ایران وایر: رقیه رضایی «سبا ولدخان»، دانشمند زیستشناس ایرانی- آمریکایی و استادیار و محقق «آرانای» در دانشگاه «کیس وسترن رزرو» ایالت اوهایوی آمریکاست. او متولد جنوب تهران است و در سال ۱۳۷۵ مدرک دکترای پزشکی خود را از دانشگاه تهران گرفته است.
دکتر ولدخان تحقیقات اثرگذاری در زمینه اسپلاسیزیوم، ماشین سلولی که وظیفه انتقال اطلاعات ژنتیکی انسان را دارد و خطا در آن عامل انتقال یک سوم بیماریهای موروثی و ژنتیکی است، انجام داده است. او تاکنون چندین جایزه را در آمریکا به دلیل تحقیقاتش در مطالعات زیستشناسی مولکولی و سرطان دریافت کرده است.
***
دکتر ولدخان متولد تهران است و ۵۱ سال دارد. پدرش ترک اهل همدان و مادرش اهل ساوه است.
در سال ۱۳۷۵ از دانشگاه تهران، در رشته پزشکی فارغالتحصیل شده و مدتی بعد برای تکمیل تحصیلات خود به دانشگاه کلمبیا در نیویورک ایالات متحده رفت.
سبا ولدخان مدرک امفیل که معادل کارشناسی ارشد در رشتههای غیرپزشکی است، در سال ۲۰۰۰ و مدرک دکترای خود را در سال ۲۰۰۳ از دانشگاه خوشنام کلمبیا در نیویورک دریافت کرد. پس از آن، در سال ۲۰۰۴ بهعنوان استادیار کار خود را در دانشگاه «کیس وسترن رزرو» در شهر کلیولند اوهایو آغاز کرد.
سبا ولدخان؛ پزشک جوانی که نمیخواست بیمارانش بمیرند
او هماکنون عضو هیات علمی و دانشیار گروه زیستشناسی مولکولی و میکروبیولوژی دانشکده علوم پزشکی دانشگاه کیس وسترن کلیولند است. خانم ولدخان جدا از این در دپارتمان بیوشیمی دانشگاه کیس وسترن و برنامه سرطانشناسی مولکولی مرکز جامع سرطان وابسته به دانشکده علوم پزشکی دانشگاهی که در آن تدریس میکند نیز مشغول به تحقیق است.
او پیشتر در مصاحبهای با کانال یوتیوب «آمریکا به فارسی»، وابسته به وزارت خارجه آمریکا، گفته بود که در نوجوانی دوست داشته فیزیک و ریاضی بخواند، اما چون باور رایج جامعه ایران در آن زمان این بوده که کسیکه علوم پایه میخواند جایگاه اجتماعی و اقتصادی خوبی نخواهد داشت، راهی رشته پزشکی شده است.
او همچنین گفته بود که با اینکه در رشته پزشکی راضی و خوشحال بوده، ولی چون با وجود تلاشهای پزشکان هنوز باز هم بیمارانی هستند که جان خود را از دست میدهند، سراغ تحقیقات درباره بیماریهای ژنتیکی و موروثی رفته است تا جان بیماران را نجات دهد: «وقتی به عنوان یک پزشک کار میکنید، حتی اگر بهترین پزشک باشید و آخرین نتایج تحقیقات را هم در مورد بیماران پیاده کنید، باز هم مریض را از دست میدهید.
بهخصوص در بخش سرطان کودکان. این موضوع واقعا غمانگیز بود. برای این که بچههای بیگناه را میدیدم که رنج میکشند و ما کاری نمیتوانیم کنیم. واضح بود که آنچه که ما کم داریم پزشک خوب نیست، چیزی که کم داریم دانش است. بنابراین من تصمیم گرفتم وارد حوزه تحقیق شوم تا کمک کنم که این دانش را بدست بیاوریم و اجازه ندهیم چون نمیدانیم چطور باید بیماران را درمان کنیم، از دست بروند.»
مهاجرت از ایران؛ راه دشوار اقدام برای دانشگاه
سبا ولدخان پس از فارغالتحصیلی در رشته پزشکی در اواسط دهه ۱۳۷۰ خورشیدی، به فکر مهاجرت به آمریکا و ادامه تحصیل افتاد.
او در مصاحبهای آنلاین به صفحه رسمی وزارت خارجه آمریکا به زبان فارسی که ده سال پیش انجام شده، درباره سختیهای نحوه اقدام کردن برای دانشگاهها در عصری که از اینترنت در ایران خبری نبوده، گفته است: «دلم میخواست خارج از کشور بروم و در زمینه زیستشناسی تحقیق کنم. کتابخانهای در تهران بود و یک نسخه کتاب داشت که آدرس دانشگاههای آمریکا در آن بود. آن موقع اینترنت وجود نداشت و ما هیچ راهی جز مکاتبه با کاغذ نداشتیم.»
این پزشک و محقق ایرانیتبار ادامه داده است: «برای دانشگاههای مختلف در آمریکا حدود ۱۵۰ نامه کاغذی نوشتیم تا شرایط پذیرششان را برای ما بنویسند. بعضیها جواب دادند ولی بیشترشان جواب ندادند. بعد از جوابها، مشکل بعدی این بود که در زمان اقدام برای دانشگاهها باید هزینه درخواست (اپلکیشن فی) پرداخت شود، و ما این هزینهها را هم نمیتوانستیم پرداخت کنیم. هم خیلی گران بود و هم هیچ راه انتقال پول به خارج از کشور نداشتیم. بنابراین من فقط میتوانستم برای دانشگاههایی اقدام کنم که پول نمیخواستند و آنها دانشگاههایی مثل امآیتی و هاروارد و کلمبیا بودند. در واقع، چارهای نداشتم و از سر ناچاری در دانشگاه کلمبیا قبول شدم. چون نمیتوانستم هزینهاش را پرداخت کنم.»
دانشگاه کلمبیا در شهر نیویورک یکی از برترین دانشگاههای جهان است. در سال ۲۰۲۴، کلمبیا، از نظر رتبهبندی علمی و تحقیقی بیست و سومین دانشگاه جهان و دهمین دانشگاه ایالات متحده معرفی شد.
امکان قبولی و تحصیل در این دانشگاه به شدت رقابتی، فقط نصیب ۴ درصد از متقاضیان تحصیل در این دانشگاه میشود و اغلب فارغالتحصیلان آن جزو برجستهترین دانشمندان و متفکران در زمینههای مختلف علوم، از جمله پزشکی، زیستشناسی و حتی علوم انسانی و حقوق هستند.
این دانشگاه خصوصی با کمکهزینههای تحصیلی سخاوتمندانه به دانشجویانی که آینده درخشانی در انتظار آنهاست، به پیشرفت علوم، تکنولوژی و بهتر شدن شرایط انسان در جامعه کمک میکند.
تحقیقاتی که درک انسان از بیماریهای موروثی را تغییر داد
تحقیقاتی که دکتر ولدخان و همکارانش در آزمایشگاهی که به نام این استاد دانشگاه کیس وسترن است انجام میدهند روی اسپلایسوزوم، ماشین سلولی پیچیدهای متمرکز است که نقشه ژنتیکی انسان را به شکل نسخههای تکثیرشده از دیانای، یعنی آرانای در میآورد.
این ماشین بر اساس آخرین تحقیقات علمی، عامل شناسایی انتقال ۲۰ تا ۳۰ درصد از بیماریهایی است که مانند سرطان به صورت ژنتیکی پدید میآیند.
دکتر ولدخان در سال ۲۰۰۴، جایزه دانشمند جوان را از آن خود کرد و یکی از ۱۵ دانشآموخته جوانی شد که بهعنوان «سرل اسکالر» شناخته میشوند، عنوانی که به محققان جوان حوزه زیستشناسی پزشکی اعطا میشود تا از آنها در انجام تحقیقاتشان در ایالات متحده حمایت شود.
این محقق و پزشک جوان ایرانیتبار تاکنون جوایز بسیاری را دریافت کرده است، از جمله جایزه «یادبود پیتر ساجویک Peter Sajovic به تحقیقات برجسته زیستشناسی» از سوی دانشگاه کلمبیا و جایزه بینالمللی رساله دکتری «هارولد وینتراب Horold weintraub» که در سال ۲۰۰۲ به او اعطا شده است.
سبا ولدخان پیشتر به زنان و دخترانی که در حوزه علوم تحقیق میکنند یا به پژوهشگری علاقهمند هستند گفته بود که نگذارند کمبودها آنها را دلسرد کند. او با انتقاد از روحیه منفی در دانشگاههای ایران، نوآوری و ابتکار را راه برونرفت از شرایطی دانسته بود که در ایران بهواسطه کمبودها و مشکلات بودجهبندی برای علوم و تحقیقات حاصل میشود.
او هماکنون آزمایشگاهی را در دانشگاه کیس وسترن کلیولند در اختیار دارد که به گفته خودش، سالانه چندین دانشجوی ایرانی برای انجام تحقیقات یا تکمیل فرصت مطالعاتی خود به آن مراجعه میکنند.
دکتر ولدخانی در تمام این سالها سعی کرده رابطه علمی و پژوهشی خود را با دانشگاهها و مراکز علمی-تحقیقاتی ایران حفظ کند یا آنگونه که خود گفته به سرزمین مادریاش فکر کرده است، اما با اینحال، نبود فرصتهای شغلی و تورم مغزها را مشکل ایران میداند، نه کمبود مغزها یا فرار افراد تحصیلکرده.
در سالهای اخیر، با وجود تلاشهای اساتید و دانشجویان ایرانی در حوزه علوم، دانشگاههای ایران از نظر رتبهبندیهای علمی مدام در حال پسرفت بودهاند. کارشناسان و منتقدان بر این باورند که نظام ایدئولوژیک آموزشی، فضای کار علمی و تحقیقاتی را بهشدت محدود کرده و روابط سیاسی حاکم بر دانشگاهها که بهویژه در دهه اخیر بر دانشکدههای فنی، علوم و پزشکی حاکم بوده، اوضاع را نامساعدتر از پیش کرده است.
تحقیقاتی در ایران درباره آزادی آکادمیک انجام شده که نشان میدهد، فضای ایدئولوژیک حاکم بر دانشگاه، فرصت تحقیق مستقل را از آکادمیسینها گرفته و موجب هر چه بیشتر وابستهتر شدن فضای علمی کشور به ساختار قدرت سلسله مراتبی و سیاسی در ایران میشود.
همچنین گفته میشود که تاکید حاکمیت بر اسلامیکردن علوم و ارزشگذاری بیشتر بر حوزه، بهجای دانشگاه، که منجر به محدودیت بیش از پیش اعتباردهی و تخصیص بودجه به نظام آموزش عالی است، از دیگر دلایل ناکارآمدی سیستم آموزشی عالی و نظام تحقیقات علمی است.