یورونیوز: فرماندهان اساس و گشتاپو که پس از جنگ جهانی دوم از آلمان گریخته بودند، با ورود به دمشق به سرکوب وحشیانه مردم سوریه توسط خاندان اسد کمک کردند.
از زمان سقوط سریع حکومت بشار اسد در دمشق، فیلمها و اسنادی به طور پیوسته از زندانهای مخفی پدیدار شده است. زندانهایی چنان تودرتو که روزها طول کشید تا بسیاری از زندانیان از سلولهای زیرزمینی آن آزاد شوند.
تصاویر منتشره پس از گشوده شدن درهای زندان «صیدنایا»، زندانیان را در حالتی مانند بازماندگان اردوگاههای مرگ نازیها نشان میدهد.
اما این همه تشابه میان رژیم سرکوب در آلمان نازی و رژیم خاندان اسد در سوریه اتفاقی نیست، چرا که اکنون میدانیم سوریها بخشی از روشهای شکنجه را از نازیها یاد گرفته بودند.
با نزدیک شدن به پایان جنگ جهانی دوم، رهبران سازمانهای نظامی و امنیتی آلمان از جمله گشتاپو برای شکست قریبالوقوع آماده شدند و مسیرهای فرار را به آمریکای جنوبی، اسپانیا و همینطور جهان عرب سازماندهی کردند.
این عملیات مخفی «اودسا» نام داشت و با استفاده از ثروت سازمان نظامی «اس اس»، که عمدتاً از یهودیان سراسر اروپا جمع شده بود، گذرنامه، هویت جعلی و پول را در دسترس آنان قرار داد و ویزاها را برای جنایتکاران از کشورهای میزبان دریافت کرد.
به این ترتیب شمار زیادی از جنایتکاران جنگی با استفاده از این فرصت توانستند در نظامهای دیکتاتوری که با رژیم هیتلر همکاری و حفاظت از نازیهای فراری را تضمین میکردند پنهان شوند. شهرک کولونیا توار در ونزوئلابه عنوان مثال در ونزوئلا، آنها یک شهرک کامل به نام «کولونیا تووار» در اختیار داشتند که امروزه نیز نسلهای نوادگان آنها در آن زندگی میکنند.
در میان جنایتکاران شناختهشده اودسا، یوزف منگله پزشک ارشد آزمایشات انسانی در اردوگاه مرگ آشویتس به آرژانتین فرار کرد. آدولف آیشمن مسئول «اداره امور مربوط به یهودیان» رایش سوم نیز به آرژانتین گریخت.
آیشمن در سال ۱۹۶۲ پس از ربوده شدن و محاکمه در اسرائیل اعدام شد، منگله را اما هرگز پیدا نکردند.
از میان جنایتکاران نازی، آلوئس برونر، فرانتس اشتانگل، گوستاو واگنر و آریبرت هایم پس از فرار از عدالت متفقین در پی جنگ جهانی به سوریه و مصر پناه بردند. نازیهایی که به سوریه گریختند: آلوئیس برونر فرار «آلوئیس برونر» به سوریه جدیترین مورد در میان دهها افسر نازی متواری بود. او به عنوان معاون آیشمن بر تبعید یهودیان از کشورهایی مانند فرانسه و اتریش نظارت داشت.
وی همچنین ۴۷ هزار یهودی را از اتریش، ۴۴ هزار یهودی را از یونان و بیش از ده هزار یهودی را از اسلواکی به اردوگاههای مرگ فرستاد.
برونر راهنمای مفصلی در مورد روشهای شکنجه نوشته بود که در طی مأموریتش به عنوان فرمانده اردوگاه کار اجباری نازیها در فرانسه به نام درانسی در نزدیکی پاریس به کار میبست. با سقوط حکومت بشار اسد، درهای زندان بدنام صیدنایا در سوریه پس از نیم قرن گشوده شدسیمون ویزنتال، شکارچی افسانهای نازیها پس از جنگ که ده ها افسر سابق اساس را ردیابی کرد و به محاکمه کشاند، در خاطرات خود مینویسد که در میان جنایتکاران رایش سوم برونر بدترین افراد بود.
وی نوشته است: «در حالی که آدولف آیشمن طرح ستاد کل برای نابودی یهودیان را تهیه کرد، آلوئیس برونر آن را انجام داد.»
وی پس از احساس خطر ابتدا به آمستردام و سپس به رم گریخت و از آنجا با ویزای توریستی وارد قاهره شد. از آنجا به دمشق رفت، جایی که برای اولین بار دستگیر شد. با این حال وقتی هویت واقعی خود را فاش کرد، با آغوش باز از او استقبال شد.
او در آپارتمانش در دمشق اغلب آشنای قدیمی و «همکار» خود، «فرانتس اشتانگل» فرمانده اردوگاه مرگ تربلینکا، را ملاقات میکرد. برونر، اشتانگل و واگنربرونر در سالهای اولیه آن به عنوان یک فروشنده اسلحه به حکومت سوریه کمک میکرد، اما زمانی که رژیم اسد در سال ۱۹۷۱ به قدرت رسید وی تبدیل به مهرهای ارزشمند شد و در خدمت دستگاه حاکم آزار و اذیت سیستماتیک مخالفان را آغاز کرد.
با این حال بعدها برونر این «اشتباه» را مرتکب شد که در مصاحبه تلفنی سال ۱۹۸۷ با شیکاگو سانتایمز هویت خود را آشکار کرد.
او در این مصاحبه اظهار داشت که از نقش خود در هولوکاست پشیمان نیست: «همه آن یهودیان مستحق مرگ بودند، زیرا مأموران شیطان و زباله انسانی به حساب میآمدند. من پشیمان نیستم و دوباره این کار را خواهم کرد.»
حافظ اسد، رئیسجمهور وقت سوریه، در آن زمان از افشای حضور برونر و مصاحبه او خشمگین شد زیرا این امر به نقش بینالمللیاش به عنوان یک «حواری صلح» و همچنین روابط سوریه با غرب ضربه زد.
اسد به همین دلیل برونر را برای مدت نامحدود به زندان فرستاد. گفته میشود فرمانده زندان سوریه به نگهبانان دستور داده بود که «این خوک را نکشند، اما سعی نکنند آن را زنده نگه دارند.»
با این حال، برونر سرانجام یک سال بیشتر از حافظ اسد عمر کرد. افسران نازی پایهگذار بسیاری از روشهای شکنجه در رژیم حافظ و بشار اسد بودندفرانتس اشتانگل اشتانگل رئیس اردوگاههای مرگ بدنام «تربلینکا» و «سوبیبور» در لهستان بود، جایی که یک میلیون یهودی در زمان فرماندهی او به قتل رسیدند.
پس از فروپاشی رژیم نازی، او به کشور مادری خود اتریش گریخت و در آنجا توسط پلیس نظامی ایالات متحده اسیر شد، اما در مه ۱۹۴۸ موفق شد فرار کند و به رم فرار کند. از آنجا نیز به سوریه رفت.
در سوریه او شروع به مشاوره دادن به سرویسهای مخفی این کشور کرد. وی بعدتر در اواسط دهه ۶۰ در برزیل دستگیر و به آلمان غربی مسترد شد. اشتانگل در محاکمه خود در این کشور ادعا کرد که هیچ ارتباطی با قتلعام یهودیان ندارد، اگرچه اعتراف کرد که فرمانده اردوگاه تربلینکا است.
او در سال ۱۹۷۰ مجرم شناخته شد و به زندان ابد محکوم شد. یک سال بعد اما در زندان دوسلدورف بر اثر حمله قلبی درگذشت. یک شورشی سوری در فلزی یک زندان مخفی رژیم اسد را باز میکندگوستاو واگنر گوستاو واگنر فرمانده اساس عملیات روزانه را در اردوگاه مرگ «سوبیبور» هدایت میکرد، جایی که حدود ۲۵۰ هزار یهودی به قتل رسیدند.
بازماندگان اردوگاه میگویند واگنر، که «فرشته مرگ» نیز نامیده می شود، به آنها گفته بود «نمیتواند ناهار خود را بخورد، مگر اینکه قبلش دو یا سه یهودی را با دستان خود کشته باشد».
واگنر پس از جنگ و به دنبال اشتانگل به دمشق رفت و بعدها با هم به برزیل گریختند. مقامات برزیلی واگنر را در سال ۱۹۷۸ دستگیر کردند، با این حال درخواست استرداد وی به آلمان رد شد. اردوگاه مرگ «سوبیبور»او در سال ۱۹۷۹ درباره گذشته اظهار داشت که یهودستیز نبوده و نیست: «ما سوگند خوردیم. ما مجبور بودیم اطاعت کنیم. اما بعد از مدتی هیچ احساسی نداشتم و همه چیز فقط به یک وظیفه تبدیل شد که باید آن را کامل میکردیم. ما میدانستیم که اشتباه است. اما چه کاری باید انجام می شد؟ این دستور پیشوا بود.»
واگنر در اکتبر ۱۹۸۰ در ریودوژانیرو برزیل خودکشی کرد. فرانتس رادماخر رادماخر در طول جنگ رئیس دفتر «یهودی» وزارت امور خارجه نازیها بود و نقش مستقیمی در قتل یهودیان صرب ایفا کرد.
او پس از جنگ دستگیر شد، اما دادگاه کیفری بینالمللی او را تنها به ۳ سال و نیم زندان محکوم کرد. سپس با وثیقه آزاد شد و به سوریه گریخت. رادماخر در آنجا همراه با برونر و دیگر نازیها به سرویس مخفی رژیم سوریه کمک کرد.
الی کوهن، ابرجاسوس افسانه ای اسرائیل که به بالاترین سطوح رهبری دولت سوریه نفوذ کرده بود، در سال ۱۹۶۲ سعی کرد رادماخر را با یک بمب که در نامهای جاسازی شده بود به قتل برساند. این ترور اما نافرجام ماند.
بعد از شناسایی و اعدام کوهن رادماخر اجازه یافت به آلمان شرقی بازگردد، جایی که در سال ۱۹۷۳ قبل از شروع یک دادگاه جنایات جنگی دیگر، در آرامش درگذشت. فرانتس رادماخر و والتر راوفوالتر رائوف رائوف از بیرحمترین فرماندهان اساس پیش از ابداع اتاقهای گاز در سال ۱۹۴۲ بود. وی وانهایی را ساخته و اداره میکرد که در آنها یهودیان، کمونیستها، کولیها، معلولان و همجنسگرایان با گاز به قتل میرسیدند.
او پس از جنگ با اطلاعات آمریکا، سوریه، مصر و حتی اسرائیل تجارت کرد و همچنین با کمک واتیکان به دمشق گریخت و در آنجا به عنوان مشاور نظامی استخدام شد.
از آنجا بعدها به آرژانتین رفت و سپس به طور دائم در شیلی ساکن شد، جایی که از حمایت دیکتاتور نظامی آگوستو پینوشه برخوردار بود.
رائوف تا زمان مرگش در سال ۱۹۸۴ در شهر سانتیاگو شیلی زندگی کرد ودر مراسم تشییع جنازه او نیز فریادهای «هایل هیتلر» شنیده شد.
+6
رأی دهید
-0
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.