چرا "آب پاشی" قبر ساعدی پروژه «جلنگر» جمهوری اسلامی است

عبدالستار دوشوکی
مرکز مطالعات بلوچستان ـ لندن
آیا آتش سوزی سینما رکس آبادان را به یاد دارید که در آن ۶۷۷ انسان بیگناه به جرم رفتن به سینما زنده زنده در آتش سوختند تا انقلاب خمینی پیروز شود. در آن زمان اکثریت مطلق روشنفکران و فعالین سیاسی با ایجاد نفرت پراکنی عمیق بعنوان سوخت ضروری انقلاب رژیم پهلوی را مقصر دانستند و هیچ کس جرات به چالش کشیدن روایت غالب را نداشت.

جمهوری خون و جنون که با زنده زنده سوزاندن صدها انسان آغاز شده بود تا به امروز پروژه های کوچک و بزرگ فراوانی را عملی نموده است. پروژه "آب پاشی" قبر ساعدی توسط سربازان گمنام امام زمان در راستای تعمیق شکاف بین جمهوری خواهان و طرفداران سامانه پادشاهی ظاهرا موفق شده است, آن هم با شگرد تفرقه بینداز و حکومت کن.  دلایل این پروژه بر هر انسان معقول و خردمندی واضح است.

اولا هیچ کسی در یک گورستان عمومی شلوارش را پایین نمی کشد تا ادرار کند و از خودش فیلم بگیرد؛ این یک جرم پرخطر است. در حالیکه ریختن آب یا قبرشویی از یک بطری آب با منفذ کوچک جرم نیست. مخصوصا گورستان پِر-لاشِز (Cimetière du Père-Lachaise) که طبق ویکی پدیا بزرگ‌ترین گورستان پاریس و یکی از مشهورترین و پربازدیدترین گورستان جهان می باشد و هر ساله بیش از ۳٫۵ میلیون بازدیدکننده دارد که روزانه قریب به ده هزار بیشترین آمار در کل جهان به‌ شمار می‌آید.

ثانیه از زلالی مطلق آب ریخته شده کاملا مشخص است که به رنگ ادرار نیست مگر آنکه شخص بلافاصله قبل از آن در بازده زمانی خیلی کوتاه حداقل چند لیتر آب نوشیده باشد تا رنگ ادرارش صاف و زلال باشد. ثالثا از کجا معلوم که این فرد یک سلطنت طلب واقعی است و نه آژان پرووکاتور (Agent provocateur) مامور و معذور گمنام وزارت اطلاعات. نگارنده در طی بیش از دو دهه گذشته در مورد پروژه های بدسگال پر فریب و نیرنگ آمیز نفوذ و تفرقه برانگیز بارها نوشته است.
 
حیرت آور است که چگونه افراد شناخته شده صادراتی ضدپهلوی که شب و روز در رسانه های اصلاح طلب مثل بی بی سی و ایران اینترنشنال و صدای آمریکا و رادیو فردا و غیره بعنوان رهبر و کارشناس و متخصص نظیر ف س و ع ا و امثالهم برجسته می شوند, بلافاصله همانند یک ارکستر سمفونی موزون و هماهنگ شده به سامانه پادشاهی حمله می کنند. آنهم بدون زره ای تعمق و دلیل عقلانی برای این نفرت پراکنی و تشدید جنگ حیدری نعمتی.

این ارکستر تک هماهنگ شده تهاجمی توسط صادراتی های شناخته شده و به اصطلاح کارشناسان رسانه های فارسی زبان و فحاشی آنها به پهلوی مرا بیاد واقعه ای حدود ٥٥ سال پیش در دوران کودکی ام در چابهار که در آن زمان شهر خیلی کوچکی بود می اندازد. در چابهار یک مرغ فروش بددهنی بود بنام جلنگر (Jalangar) با بینایی بسیار کم (حدود شاید بیست درصد) که روزانه پیاده با چند مرغ از یکی از محله های شهر برای فروش مرغ هایش به بازار قدیمی چابهار می آمد. دو پسر تُخس حدود ده ساله با نام های گُلام(غلام) و حسن که با پسر دیگری بنام "مُراد رضا (معروف به رضوک یا رضا") دشمنی و دعوا داشتند  نقشه ای پیچیده اما ساده و موثر را جهت انتقام گیری از "رضا" طراحی و اجرا می کنند. آنها در سر راه جلنگر به بازار به اذیت و آزار او می پردازند و جلنگر هم به آنها فحش می داد. با نقشه قبلی غلام با صدای بلند به حسن می گوید: "رضا ! جلنگر را بیش از این اذیت نکنیم ممکن است به پدرت "حاجی امام بخش" شکایت تو را بکند". در صورتی که رضا آنجا نبود و روحش هم خبر نداشت. اما جلنگر حاجی امام بخش پدر رضا را می شناخت و لذا کینه ای سخت از او به دل گرفت. در آن زمان مردها از جمله "حاجی امام بخش" در کافه ای بنام "کافه گوادری" در بازار کوچک شهر برای صرف چای جمع می شدند. جلنگر وقتی به بازار می رسد شروع می کند به فحش های بسیار رکیک به "حاجی امام بخش و خانواده اش که چرا نمی تواند پسر (بقول او حرامزاده اش) را تربیت کند. این امر سبب آبروریزی بزرگی برای "حاجی امام بخش" می شود و او با خشم و نفرت بلافاصله به منزل می رود و به قصد کشت پسرش "رضا" را کتک می زند. هر چقدر رضا با درد و شیون و گریه می گوید من نبودم, پدرش حاجی امام بخش می گوید خفه شو  دروغگو! اکنون همه شهر می دانند این کار تو خبیث بوده و به تنبیه شدید بدنی او ادامه می دهد. نقشه انتقام جویی دو پسر بچه تُخس بلوچ بنام های غلام و حسن از دشمن خود یعنی "رضا" ی یازده ساله کوچکترین نقصی نداشت ! و اینگونه است که داستان تهمت و بهتان و کینه ورزی های مبتنی بر نقشه های خبیثانه "غلام" و "حسن" (بخوان سربازان گمنام امام زمان امروزی) همچنان در فضای مجازی, و حقیقی (بیانیه ۲۴۰ نفری در سایت گویا، که اتفاقا برخی از امضاء کنندگان با فحاشی و تهمت زنی آتش بیار معرکه شدند) ادامه دارد؛ و عقب مانده ترین رژیم منحوس معاصر بر ما همچنان حکومت می کند.  به یزدان که گر ما خرد داشتیم؛ کجا این سرانجام بد داشتیم .
+52
رأی دهید
-4

  • قدیمی ترین ها
  • جدیدترین ها
  • بهترین ها
  • بدترین ها
  • دیدگاه خوانندگان
    ۲۴
    varied - ریزه، ترکیه

    متاسفانه مردم شریف ایرانی هیچگاه از تاریخ درس نمی گیرند یک حادثه تاریخی بسیار قدیمی تعریف کنم آشور بنی پال موقع سفر همیشه مکانهای مقدس مردم آنزمان تخریب میکرد بعد دستور بازسازی همان مکانهایی را میداد که خودش تخریب کرده بود دقیقا مثال طویله اسلامی در بسیاری موارد مثل رفتار آشور بنی پال است
    7
    41
    ‌پنجشنبه ۰۶ دی ۱۴۰۳ - ۲۰:۵۹
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۴۴
    Momijii - توکیو، ژاپن
    باز صدر رحمت به اون دو پسر بچه غلام و حسن ! شیطان هم باید پیش آخوندها و ازنابشون ، لُنگ بندازه و درس بگیره ، و اما عجیبه که مردم خام و سطحی نگر و بیخیال ما هنوز بیش از چهار دهه ، بردگی آخوند و مذهب پُر از نیرنگ و فریبش رو تحمل میکنند و دَم نمیزنند !
    3
    21
    ‌پنجشنبه ۰۶ دی ۱۴۰۳ - ۲۳:۳۶
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    نظر شما چیست؟
    جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.