«از هزینه‌ای که در سوریه کردیم پشیمان نیستیم»

«ایران هیچ‌گاه قرار نبود که به جای ارتش سوریه بجنگد، آن‌هم در برابر جریانی که تهدید قاطعی برای جمهوری اسلامی نیست. اگر توان آماده‌ای وجود داشت یا فرصت و امکان انتقال نیرو و تجهیزات بود و فروپاشی به‌سرعت اتفاق نمی‌افتاد، به شرطی که مردم و ارتش سوریه می‌ایستادند، حتماً ما هم می‌ایستادیم؛ ضمن اینکه دولت سوریه تا روز‌های آخر اصلاً چنین درخواستی از ما نکرد. ما از هزینه‌ای که کردیم هیچ پشیمان نیستیم. این حرف را به شکل تبلیغاتی عرض نمی‌کنم؛ پشیمان نیستیم، زیرا حضور و هزینه‌ی ما برای امنیت خودمان بود و دستاورد‌های مورد انتظار هم به دست آمد. »

علی‌اکبر احمدیان، دبیر شورای عالی امنیت ملی، به بررسی جزئی‌تر پرونده‌ی حضور مستشاری ایران در سوریه پرداخته است.
 
به گزارش رسانه‌ی KHAMENEI.IR، در ادامه گزیده این گفت‌وگو را می‌خوانید.
 
*دولت سوریه را ما بالا نیاوردیم؛ دولت خاندان اسد قبل از ما بود، محکم هم بود و به دلیل وجه اشتراک بزرگ و ستودنی در سازش‌ناپذیری با رژیم صهیونیستی و مقاومت در برابر آمریکا و اسرائیل، یک تعاملاتی با هم داشتیم و حمایت متقابل داشتیم.
 
* حضور جمهوری اسلامی ایران در هر جایی، حتی آنجا که این حضور منشأ آرمانی داشته است، تابع یک اصولی بوده است. استثنائاً ممکن است یک جایی خطایی هم شده باشد، اما مبنا همواره این اصولی بوده که ذکر می‌کنم:
 
اصل اول دفاع قاطعانه از کشور، مردم و منافع ملی، در برابر بیگانه است. در این اصل، هیچ‌گاه تردیدی نبوده است. این دشمن چه آمریکا بوده است، چه اسرائیل، چه کشور کوچکی بوده است، چه یک همسایه، این اصل همواره مبنای عمل بوده.
 
اصل مهم دیگر اینکه آغازگر تهاجم به هیچ کس نبوده است. رهبر معظم انقلاب واقعاً به این اصل مقید بوده‌اند. خیلی اوقات، دیگران موردی را تا پای تصمیم آورده‌اند، اما وقتی به سطح رهبری رسیده است، ایشان مانع شده‌اند و کم‌کم به سایر مسئولان هم این را آموخته‌اند.
 
اصل سوم عدم دخالت در امور سایر کشور‌ها است. انقلاب اسلامی با همه‌ی شعار‌های آرمان‌گرایانه و بعضاً دارای جنبه‌ی جهان‌وطنی‌ای که دارد، اما در هیچ کشوری به واسطه‌ی آن آرمان‌ها یا حتی به خاطر منافع ملی دخالت نکرده است ــ که این مصداق همان واقع‌بینی است ــ مگر با سه شرط:
 
اول اینکه باید دولت رسمی آنجا رسماً درخواست کرده باشد. هم در سوریه، هم در عراق، ما برای حضور، درخواست رسمی دولت وقت این دو کشور را داشتیم. به عنوان نمونه، اگر یادتان باشد، در ماجرای ترور و شهادت شهید سلیمانی، نخست‌وزیر عراق گفت که ایشان را من به عراق دعوت کرده بودم. در زمان حضور ما در مقابله با فتنه داعش، آقای مالکی (نخست‌وزیر وقت این کشور) از ما برای مقابله با داعش درخواست کرد. بنابراین، درخواست رسمی حتماً از لوازم بوده است.
 
دوم، عدم تقابل با مردم است. هر کسی ما را دعوت کند که امروز برویم آنجا مثلاً به نفع او با مردمِ آنجا درگیر بشویم، حتماً چنین کاری نخواهیم کرد و این از اصولی است که به آن دقت می‌شود.
 
سوم، وجود منافع یا آرمان قطعی است. در آنجا، ما یا باید یک منافع ملی قطعی داشته باشیم یا یک آرمان قاطع؛ مثلاً «دفاع از مظلوم» که از آرمان‌ها و اصول ما است. اگر یک ملتی مورد ظلم قرار بگیرد و در کنارش دو شرط دیگری که عرض کردم وجود داشته باشد، دلیلی ندارد ما ورود نکنیم، چون تکلیف دینی و انسانی بر گردن ما می‌آید. البته یک وقت دفاع از مظلوم ممکن نیست، که در این صورت کاری نمی‌توانیم بکنیم و تنها با زبانمان برائت می‌جوییم؛ اما یک وقت شرایط فراهم است و مردم مورد ظلم قرار گرفته‌اند و دولتش هم کمک می‌خواهد در اینجا دلیلی وجود ندارد که ما کمک نکنیم، آن‌هم با رعایت اصل کمک، نه جایگزینی؛ یعنی باید خود آن ملت مبارزه کند و در میدان باشد تا ما هم به آنها کمک کنیم.
 علی‌اکبر احمدیان، دبیر شورای عالی امنیت ملی* از زمانی که دولت سوریه در زمان حافظ‌اسد، صادقانه از انقلاب اسلامی حمایت کرد و در جنگ، با وجود آنکه حزب حاکم بر عراق هم حزب بعث بود، باز هم از ما حمایت قاطع کرد، تعاملات رسمی و میدانی را گسترش دادیم. یکی از دلایل نزدیکی سوریه به ایران هم این بود که مصر و اردن با رژیم صهیونیستی سازش کرده بودند، اما سوریه زیر بار این سازش نرفته بود و لذا احساس نوعی تنهایی و خطر می‌کرد. اما از طرفی نظام حکمرانی در سوریه مثل بقیه‌ی نظام‌های عربی منطقه بود. وجه مثبت و متمایز خاندان اسد این بود که انصافاً در برابر همه‌ی فشار‌های بین‌المللی، منطقه‌ای، دوستان، آشنایان، دشمنان، از مسئله‌ی مقاومت در برابر اسرائیل و دفاع از حقوق مردم فلسطین کوتاه نیامدند. اگر اندکی کوتاه آمده بودند، با هیچ کدام از این حوادث مواجه نمی‌شدند و لذا همه‌ی آنچه اتفاق افتاد تاوان آن مقاومت بود. اما ضمن ضدصهیونیستی بودن نظام، رفتار‌های ناپسندیده‌ای در بخشی از سیستم موجود در دولت سوریه با مردم آن کشور به چشم می‌خورد و اینها یک شکافی را بین دولت و بخشی از مردم سوریه به وجود آورده بود.
 
*بخشی از مردم، واقعاً نظام را می‌خواستند، اما بخش‌هایی هم نه؛ نظراتی داشتند، مخالفت‌هایی داشتند که این‌هم باز از دوره‌ی حضور جمهوری اسلامی ایران شروع نشده. از طرفی، بین دولت حافظ‌اسد با بعضی جریانات فکری موجود در جهان اسلام، از جمله اخوان‌المسلمین، یک چالش بسیار قدیمی وجود داشت و مجادلاتی با هم داشتند. جمهوری اسلامی ایران از ابتدا، از زمان حافظ‌اسد، مرتباً توصیه و تلاشش این بود که آنجا را به سمت همگرایی اجتماعی و مردمی هدایت کند. دلیلش هم این بود که اعتقاد به اینکه مردم یک کشور تعیین‌کننده‌اند، در جمهوری اسلامی همواره وجود داشته.
 
* اولاً داعش یک جریان سرویس‌ساخته بود. ما مطلع بودیم و می‌دانستیم اینها را کجاو از کدام زندان آزاد کردند، چه کسی با آنها کار کرد، کجا بردند، چه‌جوری درستشان کردند و قیافه‌ی خیلی موجه به آنها دادند. اوایل کار، داعش سعی داشت چهره‌ای موجه از خود بُروز بدهد و خواستند بدلی بزنند به کل جریان انقلاب اسلامی. بنابراین، داعش اصالت هویتی‌ای از خودش نداشت.
 
ثانیاً داعش فاقد سرزمین بود؛ یعنی نکته‌ی بسیار مهم این بود که داعش به هیچ سرزمینی تعلق نداشت؛ یعنی هیچ جا نبود که بگوییم این کشورِ اینها است، جغرافیای اینها است، مردم این سرزمین هستند و ما در اینجا اینها را به رسمیت بشناسیم؛ نه، اینها اصلاً فاقد سرزمین بودند؛ یعنی در هر سرزمینی ما با اینها می‌جنگیدیم، سرزمین آنها نبود.
 
ثالثاً اینها همه جا را سرزمین خودشان می‌دانستند؛ یعنی سرزمین دیگران را ملک خودشان می‌دانستند، بقیه‌ی ممالک اسلامی و کشور‌های منطقه را هم متعلق به خودشان می‌دانستند. پس معارض همه‌ی کشور‌های منطقه، از جمله ایران بودند.
 
رابعاً تفکر تکفیری نسبت به همه‌ی فِرَق اسلامی داشتند. اساس داعش بر تکفیر بنا نهاده شده بود، آن‌هم نه فقط تکفیر شیعه، بلکه تکفیر همه جز خود.
 
خامساً ترور جمعی مردمی داشتند. داعش با هر معیاری تروریست بود؛ یعنی اساساً حربه‌ی اصلی‌اش ترور بود، کمااینکه امروز هم همین است. تروریسمِ آن هم علیه مقامات سیاسی یا نظامی نبود، علیه جمعیت بود، علیه عامه‌ی مردم بود. ماجرای انفجار کرمان را همه به خاطر دارند. داعش اطلاعیه داد که مجاهدان شهادت‌طلب عملیات موفق انجام دادند! خودش عنوان کرد. هنوز هم هر روز دنبال همین کار‌ها است. دستگاه‌های امنیتی ما به طور مداوم دارند تیم‌های مختلفی را که می‌فرستند داخل کشور دستگیر می‌کنند و یک جنگ دائمی و پنهان در جریان است؛ گاهی مثلاً بیست گروه از آنها را در کشور دستگیر می‌کنند.
 
جریان داعش که پیدا شد، دیگر جای تأمل نبود. البته بعضی از همان معارضین دولت سوریه به ظهور یک چنین جریانی به نوعی کمک کردند یا بعداً با پیوستن به آن، این جریان را تقویت کردند که ما با آنها هم بالاجبار درگیر شدیم. در این داستان البته ما از اول، مرز بین داعش و معارضین را تفکیک کردیم. الحمدلله داعش با عملیات‌های پی‌درپی و متربه‌متر، هم در عراق و هم در سوریه برچیده شد؛ اما در مورد سایر معارضین ــ که در قضایای حلب، در دمشق، در غوطه‌ی شرقی و غربی، در درعا و سویدا در جنوب، عمدتاً همین گروه‌های معارض بودند ــ جمهوری اسلامی ایران سعی کرد که بین دولت و آنها وساطت کند. البته اگر جایی به ما حمله می‌شد، از خودمان دفاع می‌کردیم. در همین جا‌هایی که برای مقابله با داعش حضور داشتیم، مثلاً ما آن موقع فرودگاه حلب یا مسیر‌هایی مثل اتوبان حلب ـ دمشق را نیاز داشتیم، آنجا خط دفاعی داشتیم، اگر کسی به ما حمله می‌کرد، بالاجبار باید دفاع می‌کردیم یا حتی گاهی کمی آنها را عقب می‌راندیم. اما اینکه بنای ما این باشد که اینها را مثل داعش ریشه‌کن کنیم، هیچ‌گاه چنین نبود. حتی وقتی در محاصره بودند و قرار شد تخلیه شوند، امنیت آنها را تأمین کردیم که از این نقاط مختلف به ادلب منتقل شوند. در حلب، بعضی از دوستان ما جان خودشان را گذاشتند که خانواده‌ی همین معارضین را که در بخشی از حلب بودند، منتقل کنند به همین منطقه‌ی ادلب. بعد هم در همه‌ی توافقات سیاسی، ما از این موضوع حمایت کردیم که اینها یک جایی داشته باشند برای خودشان، مستقر بشوند، آنجا منطقه‌ی رفع تنش باشد و کسی با آنها برخورد نکند.
 
با پایان یافتن قضیه داعش، منطقه به ارتش سوریه سپرده شد و دیگر حضور کامل ما موضوعیت نداشت. البته، دولت بشار‌اسد هم به خاطر حضور ایرانی‌ها تحت فشار شدیدی قرار داشت؛ هم از جانب عرب‌ها، هم اسرائیل، هم آمریکا. شانتاژ می‌کردند که ایران سوریه را فتح کرده است و مانند این حرف‌ها! خب نتیجه این شد که تقریباً عمده‌ی قوای ما از آنجا برگشت و فقط آن بخشی باقی ماند که برای مقاومت نیاز بود یا برای کمک‌هایی که به ارتش سوریه یا دولت سوریه می‌شد.
 
* گروه‌های مختلف در شمال غرب سوریه خاستگاه‌های مختلفی دارند، نظرات مختلفی هم نسبت به ترکیه، سوریه، ایران، شیعه و اسرائیل دارند؛ پس مواضع مختلفی دارند. از این نظر، یک جمعِ به‌هم‌ریخته‌ای هستند، اما با هم در حال توافق بودند که چنین اقدامی را انجام بدهند. این تحرکات به دولت سوریه مکرر گفته شد، خود آنها هم توان اطلاعاتی بدی نداشتند، آنها هم می‌دانستند. اما اینجا دو نکته وجود داشت. اول اینکه دولتمردان و ارتش سوریه باور نداشتند اینها بتوانند یک حرکت عمده‌ای را انجام بدهند. دوم اینکه به ارتششان و دستگاه امنیتی‌شان متکی بودند؛ فکر می‌کردند اینها اگر تحرکی هم بکنند، اوضاع یک کمی بالا‌وپایین می‌شود، اما نهایتاً آن را سد می‌کنند؛ لذا خطر اینها هیچ‌گاه از سوی دولت سوریه به طور جدی ادراک نشد. البته فکر هم نمی‌کردند چنین ظرفیت فروپاشی‌ای در ارتش سوریه وجود داشته باشد!
 
در نهایت، عملیات اینها آغاز شد و باز هم مرتباً به ارتش سوریه گفته شد که در اینجا‌ها می‌توانی بِایستی و راهشان را سد کنی ــ، چون ما معتقد بودیم حتی اگر بخواهد با اینها گفت‌و‌گو هم بکند، بالاخره باید یک موضعی را تثبیت کند ــ، اما اراده‌ی جنگ و میل به مقاومت در ارتش سوریه وجود نداشت؛ لذا مناطق سوریه یکی‌یکی سقوط کرد و نهایتاً رسید به دمشق. گفت‌و‌گو‌هایی را هم در این مدت با بشار‌اسد و با ارتشی‌هایشان داشتیم، مشاوره‌هایی به آنها دادیم و باز هم تلاش کردیم که روند سیاسی فعال شود. سفر ترکیه‌ی آقای عراقچی برای همین بود، سفر دوحه برای همین بود، موفقیت‌هایی هم داشت. «بیانیه‌ی هشت کشور» به نظرم بیانیه‌ی خوبی بود که بالاخره پنج کشور عرب منطقه هم به آن پیوستند و اظهار نگرانی کردند، درخواست حل سیاسی کردند، اما سرعت فروپاشی به این تلاش هم فرصت نداد.
 
* ایران هیچ‌گاه قرار نبود که به جای ارتش سوریه بجنگد، آن‌هم در برابر جریانی که تهدید قاطعی برای جمهوری اسلامی نیست. اگر توان آماده‌ای وجود داشت یا فرصت و امکان انتقال نیرو و تجهیزات بود و فروپاشی به‌سرعت اتفاق نمی‌افتاد، به شرطی که مردم و ارتش سوریه می‌ایستادند، حتماً ما هم می‌ایستادیم؛ ضمن اینکه دولت سوریه تا روز‌های آخر اصلاً چنین درخواستی از ما نکرد.
 
نکته‌ی مهم دیگر این است که ما بعد از اتمام حکومت داعش، با تمایل دولت سوریه قوای خود را تخلیه کرده بودیم و در منطقه حضور عملیاتی نداشتیم که تصمیم بگیریم همراهی بکنیم یا نه. امکان تقویت سریع نیز وجود نداشت، مگر آنکه ارتش سوریه مقاومت می‌کرد. بنابراین، در مورد اینکه میگویند ایران عرصه را رها کرد، ما اصلاً آنجا نبودیم که بخواهیم رها کنیم.
 
* ما از هزینه‌ای که کردیم هیچ پشیمان نیستیم. این حرف را به شکل تبلیغاتی عرض نمی‌کنم؛ پشیمان نیستیم، زیرا حضور و هزینه‌ی ما برای امنیت خودمان بود و دستاورد‌های مورد انتظار هم به دست آمد. اگر داعش در سوریه و عراق تمام نشده بود، امروز ما باید با ده‌ها برابر هزینه در داخل کشور با داعش می‌جنگیدیم. فکر نمی‌کنم کسی باشد که این را باور نداشته باشد که اگر دولت داعش در عراق و سوریه مستقر شده بود، ما مجبور بودیم امروز در مرز و داخل کشور و لبه‌های مرز عراق با او بجنگیم. خود آنها رسماً این را می‌گفتند که هدف ما ایران است! خب این هدف که نابودی داعش بود محقق شد و دستاورد بزرگی بود که نقشه و طرح آمریکایی‌ها را کلاً بر باد داد و سرمایه‌گذاری چندساله‌شان را بی‌نتیجه گذاشت. دوستان شاید جزئیات را ندانند. آنها واقعاً یک ارتش درست کردند! به قول خودشان، در برابر انقلاب اسلامی دولت‌سازی کردند، جامعه‌سازی کردند و فکر می‌کردند موضوع را تمام کرده‌اند. با اقدام جمهوری اسلامی ایران، این نقشه جمع شد و همین یک دستاورد برای هزینه‌ی آن حضور کافی است.
 
* ما بالاخره توانستیم فلسطین و حزب‌الله را تقویت کنیم و دست آنها را عمیقاً پُر کنیم، به نحوی که دیگر به ما وابسته نباشند. امروز حزب‌الله یک گروه کاملاً مستقل و متکی به خود است. در مورد غزه، شما می‌بینید که در داخل تونل، مثلاً دارند راکت و موشک برای خودشان تولید می‌کنند. حتماً حزب‌الله که سرزمین وسیع‌تری دارد، از این جهت قدرت بیشتری دارد و مجهزتر شده است. حزب‌الله قدرت سیاسی پیدا کرد، قدرت فرهنگی پیدا کرد. می‌بینید که امروز با همه‌ی این تخریب‌ها، چه استقبالی از حزب‌الله در داخل لبنان می‌شود! مردمی که ضربات سنگین به زندگی‌شان خورده است، همه با پرچم حزب‌الله برمی‌گردند. اینها برکات و عمق راهبردی و فرهنگی انقلاب اسلامی است. حزب‌الله این‌چنین وضعی در لبنان دارد. کسی نمی‌تواند حماس و جهاد و حزب‌الله را حذف کند، کسی نمی‌تواند انصارالله را حذف کند. اینها به متن مردم تبدیل شده‌اند؛ مردمی که مجهز و بالغ شده‌اند و صاحب دانش و فناوری برای ساخت تجهیزات مورد نیاز برای دفاع از خود هستند.
 
* شرایط سخت‌تر می‌شود. البته در خیلی از مقاطع، کار ما سخت‌تر شده، در بعضی مقاطع هم راحت‌تر شده؛ این مسئله طبیعی است، از اول تا حالا هم همین‌طور بوده است. اما نکته‌ی اول این است که حزب‌الله، حماس و جهاد، امروز به پشتیبانی مستقیم و فیزیکی ما خیلی وابسته نیستند. ببینید! مگر ما در طول این مدت، با حماس در غزه ارتباط مستقیم داشتیم؟ هیچ‌گاه نداشتیم، همیشه هم حاجز‌های اسرائیلی و هم‌پیمانان وی داشتند اوضاع را کنترل می‌کردند. مگر ما الان با یمن ارتباط ارضی مستقیم داریم؟ مسیر دریایی‌اش هم که محاصره است. اما خود مردم یمن هر روز یک چیزی رو می‌کنند و موشک‌هایی با برد هزار کیلومتر می‌سازند! این واقعاً از عجایب است. خود ما یک دوره‌ی طولانی را طی کردیم و مدت‌ها طول کشید تا موشک‌ساز شدیم، اما یمنی‌ها ظرف مدت کوتاهی به اینجا رسیدند که این‌هم از برکات و افتخارات انقلاب اسلامی است که بر مبنای باور‌های الهی، هر جا پا می‌گذارد، مردم آن کشور را رشد می‌دهد و آنها را بالغ و عزتمند می‌کند؛ نه آنکه به سبک فرعونی، آنها را وابسته و ضعیف کند. فرعون این‌گونه بود: فَاستَخَفَ قَومَهُ فَاَطاعوه؛ (۴) قومش را ضعیف و خفیف می‌کرد تا اطاعتش کنند؛ یعنی همان کاری که امروز آمریکا با اقمارش می‌کند. اما انقلاب اسلامی مانند حضرت موسیٰ و انبیای الهی، دیگران را رشد می‌دهد. سوریه قبل از ما چند سال با شوروی سابق متحد بود؟ دوره‌ی طولانی‌ای بود، اما حتی فناوری ساخت یک قطعه‌ی تانک را هم به او نداده بودند تا خودش بتواند بسازد! اما به برکت ارتباط با انقلاب اسلامی، موشک‌ساز شد. به‌هر‌حال، مقاومت برای ادامه‌ی حیاتش به ما وابسته نیست. ضمن اینکه ارتباط ایران با مقاومت و حزب‌الله هم هیچ وقت قطع نخواهد شد.
 
*برخی با نیت مخرب و بعضی هم با اهداف خاص سؤالاتی مطرح میکنند که مثلاً وعده‌ی صادق سه چه شد، الان می‌زنی یا فردا می‌زنی! خب مسئله روشن است؛ این موضوع، منطق نظامی دارد؛ هر وقت که لازم و مناسب باشد می‌زنیم، هر وقت که دشمن بیشتر دردش بیاید می‌زنیم، هر وقت که به منافع ملی ما کمک کند می‌زنیم. با احساسات که نمی‌شود و نباید عملیات کرد. در فاصله‌ی بین وعده‌ی صادق یک و دو، ضعف‌های ضربه‌ی اولمان تجزیه و تحلیل شد؛ یک تجزیه و تحلیلی هم از ظرفیت‌های دشمن شد که در نتیجه، دفعه‌ی دوم بهتر شد. اینها تابع عقل و تدبیر و منطق و همان واقع‌بینی‌ای است که به آن اشاره شد.
 
*یکی از بازی‌های جنگ روانی دشمن این است که فشار بگذارند: «آقا اگر نمی‌زنید، حتماً ترسیده‌اید»! بعد، عده‌ای از خود ما شروع کنند بزرگان ما در داخل کشور را ــ کسانی را که دیروز در میدان شهادت بودند، امروز هم هر روز در معرض شهادت هستند و پشت‌سر‌هم دارند شهید می‌شوند ــ متهم کنند به اینکه ترسو هستند! این مطالبه‌گری نیست؛ این افتادن ناخواسته در بازی عملیات روانی دشمن است، زیرا نتیجه‌اش تحقق همان خواسته‌ی دشمن، یعنی القاء ضعف و ترس است. ما اگر می‌ترسیدیم، مثل همه‌ی دیگران، در برابر اسرائیل و آمریکا نمی‌ایستادیم و آرمان‌ها و منافع ملت خودمان را به آنها می‌فروختیم. در هر برهه‌ای، شرایط فرق می‌کند، وضعیت‌ها فرق می‌کند؛ باید اینها را دید و تصمیم گرفت.
 
* از منظر راهبردی چه کسی شکست خورده است؟ در این چهارصد پانصد روز پس از طوفان‌الاقصیٰ، ببینید وضع رژیم صهیونی چگونه است. اسرائیلی که یک دولت جعلی، اما رسمی در جهان می‌نمود، امروز شده است رژیم اشغالگر، نسل‌کش و آپارتاید که نخست‌وزیر آن تحت تعقیب است. به‌عکس، مردم فلسطین به عنوان ساکنان اصلی این سرزمین و به عنوان نهضت آزادی‌بخش در مبارزه با اشغالگری شناخته شدند. افکار عمومی جهانی و حتی خیلی از دستگاه‌های رسمی مجبور شدند از این دفاع کنند که فلسطین مال فلسطینی‌ها است و این اسرائیل است که هفتاد سال اشغالگری کرده.
 
*واقعیت موضوع این است که امروز اسرائیل مستأصل است، هنوز با همه‌ی این اقداماتی که کرده است امنیت ندارد، مشروعیت ندارد، اختلافاتش به‌شدت افزایش پیدا کرده است و از نظر اقتصادی وضع بدی دارد. برخی غربی‌ها می‌گویند این کودکان غزه و لبنان یا یحییٰ سنوار می‌شوند، یا سیدحسن نصرالله می‌شوند. بنابراین، حرکت عمومی حرکت پیروزی جبهه‌ی مقاومت و انقلاب اسلامی است، حرکت قدرت یافتن انقلاب اسلامی و ضعف و حقارت اسرائیل است.
+12
رأی دهید
-201

  • قدیمی ترین ها
  • جدیدترین ها
  • بهترین ها
  • بدترین ها
  • دیدگاه خوانندگان
    ۴۱
    Nasrol.Senvar.Hani - مسکو، روسیه

    این همه پرحرفی و وراجی ولی به اصل موضوع یعنی نفرت مردم سوریه از خاندان اسد اشاره ای نکردی جناب دروغگو. جالبه اسد در انتخابات همیشه اعلام میشد بیش از ۹۵ درصد آرا را کسب کرده و در اخرین انتخابات حتی رقیبش هم گفته بود به بشار رای میده چون او لایقتره. عجب دیکتاتوری عجیبی!!!
    0
    106
    جمعه ۳۰ آذر ۱۴۰۳ - ۰۹:۲۶
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۴۶
    Ali Nazari - میامی، ایالات متحده امریکا

    نباید هم باشی پفیوز…از جیب ملت ایران خرج کردی نه از جیب بابات..
    0
    123
    جمعه ۳۰ آذر ۱۴۰۳ - ۰۹:۴۶
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۴۵
    مبارز01 - تهران، ایران

    نباید هم پشیمون باشین بی ناموس. اون ره خر حـ... ات هم ثروت کشور را به باد داد هم شما کفتارهای گدا گشنه را به نوایی رسوند. اما از حلقومتون می کشیم بیرون. صبرکن بزودی بجای حرام خوری به گه خوری می افتین. فقط کمی صبر کن.
    0
    119
    جمعه ۳۰ آذر ۱۴۰۳ - ۰۹:۴۶
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۳۶
    سرباز رهبر - لندن، انگلستان

    ابرقدرت بودن خرج داره ابر قدرت که نمیاد پول مفت خرج دوتا مزدور مفتخور خائن بکنه فقط برای جلب رضایت اونا‌ این جماعت هم که فلان عضو رو برای تولید و ایجاد در آمد ندارن پس دست تو جیب مردم ازوپا و امریکا کردن مثل قارچ و انگل برای گذراندن اموراتشون درحالی که ایران برای باسازی امپراطوری پارس از هیچ تلاشی فروگذاری نمیکنه
    127
    3
    جمعه ۳۰ آذر ۱۴۰۳ - ۱۰:۱۰
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۵۰
    Persian2600 - استکهلم، سوئد

    خب معلومه که شما دزدان و فاسدان جمهوری کثیف و منفور اسلامی و آخوندی هیچ وقت به اشتباه خود اعتراف نخواهید کرد و از نظر شما کلاشها همیشه همه چیز را درست و عالی اجرا میکنید. 45 سال دزدی و فساد و هدر دادن داراییهای ایران در جاهایی که کوچکترین منفعتی برای ملت ایران نداشته و هیچ امنیتی هم برای ایران به ارمغان نیاورده و اسراییل خیلی راحت میاد و تو خاک خودتون دهنتون رو سرویس و خار ما. تونو یکی میکنه ولی باز هم ادعاهاتون ک. ن دنیا رو پاره کرده. ح. زاده های دزد تخم تازی..
    0
    96
    جمعه ۳۰ آذر ۱۴۰۳ - ۱۰:۴۲
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۳۴
    Hassan1479 - تهران، ایران

    سرباز رهبر - لندن، انگلستان
    آیا از تو وقیح تر و حر...... در سطح کره زمین وجود دارد ؟!؟ حرف هات بقدری بی ارزش است که حتی ساندیس خورهای این سایت را هم به خنده میاندازد ، چون از تعداد مثبت دادن به افکار تو ابا دارند
    0
    43
    جمعه ۳۰ آذر ۱۴۰۳ - ۱۱:۱۵
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۴۵
    Momijii - توکیو، ژاپن

    آره قماربازه وقتی میبازه ، اگر نگه به بیضه ام ، اونجاش میسوزه ! در ضمن مگر هزینه رو از جیب خود پفیوزت یا رهبر الدنگ و مفعولت پرداخت کردید ، پول و ثروت مملکت رو که باید خرج پیشرفت و رفاه مردم و مملکت بشه بردید در جایی هزینه کردید که دخلی به ایران نداره پفیوز زن *نده !!
    1
    47
    جمعه ۳۰ آذر ۱۴۰۳ - ۱۱:۳۲
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۵۱
    دو کلمه حرف حساب - حصارک، ایران

    خدا اگر به این تبهکاران هرمزاده شرافت، اصالت انسانیت کم داده بجاش رو داده. آخر ای بیشرف پول. دوا و غذای بچه یتیم وطفلان بیگناه خرج شهوت خوشگذرانی کردی، تو که خودت رو بخاطر علی اصغر جر میدادی تو که خود تو بخاطر قصه دروغ ظفلان مسلم خاک تو سرت میریختی ، حالا بیحیا نمک روی زخم ملت میریزی. بدان که بزودی بدست همین ملت ستمدیده ناودخواهی شد.
    0
    36
    جمعه ۳۰ آذر ۱۴۰۳ - ۱۱:۴۱
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۴۵
    Dogisgod - مونرال، کانادا

    نوکر بادمجان، چرندیادت که پوچ ولی اتفاقا چون پشیمان نیستین، بزودی مردم سیفونو میکشن، دوباره میشین هماغوش اسد..
    0
    31
    جمعه ۳۰ آذر ۱۴۰۳ - ۱۲:۵۱
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۵۷
    مهدی52 - روتردام، هلند

    سرباز رهبر - لندن، انگلستان
    واقعا چه بر قدرتی که شورتش رو روسها و چینی ها براش پائین و بالا میکشن !! اسرائیل هم هر چند سال یه بار مثل اشغال عمله و هککرههاشون میریزه تو زوباله دان تاریخ ، شماها همه رو مثل خودتون .....می بینید ولی غافل از اینکه خودتون ...
    1
    37
    جمعه ۳۰ آذر ۱۴۰۳ - ۱۲:۵۲
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۵۸
    دلاور - استهکلم، سوئد

    اگر راه اشتباه را در سوریه به پیش نمی بردی حالا مجبور نبود این همه دروغ بگوید و این همه توجیه ات توخالی بیاورید!
    0
    39
    جمعه ۳۰ آذر ۱۴۰۳ - ۱۳:۲۹
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۵۰
    kurosh-h - لوند، سوئد

    معلومه که پشیمان نیستید ، ایران را ارث بابای تازی زاده خودتان میبینید ، دیدگاه اون ملعون هندی زاده هم همین بود
    0
    34
    جمعه ۳۰ آذر ۱۴۰۳ - ۱۳:۲۹
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۲۶
    romano - تهران، ایران
    Nasrol.Senvar.Hani - مسکو، روسیه
    اول از همه که شما اسرائیلی هستی وسط ایرانیان چکار میکنی؟ دوم از همه اینکه در مورد اعلاحضرت شاه هم میگفتند شاه فاسد ممد دماغ شاه ولخرج ۲۵۰۰ ساله مردم رو شکنجه و کشتار میکنه. خبرنگارهای پیزوری یهودی و انگلیسی میشستن جلوی این بزرگ مرد میگفتن دفتر شما از دفتر نخست وزیر انگلیس با شکوهتره (مصاحبه‌اش رو همه دیده‌اند). در مورد انور سادات و مبارک و خیلی دیگه از رهبران بزرگ کشور ساز دیگه خاورمیانه کشور مطبوع شما و همپالگیهای اروپایی و آمریکاییتون همین سمپاشیها و کودتا ها رو کردند. وقتی جناب حافظ اسد به قدرت آمد کشوری گرفت که گرفتار بیسوادی ملاگری شپش و عقب ماندگی بود پس از رفتن ایشان این کشور بالای ۹۰ درصد باسواد داشت. اینها هزینه توسعه طلبی دهات یهودیه عزیزتون رو میدهند. همیشه دیکتاتوران کشورساز خاورمیانه در مقابل پروپگندای غرب باخته‌اند وگرنه اگر دنیا به حق بود همین الان باید نیتانیاهوی فاسدتون که توله‌هاش تو هاوایی دارند عیاشی میکنند به سرنوشت اسد دچار میشد. هدف شما دو چیز است اهداف اسرائیل را تلقین کنید خاورمیانه را همه مسلمان افراطی ریشو عرب معرفی کنید بروید دهات خودتان را آباد کنید.
    22
    7
    جمعه ۳۰ آذر ۱۴۰۳ - ۱۳:۴۰
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۴۶
    سیمرغ ایران - برلین، آلمان

    سرباز رهبر - لندن، انگلستان
    دمت گرم که با هر کامنت باعث میشی ضحاک علی کلی فحش بخوره
    0
    35
    جمعه ۳۰ آذر ۱۴۰۳ - ۱۳:۴۹
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۵۵
    hamid411 - لس آنجلس، ایالات متحده امریکا

    سرباز رهبر - لندن، انگلستان
    مذلف بودن هم خرج داره. اپیلاسیون باید کنی، لوازم ارایش بخری. دیگه خودت بهتر میدونی واردی
    0
    34
    جمعه ۳۰ آذر ۱۴۰۳ - ۱۳:۵۷
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۵۲
    ako kermanshah - اسنانبول، ترکیه

    تف به اون پیشونی داغ کرده دروغگوت بیاد ، پفیوز .
    0
    36
    جمعه ۳۰ آذر ۱۴۰۳ - ۱۴:۰۷
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۵۰
    Nagonsar - مونیخ ، آلمان

    ...چی شد میگفتید حاضرید خوزستان را از دست بدید ولی سوریه را نه
    0
    28
    جمعه ۳۰ آذر ۱۴۰۳ - ۱۵:۵۱
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۸۲
    گفتگوگر - پیتزبورگ، ایالات متحده امریکا

    ایران در زمان احمدی نژاد حدود 600 بیلیون دلار درامد ارزی داشت. با این بازی ها اصلی ها اکثریت این درامد نجومی را چپاول و در بانک های خارجی ذخیره کرده اند و البته زعمای قوم نگرانی ندارند.برای ۷ پشت خودشان ارز دزدیده اند و هر حادثه هم از کشور فرار و مثل خاوری یک جا سر به نیست میشوند
    0
    22
    جمعه ۳۰ آذر ۱۴۰۳ - ۱۶:۵۴
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۴۱
    Nasrol.Senvar.Hani - مسکو، روسیه

    romano - تهران، ایران
    جناب حافظ اسد؟ دیکتاتور که در شهر حما ۴۰ هزار و در زندان تدمر بیش از هزار نفر را کشت برای شما قابل احترامه؟ و شد دیکتاتور کشور ساز؟ سوریه هیچ وقت وضع اقتصادی خوبی نداشته و مردمش در رنج بودند و دو پدر و پسر به فکر دزدی خودشون و خاندان و افراد نزدیک و وفادار خودشون بودند و کلا غرق در فساد. آخه کجای دنیا رییس جمهور مادام العمر میتونه به فکر مردمش باشه و فقط سرکوب و چپاول کشور بشه کارش؟ رییس جمهور مگه باید چندین کاخ داشته باشد و بی نهایت ماشین؟ و انتخابات بدون رقیب و ۹۵ درصدی و در نهایت فرار؟ چرا مردم سوریه اینقدر خوشحالند و حاضر شدند یک گروه اسلامگرا بر کشورشان حکومت کند؟ راستی رابطه اسد و حزب الله با ماده مخدر کپتاگون چیه؟
    0
    23
    جمعه ۳۰ آذر ۱۴۰۳ - ۱۷:۱۷
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۴۱
    Nasrol.Senvar.Hani - مسکو، روسیه

    romano - تهران، ایران
    راستی منظورت از دیکتاتوری های کشورساز یکی جناب حافظ بود و دیگری احتمالا محمدرضا شاه؟ از نظر شما محمدرضاشاه دیکتاتور بود؟ البته میدونم که به عنوان یک ساندیسی از خاندان پهلوی متنفری و گاهی هم سوتی دادی مثل اون کامنت که از شاه در کنار خمینی استفاده کردی " خمینی و شاه ملعون" . یادت باشه نه شاه دیکاتور بود و نه اسد کشور ساز. شاه عشق خدمت بود و اسد عشق چپاول و سرکوب.
    0
    24
    جمعه ۳۰ آذر ۱۴۰۳ - ۱۷:۲۲
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    نظر شما چیست؟
    جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.