رادیو فرانسه: مئیر جاودانفر : "پرتاب صدها موشک از سوی جمهوری اسلامی به روی اسرائیل دکترین آقای نفتالی بنت را در این کشور تقویت و همه احزاب اسرائیل از چپ تا راست را متقاعد کرد که دیگر جنگیدن با نیروهای نیابتی جمهوری اسلامی ایران بیفایده است و به جای آن اسرائیل باید سر اختاپوس در تهران را بزند و وارد یک جنگ درازمدت با خود جمهوری اسلامی ایران بشود. به همین خاطر، پاسخ قریبالوقوع اسرائیل به حمله موشکی ایران پاسخ آخر این کشور نخواهد بود و رهبران اسرائیل به این نتیجه رسیدهاند که زمان جنگ مستقیم با رژیم ایران فرا رسیده است."
در ده روز گذشته کمتر روزی است که رهبران اسرائیل پاسخی "مرگبار" و پشیمانکننده به آخرین حمله موشکی رژیم ایران را وعده نداده باشند. به مرور که این تهدیدها (و البته تهدیدهای متقابل رژیم ایران) افزایش می یابند، نگرانیهای بینالمللی نیز نسبت به عواقب پاسخ نظامی اسرائیل به ایران بیشتر می شوند و در این بین مهمترین نگرانی این است : آیا خطر این وجود ندارد که پاسخ اسرائیل – نظیر بمباران تأسیسات نفتی و اتمی ایران – نهایتاً آب به آسیاب حکومت ایران بریزد و نتیجه معکوس بدهد یعنی موقعیت آن را تحکیم کرده و عملاً مردم ایران را برای دستیابی به آزادی و دموکراسی منفعل و مأیوس کند.
مئیر جاودانفر، پژوهشگر و مدرس مسائل ایران و خاورمیانه در دانشگاه رایخمن در اسرائیل، در پاسخ به این پرسش و پرسشهای دیگر از جمله گفته است:
دو متغیر در تصمیمگیری نتانیاهو برای حمله به ایران
"نوع و نحوه پاسخ اسرائیل به حمله موشکی حکومت ایران به عوامل و متغیرهای متعدد بستگی دارد. یکی از آنها گزارش سازمان اطلاعات ارتش اسرائیل (موسوم به "آمان") و گزارش سازمان اطلاعات خارجی اسرائیل (موساد) است. این دو سازمان همراه با گزارشهای خود به نخست وزیر اسرائیل توصیه خواهند کرد که چه جاهایی را در داخل ایران و به چه دلیل باید هدف قرار بدهد. آقای نتانیاهو هم میتواند توصیههای این دو نهاد را در تصمیمگیری خود لحاظ کند یا بپذیرد هم میتواند همه آنها را نادیده گرفته و شخصاً اهداف دیگری را پیشنهاد کند.
متغیر دوم در پاسخ اسرائیل به حمله موشکی ایران، دولت آمریکا است، زیرا، دولت آمریکا علاوه بر این که مهمترین تأمین کننده سلاح برای اسرائیل است، مهمترین متحد راهبردی اسرائیل نیز به شمار میرود. بنابراین، آقای نتانیاهو ناگزیر است که نگرانیهای آمریکا را نیز در تصمیم خود در نظر بگیرد. در هر حال به نظر میرسد که هفته آینده آقای نتانیاهو تصمیم خود را خواهد گرفت.
از نظر اسرائیل مردم ایران با رژیم اسلامی همدلی نمیکنند
آنچه بر اساس تجارب و سوابق میتوان گفت این است که اسرائیل رهبران ایران را نخواهد زد یا طوری نخواهد زد که منجر به سقوط رژیم جمهوری اسلامی ایران بشود. هر تصمیمی که آقای نتانیاهو بگیرد هدفش تضعیف قدرتهای نظامی و اقتصادی جمهوری اسلامی ایران است. بمباران تأسیسات اتمی ایران هم محتمل است و رژیم ایران نخواهد توانست با اتکاء به بمباران این اهداف مردم این کشور را به سود اهداف خود بسیج کند. ما دیگر در دهه شصت زندگی نمیکنیم و چنین نگرانی هم در اسرائیل وجود ندارد که حمله این کشور به زیرساختهای رژیم اسلامی همدلی مردم ایران را با حکومت فقها در پی داشته باشد. وانگهی مردم ایران خوب می دانند که این جنگ را جمهوری اسلامی با اسرائیل آغاز کرده و نه بالعکس. اسرائیل نه مرز مشترک با ایران دارد نه خاک این کشور را تهدید و اشغال کرده است. اسرائیل حتا در دوره جنگ هشت ساله به ایران نیز کمک کرده و روابطاش با ایران قبل از انقلاب عالی بود.
مردم ایران خوب می دانند که روحالله خمینی و علی خامنهای از روز اول آغازگر جنگ علیه اسرائیل بودهاند و گمان نمیکنم که حمله اسرائیل حال میخواهد به تأسیسات اتمی حکومت اسلامی باشد یا به تأسیسات نفتی و دیگر زیرساختهای آن به انسجام و وحدت حکومت و ملت در ایران منجر شود. دوره این حرفها گذشته است...
اسرائیل معتقد است که زمان جنگ مستقیم و درازمدت با رژیم ایران فرا رسیده
از دوره آقای نفتالی بنت تغییری در دکترین اسرائیل در قبال حکومت ایران شکل گرفت. آقای بنت جمهوری اسلامی را به اختاپوسی تشبیه میکرد که از طریق بازوان یا در اصل نیروهای نیابتی متعددش با اسرائیل میجنگد و با پنهان شدن در پس این نیروها برای خود نوعی مصونیت هم ایجاد کرده است. به همین خاطر آقای بنت پیشنهاد و تأکید میکرد که اسرائیل باید از این پس به جای جنگیدن با بازوهای اختاپوس مستقیماً رأس آن را در تهران نشانه بگیرد. پرتاب صدها موشک از سوی جمهوری اسلامی به روی اسرائیل دکترین آقای بنت را در این کشور تقویت و تثبیت کرد و همه احزاب اسرائیل از چپ تا راست را متقاعد ساخت که از این پس جنگیدن با نیروهای نیابتی جمهوری اسلامی ایران بیفایده است و به جای آن اسرائیل باید وارد یک جنگ درازمدت با خود جمهوری اسلامی ایران بشود. به همین خاطر، به نظر من پاسخ آتی اسرائیل به حمله موشکی ایران پاسخ آخر این کشور نخواهد بود و رهبران اسرائیل حال به این نتیجه رسیدهاند که زمان جنگ مستقیم با ایران فرا رسیده است.
آنچه واضح است این است که آقای نتانیاهو این مسیر را تا آخر ادامه خواهد داد. الان دیگر حتا سرنوشت گروگانهای اسرائیلی در دست حماس برای او مهم نیست یا دست کم اصلاً دیگر اولویت او نیست. تمام توجه نتانیاهو بر قدرت جمهوری اسلامی ایران و موشکهای حزبالله متمرکز شده است. در قیاس با این هدف سرنوشت گروگانهای اسرائیلی، این که حتا آنان به دست حماس کشته شوند برای نتانیاهو موضوعی کاملاً فرعی و حتا بیاهمیت است. نفتالی بنت هم اگر جای نتانیاهو را دو سال دیگر بگیرد، دقیقاً همین سیاست را در قبال جمهوری اسلامی ایران دنبال خواهد کرد.
همانطور که گفتم دیدگاه راهبردی جدیدی در اسرائیل شکل گرفته و آنچه موجب این تغییر راهبردی شده موضع حمایتگرانه رهبران جمهوری اسلامی از حماس پس از حمله این گروه به اسرائیل در هفتم اکتبر سال گذشته بود. در واقع جمهوری اسلامی ایران از هر فرصتی استفاده میکند تا به اسرائیل بفهماند و بگوید : "ما، یعنی جمهوری اسلامی، دشمن خونی اسرائیل هستیم. ما بزرگترین دشمن اسرائیل هستیم و از هر کس که بخواهد اسرائیل را نابود کند حمایت میکنیم."
اکنون دیگر به نظر من جنگ اسرائیل با جمهوری اسلامی آغاز شده و احزاب چپ و راست در اسرائیل راه دیگری جز جنگ با جمهوری اسلامی نمی بینند. دیگر حتا از دست روسها و چینیها هم برای میانجگری کاری ساخته نیست. روسها که دیگر حتا کمترین اعتباری در اسرائیل ندارند.
در حال حاضر تضعیف جمهوری اسلامی توسط اسرائیل به سود ایالات متحد آمریکا و اروپا است. بنیامین نتانیاهو در حال حاضر مصمم است که قدرت موشکی حزبالله را نابود و همزمان از هر فرصتی برای حمله مستقیم به کلیه تأسیسات وابسته به حکومت اسلامی ایران استفاده کند.