۱۱ سال سن دارد، شاد و سلامت و کمی خجالتی است، عاشق حیوانات است و آرزو دارد صاحب یک سگ شود. ژیمناستیک و شنا، از علاقمندیهای ورزشی او است و قرار است امسال در مدرسه تیزهوشان به تحصیل خود ادامه دهد.
این روایت «هلنا احمدی» است، کودک ۱۱ سالهای که شب ۱۰خرداد مفقود شده است. هرچند رسانهها از فعل ماضی «بود» در وصف این کودک صحبت میکنند، ولی ما همه افعال را به زمان حال تغییر دادهایم، چون خانواده امید خود را از دست ندادهاند و بعد از ۶۰ روز پیگیری پلیس، حالا از رسانهها و مردم کمک میخواهند.
هلنا شب ۱۰خرداد، حوالی ساعت ۹ شب در پارک «ناژوان» اصفهان ناپدید شده است.
«ایرانوایر» با یکی از آشنایان خانواده صحبت کرده است. به گفته او، خانواده هلنا احمدی از مردم درخواست دارند با انتشار گسترده عکس و خبر مفقودی هلنا، در پیدا شدن کودک خود به آنها کمک کنند.
***
«هلناسادات احمدی، ۱۱ساله با لباس کتشلوار زغالی از جنس لی، در پارک ناژوان ربوده شده است. پرونده این ماجرا در آگاهی قائمیه اصفهان در حال بررسی است.» زیر این چند خط هم یک شماره تماس برای یابنده نوشته شده است.
در شاهینشهر، این اعلامیه را روی خیلی از ستونها چسباندهاند. بعد از ۶۰ روز پیگیری پلیس، هنوز هیچ گرهای باز نشده و خانواده هلنا احمدی از مردم، رسانهها، صداوسیما و روزنامهنگاران مستقل، درخواست کمک کردهاند.
یکی از آشنایان این خانواده به ایرانوایر میگوید: «در تاریخ ۱۰خرداد، ساعت ۱۰ و نیم شب، خانواده بساط کباب و پیکنیک در پارک پهن کردند. علیرغم اینکه هلنا هیچوقت از خواهر و خانواده خود دور نمیشد، نفهمیدیم چه کسی از او خواسته بود چوب برای درست کردن آتش جمع کند. هلنا به خواهرش گفت میروم چوب جمع کنم و دیگر پیدا نشد.»
این فرد نزدیک به خانواده احمدی میگوید: «خانواده هلنا حوالی ساعت ۹ شب به محل پارک میرسند، هوا تاریک بوده است. خانواده او بهدلیل اینکه سرگرم پیکنیک کردن و آماده کردن غذا بودهاند، اصلا متوجه نمیشوند که هلنا برای چه مدت و چرا از جمع دور شده است.»
به گفته این فرد نزدیک به خانواده احمدی، ابتدا این تصور برای خواهر و مادر او پیش میآید که برای بازی کردن رفته است. چون محل اطراق جمع خانوادگی آنها نزدیک پارک بازی بوده است و خانواده به تصور اینکه زود برمیگردد، دنبال او نرفتهاند؛ چون هیچگاه از جمع خانواده فاصله نمیگرفته است.
این منبع میگوید: «حدود ۲۰ دقیقه بعد از اینکه از جمع دور شده بود، خانواده دنبال او میگردند، ولی اثری از فرزند خود نمییابند. خواهر بزرگتر او صدف، نخستین کسی بود که متوجه ناپدید شدن هلنا شد.»
هلنا در پارکی مفقود شد که پاتوق خانوادگی آنها است خانواده هلنا در یک سال گذشته، ۳ یا ۴ بار برای تفریح به این پارک رفته بودند. حدود ۳ هفته پیش از مفقود شدن هلنا، آخرین باری بود که در این پارک دور هم جمع شده بودند؛ پس هلنا با پارک ناآشنا نبوده است.
به گفته این فرد نزدیک به خانواده، هلنا دختر خجالتی بوده و در سفر و گشتوگذار در بیرون شهر، هیچگاه از خانواده خود دور نمیشده است. هیچ وقت تنها جایی نرفته بود و همیشه کنار خانواده بود: «اگر غریبه میدید، زیاد با او صحبت نمیکرد. محجوب و با خجالت با افرادی که نشناسد صحبت میکند. کادر مدرسه هم میگویند خجالتی است. کودک سالم و شادی است.»
پلیس در ویدیو پارک چه دیده است؟ فرد مضمون کیست؟ به گفته اطرافیان، نیروی انتظامی تا زمان تنظیم این گزارش، هیچ توضیحی به خانواده نداده و آنها را در جریان مسیر پرونده مفقود شدن هلنا قرار نداده است. نیروی انتظامی گفته است تا نکتهای مشخص نشود و اطلاعات دقیق به دست نیاید، نمیتوانند اطلاعاتی به خانواده احمدی بدهند: «تنها اطلاعی که خانواده دارند، این است که با مشاهده فیلم دوربینهای پارک، بعد از دو روز، یک مظنون بازداشت شده و تا زمان تنظیم این گزارش، فرد مظنون در بازداشت به سر میبرد. پلیس به خانواده گفته بهدلایل امنیتی، اطلاعاتی در مورد این فرد اعلام نخواهد کرد.»
به گفته این فرد نزدیک به خانواده احمدی، تنها اطلاعاتی که پلیس به خانواده احمدی داده، این بود که فرد رباینده از آشنایان و کینهتوز بوده است. مساله انتقام و دشمنی در میان است. ادعای پلیس از این نشات میگیرد که پارکی که شب ۱۰ خرداد خانواده احمدی با اقوام نزدیک خود در آنجا به تفریح مشغول بودهاند، شلوغ بوده است و در صورت خطای افراد غریبه، هلنا احتمالا جیغوداد میکرده است.
دختری با کتشلوار ذغالی جین تنها سرنخ همین است. یک مظنون بدون هویت، یک کودک ۱۱ ساله که در شب مفقود شدن یک کتشلوار جین ذغالی رنگ به تن داشت. دقیقا شبیه عکسی که رسانهها از او منتشر کردهاند و البته بدون کلاه. این تصویری که از هلنا منتشر شده است، متعلق به چند روز پیش از مفقود شدن او است.
دختری با چشمان درشت ولی کمحرف و خجالتی فرد نزدیک به خانواده احمدی به نقل از خانواده این دختر ۱۱ ساله میگوید که هلنا دوست صمیمی که با او زیاد رفتوآمد کند یا ساعتهای طولانی با او پای تلفن صحبت کند، نداشته است. دوستان هلنا از زمره رفاقتهای معمولی در حد دوستان و همکلاسیهای مدرسه هستند. با کودکان همسایه هم همبازی و دوست نیست، چون اصولا خانه مادری و پدری هلنا در جایی واقع شده است که اطراف آنها منزل مسکونی قرار ندارد.
هلنا به گوشی تلفن همراه دسترسی نداشته و برای خود خط تلفن ندارد. در شبکههای اجتماعی فعال نیست و تنها یک صفحه شخصی دارد که زیرنظر خواهر بزرگتر او، صدف احمدی اداره میشود. هر زمانی که گوشی تلفن نیاز داشته است، یکی از بزرگترهای خانواده گوشی شخصی خود را در اختیار او قرار دادهاند. خانواده او تاکنون هیچ پیام و تماس مشکوکی در مورد هلنا دریافت نکردهاند و حتی در صفحه اینستاگرام هلنا هم هیچ فعالیت مشکوکی ندیدهاند.
چه اقدامی به پیدا شدن هلنا کمک خواهد کرد؟ یکی از آشنایان خانواده احمدی میگوید آنها برای یافتن دختر خود، از همه خواستهاند که در این زمینه اطلاعرسانی کنند. در شهر خود تا جایی که امکان داشته با چسباندن برگههایی حاوی مشخصات فرزند خود در مورد مفقود شدن هلنا اطلاع رسانی کردهاند. آنها از رسانههای رسمی و بهویژه صداوسیما درخواست کمک کردهاند تا نسبت به مفقود شدن هلنا اطلاعرسانی کند، شاید این حرکت سرنخی دست پلیس و خانواده بدهد. به گفته این فرد، خانواده از مردم درخواست دارند در شبکههای اجتماعی خود، عکس و مشخصات هلنا را پخش کنند تا پیدا شود.
خانواده او میگویند اگر خبر مفقود شدن هلنا بهصورت گسترده در همه رسانهها پخش شود، بسیار تاثیرگذار خواهد بود و شاید کسی که هلنا را دزدیده است، از ترس او را رها کند.
دختر ورزش دوستی که در انتظار تیزهوشان بود منبع ایرانوایر میگوید که به گفته نزدیکان، هلنا دختر بسیار باهوش و با ضریب هوشی بالا است: «خانواده او میگویند که یک ماه پیش از مدرسه تیزهوشان با آنها تماس گرفته شده است که از سال آینده و مقطع متوسطه، در این مدرسه به تحصیل خود ادامه دهد، چون حائز شرایط تحصیل در مدرسه استعدادهای درخشان است؛ ولی خانواده خبر مفقودی او را اطلاع دادهاند.
او برای شرکت در کلاسهای شنا و ژیمناستیک ثبت نام کرده بود و منتظر بازگشایی کلاسها بود که دزدیده شد.»
همدل، انساندوست و رفیق گربهها فرد نزدیک به خانواده احمدی به نقل از این خانواده میگوید که هلنا بسیار مهربان است و به حیوانات علاقه دارد: «خانواده هلنا میگویند چون به حیوانات خیلی علاقه دارد، مرتب برای گربهها غذا میگذاشت. برنامهریزی میکرد که پناهگاه برای حیوانات ایجاد و از آنها نگهداری کند. آرزو دارد یک سگ داشته باشد. به گفته خانواده او، علاقه هلنا به سگ اینقدر زیاد بود که حتی امکان دارد فردی که این دختربچه ۱۱ ساله را دزدیده است، با یک سگ توجه او را جلب کرده باشد.»
هلنا یکی از چندین کودکی است که طی سالهای گذشته در ایران مفقود شده است. تازهترین آن «امیرحمزه فولادی» است؛ کودک ۹ ساله بلوچ که دوستانش «میری» صدایش میزدند.
امیرحمزه روز یکشنبه ۱۷تیر۱۴۰۳ بههمراه پسر عموزادهاش، «فرهاد» ۱۲ ساله، از مدرسه دینی در روستای «توک» از توابع «متسنگ» نیکشهر، بهسمت روستای «کهیری» میرفته است که در مسیر ناپدید میشود. به گفته فرهاد، عموزاده امیرحمزه، در فاصله نیمساعتی روستا خسته شدند و امیرحمزه از فرهاد میخواهد برادرش را برای کمک و کول گرفتن او بیاورد. وقتی کمک به جایی که فرهاد گفته بوده میرسد، از امیرحمزه هیچ خبری نبوده است.
پر سروصداترین کودک دزدی هم مربوط به «ماهور»، پسربچه نوزاد چشم تیلهای است که ۱۸آذر۱۴۰۰ در شهرری و توسط دو زن ربوده شد. مادر ماهور را که زنی دستفروش بود، با چایی مسموم خواب کردند و ماهور را دزدیدند. این کودکربایی مورد توجه رسانهها قرار گرفت. دوربینهای اطراف محل دزدیده شدن ماهور، چهره زنی که با خوراندن چایی به مادر این نوزاد او را دزدیده بود ثبت کردند، ولی او تاکنون شناسایی نشده است.