قاب عکس شکستهشده علی خامنهای و روحالله خمینی، رهبران فعلی و پیشین جمهوری اسلامی، در سفارت ایران در دمشق پس از سقوط این شهر به دست شورشیان مخالف اسدرادیو فردا: علی افشاری رواج موج ناامیدی در میان کسانی که به شکستناپذیری ائتلاف تحت رهبری جهوری اسلامی در خاورمیانه در داخل و خارج از مرزهای ایران باور داشتند، قابل مشاهده است.
از آنجا که رژیم حزب بعث سوریه به عنوان نشانهای از قدرت «جبهه مقاومت» تلقی میشد، سقوط آن نه تنها دامنه نفوذ حکومت ایران را کاهش داده، بلکه رقبای آن را نیز جسورتر ساخته است. پیروان علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، با واقعیت تلخی مواجه شدهاند که محاسبات استراتژیک آنها ممکن است بیش از حد خوشبینانه بوده باشد، و این امر به بحران اعتماد به توانایی و تسلط «رهبری» منجر شده است.
علاوه بر این، پیامدها میتواند به فراتر از سوریه گسترش پیدا کند. احتمال ظهور یک دولت نیمهدموکراتیک یا تحت رهبری سنی میتواند تعادل قدرت در منطقه را تغییر دهد و جمهوری اسلامی، شبکه نیابتی آن و متحدانش را بیش از پیش منزوی کند. در سناریویی دیگر، نگرانیهایی درباره بازگشت افراط گرایی سنی نیز وجود دارد که میتواند ثبات در داخل ایران را تهدید کند.
در پی این تحولات، پایگاه اجتماعی نهاد ولایت فقیه با ناامیدی دستوپنجه نرم میکند. برخی از حامیان این نهاد کارآمدی سیاست خارجی ایران را زیر سوال برده و این امر به افزایش درخواستها برای ارزیابی مجدد دامن زده است.
با آرام شدن اوضاع، باید دید خامنهای چگونه پایگاه حامی خود را جمعآوری خواهد کرد و به این نگرانیهای فزاینده در مواجهه با تغییر سریع اوضاع منطقهای پاسخ خواهد داد. بروز ناامیدی به دلیل سقوط بشار اسد، رئیسجمهور مخلوع سوریه، ممکن است به عنوان یک کاتالیزور برای تغییر در هر دو استراتژی و ایدئولوژی در میان پیروان خامنهای عمل کند، زیرا آنها با واقعیتهای پیچیده خاورمیانه پس از سقوط حکمرانی بشار اسد روبرو شدهاند.
عواقب این تحولات فراتر از دامنه سیاست خارجی است و بر روی درگیریهای داخلی بین حکومت و اکثریت شهروندان ایرانی که به دنبال تغییر ساختاری در حکمرانی هستند، تأثیر میگذارد. پس از فرار اسد، عوامل روانی به نفع مردم در مبارزه سیاسی با جمهوری اسلامی ایران تغییر کرده است. این متغیر میتواند نقش مهمی در شکلدهی به رفتار و نگرشها برای غلبه بر موانع عمل کند.
«ضعیفتر» شدن موقعیت حکومت جمهوری اسلامی
تضعیف قدرت جمهوری اسلامی و شکستهای پیاپی منطقهای آن باعث میشود افراد بیشتری نتیجهگیری کنند که حکومت در موقعیت ضعیفتری برای تحمیل ارعاب و سرکوب قرار داشته و دچار اخلال شناختی و ادراکی شده است. علاوه بر این، مخالفان اعتماد به نفس بیشتری پیدا میکنند تا مقاومت را تقویت کرده و هویت جمعی را ترویج دهند تا افراد را به اقدام علیه تبلیغات و اطلاعات نادرستی که توسط تشکیلات خامنهای منتشر میشود، ترغیب کنند.
این موج جدیدِ امید در میان مخالفان به همراه انفعال، لرزش و جدایی در برخی از پیروان نهاد ولایتفقیه، امکان بروز جنبش اجتماعی قدرتمندتر در ایران را تقویت میکند که بر روی الهامبخشی، امید و اتحاد عمل میان مردم تمرکز دارد تا از حکومت ناکارآمد رهایی یابند که ایران را در وضعیت خطرناکی هم از نظر داخلی و هم از نظر خارجی قرار داده است.
ابعاد تزلزل، نارضایتی و یاس در بین حامیان نظام مشخص نیست و همچنین ممکن است حداقل بخشی از آن گذرا و نامانا باشد. نارضایتی نیز از دو سو است. برخی مصلحتاندیشی هسته سخت قدرت را منشأ مشکل میدانند و شماری دیگر روی درستی اصل سیاست دچار تردید شدهاند. ناامیدی بیسابقه ابتدا از رسانه «بیسیمچی» که به واحد اطلاعات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی وابسته است، علنی شد که خامنهای را به رفتار منفعل در پاسخ به حمله اسرائیل به ایران متهم کرد. اگرچه این پست به سرعت حذف شد و هیئت تحریریه بابت انتشار چنین انتقاد غیرمنتظرهای از خامنهای در حلقه داخلی عذرخواهی کرد، اما نشان داد که نارضایتیها نسبت به تصمیمات رهبر جمهوری اسلامی از سوی بخشهای افراطی و معتدل پیروان از یک سو و بخشهای مستقل و مخالف جامعه از سوی دیگر در حال گسترش است.
نشانه دیگری که نشاندهنده شکستن تقدس و مقام خامنهای بود، یادداشت هشدارآمیز خبرگزاری تسنیم، رسانه دیگر مرتبط با سپاه پاسداران بود که بر اهمیت هماهنگی عمل با سرعت جهتگیری رهبر جمهوری اسلامی تأکید میکرد. این یادداشت پیشنهاد میکند که «از اطاعت او چه از راست و چه از چپ منحرف نشوند!» علاوه بر این، هادی زارعی، که عضو نیروهای قدس در سوریه است، در یک مصاحبه ویدئویی به صراحت بیشتری درباره اقدامات غلط حکومت ایران در سوریه صحبت کرد و به این نکته اشاره کرد که چگونه رئیس سپاه با اغراق درباره موفقیتها، مشکلاتی برای کشور ایجاد کرده است.
در هفتههای اخیر شاهد بودیم که رسانههای اصلی وابسته به نهاد ولایت فقیه تلاش زیادی کردند تا غم حامیان را کاهش دهند و بر اساس دستورالعملهای خامنهای که بر ضرورت عدم خودبزرگبینی پس از پیروزی و پرهیز از ناامیدی در مواجهه با شکست تأکید میکند، از تقویت مخالفان و منتقدان جلوگیری کنند. با این حال، به نظر میرسد که این تلاشها برای جلوگیری از نحیف شدن پایگاه اجتماعی نهاد ولایتفقیه بیثمر باشد. تصادف و به قولی جفت شش آوردنهای زیاد، از عوامل اصلی موفقیت ناپایدار خامنهای در منطقه بود که به نظر میرسد دیگر تداوم نداشته و چه بسا روند معکوسی در اثرگذاری عامل تصادف در جریان است.
بنابراین، با توجه به اینکه تابآوری روانی نقش حیاتی در جنبشهای مبتنی بر مقاومت مدنی و جمعی و انفعال حامیان قدرت مستقر ایفا میکند، منطقی است که انتظار داشت فرایند تضعیف حکومت و ریزش حامیان به دلیل تحولات سریع و غافلگیرکننده در منطقه تسریع شود که در نهایت به فرسایش توان سرکوب آن منجر خواهد شد.