی قطع صادرات روزانه سوخت و اخراج تمام تجار افغان از بندر چابهار و توقف ورود کالاهای اساسی به مقصد افغانستان از طریق این بندر و ترانزیت روزانه آنها توسط ١٠٠ تا ٢٠٠ کامیون به افغانستان فورا اجرایی خواهد شد. مگر اینکه طالبان تسلیم شوند و حقابه ایران را با عذرخواهی صریح به صورت عملی تضمین کنند. آن روز دیر نیست