هفت صبح: وقتی آزمایشDNA فاش کرد دو فرزند خردسال مرد جوان متعلق به او نیستند، این مرد جوان علیه همسرش و مدیر شرکت او که استاد دانشگاه هم بود شکایت کرد . شاکی در جلسه دادگاه فقط اشک ریخت و گفت نمیداند به فرزندان خردسالش چه بگوید. قضات دادگاه زن و مرد خیانتکار را به اعدام محکوم کردند.
شکایت مرد جوان از همسرش
رسیدگی به این پرونده از اسفندماه سال گذشته با شکایت یک مرد جوان به نام امیر آغاز شد. او که به پلیس آگاهی رفته بود، از همسرش به نام ندا شکایت کرد و پرده از راز سیاه برداشت. این مرد گفت: من و همسرم سالهاست با هم زندگی میکنیم و دو فرزند 6 و دوساله و نیمه داریم. وقتی فرزندانم متولد شدند از اینکه هیچ شباهتی به من ندارند تعجب کردم.
اما هرگز حرفی به زبان نیاوردم و عاشقانه آنها را دوست داشتم تا اینکه از مدتی قبل به رفتارهای همسرم مشکوک شدم. من گمان میکردم او در محل کارش با یک مرد غریبه در ارتباط است. به همین خاطر چند بار به محل کار همسرم رفتم و از همکاران او شنیدم ندا با رئیس شرکت ارتباطی نزدیک دارد.
شاکی ادامه داد :من چندبار با همسرم صحبت کردم تا به این رابطه سیاه پایان دهد اما گوشش بدهکار نبود. حتی یک بار در گوشی او چتهایی که با رئیس شرکت خود کرده بود را دیدم و در حالی که قبلا ارتباط خود را انکار میکرد اما دیگر جایی برای فرار از حقیقت باقی نماند.همسرم عکسهای خصوصی زیادی برای رئیس خود فرستاده بود و وقتی متوجه شد که من فهمیدم قول داد از این ارتباط خارج شود اما باز هم متوجه میشدم که پنهانی به صحبتهای عاشقانه با رئیس شرکت ادامه میدهد.
شاکی ادامه داد: آخرین بار پسر بزرگم گفت مدیر شرکت مادرش به نام کامران آنها را با ماشین مقابل در خانه رسانده است. از شنیدن این حرف شوکه شدم و به شرکت رفتم تا با مدیر آنجا صحبت کنم. اما وقتی با کامران روبهرو شدم به شباهت عجیب او با پسرم پی بردم و دنیا برایم سیاه شد.من بدون اطلاع همسرم از فرزندانم آزمایش DNAگرفتم و متوجه شدم پدر آنها نیستم. من شک ندارم پدر فرزندانم رئیس شرکتی است که ندا در آن کار میکند. من با فهمیدن حقیقت شوکه شدهام و آمدهام تا از همسرم و مدیر شرکت او شکایت کنم.
افشای رابطه پنهانی با مرد میانسال
با این شکایت ماموران پلیس به تحقیق پرداختند و پرده از رابطه پنهانی زن خیانتکار با مدیر ۶۰ ساله شرکت خصوصی برداشتند . بررسیها نشان میداد مرد ۶۰ ساله نیز متاهل و صاحب فرزند است . به این ترتیب زن جوان و رئیس شرکت بازداشت شدند و بعد از تکمیل تحقیقات ابتدایی در مرجع ذی صلاح رسیدگی، محاکمه آنها در همان مرجع یعنی شعبه ۱۱ دادگاه کیفری یک استان تهران انجام شد.
در دادگاه چه گذشت؟
با افشای این ماجرا زن و مرد خیانتکار که در بازداشت بودند، در شعبه ۱۱ دادگاه کیفری یک استان تهران پشت درهای بسته و غیر علنی از خود دفاع کردند.در این جلسه مرد جوان در حالی که اشک میریخت به قضات گفت: من همسرم را دوست داشتم و هرگز فکر نمیکردم در این سالها به من خیانت کرده باشد. من بچههایم را دوست دارم و آنها نیز به شدت به من وابسته هستند. من با فهمیدن واقعیت شرایط روحی بدی دارم و نمیدانم به دو پسر خردسالم چه بگویم .
شاکی ادامه داد: من بعد از فهمیدن این ماجرا همسرم را طلاق دادهام و به نظر نمیرسد هیچ کدام از آنها پشیمان باشند. به همین خاطر برای همسر سابقم و مرد خیانتکار اشد مجازات میخواهم . سپس زن جوان به دفاع پرداخت و اظهارات عجیبی را مطرح کرد. او گفت: همسرم مشکل داشت و بچه دار نمیشد. ولی من دوست داشتم صاحب فرزند باشم.به همین خاطر با لقاح مصنوعی از کامران صاحب فرزند شدم.
کامران مرد تحصیلکرده و با هوشی است.او استاد دانشگاه هم هست و چون میخواستم فرزندان باهوش با ژن خوب داشته باشم دست به چنین عملی زدم. من اتهام زنا را قبول ندارم.چون با کامران رابطه برقرار نکردم. در این میان شوهر سابق او برخاست و گفت: من هرگز برای بچه دار شدن مشکلی نداشتهام.
کامران نیز اتهام زنا محصنه را نپذیرفت و در دفاع از خود گفت: وقتی متوجه مشکل نازایی ندا شدم و از من خواست برای لقاح مصنوعی کمکش کنم قبول کردم اما اتهام رابطه با او را قبول ندارم. در پایان جلسه قضات وارد شور شدند و با توجه به مدرکهای موجود در پرونده زن و مرد خیانتکار را به اعدام محکوم کردند.