جناب آقای جاوید رحمان،
با سلام و احترام،
با خبر شدیم که شما در تاریخ ۳ شهریور ۱۴۰۳ (۲۴ اوت ۲۰۲۴) در کنفرانسی با عنوان "قتلعام زندانیان سیاسی و نسلکشی مجاهدین در سال ۶۷" که در پاریس، در محل استقرار خانم مریم رجوی، رهبر سازمان مجاهدین خلق، که از او که با عنوان "رئیس جمهور منتخب مقاومت" یاد می شود، شرکت داشته اید.
ما، گروهی از جداشدگان سازمان مجاهدین خلق، که در سالهای گذشته هوادار، عضو و از کادرهای این تشکیلات بودهایم، این نامه را به نشانه نگرانیهایمان برای شما می نویسیم. برخی از ما دو تا سه دهه سابقه عضویت در این سازمان داریم. همچنین، شماری از امضاکنندگان این نامه سابقه زندان و شکنجه در جمهوری اسلامی را دارا یا از جانبهدربردگان قتلعام زندانیان سیاسی در تابستان ۱۳۶۷ میباشند.
ما همچنان بر مبارزه خود علیه جمهوری اسلامی و تعهد به براندازی و جایگزینی آن با یک آلترناتیو دموکراتیک پایبندیم و در این راستا تلاش میکنیم.
جناب آقای رحمان،
ما تلاشهای شما در زمینه حقیقتیابی و پیگیری نقض حقوق بشر در ایران را ارج مینهیم و بهویژه از تلاشهای ارزشمندتان برای تهیه گزارش "جنایات فجیع" و قانع کردن سازمان ملل متحد به راهاندازی مکانیزمی برای حسابرسی جنایات رژیم جمهوری اسلامی ایران در فاصله سالهای ۱۳۶۰ تا ۱۳۶۷(1981 تا 1988) و تا به امروز، تقدیر میکنیم. این تلاشهای شما را نقطهعطفی در مسیر کارِ نمایندگان ویژه سازمان ملل در امور ایران میدانیم و از تمامی آنها حمایت میکنیم.
اما به دلیل اهمیت و حساسیت این موضوع و همچنین به دلیل احترامی که برای شما قائلیم، لازم میدانیم نگرانیهای متکی به تجارب عینی خود در رابطه با سازمان مجاهدین خلق را با شما در میان بگذاریم:
- نخست: ما نگرانیم که سازمان مجاهدین از تلاشهای شما در زمینه حقوق بشر استفاده ابزاری کرده و اهداف سیاسی خود را پیگیری نماید.
- دوم: نگرانی ما این است که ارتباط شما با سازمان مجاهدین خلق میتواند به اعتبار شما و به تبع آن، به کل تلاشهایتان در زمینه حقوق بشر مرتبط با ایران آسیب بزند. ما به هیچ عنوان خواهان چنین وضعیتی نیستیم.
جناب آقای رحمان،
ما، بر اساس تجربههای شخصی و مشاهدات عینی خود، سازمان مجاهدین را یک سازمان جنایتکار با ساختاری مافیائی میشناسیم. از نظر ما ارتباط یا همکاری با این سازمان، حتی به دلیل تعلق بخشی از زندانیان اعدامشده به آن، قابل توجیه نیست. بسیاری از ما نیز میتوانستیم اعدام شده یا همچون بسیاری دیگر در زیر شکنجه یا در عملیاتهای این سازمان کشته شویم.
مبارزه برای حقیقت یابی و حقوق بشر در ایران نباید به همراهی یا همکاری با سازمان مجاهدین منجر شود.
مریم رجوی در سخنرانی خود در همان جلسه ای که شما در آن حضور داشتید گفت: "ما برای یک ایران بدون شکنجه و سرکوب و عاری از ظلم و نابرابری بپاخاسته ایم. برای یک جمهوری دمکراتیک براساس جدائی دین و دولت، با یک نظام قضائی مستقل مبتنی بر اصل برائت، حق دفاع، حق برخورداری از محاکمه علنی و استقلال کامل قضات و الغای قوانین شریعت آخوندی."
این ادعا دروغی آشکار است. بسیاری از ما در داخل این سازمان تجربه بازداشت، بازجویی، زندان و شکنجه، بدون هیچگونه دادرسی، وکیل یا حتی رعایت اصول اولیه حقوق بشری همچون "اصل برائت" را داشتهایم. برخی از آن افراد زیر شکنجه کشته شده اند از جمله قربانعلی ترابی که از زندانیان سیاسی دهه 60 بود.
خانم رجوی در سخنرانی اش همچنین ادعا کرد: "ما افتخار می کنیم که رزمنده آزادی و حقوق بشر هستیم." این نیز یکی دیگر از فریبهای بزرگ است.
این سازمان با آزادی بیان مخالف است. برخی از جداشدگان از این تشکیلات، صرفاً به دلیل انتشار تجربیات و حقایق پنهان در مورد این سازمان، با تهدید جانی از سوی این سازمان مواجه شدهاند.
آقای رحمان،
توجه شما را بطور تیتروار به برخی از اتهامات جدی و مستند علیه سازمان مجاهدین و رهبری آن جلب میکنیم که نشان میدهد این سازمان دمکراتیک نیست، به آزادی باور ندارد و ساختاری مافیایی و سرکوبگر دارد. اتهاماتی نظیر:
- شستشوی مغزی اعضا از طریق جلسات طولانی موسوم به "انقلاب ایدئولوژیک"، اشاعه فردپرستی و قدیسسازی از مسعود و مریم رجوی
- تحت تاثیر فشارهای روحی- روانی مجبور کردن مردان و زنان مزدوج در دهه ۹۰ میلادی به «طلاق ایدئولوژیک» و پس از آن جداسازی جنسیتی زنان و مردان.
- تحت تاثیر فشارهای روحی- روانی مجبور کردن اعضا به گزارشنویسی در مورد افکار و یا خواب و رؤیاهای جنسی خود. مجبور کردن افراد به اعتراف در مورد این موضوعات در حضور جمعهای کوچک یا بزرگ چند ده یا چند صد نفری. تهییج افراد در حاضر در این نشستها، از جمله در حضور مسعود و مریم رجوی به حمله لفظی یا پرتاب آبدهان و توهین و اتهامزنی به فردی که به عنوان «سوژه» گزارشی از خود ارائه داده است. در مواردی حمله فیزیکی به «سوژه». از پایان دهه ۹۰ میلادی این روش برای سالهای طولانی و بطور مستمر ادامه دارد.
- جدا کردن حدود ۷۰۰ کودک از خانوادههایشان در درون سازمان مجاهدین در آغاز دهه ۹۰ میلادی در عراق. فرستادن آن کودکان به کشورهای مختلف اروپایی و آمریکای شمالی. در عمل از هم پاشاندن نهاد خانواده. این عمل باعث ضربههای روحی شدید به آن کودکان شد که عواقب آن اینک و در دوره بزرگسالی آنها همچنان ادامه دارد.
- بازگرداندن بخشی از همان کودکان در سنین ۱4 یا ۱5 سالگی به اردوگاه اشرف در عراق، مقر اصلی سازمان مجاهدین و سربازگیری اجباری آن کودکان. این عمل در بسیاری موارد با فریب کودکان و با وعده دیدار با پدر یا مادر و بازگشت دوباره به کشوری که در آن ساکن بودهاند انجام شد.
برخی از آن کودکان و کودک سربازان سابق که تجربه خود را در گفتگو با روزنامه های اروپائی مطرح کرده یا در یک فیلم مستند در سوئد ظاهر شده اند به شدت مورد ترور شخصیت و اتهام زنی از سوی سازمان مجاهدین قرار گرفته اند. در پاسخ به این رفتار سازمان مجاهدین، جمعی از فعالین سیاسی- اجتماعی- فرهنگی ایرانی در کشورهای آزاد با گرایشات سیاسی متفاوت، در یک بیانیه به سازمان مجاهدین اعتراض کردند.
- زندان و شکنجههای جسمی و روحی- روانی اعضای ناراضی در درون سازمان مجاهدین. اتهام زنی بیپایه و اساس به آنها. راهاندازی جنگ روانی، اتهامزنی و ترور شخصیت نسبت بهآندسته از ناراضیان که از سازمان مجاهدین یا شورای ملی مقاومت جدا شده و پس از جدایی بطور علنی از تجربه خود در درون سازمان مجاهدین سخن گفته یا آنرا انتشار دادهاند. این اتهامزنی حتی شامل آن افرادی میشود که با یک رسانه غیرایرانی مصاحبه و گفتگو کرده باشند.
- بیرون آوردن رحم تعداد زیادی از زنان بدون رضایت و موافقت و گاه بدون اطلاع آنان است. فرشته هدایتی از زنان جدا شده از این سازمان مجاهدین که 32 سال با این سازمان بوده است به این موضوع پرداخته و می گوید خود او یکی از این زنانی بوده که مورد عمل جراحی بیرون آوردن رحم قرار گرفته است بدون آنکه هیچ مشکل و دلیل پزشکی برای آن وجود داشته باشد. او از 120 مورد دیگر که او از آن مطلع است سخن می گوید.
-در زمانی که سازمان مجاهدین در عراق مستقر بود جذب نیرو و سربازگیری از ایران و همچنین از بین ایرانیان ساکن در ترکیه، پاکستان یا کشورهای عربی خلیج فارس، انتقال آنها به عراق و جلوگیری از خروج آن افراد از سازمان و از عراق. این افراد فریب داده شده بودند و با روش های مافیائی و قاچاق انسان و به عراق منتقل می شدند.
- نبود شفافیت و پاسخگویی از سوی رهبری سازمان مجاهدین خلق. خبرنگاران آزاد امکان دیدار و گفتگو با اعضای این سازمان را ندارند. حتی رهبری این سازمان از گفتگو با خبرنگاران آزاد خودداری میکند.
آقای جاوید رحمان،
ما آمادهایم تا تجارب خود را به صورت حضوری یا آنلاین با شما در میان بگذاریم و پرسشهای شما را با دقت و صداقت پاسخ دهیم. برخی از ما مقالات و کتابهایی به زبان فارسی در باره تجربیات خود از این سازمان منتشر کردهاند که برای دسترسی در اینترنت موجود است. در آخر این نامه می توانید لینک داده شده به بخش بسیار کوچکی از مطالب مرتبط با ادعاهایمان را ببینید.
در پایان، مجدداً بر نگرانی خود تأکید میکنیم که تلاشهای حقوق بشری شما مورد سوءاستفاده سیاسی سازمان مجاهدین قرار نگیرد و امیدواریم که تلاشهای مستقل و ارزشمند شما در عرصه حقوق بشر ادامه یافته و به نتیجه برسد.
با احترام و آرزوی موفقیت برای تلاش های حقوق بشری شما،
امضاکنندگان: (به ترتیب حروف الفبا)
ابراهیمی پور، حمید رضا - آلمان، بانکی، عاطفه - نروژ، پور احمد، مصطفی - هلند، حبشی، منیژه - ایالات متحده آمریکا، حسین نژاد، زینب - فرانسه، حیدرنژاد، حنیف - آلمان، حیدری، نریمان - سوئد، حجازی، بینا - انگلستان، دهقان، غلامرضا - انگلستان، زرگر، مجتبی - آلمان، شاهی آذر، عادل - آلمان، طایی سمیرمی، جابر- آلمان، عظیمی، جمال - انگلستان، گوران، رضا - نروژ، نادری، سیامک - آلمان، نبی بخش، طاهره - دانمارک، نعمت اللهی حقیقی، امیر- کانادا، نجفی، کتایون - استرالیا، وطن پرست، عصمت - سوئد، یغمائی، امیر - سوئد