مخالفان رژیم اسد در حال تخریب مجسمه حافظ اسد در شهر دیر عطیه سوریهایندیپندنت فارسی: عبدالرحمن الراشد( روزنامه الشرق الاوسط) درباره زندانهای مخوف بشار اسد صحبتهای زیادی مطرح و گزارشهای بسیاری منتشر شده است که نشان میدهد دستکم حدود ۲۰۰ هزار نفر در سوریه زندانی یا ناپدیده شده بودند، اما حقیقت این است که این بشار نبود که خشونت را بهعنوان سیاستی برای حفظ قدرت و کنترل ملت آغاز کرد، بلکه او قدرت را با این ایده از پدرش به ارث برد.
حافظ اسد با اتحاد جماهیر شوروی رابطهای راهبردی برقرار کرد. سپس، شوروی و آلمان شرقی به کمک رژیم حافظ اسد شتافتند و راهکار سرکوب سازمانیافته را به سوریه منتقل کردند.
اینکه رژیم سرکوبگر اسد به رژیم صدام حسین، رئیسجمهوری پیشین عراق، شباهت بسیاری داشت، اتفاقی نیست. هر دو رژیم بعثی بودند. صدام و حافظ که قبلا در قاهره زندگی میکردند و تحت تاثیر اندیشه جمال عبدالناصر قرار گرفته بودند، از طریق کودتا علیه حزبشان به قدرت رسیدند و رفقایشان را حذف کردند. هر دو رژیم به ظلم و ستم معروف بودند و صدها هزار نفر در زندانهای دو رژیم بعثی مزبور جان باختند.
شکست جنگ ششروزه ۱۹۶۷ زمانی رخ داد که حافظ اسد فرمانده کل ارتش سوریه بود. بهرغم اینکه حافظ اسد مسئول این شکست بود، او ابتدا نخستوزیر و سپس رئیسجمهوری سوریه شد. در حالی که پس از شکست مزبور، سرلشکر عبدالحکیم عامر، فرمانده ستاد کل ارتش مصر، خودکشی کرد یا به احتمال زیاد در زندان کشته شد.
بسیاری از اسناد محرمانه غربی در مورد آن دوران در دسترس قرار گرفته است اما من در میان آنها چیزی نیافتم که این نظریه را که حافظ اسد با حمایت اسرائیل یا غرب به قدرت رسیده باشد، تایید کند. با این حال عوامل نفوذی توانستند در بالاترین سطوح رژیم حافظ اسد رخنه کنند. معروفترین مورد ماجرای الی کوهن، جاسوس اسرائیلی، است که به نام «کامل امین ثابت» در سوریه ظاهر شد و فعالیتش را در همان سالی که حافظ اسد به قدرت رسید، آغاز کرد. چهار سال بعد هویت واقعی او کشف و در سال ۱۹۶۵ اعدام شد.
در عرصه سیاسی، حافظ اسد با مقابله با نفوذ آمریکا در منطقه، نقش خود را به نفع اتحاد جماهیر شوروی ایفا کرد. او با ایجاد شبکه پیچیدهای از گروههای تروریستی تحت نام آزادی فلسطین که بیشتر عملیات آنها علیه منافع آمریکا انجام میشد و رهبران فلسطینی مخالف و عرب نزدیک به واشینگتن را هدف قرار میداد، این امر را تسهیل کرد. اسد در ترور نمایندگان سازمان آزادیبخش فلسطین در لندن، پاریس و بروکسل دست داشت و در سال ۱۹۷۴ برای ترور یاسر عرفات اقدام کرد.
به نظر من، حافظ اسد با اسرائیلیها ارتباط نداشت، اما از قدرت آنها آگاه بود. با اینکه او بیشترین ادعای دشمنی با اسرائیل را داشت، در طول حکومتش حتی یک گلوله هم از سوریه به سمت اسرائیل شلیک نشد. اتخاذ این سیاست ممکن است به دلیل انعقاد توافقی فراتر از توافقنامه جدایی اسرائیل و سوریه بوده باشد که با میانجیگری هنری کیسینجر، وزیر خارجه وقت ایالات متحده، منعقد شد. شاید هم حافظ اسد میدانست که ارتش اسرائیل میتواند در عرض یک ساعت خود را از مرز جولان به دمشق برساند و رژیم او را سرنگون کند.
حافظ اسد بیشتر عمرش را صرف خدمت به پروژهای کرد که هدف از آن حفظ قدرت با استفاده از تمامی ابزارهای ممکن بود. او مسئله فلسطین را قربانی اهداف شخصی خود کرد و با اتخاذ سیاست ترور و تبلیغ علیه رهبران فلسطینی، باعث شد تلاش فلسطینیها برای ایجاد کشور فلسطین با شکست مواجه شود. با این حال، او قبل از مرگ راه را برای طرح صلحی هموار کرد که در ژنو بر سر آن مذاکره شد، اما زمانی که بشار قدرت را در دست گرفت، اسرائیلیها به دلیل اعتماد نداشتن به او، از مذاکره عقبنشینی کردند.
حافظ اسد در عرصه روابط خارجی درایت خوبی داشت و محاسبات منطقهای و بینالمللی را بیشتر درک میکرد، در حالی که صدام حسین از سیاست چیزی نمیدانست و همواره عاشق قدرتنمایی در برابر مخالفانش بود. در سال ۱۹۷۹ صدام فیلمی را که عملیات حذف رفقای حزبیاش را نشان میداد، به سازمانها و سفارتخانههای مختلف ارسال کرد.
بشار اسد دولتی فلاکتبار را از پدرش به ارث برد و بدون اینکه کمترین دستاوردی در بخش توسعه و اصلاحات اداری سوریه داشته باشد، نزدیک به ربع قرن بر سوریه حکومت کرد. بشار اسد در قبال مسائل داخلی و خارجی تصمیمهای فاجعهباری اتخاذ کرد که سوریه را بیشتر به عمق بحران فرو برد. ائتلاف بشار اسد با رژیم جمهوری اسلامی پرسشهای بسیاری را مطرح کرد که هنوز نمیتوان پاسخ آنها را پیدا کرد: چرا بشار اسد درصدد ائتلاف با جمهوری اسلامی برآمد و این رابطه چه زمانی آغاز شد؟ رژیم دمشق در ترورهای گسترده در لبنان که به نفع حزبالله انجام شد، چه نقشی ایفا کرد؟