منبعی نزدیک به خانواده نیما نوری به بیبیسی فارسی گفته که نیما قبل از کشته شدن به پدرش توصیه کرده بود در صورت جانباختن برای پسگرفتن جسد او به مقامهای جمهوری اسلامی التماس نکند.
نیما نوری که تک فرزند خانواده بود، ۱۲ آبان ۱۴۰۱ در مراسم چهلم حدیث نجفی، از دیگر کشتهشدگان اعتراضات سراسری، در کرج هدف گلولههای ساچمهای قرار گرفت و کشته شد.
روز مراسم چهلم حدیث نجفی، خانواده نیما نوری تلاش کردند او را از رفتن به اعتراضات منصرف کنند اما او در پاسخ گفته بود: «اگه من نروم، کی برود؟»
در جواز دفن آقای نوری که به دست بیبیسی فارسی رسیده علت فوت، «شوک ناشی از خونریزی، آسیب عروق حیاتی کشاله ران چپ و احشای داخل لگن (مثانه و...) و اصابت پرتابه (ساچمهای) سلاح گرم...» ذکر شده است.
جواز دفن نیما نوری که به دست بیبیسی فارسی رسیده استویدیویی از لحظات آخر زندگی آقای نوری منتشر شده که او را پشت یک خودرو در حالیکه کشاله رانش بهشدت زخمی شده، در حال درد کشیدن و ناله کردن نشان میدهد.
دو منبع نزدیک به خانواده به بیبیسی گفتند وقتی نیما نوری تیر خورد، یک شهروند او را به بیمارستان مدنی در کرج برد اما بیمارستان او را پذیرش نکرد.
این شهروند بعد نیما نوری را به درمانگاه وصال کرج برد. پرسنل آنجا با پدر این جوان معترض تماس گرفتند و گفتند «تا پسرت دست ماموران نیفتاده خودت را برسان.» ماموران اما زودتر رسیدند و نیما نوری را به بیمارستان مدنی برگرداندند.
به گفته منابع بیبیسی، نیما نوری حدود ساعت چهار بعد از ظهر جان باخته است. خانواده از همان موقع در بیمارستان منتظر بودند اما خبر فوت این جوان را حدود نیمه شب به آنها دادند.
«خوب است که اصلا ندانی بچهات کجا دفن شده؟» ماموران امنیتی از آن موقع هر روز اعضای خانواده نیما نوری از جمله مادرش را احضار و بازجویی کردند و از تحویل جسد به خانواده امتناع کردند.
خانواده میخواستند نیمای ۱۸ ساله را که دیگر میان آنها نبود در بهشت سکینه، همان قبرستانی که حدیث نجفی در آن به خاک سپرده شده، دفن کنند، اما نهادهای امنیتی دستور دادند نیما نوری در بهشت علی در جاده اشتهارد به خاک سپرده شود.
منابع آگاه به بیبیسی فارسی گفتند وقتی مادرش با زاری خواهش کرد که اجازه دفن در بهشت سکینه را بدهند، ماموران در پاسخ تهدید کردهاند که «اگر گریه کنید جنازه را خودمان دفن میکنیم و محل آن را اطلاع نمیدهیم.»
جسد نیما نوری شش روز بعد از کشتهشدن در تاریخ ۱۸ آبان ۱۴۰۱ در شرایط امنیتی در بهشت علی به خاک سپرده شد.
بهشت علی، قبرستان «امنیتی»، محصور و تازه تاسیس به گفته منابع بیبیسی بهشت علی، قبرستانی محصور و امنیتی است که تردد افراد رصد میشود.
به گزارش رسانههای ایران، فاز نخست بهشت علی، در شهریور ۱۳۹۸ به بهرهبرداری رسید.
غیر از نیما نوری، چند نفر از معترضان که در مراسم چهل حدیث نجفی کشته شدند و دو نفر که بازداشت و اعدام شدند هم در همین قبرستان به خاک سپرده شدند.
یکی از معترضان مهدی حضرتی ۱۸ ساله است که به ضرب گلوله ماموران کشته شد و فیلم آن منتشر شد. در این فیلم ماموران جسد او را پشت یک وانت میاندازند و میبرند.
مزار سپهر اعظمی معترض کرد یارسان ساکن کرج هم در بهشت علی است. او هم همین در مراسم چهلم تیر خورد اما بعد از چند هفته کما در آذر همان سال جان باخت.
محمدمهدی کرمی و محمدحسینی، دو معترضی هم که در جریان همین مراسم بازداشت و دی ماه همان سال اعدام شدند در بهشت علی به خاک سپرده شدهاند.
مزار نیما نوری (سمت راست) و سمت چپ دو قسمت دیگر از سنگ مزار او که نیروهای امنیتی اجازه نصب ندادندطبق گفتههای منابع بیبیسی زمانی که مردم سر مزار این افراد گل میگذارند ماموران بلافاصله آنها را دور میریزند، پلاک خودروها ثبت میشود و ماموران مراجعان را تهدید به اقدام قضائی میکنند.
به گفته یک منبع قبرستان بهشت علی «مثل یک زندان متروک در بیابان است.»
مزار نیما نوری شامل سه تکه سنگ بود که ماموران اجازه نصب دو تا را ندادند و در حال حاضر فقط چهره روی قبر قرار گرفته است.
ماموران به خاطر نوشتههای روی دو تکه دیگر از نصب آنها ممانعت کردند.
روی یکی نام نیما نوری و والدینش نوشته شده بهعلاوه «پسر ایران» که به رنگ پرچم ایران است.
روی دیگری تاریخ تولد و وفات است به همراه این نوشته: «قرار بود ۸۰ سال عمر کنم اما تو ۱۸ سالگی تو راه آزادی کشته شدم، قول بده بجای منم آزاده زندگی کنی.»
سمت راست: مزار محمدمهدی کرمی، معترض اعدام شده، سمت چپ: مزار مهدی حضرتی، دیگر معترض کشته شده در کرجنیما نوری تنها یک هفته در بسیج دوام آورد منبع نزدیک به خانواده به بیبیسی گفته نیما نوری در پانزده سالگی برای کمک به سیلزدگان عضو یک پایگاه بسیج شد.
به گفته این منبع او یک هفته بعد با دلخوری از این نهاد برای همیشه جدا شد.
نیما نوری به خانوادهاش گفته بود: «دیدم بسیجیها چه خیانتی به اموال مردم میکنند و شبها قسمتی از پول و وسایل جمعآوری شده برای سیلزدگان را بین خودشان تقسیم میکنند.»
این اتفاق مسیر نیما نوری را ازحکومت برای همیشه جدا کرد.
زمانی که اکانت شهروند-خبرنگاری «۱۵۰۰ تصویر» فراخوان همکاری داد، آقای نوری با وجود سن کم برای کمک اعلام آمادگی کرد: «من هستم، بهعنوان یک جوان حاضرم جانم را تو این راه بذارم».
به گفته منابع آگاه او مثل بسیاری از جوانان همسنش عاشق رانندگی بود. اما پنج روز قبل از امتحان برای گواهینامه به خاک سپرده شد.