آیا ایران و اسرائیل سرانجام وارد جنگ مستقیم می‌شوند؟

العربیه: دکتر رضا پرچی‌زاده
اسماعیل هنیه، رهبر شاخه سیاسی گروه فلسطینی حماس، شب بعد از شرکت در مراسم تحلیف رئیس‌جمهور جدید ایران در تهران ترور شد. هنیه روز قبل از آن با استقبال گرم علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی مواجه شده بود که به او وعده حمایت مستمر از نبرد حماس علیه اسرائیل را داده بود. اگرچه مقامات اسرائیلی تاکنون به طور رسمی مسئولیت ترور هنیه را بر عهده نگرفته‌اند، اما مقامات ایرانی و کارشناسان بین‌المللی به شدت مشکوکند که اسرائیل این عملیات جسورانه را طراحی و اجرا کرده باشد.

صرف‌نظر از چگونگی وقوع این حادثه، ترور هنیه در تهران پیروزی تاکتیکی و تبلیغاتی بزرگی برای اسرائیل بود. این عملیات نه تنها رهبر یک سازمان شبه‌نظامی که ارتباط نزدیکی با رژیم ایران داشت را از میان برداشت، بلکه نشان داد که اسرائیل توانایی نفوذ به خاک ایران در جریان یک رویداد بزرگ بین‌المللی سیاسی که کنترل امنیتی به‌طور طبیعی شدیدتر است را دارد. پیام این عملیات جسورانه واضح بود: اسرائیل می‌تواند هر زمانی که اراده کند، هر مقام جمهوری اسلامی را هدف قرار دهد.

اسرائیل رویارویی مستقیم با رژیم ایران را برای بقای بلند‌مدت خود لازم می‌داند. تهران دائماً از طریق نیروهای نیابتی‌اش به اسرائیل ضربه می‌زند، اما اسرائیل ابزارهای مشابه برای تلافی‌جویی ندارد. مقابله اسرائیل با این نیروهای نیابتی در خارج از ایران نیز تأثیر بازدارندگی محدودی داشته است. در نتیجه، اسرائیل خود را مجبور می‌بیند که «سر اختاپوس» در تهران را قطع کند. این استراتژی که دولت نتانیاهو از زمان حمله تروریستی حماس در ۷ اکتبر ۲۰۲۳ آن را دنبال کرده است، در اسرائیل حتی میان مخالفان سیاسی نتانیاهو مانند نفتالی بنت حمایت گسترده‌ای دارد.

اسرائیل از ۷ اکتبر در تلاش بوده است تا بازدارندگی خود را در برابر تشدید تهاجم دشمنانش بازسازی کند. سیاست جدید تل‌آویو بر استفاده از قدرت قهرآمیز، حذف دشمنان برجسته، و حملات مستقیم در داخل خاک ایران متمرکز است. این نشانگر یک تغییر اساسی از استراتژی قبلی «جنگ بین جنگ‌ها» است که عموما بر ضربه زدن به نیروهای نیابتی تهران و افسران دون‌پایه سپاه پاسداران در خارج از ایران متمرکز بود. به موازات این موضوع، اسرائیل حملات خود به نیروهای نیابتی ایران را به‌شدت افزایش داده است، بندر حدیده تحت کنترل حوثی‌ها در یمن را فلج کرده و رهبران کلیدی حزب‌الله و حماس را در بیروت، غزه و تهران از میان برده است. اصرار اسرائیل بر ادامه جنگ غزه تا رسیدن به تمام اهدافش بخشی از تلاش گسترده‌تر آن برای بازسازی بازدارندگی خود است.

با این حال، نگرانی عمیق‌تر اسرائیل این است که استراتژی دیرینه رژیم ایران برای محاصره آن ممکن است تکمیل شده باشد. تهران با تقویت «هلال شیعه» اسرائیل را از شرق از طریق سوریه، از شمال از طریق لبنان، از جنوب از طریق سینا، و از داخل از طریق کرانه باختری محاصره کرده است. نیروهای نیابتی ایران در عراق و یمن نیز به تنگ‌تر کردن حلقه محاصره گرداگرد اسرائیل از فاصله‌ دور کمک کرده‌اند. اسرائیل حمله ۷ اکتبر را نمود دلگرمی حماس به قدرت و نفوذ فزاینده تهران در منطقه شرق مدیترانه می‌داند. این موضوع رویارویی میان اسرائیل و رژیم ایران را اجتناب‌ناپذیر می‌کند، به ویژه اینکه احتمال هسته‌ای شدن تهران می‌تواند به طور قابل‌توجهی قدرت بازدارندگی آن را افزایش داده و از وقوع چنین مقابله‌ای در آینده جلوگیری کند.
چند ساعت پس از ترور هنیه، رهبر جمهوری اسلامی وعده «خون‌خواهی» داد و تاکید کرد که تهران «انتقام خون مهمان» خود را از اسرائیل می‌گیرد. از آن زمان مقامات نظامی، سیاسی، قضایی و دینی جمهوری اسلامی مدام حرف از «پاسخ دندان‌شکن» و «انتقام سخت» زده‌اند. علی‌رغم این لفاظی‌های آتشین، رژیم ایران با احتیاط و حساب‌شده عمل کرده است. هرگونه تلافی تندی خطر واکنش شدید اسرائیل و متحدان غربی آن را در پی دارد، که ممکن است به عواقب فاجعه‌باری برای زیرساخت‌های ایران منجر شود و ثبات حکومت را بر هم بزند، که می‌تواند به انقلاب مردمی با هدف سرنگونی جمهوری اسلامی دامن بزند.

ترور هنیه همچنین ضعف‌های امنیتی و اطلاعاتی رژیم ایران را برجسته کرد و ناتوانی آن در جلوگیری از عملیات اسرائیل در داخل مرزهایش را آشکار ساخت. خامنه‌ای و هوادارانش به مدت چند دهه توانایی خود در دور نگه داشتن جنگ از خاک و آسمان ایران را به عنوان یک دستاورد امنیتی بزرگ معرفی کرده بودند. ترور هنیه در پایتخت ایران این ادعا را باطل کرد و به بازدارندگی رژیم آسیب زد. این حادثه همچنین می‌تواند با آشکار کردن ناتوانی تهران در محافظت از نیروهای نیابتی‌اش در برابر دشمنان، بر روابط آنها با رژیم ایران تأثیر منفی بگذارد. این ممکن است کارایی گروه‌های مذکور را کاهش داده و فرمان‌بری آنها از تهران را تضعیف کند، و احیاناً آنها را به سوی توافق‌هایی با دشمنان‌شان برای بقا سوق دهد.

تمام این عوامل بر نفوذ جمهوری اسلامی در منطقه تأثیر منفی می‌گذارد و تعادل کلی قدرت در خاورمیانه را بر هم می‌زند. پاسخ ضعیف تهران به ترور هنیه ابهت و اعتبار رژیم ایران را خدشه‌دار کرده و نفوذ آن بر نیروهای نیابتی‌اش در منطقه را کاهش می‌دهد. در چنین وضعیتی، رقبای تهران فرصت را برای گسترش نفوذ خود غنیمت خواهند شمرد و در بلندمدت دینامیک قدرت را در خاورمیانه تغییر خواهند داد.

نکته کنایه‌آمیز این است که به نظر می‌رسد تهران توسط عواملی که خارج از کنترلش هستند به سوی رویارویی مستقیم با اسرائیل کشیده می‌شود. با رهبر شدن یحیی سنوار، جناح وابسته به رژیم ایرانِ حماس تقویت و شاخه متصل به اخوان‌المسلمین آن تضعیف می‌شود. این تغییر احتمالاً رهبری سیاسی حماس که تحت حمایت قطر بوده و با غرب روابط بهتری دارد را به حاشیه خواهد راند، در حالی که شاخه نظامی حماس که با سپاه پاسداران ارتباط نزدیکی دارد در مرکز کار قرار خواهد گرفت. بر اساس گزارش العربیه، سنوار که گمان می‌رود جایی در تونل‌های زیر نوار غزه مخفی شده باشد، با نامزدی خالد مشعل، رهبر سابق حماس که در قطر مستقر است، مخالفت کرده و جانشینی برای هنیه ترجیح داده که ارتباط قوی‌تری با ایران و سوریه دارد، که نشانگر نفوذ فزاینده تهران بر این گروه است.

بدین ترتیب، ایران و اسرائیل در چرخه‌ای از مخاصمه افتاده‌اند که با هر گامی شدت می‌گیرد. تغییر رویکرد راهبردی اخیر اسرائیل نشان می‌دهد که درگیری آن با رژیم ایران از «منطقه خاکستری» خارج شده است. خامنه‌ای چندین دهه از طریق شبکه‌ای از نیروهای نیابتی، از دور اسرائیل را تحت فشار قرار داده بود. اینک نتانیاهو می‌خواهد امکان «انکارپذیری قابل قبول» را از تهران بگیرد و آن را به جنگ مستقیم بکشاند. حتی اگر رژیم ایران موفق شود با کمترین آسیب به خود و نیروهای نیابتی‌اش از این بحران بگذرد، احتمال وقوع حملات مشابه به عنوان بخشی از استراتژی جسورانه بی‌بی در آینده وجود دارد. حملات مکرر اسرائیل به ایران می‌تواند پایان قطعی «جنگ در سایه» میان دو طرف را رقم بزند، و بازیگران بین‌المللی را وارد این درگیری کرده و آن را به جنگی تمام‌عیار تبدیل کند که پیامدهای گسترده‌ای برای منطقه و جهان خواهد داشت.
+1
رأی دهید
-1

نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.