این عکس آخری چقدر جالب هست. به احتمال زیاد، مربوط به اوایل دههی پنجاه در ایران هست. / - من یکبار انتهای دههی هفتاد در ایران، کنار خیابان منتظر تاکسی بودم، که یک ماشین ژیان (درست همین مدل عکس بالا) جلوی پام توقف کرد. در صندلی عقب، یک خانم و یک آقا نشسته بودند ( زوج بودن). - من ابتدا گمان کردم که میخوان آدرس بپرسن، اما آقایی که پشت فرمون بود، گفت تاکسی هستم، تا تجریش میریم. من هم دیدم که مسیرم میخوره و سوار شدم (صندلی جلو). - اولینباری بود که سوار ژیان میشدم. حس جالبی داشت، انگار درست در کف خیابان قرار داشتیم، و از آنجا که ماشین ژیان، بدنهی سبکی داشت، انگار بر روی یک رورو-اک که چهار چرخ کوچک داشت در خیابان حرکت میکردیم. - آقای راننده برای رسیدن زودتر به تجریش، وارد یک کوچه شد و سپس به یک خیابان دیگری پیچید. - خیابان سربالایی بود. - من اول فکر کردم که این ژیان، با این وضعیت، نتونه از سربالایی بالا بره، اما خیلی روان (با چهار سرنشین) از سربالایی بالا رفت. - بعدها از یکی از آشنایان که دههی ۵۰ ژیان داشت، شنیدم که یکی از ویژگیهای ژیان، "بالا رفتن روان از سربالایی" هست.
0
10
دوشنبه ۱۶ مهر ۱۴۰۳ - ۱۲:۰۸
پاسخ شما چیست؟
0%
ارسال پاسخ
۳۴
مساوات - مساوات، ایتالیا
چرا زن قاآنی باید بوی حاج قاسمو بلد باشه؟ چونکه هر شب حاج کتلت ترتیب زن قاآنی رو میداده
2
17
دوشنبه ۱۶ مهر ۱۴۰۳ - ۱۲:۱۰
پاسخ شما چیست؟
0%
ارسال پاسخ
۵۴
ابن ملجم(ع) - مونیخ، آلمان
میبایست تیتر ان باشه :حسن نصر الله فی البئر العمیق
1
11
دوشنبه ۱۶ مهر ۱۴۰۳ - ۱۳:۵۷
پاسخ شما چیست؟
0%
ارسال پاسخ
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.