علی خامنه‌ای روی اسب‌های بازنده شرط بسته؛ جمهوری اسلامی نه به آمریکا بلکه به چین و روسیه باخت

ایندیپندنت فارسی:پانته‌آ مدیری
دو رخداد هم‌زمان در آمریکا و چین، از تحولی بزرگ در صحنه جهانی پرده برداشت و نشان داد رهبران جمهوری اسلامی برگ برنده‌ای را که فکر می‌کردند در دست دارند، نه به آمریکا بلکه به کسانی که متحدان خود می‌دانند، یعنی چین و روسیه، خواهند باخت.

 بنیامین نتانیاهو در سفر اخیرش به آمریکا که حدود یک هفته به طول خواهد انجامید، نشان داد که در این سفر قصد دارد با جو بایدن، رئیس‌جمهوری آمریکا، کامالا هریس، نامزد ریاست‌جمهوری برای دوره آینده، و نیز دونالد ترامپ ملاقات کند.

 از طرف دیگر چین کمونیست هم از سازمان حماس و سازمان فتح دعوت کرد در چین با یکدیگر دیدار کنند تا برای همکاری با یکدیگر به توافق برسند.

حماس و فتح، دو جناح اصلی فلسطینی‌ها و دشمنان سرسخت یکدیگر، طی هفته گذشته به دعوت دولت چین در این کشور مذاکره و در پایان اعلامیه‌ای را امضا کردند که در آن به تشکیل یک دولت وحدت ملی برای اداره کرانه باختری و نوار غزه پس از پایان جنگ اسرائیل و حماس، متعهد شدند.

توافقی که روز سه‌شنبه در پکن اعلام شد و ۱۲ حزب کوچک‌تر فلسطینی نیز پای آن را امضا کرده‌اند، می‌تواند آغازگر گرم شدن روابط و آشتی احتمالی دو سازمان سیاسی بزرگ فلسطین باشد که مدت‌ها است سر اداره سرزمین‌های فلسطینی با هم اختلاف دارند.

فتح، سازمانی سکولار و حماس، یک حزب اسلام‌گرای سنی است. این دو گروه از اواخر دهه ۱۹۸۰ با یکدیگر اختلاف داشته‌اند اما تنش بین این دو پس از انتفاضه دوم که در سال ۲۰۰۵ پایان یافت، به اوج رسید.

حماس در انتخابات پارلمانی فلسطین در سال ۲۰۰۶ با برتری اندک، پیروز شد و سال بعد با تسلط خشونت‌آمیز، قدرت را در غزه به دست گرفت. در جریان این درگیری، اعضای فتح دستگیر و تعدادی نیز کشته شدند و حماس از آن زمان تا ۷ اکتبر ۲۰۲۳ بر غزه حکمرانی کرد. تشکیلات خودگردان فلسطینی تحت تسلط فتح هم بخش‌هایی از کرانه باختری را کنترل می‌کند و در دهه گذشته در حال سرکوب مخالفان و شناسایی و دستگیری اعضای حماس‌ بوده است، که بسیاری از آن‌ها تحت تعقیب اسرائیل‌اند.

البته کارزار اسرائیل از زمان حملات ۷ اکتبر، حماس را به زیر زمین کشانده و اسرائیل هرگونه ابتکار عملی را که به حکومت حماس یا تشکیلات خودگردان فلسطینی تحت سلطه فتح در غزه منجر شود، رد کرده است و توافق با چین تنها یک طرح کلی در مورد نحوه همکاری فتح و حماس ارائه می‌دهد.

این دو اتفاق با وجود اینکه به هم ارتباطی ندارند، نشان‌دهنده این است که چین قصد دارد در سطح جهان خود را به‌عنوان یک میانجی‌ قابل‌اطمینان برای دیپلماسی در خاورمیانه مطرح کند؛ نقشی که به طور کلاسیک و تاریخی، آمریکا در جهان بازی می‌کرد. رقابت چین با آمریکا در سطح نظامی و اقتصادی و حالا سیاسی نشانگر قصد جدی پکن برای ایفای نقش در دنیا در آینده نزدیک است.

جمهوری اسلامی در ۴۰ سال گذشته، با حمایت از گروه‌های تروریستی مخالف صلح اسرائیل و فلسطینی‌ها، کوشیده است مذاکرات صلح بین عرب‌ها و اسرائیل را برهم بزند و حالا می‌بینیم چین که به‌اصطلاح متحد جمهوری اسلامی است، در راه برقراری مذاکرات صلح بین فلسطینی‌ها و اسرائیل، گروه‌های متخاصم فلسطینی را کنار هم جمع کرده تا بین آن‌ها صلحی برقرار کند و در نهایت به کمک اتحاد آن‌ها به یک پیمان صلح بین فلسطینی‌ها و اسرائیل برسد. درست مقابل آنچه جمهوری اسلامی برای مبارزات فلسطینی‌ها تا به حال می‌خواسته است و این یکی از نقاط بسیار برجسته در رابطه جمهوری اسلامی و طرفدارانش و کسانی که از آن‌ها حمایت می‌کند، به‌خصوص فلسطینی‌ها، است.

چین و روسیه در گذشته نشان داده‌اند که حتی اگر به‌ظاهر به جمهوری اسلامی روی خوش نشان بدهند و به اصطلاح از جمهوری اسلامی حمایت کنند، در باطن با تمام اصولی که جمهوری اسلامی را ساخته است، مخالفت می‌کنند؛ از جمله رقابت‌هایی که روسیه با جمهوری اسلامی در تسخیر بازارهای نفت و گاز غیرقانونی دارد و می‌بینیم که چین هم روابطی با عربستان سعودی و کشورهای حاشیه خلیج فارس و حالا با فلسطینی‌ها دارد که کلا با سیاست‌های جمهوری اسلامی هیچ همخوانی ندارد و حتی به‌نوعی در تضاد است.

بنابراین جمهوری اسلامی به‌واقع در هیچ جای دنیا، حتی چین و روسیه، دوستی ندارد که منافعشان را فدای دوستی با او کنند. از طرف دیگر، اسرائیل هم به وسیله مستحکم‌تر کردن روابطش با آمریکا، قصد دارد تکلیف غزه را یکسره کند. نتانیاهو در واشینگتن است، برای اینکه به رهبران آمریکا اطمینان دهد پس از پاکسازی غزه، راه‌حل صلح‌ برای منطقه را از سر خواهند گرفت و اگر فلسطینی‌ها زیر یک چتر جمع شوند، کاری که حالا چین دارد انجام می‌دهد، احتمال صلح بین فلسطینی‌ها و اسرائیل بسیار زیاد است و این راه را هموار می‌کند تا عربستان سعودی هم دوباره به روابطش با اسرائیل بپردازد و روابط اسرائیل با بقیه کشورهای عربی هم به مسیر عادی بازگردد.

 اگر چنین شود، جمهوری اسلامی یکی از بزرگ‌ترین برگ‌هایش را نه به آمریکا، بلکه به کسانی که متحدان خود می‌داند، یعنی چین و روسیه، خواهد باخت. پس از باختن این برگ بسیار مهم، جمهوری اسلامی برای دشمنی با غرب و دشمنی با کشورهای میانه‌رو منطقه در موضع بسیار ضعیف‌تری قرار می‌گیرد و این درس بزرگی است که هم ملت ایران و هم جمهوری اسلامی باید از محاسبات غلط رهبران جمهوری اسلامی در شرط بستن روی کسانی که آن‌ها را متحد خود می‌دانستند و به صرف تضاد با آمریکا با آن‌ها دوستی می‌کردند، بگیرند تا در آینده سیاست خارجی خود، سعی کنند در رابطه با ابرقدرت‌ها به‌ویژه آمریکا، اروپا، چین و روسیه موازنه منطقی برقرار کنند. بلکه دیگر روی اسب‌های بازنده‌ای مانند چین و روسیه قمارهای بزرگ نکنند و در صحنه سیاسی جهان این‌چنین سنگ روی یخ نشوند.
+22
رأی دهید
-3

نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.