جنگ در غزه همچنان ادامه دارد.
تهاجم زمینی اسرائیل در جنوب لبنان آغاز شده و ایران حدود ۲۰۰ موشک به سمت اسرائیل پرتاب کرده است. اسرائیل نیز مواضع شورشیان حوثی در یمن را هدف بمباران قرار داده است.
این افزایش تنشها باعث نگرانی سیاستمداران و تحلیلگران در سراسر جهان از وقوع جنگی تمامعیار در خاورمیانه شده است.
از خبرنگاران بیبیسی که وقایع این منطقه را پوشش میدهند پرسیدیم که چقدر احتمال دارد چنین جنگی رخ دهد و آیا این درگیری میتواند به یک درگیری جهانی تبدیل شود.
پسری در کنار آوارهای ساختمانی ویران شده در هود هاشارون در مرکز اسرائیل، پس از حمله موشکی ایران به اسرائیل در دوم اکتبر ۲۰۲۴تعبیر «در آستانه» اغلب برای توصیف شرایط فعلی خاورمیانه استفاده میشود. با کشته شدن بیش از ۴۰ هزار نفر در غزه و بیش از ۱۰۰۰ نفر در لبنان تنها در عرض یک هفته، ابعاد تلفات انسانی، سرسامآور است. میلیونها نفر آواره شدهاند و مناطق بسیاری کاملاً ویران شدهاند. چشمانداز سقوط از این آستانه به شدت هولناک است.
ما شاهد یکی از خطرناکترین بحرانهای چند دهه اخیر در این منطقه هستیم.
هفته گذشته، پس از کشته شدن حسن نصرالله، رهبر حزبالله، در اسرائیل جشنهایی برپا شد.
اگرچه مرگ نصرالله و اسماعیل هنیه، رهبر حماس، ممکن است برای کسانی که به دنبال نابودی محور مقاومت ایران هستند، رضایتی زودگذر به همراه داشته باشد، اما برگزاری چنین جشنهایی بدون شک زودهنگام است.
بدون تردید، اسرائیل با حملات هدفمند و حملات هوایی به حزبالله ضربات سنگینی وارد کرده و رهبران کلیدی این گروه را از بین برده است.
یک سال مبارزه علیه حماس تأثیرات ویرانگری بر زندگی میلیونها نفر در غزه گذاشته است.
این جنگ تواناییهای حماس را بسیار کاهش داده است، اما بعید است که پایان این گروه به مثابه یک نیروی سیاسی و نظامی مهم را رقم بزند.
کسانی که جور دیگری فکر میکنند، قادر به درک نحوه شکلگیری و حفظ نفوذ و قدرت این گروهها نیستند. این جنبشها به شدت نهادینه شدهاند و تار و پود آنها پیوندی ناگسستنی با بافت اجتماعی و سیاسی که در آن فعالیت میکنند، دارد.
کشتن نصرالله و واکنش ایران، این منطقه را به آستانه جنگی تمامعیار و بسیار خطرناک نزدیک کرده است.
مواضع رهبران اسرائیل در پی حمله موشکی ایران، نشاندهنده تشدید ناگزیر و بیشتر این درگیریهاست - جنگی که مستقیماً دو دشمن را درگیر میکند، و شامل نیروهای تحت حمایت ایران در لبنان، سوریه، یمن و عراق و همچنین متحدان اسرائیل در غرب، از جمله ایالات متحده و بریتانیا میشود.
سوالی که اکنون مطرح است این است که اسرائیل چگونه انتقام خواهد گرفت.
نفتالی بنت، نخستوزیر پیشین اسرائیل، در توییتی نوشت «این بزرگترین فرصت در ۵۰ سال اخیر برای تغییر چهره خاورمیانه است»؛ و پیشنهاد داد که اسرائیل باید تأسیسات هستهای ایران را هدف قرار دهد تا «این رژیم تروریستی را به شکلی مرگبار زمینگیر کند». اگر سخنان او نشانهای از نیتهای رسمی باشد، ممکن است در آستانه اتفاقی بیسابقه و ویرانگر برای این منطقه باشیم.
از زمان آغاز جنگ در غزه، تلاشهای دیپلماتیک برای کاهش تنشها بارها با شکست مواجه شده و قدرتهای بزرگ نتوانستهاند جلوی درگیریها را بگیرند یا حتی بر آنها تأثیر بگذارند. ادامه این ناکامی نشاندهنده وجود یک نظم جهانی نابسامان است که نمیتواند برای اجرای قوانین بینالمللی یا حتی قواعد قدیمی درگیریها اتفاق نظر داشته باشند. به نظر میرسد این شکافها عمیقتر شده و عواقب وحشتناکی برای منطقه و مردم آن به همراه خواهد داشت.
مردم لبنان از درگیری ها خستهاند و هیچ تمایلی برای ادامه جنگ ندارند نسرین حطوم، خبرنگار بیبیسی عربی در بیروت جنگ تمامعیار چیزی نیست که لبنانیها آمادگی تحمل آن را داشته باشند.
البته، نگرانیهایی در مورد یک جنگ تمامعیار در کشورهای همسایه، شامل سوریه، ایران، عراق، یمن و شاید اردن، به وجود آمده است. این نگرانیها بعد از حملات موشکی ایران به اسرائیل در روز سهشنبه حداقل دو برابر شده و احتمال حملات بیشتری از سوی ایران وجود دارد.
و اگر ایران بار دیگر به اسرائیل حمله کند، ایالات متحده و سایر کشورهای غربی حامی اسرائیل ممکن است مداخله کنند که احتمال وقوع یک جنگ تمامعیار را بیشتر میکند.
اسرائیل گروه نظامی حزبالله را در لبنان هدف قرار میدهد - نه ارتش لبنان.
موضع رسمی لبنان تلاش برای جلوگیری از جنگی گستردهتر است.
مسئولان در اینجا شبانهروزی در تلاشند تا از طریق دیپلماسی به رهبری فرانسه به توافق آتشبس دست یابند. همه تلاشها بهمنظور اجرای قطعنامه ۱۷۰۱ سازمان ملل، توانمندسازی و حمایت از ارتش لبنان و استقرار آن در جنوب لبنان است.
در داخل لبنان، تلاشهای مستمری برای انتخاب یک رئیسجمهور و فعالسازی نهادهای قانونی صورت میگیرد.
در لبنان هیچگاه اشتیاقی به جنگ وجود نداشته است. مردم از درگیریها خسته شدهاند، بهویژه از آن زمان که با یک بحران اقتصادی مستمر از اکتبر ۲۰۱۹ مواجه شدهاند.
اکثر مردم میخواهند در صلح زندگی کنند و از جنگ پرهیز کنند. برخی از لبنانیها معتقدند که به این جنگ کشیده شدهاند و این جنگ به آنها مربوط نیست.
بسیاری بر این باورند که زمان آن فرا رسیده است که درگیری اعراب و اسرائیل به پایان برسد تا بتوانند در صلح پایدار زندگی کنند.
پیشگیری از وقوع جنگ تمامعیار تنها از طریق تلاشهای دیپلماتیک برای جلوگیری از فروپاشی لبنان امکانپذیر است.
جنگهای قبلی نشان دادهاند که عملیات نظامی راهحل پایداری ارائه نمیدهند و روی آوردن به گفتگو و روشهای دیپلماتیک میتواند برای پایان دادن به درگیری مؤثرتر باشد.
اگر به گذشته نگاه کنیم، جنگ با اسرائیل در سال ۲۰۰۶ تنها ۳۴ روز به طول انجامید و شرایط هم متفاوت بود. در آن زمان نه جنگی در غزه وجود داشت و نه دخالتی در سوریه، عراق، ایران و یمن.
فراموش نکنیم که برخلاف آنچه در جنگ ۲۰۰۶ اتفاق افتاد، این بار بازیگران منطقهای مختلفی درگیر هستند. و لبنان در سطح رسمی، کشوری ضعیف است و ارتش آن قادر به کنترل اوضاع نیست.
ایران در ماه آوریل هم صدها موشک به اسرائیل شلیک کرد مهند توتونجی، خبرنگار بیبیسی عربی، بیتالمقدس خاورمیانه شاهد رویدادهایی بیسابقه است که میتواند به یک درگیری منطقهای یا حتی جهانی تبدیل شود. تشدید مداوم تنشها بین اسرائیل و حزبالله، یا حتی ایران، احتمال وقوع جنگی فراگیر را در آینده نشان میدهد.
به رغم رویدادهای مهم اخیر، مانند ترور اسماعیل هنیه، رهبر سیاسی حماس و ترور حسن نصرالله، دبیرکل حزبالله و ترور رهبران ارشد سیاسی و نظامی حماس و حزبالله به دست اسرائیل، این وقایع هنوز به جنگی منطقهای در خاورمیانه منجر نشدهاند.
بهعنوان خبرنگارانی که امور اسرائیل و جنگهای گذشته آن را با حزبالله پیگیری میکنیم، گمان میکردیم که ترور حسن نصرالله به دست اسرائیل ممکن است بیدرنگ جنگی فراگیر را آغاز کند که احتمالا ایران هم در آن درگیر شود.
اما چنین نشد.
بازیگران منطقهای همواره تلاش میکنند تا از وقوع چنین رویدادهایی که میتواند به جنگی منطقهای منجر شود، جلوگیری کنند و ایالات متحده در این زمینه نقشی قابلتوجه ایفا کرده است.
این تلاشها در کوتاهمدت ممکن است موفق به نظر برسند، اما سوال این است که آیا حملات متقابل جاری بین اسرائیل و ایران میتواند به جنگی فراگیر و غیرقابل بازگشت منجر شود؟
جرقه محرک جنگی منطقهای که میتواند به یک درگیری جهانی تبدیل شود، بین اسرائیل و ایران وجود دارد.
اخیرا در ماه آوریل که اسرائیل کنسولگری ایران در سوریه را هدف قرار داد، چیز نمانده بود این جرقه آتشی را برافروزد. این اقدام باعث شد که ایران از خاک خود صدها حمله هوایی به سمت اسرائیل انجام دهد.
ایالات متحده توانست وضعیت را کنترل کند. در آن زمان، ما گزارش دادیم در شرایطی که «احساسات به شدت اوج گرفته بود» و بلافاصله پس از حملهای که شامل حدود ۱۰۰ موشک بالستیک بود که بهطور همزمان به سمت اسرائیل شلیک شد، گفتوگویی بین آقای بایدن و آقای نتانیاهو انجام شد.
در این تماس، دو رهبر در مورد «چگونگی کاهش تنشها و بررسی همه جانبه مسایل» گفتگو کردند. ایالات متحده همچنین اعلام کرد که در هیچ حمله تلافیجویانهای با اسرائیل مشارکت نخواهد کرد.
اما، مجموعهای از رویدادها، از جمله ترور هنیه و نصرالله و حملاتی که اسرائیل به حزبالله انجام داد، ایران را دوباره بر سر دوراهی پاسخ مستقیم و قویتر از قبل قرار داده است.
پاسخ اسرائیل، همانطور که مقاماتش هشدار دادهاند، عامل اساسی در تعیین احتمال تشدید این رویارویی است.
سؤال اصلی این است که آیا اسرائیل واقعاً قصد دارد ایران را هدف قرار دهد و آن را به جنگی فراگیر بکشد، احتمالا برای بهرهبرداری از شرایط و حمله به تأسیسات هستهای ایران. این هدفی است که مدتهاست اسرائیل به دنبال آن است.
برخی ممکن است نگران باشند که حملات ایران به اسرائیل، هرچند که از لحاظ مادی قابل کنترل باشد و خسارات جانی به همراه نداشته باشد، میتواند رویکردهای احتمالی اسرائیل را تغییر دهد.
بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، در پی ایجاد تغییرات قابلتوجهی در خاورمیانه است.
او بر این باور است که این کار بدون هدف قرار دادن ایران، که اسرائیل آن را «سر مار» مینامد، غیرممکن است.
پس از موفقیتهای اسرائیل در برابر حزبالله، حس شادی در این کشور حاکم است.
برخی ممکن است این را بهعنوان نشانهای تلقی کنند که اسرائیل ممکن است اقداماتی بزرگتر علیه ایران انجام دهد که کنترلناپذیر باشد.
این موضوع میتواند آتش جنگی منطقهای را شعلهور کند و اگر ایران به شدت هدف قرار گیرد، ممکن است دیگر طرفها را درگیر کند و به یک درگیری جهانی منجر شود.
قصد اسرائیل برای خاتمه دادن به برنامه هستهای ایران ممکن است دلیل این جنگ فراگیر باشد.
حملات مستقیم ایران به اسرائیل میتواند بهانهای برای این موضوع باشد.
سوال اصلی این است: آیا ایالات متحده به اسرائیل اجازه خواهد داد که این اقدام را انجام دهد؟
جوانان فلسطینی در رام الله در کرانه باختری اشغالی در کنار بقایای یک موشک سقوط کرده پس از حمله ایران به اسرائیل ایمان عریقات، خبرنگار بخش عربی بیبیسی، اراضی فلسطینی شادی و ترس توأمان: این میتواند توصیفی برای حال و هوای عمومی فلسطینیان در سهشنبه شب باشد که ایران حدود ۲۰۰ موشک به سمت اسرائیل شلیک کرد. بسیاری از آنها از آغاز جنگ در غزه منتظر چنین لحظاتی بودند و معتقد به اهمیت مداخله خارجی برای حمایت از غزه و اراضی فلسطینی بودند.
مکانهایی که موشکهای ایرانی در اراضی فلسطینی فرود آمدهاند برای فلسطینیها به نقاطی تبدیل شده تا در آنجا عکس یادگاری بگیرند.
فلسطینیان بر این باورند که این میتواند به جنگی تمامعیار تبدیل شود.
ترور حسن نصرالله، دبیرکل حزبالله، پس از ترور اسماعیل هنیه، رهبر حماس در ماه ژوئیه، سناریویی برای جنگی گستردهتر ایجاد کرده است.
حال و هوای حاکم در اینجا برای بسیاری از فلسطینیها یادآور خاطرات انتفاضههای اول و دوم است. حتی افرادی که «نکبت» در سال ۱۹۴۸ را تجربه کردهاند، میگویند که تاریخ در حال تکرار است.
«نکبت» به روز ۱۴ مه ۱۹۴۸ اشاره دارد که در آن اسرائیل اعلام استقلال کرد و در جنگی که روز بعد آغاز شد، قریب به ۷۵۰ هزار فلسطینی که در آن سرزمین زندگی میکردند، از خانههای خود گریختند یا آنها را به زور از خانههایشان بیرون کردند.
در اراضی فلسطینی امروز، بسیاری از فلسطینیها بر این باورند که وضعیت کنونی نشاندهنده این است که حملات اسرائیل به سطح جدیدی رسیده که ممکن است خشنتر و شدیدتر باشد.
دولت فلسطینی سالهاست بر اهمیت موارد زیر تأکید کرده است:
-اهمیت حرکت به سمت راهحلهای سیاسی که عملیات نظامی را متوقف کند.
-دوری از درگیری و حرکت به سمت راهحلهای سیاسی که مبتنی بر حفاظت و اجرای چشمانداز راه حل دو کشوری باشد.
آنها بر این باورند که این امر به فلسطینیان یک کشور در مرزهای ۱۹۶۷ در کنار اسرائیل خواهد داد.
از ۷ اکتبر ۲۰۲۳، با شروع جنگ اخیر در غزه، محمود عباس، رئیس تشکیلات فلسطینی، از جامعه جهانی خواسته است که مداخله کند و اعلام آتشبس فوری کند.
به رغم حمایتهای جهانی از درخواستهای او، درگیریهای نظامی بهطور مستمر در حال انجام است. این شرایط باعث تقویت این باور در میان فلسطینیان شده که جنگی وسیعتر در منطقه بسیار محتملتر از بازگشت به فرآیند صلح است.