«باشد تا روزی که چراغ به دست بگیرید و دنبال شهرداری مثل من بگردید.» این، یکی از آخرین جملههای «غلامرضا نیکپی»، شهردار باسابقه و سرشناس تهران پیش از انقلاب بود که خطاب به رییس دادگاه انقلاب بیان کرد؛ شهرداری که هشت سال مدیریت پایتخت را به عهده داشت، چهره آن را دگرگون کرد و در نخستین ماههای پس از انقلاب، به اتهام حل نکردن ترافیک و آلودگی هوای تهران اعدام شد.
***
همزمان با آلودگی فاجعهبار و بحرانی تهران، این روزها نام غلامرضا نیکپی مورد جستوجو اینترنتی فارسیزبانان است و ویدیوها و عکسهای شهر تهران پیش از انقلاب با آسمانی صاف و مناظری عمدتا دلپذیر، با این روزها مقایسه میشود که شهروندان زیر لایهای سنگین از غبار، آلودگی تنفس میکنند.
«علیرضا زاکانی»، شهردار کنونی تهران، در زمانهای که پایتخت هر روز بهدلیل آلودگی و کمبود انرژی و برق تعطیل است، گفته که به کارنامه خود و همکارانش در اجرای قانون هوای پاک در تهران «نمره خوبی میدهد.» در روزهایی که زاکانی این عبارات را از تلوزیون رسمی اعلام میکرد، تهران «آلودهترین پایتخت در جهان» بود.
حالا ۴۵ سال پس از تیرباران نیکپی، در روزهایی که آلودگی هوا، ترافیک و خودروهای فرسوده هر روز سرخط خبرها است، برخی از کاربران شبکههای اجتماعی به یاد شهردار سرشناس پیش از انقلاب افتادهاند و خدمات او را در یادآوری میکنند.
دکترای اقتصاد که تهران را مدرن کردغلامرضا نیکپی شهرداری که هشت سال مدیریت پایتخت را به عهده داشت، چهره آن را دگرگون کرد و در نخستین ماههای پس از انقلاب، به اتهام حل نکردن ترافیک و آلودگی هوای تهران اعدام شد<غلامرضا نیکپی، فرزند «عزیزالله نیکپی»، سال ۱۳۰۸ در اصفهان به دنیا آمد. پدرش که در آمریکا تحصیل کرده بود، به دولت راه یافته بود و مدتی در دولت «قوام السلطنه» معاون وزیر پست و تلگراف بود. خودش در دانشگاه تهران حقوق و علوم سیاسی خوانده بود و در انگلستان در رشته اقتصاد بینالملل دکترا دریافت کرده بود.
بعد از اینکه به ایران برگشت، مدتی معاون امور استخدامی شرکت نفت بود، در دولتهای «حسنعلی منصور» و «امیرعباس هویدا» به معاونت نخستوزیری رسید و سال ۱۳۴۷، به وزارت آبادانی و مسکن دولت هویدا رسید.
او در یک دوره حدودا هشت ساله از ۱۳۴۸ تا ۱۳۵۶ شهردار تهران بود و اقداماتش از نظر عمرانی و برنامهریزی، پایه بیشتر فعالیتهای موثر و مثبت شهرداران پس از انقلاب شد؛ هرچند در دادگاه انقلاب از همین اقدامات گرهگشا علیه او استفاده شد.
در دوره غلامرضا نیکپی، ساختار شهرداری اصلاح شد و تغییراتی در نحوه اداره و خدماتدهی آن ایجاد شد، چنانکه همان سازمان تا حدود زیادی هنوز فعالیت میکند. جمعآوری عوارض برای تامین هزینه خدمات شهری، ایجاد سازمانهایی چون بازرسی و موتوری و تغییرات در معاونت های شهرسازی و معماری، ساخت بزرگراهها اصلی و حیاتی تهران، تهیه طرح جامع تهران، طراحی خطوط مترو تهران به کمک مشاوران فرانسوی و آغاز ساخت آن، ایجاد مجتمعهای آپارتمانی مسکونی، ایجاد بیش از ۶۰ پارک منطقهای و شهری، ایجاد دهها پارکینگ در مناطق پرتردد، مدرن کردن ناوگان اتوبوسرانی تهران، هدایت آبهای سطحی تهران با ایجاد سیل بند، ایجاد کارخانه تولید زباله به کمپوست، تعیین حریم تهران و ساخت آسایشگاه کهریزک، ازجمله اقدامات شهرداری در دوران غلامرضا نیکپی بود.
ساخت گورستان بهشت زهرا بهعنوان نخستین گورستان مکانیزه شهر، تکمیل تئاتر شهر، آغاز ایجاد شهرکهای اکباتان، ساخت برج آزادی، ساماندهی شهرک غرب و ساخت فرهنگسرای نیاوران هم، بخشی از اقدامات نیکپی بود.
او پس از شهرداری در سال ۱۳۵۶، به نمایندگی از اصفهان به سنا راه یافت. در سال ۱۳۵۷ در دولت «غلامرضا ازهاری» در جریان بازداشت تعدادی از سران حکومتی بازداشت شد، اما در جریان آزادی زندانیان زندان قصر در جریان انقلاب، توانست از این زندان بگریزد. در نهایت بار دیگر بازداشت و فروردین سال ۱۳۵۸ دادگاهی شد.
ترافیک و چالههای تهران؛ اتهامات دادگاه انقلاب به شهردار «باشد تا روزی که چراغ به دست بگیرید و دنبال شهرداری مثل من بگردید» این، یکی از آخرین جملههای «غلامرضا نیکپی»، شهردار باسابقه و سرشناس تهران پیش از انقلاب بود که خطاب به رییس دادگاه انقلاب بیان کرددادگاه غلامرضا نیکپی، شهردار سرشناس پایتخت، مجموعهای از شگفتیهای قضایی بود که به یک تراژدی ختم شد. قاضی در مورد مسائل کاملا کارشناسی مدیریت شهری براساس شنیدهها یا بر تکیه بر ایدئولوژی انقلابی به او اتهام میزد و گاه به نوشتههای روزنامهها اشاره میکرد.
بخشی از اتهاماتی که قاضی به شهردار سابق پایتخت وارد کرد، مربوط به مشکلات ترافیک بود. رییس دادگاه وارد جزییات برنامه ای ترافیکی تهران شد و از نیکپی پرسید: «شما پیشنهاد کردید که یک خط از حاشیه خیابانها به حرکت اتوبوسهای شرکت واحد اختصاص یابد؟» او به روند تصمیم گیری اشاره کرد و در نهایت مشخص شد که شرکت فرانسوی «سوفرتو» بهعنوان مشاور پیشنهاد دهنده این موضوع بوده است.
پیشنهادی که ارائه شده بود، بعد از انقلاب از سوی شهرداران مختلف بهعنوان خط ویژه برای حرکت اتوبوسها در خیابان های مختلف به اجرا درآمد، اما رییس دادگاه در آن روز غلامرضا نیکپی را متهم کرد که پیشنهاد یک فرانسوی که «سیاستهای استعماری» دارد را پذیرفته است.
شهردار سابق تهران در جایی در دفاع از خود گفت که اقدامات او برای بهبود وضعیت ترافیک بوده. در حین همین بحث، قاضی دادگاه از او پرسید که مگر دکترای اقتصاد ندارد؟ نیکپی پاسخ مثبت داد. قاضی از او پرسید: «پس بهعنوان دکتر در اقتصاد، ارتباط نیروی انسانی، ترافیک، استعمار، بورژوازی کمپروادور یعنی وابسته و دلال را تعیین و تفسیر کنید و چرا به مردم هشدار ندادید علت مشکل ترافیک، مردم نیستند و چرا عوامل استعمار را مقصر ندانستید؟»
شهردار تهران به ریشههای ترافیک پرداخت، اما قاضی همچنان او را متهم به خیانت و تبدیل تهران به محل فروش ماشینآلات استعمارگران کرد و اینکه نتوانسته مشکل ترافیک را حل کند. توضیحات نیکپی در مورد اینکه بخشی از ترافیک به عهده بخشهای دیگر است و اگر شهرداری اقداماتی چون ساخت بزرگراه شاهنشاهی (مدرس فعلی) و برخی بزرگراههای دیگر را انجام نداده بود، برخی سفرهای شهری نهچندان طولانی تا چهار ساعت طول میکشید، کمکی به او نکرد. در جایی دیگر قاضی فریاد زند که «ترافیک مردم را کلافه کرده و شما مسوول آن هستید.»
قاضی یک بار دیگر وارد مسائل تخصصی شد و به احداث ۱۸ رشته بزرگراه اشاره کرد و گفت با احداث این بزرگراهها، زمینهای نامرغوب، مرغوب شد، ولی شهردار آییننامه حق مرغوبیت را عوض کرد. نیکپی لازم دید که قاضی را از اشتباه خارج کند. او گفت: «وقتی یک بزرگراه میکشیم، زمینها نامرغوب میشوند، نه مرغوب. چون در شاهراه سرعت بالاست و توقف ممنوع و احداث مراکز تجاری هم ممنوع و قانون عوض شد و حق مرغوبیت را کم کردند.»
قاضی در جای دیگری نتیجهگیری میکند که چون شهرداری از مردم عوارض میگرفت که خدمات انجام دهد ولی کارش را به درستی انجام نداده و خیابانها همچنان چاله داشته، پس خیانت کرده است.
قاضی به غلامرضا نیکپی گفت که خیابانهای تهران چاله دارد، اما او به یک روزنامه گفته هرکس یک چاله پیدا کند، ما به او جایزه میدهیم. نیکپی در کمال تعجب مجبور شد جزییات مکالمه خود با خبرنگار «کیهان» را شرح دهد تا معلوم شود اصل ماجرا چیست و اینکه او گفته بود اگر شهرداری آسفالت کند و ادارات آب و برق دوباره خیابان را حفاری نکنند، چاله به وجود نمیآید و اگر در آن صورت کسی چاله پیدا کرد، جایزه دارد. نکته جالب دادگاه اینجا بود که قاضی به شنیدهها از جلسات انجمن شهر یا تیتر مطبوعات برای محکوم کردن شهردار سابق استناد میکرد، بدون اینکه از اصل مکالمات را خبرها اطلاع داشته باشد.
در جای دیگری قاضی به او اتهام قتل وارد کرد و وقتی نیکپی با تعجب چنین اتهامی را رد کرد، قاضی گفت که در جریان تخریب ۱۲۰ آلونک خارج از محدوده، یک نفر کشته شده بود. شهردار سابق توضیح داد که تخریب آلونکها به دستور دولت انجام شد و آن یک نفر هم طی یک دعوا به ضرب چاقو به قتل رسید.
توضیحات نیکپی قاضی را حتی به فکر انجام تحقیقات بیشتر وادار نکرد. قاضی براساس شنیدهها به او اتهام فساد مالی زد و در نهایت او را متهم به خیانت کرد؛ اتهامی که به غلامرضا نیکپی نشان داد دفاع از خود نتیجهای ندارد و قرار نیست به سخنان او اهمیت داده شود. او در واکنش به این اتهام قاضی دادگاه به او گفت: «چه خیانتی کردم؟ باشد تا روزی که جنابعالی و همه مردم چراغ به دست بگیرند و دنبال شهرداری بگردند که برای آنها ۶۸ پارک ایجاد کند، یک میلیون متر اراضی جنوب شهر را آباد کند، ۱۸ رشته شاهراه بسازد، ۳۰ پارکینگ ایجاد کند، ۲۰ پل بسازد و غیره و غیره...»
شهرداران انقلابی و حال روز تهران امروز حکم اعدام غلامرضا نیکپی، شهردار سرشناس پایتخت در دوران طلایی سلطنت «محمدرضا شاه پهلوی»، ساعتی پس از پایان دادگاه به امضای «صادق خلخالی»، رییس دادگاههای انقلاب رسید و او بههمراه تعدادی دیگر از مقامهای حکومتی سابق در اولین ساعات روز ۲۲فروردین۱۳۵۸، تیرباران شد.
بااینحال، شهرداران پس از انقلاب، برخی از برنامهها و طرحهای دوران او را پس از پایان جنگ ایران و عراق با جدیت ادامه دادند. خطوط مترو، شبکه بزرگراهها، نظام مدیریت شهری و اخذ عوارض برای درآمد پایدار و اولویت به حملونقل عمومی، بخشی از طرحهای دوران مدیریت نیک پی بود که از سوی شهرداران، از «غلامحسین کرباسچی» گرفته تا «محمدباقر قالیباف»، ادامه پیدا کرد.
نکته مهم در مورد غلامرضا نیکپی این است که وضعیت تهران بهشدت از نظر ترافیک، آلودگی هوا، مشکلات مسکن طبقه کمدرآمد، آسیبهای اجتماعی، مشکلات زیستمحیطی و بسیاری جنبههای دیگر در مقایسه با ۴۶ سال پیش، بدتر و اسفبارتر شده است و کسی هم شهرداران را بهدلیل این مشکلات محاکمه نکرده است. تنها محاکمه مهم یک شهردار پس از انقلاب، برگزاری دادگاه غلامحسین کرباسچی به اتهام فساد مالی، اختلاس و رشوه بود که بسیاری آن را تسویهحساب سیاسی پس از پیروزی «محمد خاتمی» در انتخابات دانستند. اتهامات کرباسچی بعد از اعتراضهای متعدد وکلای او کاهش پیدا کرد و او پس از دو سال حبس، از زندان آزاد شد.
تهران پس از کرباسچی مسیر پرتلاطمی را دنبال کرد، اما حاصل فعالیت شهرداران پس از انقلاب و نهادهای همکار آنها، شهری است شبیه اتاق گاز، تهی شده از باغها و فضای سبز، گرفتار ترافیک جانفرسا، تن داده به ساختوسازهای افسار گسیخته.
طبق گزارش روزنامه «شرق»، مساحت باغهای تهران که بخش مهمی از فضای سبز شهر را تشکیل میدادند، از ۱۴ هزار هکتار در اوایل دهه ۶۰، به هزار و ۷۰۰ هکتار رسیده است.
«امیر منصوری»، استاد دانشگاه تهران، دو علت اصلی تخریب باغهای تهران در سالهای اخیر را «زمینخواری سازماندهیشده» و «ضعف قانونگذاری و بیتدبیری در وضع قانون عادلانه» برای حفاظت از باغها دانست. این روند موجب نشده که دستگاه قضایی شهرداران و زیردستان آنها را حتی به دادگاه احضار کند.
نمونه دیگر از بیتوجهی دستگاه قضایی به اقدامات شهرداران پس از انقلاب، لاپوشانی فساد محمدباقر قالیباف و تعدادی از فرماندهان سپاه بود. محمدباقر قالیباف که بهدلیل فعالیت های همسر و پسرش در ارتباط با شهرداری متهم به زد و بندهای مالی بود، در ماجرای فساد مالی «هلدینگ یاس»، وابسته به سپاه پاسداران هم نقش داشت. بااینحال نهتنها پای او به دادگاه کشیده نشد، بلکه به ریاست مجلس شورای اسلامی رسید. در سوی دیگر هم با حمایت «علی خامنهای» از سپاه پاسداران، اتهام های فساد مالی را لجنپراکنی خواند موجب باز نشدن بیش از پیش پرونده شد.
محمدباقر قالیباف در دوران شهرداری خود، بار بزرگی از ساختوساخت مسکونی و تجاری بر دوش پایتخت گذاشت؛ آن هم پایتختی که از سالها پیش گفته میشد دیگر تاب تحمل بار جمعیتی بیشتر را ندارد.
سیاستهای شهرداری تهران در دوران قالیباف موجب شد که حتی زمینهای منطقه ۲۲ که برای حفظ جریان باد و کاهش آلودگی باید کاربری فضای سبز میداشتند یا بناهای کم ارتفاع در آنها ساخته میشد، به زیر طرحهای شهرکسازی و برجسازی رفت. این اقدامات، اعتراض سازمان حفاظت از محیطزیست را هم بهدنبال داشت، اما در نهایت هیچکدام از این اتفاقات حتی اثری نامطلوب در جایگاه محمدباقر قالیباف به جا نگذاشت.
کلانشهر تهران، تنها شهری در جهان که شهردار آن به اتهام گوش کردن به مشورت شرکت فرانسوی، عدم رسیدگی به ترافیک، ترمیم چالهها و امثال اینها محاکمه و اعدام شده است، حالا چهرهای بسیار متفاوت از چهار دهه پیش خود دارد؛ بیگانه و بسیار متفاوت با اولین روزهای تولد خود، در انتظار راه نجات.